چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۲

علاوه بر خطراتی که زمان وقوع حادثه، آتش‌نشان‌ها را تهدید می‌کند، بیماری‌هایی نیز وجود دارد که احتمال ابتلای به آنها در آتش نشانان بیشتر است. در این میان بیماری‌های ریوی بخصوص سرطان ریه، سهم بیشتری در ابتلای آتش‌نشانان دارد. این مسأله خصوصاً در آتش‌نشان‌هایی با سابقه کار بالا بیشتر صدق می‌کند. همچنین انواع دیگر سرطان بویژه سرطان کلیه و مجاری ادرار و سرطان استخوان و سیستم عصبی در میان این قشر بیشتر بروز می‌کند.

سلامت نیوز: علاوه بر خطراتی که زمان وقوع حادثه، آتش‌نشان‌ها را تهدید می‌کند، بیماری‌هایی نیز وجود دارد که احتمال ابتلای به آنها در آتش نشانان بیشتر است. در این میان بیماری‌های ریوی بخصوص سرطان ریه، سهم بیشتری در ابتلای آتش‌نشانان دارد. این مسأله خصوصاً در آتش‌نشان‌هایی با سابقه کار بالا بیشتر صدق می‌کند. همچنین انواع دیگر سرطان بویژه سرطان کلیه و مجاری ادرار و سرطان استخوان و سیستم عصبی در میان این قشر بیشتر بروز می‌کند.


به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران نوشت: بچه ترسیده. حتماً ترسیده. خیال کن میان آتش گرفتار شده باشی. طبقه دهم. اووووه. 10 طبقه! 10 طبقه برای یک بچه 9 ساله یعنی یک دنیا ترس. آتش امان نمی‌دهد. دختر بچه می‌خواهد بپرد. سقوط را به سوختن میان شعله‌ها ترجیح می‌دهد؛ با همان 9 سال سنش. امید سر می‌رسد. امیدش می‌شود در طبقه دهم سوزان. ماسک روی صورت بچه می‌رود. ماسک امید. بچه عمرش به دنیاست؛ «امید» نه! 9 سال زندگی دختر قرار نیست در طبقه دهم ساختمان دود گرفته تمام شود. امید اما جانش را آن بالا جا می‌گذارد. دختر را نجات می‌دهد و خودش دود می‌خورد. دود تا عمق جانش می‌رود. جانش را می‌گیرد. امید عباسی، نامش می‌رود در فهرست آتش‌نشانان شهید. قبل از او 39 نفر از همقطارانش پر کشیده‌اند. قبل از اردیبهشت 92. کاش کسی زیر اسم امید در فهرست، یک خط پر رنگ قرمز می‌کشید و تا پایین صفحه ادامه‌اش می‌داد؛ یعنی ته فهرست را بسته و دیگر قرار نیست اسم تازه‌ای به صف 40 نفره اضافه شود. 40 نفر! کم نیست. فهرست اما بسته نشد. بعد از امید باز هم تراژدی مرگ آتش نشانان تکرار شد. آخرین شان برکت جوذری بود. عکسش با آن صورت آفتاب سوخته و لبخند بزرگ، رفت روی صفحات حوادث روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها. اهل بندرعباس بود. 4 فرزند داشت؛ 7 تا 21 ساله.  9 مرداد امسال، وقتی همراه همکارانش برای اطفای حریق هتل هرمز می‌رفت، آیا می‌دانست برگشتی در کار نیست؟! دود آتش برکت را برد؛ درست مثل امید. حالا برکت در بهشت زهرای بندرعباس آرام گرفته و امید در بهشت زهرای تهران.


بهشت زهرای تهران، دیگر برای خودش شهری شده؛ هر روز در حال گسترش. آرامگاه شهدای آتش نشانی در دل این شهر است. یک مقبره خانوادگی است که آتش نشانی آن را خریداری کرده. قفل و کلید دارد. قبرهای سیاه یکدست، آفتاب و باران نمی‌خورند. به مناسبت روز آتش نشان گلباران می‌شوند. شب‌های جمعه و عیدها هم سرشان شلوغ است. خانواده‌ها می‌آیند و اشک‌ها روی سنگ‌ها می‌غلتد. خانواده‌ها هنوز چشم‌شان به در است. داغ جوان، کم چیزی نیست. آدم عکس‌هایشان را که می‌بیند،دلش آتش می‌گیرد. آخ، آتش...


حالا هر شهری آرامگاهی برای شهدای آتش نشانش دارد. راستی حادثه انفجار قطار نیشابور یادتان هست؟! 29 بهمن 82 بود. نزدیک به 12 سال گذشته اما عمق فاجعه آنقدر زیاد است که یادآوری‌اش تا سال‌ها جگر اهالی را می‌سوزاند. تصادف دو قطار، آتش‌نشانان و مردم را برای کمک کشاند. انفجار که رخ داد، دیگر آه بود و خون و جسدهای تکه پاره که تا شعاع چند کیلومتری پرتاب شده بودند. این میان، 25 آتش‌نشان هم پر کشیدند؛ اهل نیشابور، مشهد، درود و قدمگاه. جان‌شان کف دست شان بود؛ مثل بقیه. اصلاً باید دنباله اسم آتش‌نشان، یک جانفشان هم اضافه کرد. شعار نیست. عین واقعیت است. هر مأموریت، می‌تواند آخرین مأموریت باشد.


مرگ همیشه دور و برشان است
باید همیشه گوش به زنگ بود. حادثه که خبر نمی‌کند. هر لحظه ممکن است دود سیاه از نقطه‌ای برخیزد و به دنبالش صدای آژیر بلند شود. صدای آژیر آتش‌نشانی ته دل آدم را خالی می‌کند. هرکس ناخودآگاه حواسش می‌رود پی عزیزانش. باید خبرشان را بگیرد. گوشی را که برمی‌دارند، آرام می‌گیرد. عزیزان آتش‌نشان‌ها چه کنند که همیشه ته دلشان خالی است! آمارها می‌گویند که بیش از نیمی از مرگ و میرهای ناشی از آتش سوزی به دلیل مواجهه با دود و گازهای شیمیایی اتفاق می‌افتد و مرگ به علت سوختگی درصد کمتری را شامل می‌شود.


 آتش نشان‌ها همیشه در معرض مواجهه با گازهای شیمیایی مرگ آورند.  منو اکسید کربن، هیدروژن سیانید، نیتروژن دی اکسید، هیدروژن کلراید، انواع آلدئیدها و ترکیبات آلی مختلف همچون بنزن در هنگام اطفای حریق جان آتش‌نشان‌ها را تهدید می‌کند. بیشتر آتش‌نشان‌ها هم بر اثر استنشاق این گازها و مسمومیت ناشی از آن، تسلیم مرگ می‌شوند. حالا یکی ماسک‌اش را درمی آورد و روی صورت مصدوم می‌گذارد و یکی دیگر آنقدر برای نجات جان مصدومان تلاش می‌کند تا قلبش از تپش می‌ایستد.


سبحان باقریان، کارشناس بهداشت محیط و حرفه‌ای از مخاطرات حرفه آتش‌نشانی می‌گوید:«نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا آتش نشانی جزو شغل‌های زیان‌آور محسوب می‌شود و انواع مخاطرات و بیماری‌ها، شاغلان این حرفه را تهدید می‌کند. در هنگام بروز آتش سوزی، تنفس گازهای  منو اکسید کربن و هیدروژن سیانید، عمده‌ترین علت مرگ و میر قربانیان است که بالطبع بیشترین عامل مرگ و میر آتش‌نشان‌ها هم به شمار می‌رود. منو اکسید کربن فراوان‌ترین گاز متصاعد شده در انواع آتش سوزی‌هاست و گازی سمی است که به علت ایجاد عارضه «کربوکسی هموگلوبین» باعث بروز مسمومیت حاد و در نهایت مرگ می‌شود. البته نوع آتش‌سوزی هم در ایجاد گازهای سمی توسط آن اهمیت دارد. زمانی که حرارت آتش بالاست یا انفجار رخ داده است، ترکیبات نیتروژن‌دار بخصوص اکسیدهای نیتروژن ایجاد می‌شود اما در آتش سوزی‌های آرام که ترکیبات هیدروکربن‌دار با حرارت پایین می‌سوزند ممکن است ترکیباتی همچون آلدئیدها از جمله فرمالدئید و اسیدهای آلی تشکیل شود. در حریق‌های طولانی مدت هم  دی اکسین‌ها پدید می‌آیند. در هر حال ماسک آتش‌نشانان باید بتواند جلوی نفوذ این گازها را به دستگاه تنفسی آنها بگیرد و امکان تنفس یعنی دم و بازدم را برای‌شان فراهم کند.»


باقریان ادامه می‌دهد:« علاوه بر خطراتی که زمان وقوع حادثه، آتش‌نشان‌ها را تهدید می‌کند، بیماری‌هایی نیز وجود دارد که احتمال ابتلا به آنها در آتش نشانان بیشتر است. در این میان بیماری‌های ریوی بخصوص سرطان ریه، سهم بیشتری در ابتلای آتش‌نشانان دارد. این مسأله خصوصاً در آتش‌نشان‌هایی با سابقه کار بالا بیشتر صدق می‌کند. همچنین انواع دیگر سرطان بویژه سرطان کلیه و مجاری ادرار و سرطان استخوان و سیستم عصبی در میان این قشر بیشتر بروز می‌کند. بیماری‌های قلبی و بویژه نارسایی آئورت را هم باید به فهرست بیماری‌های شغلی آتش نشانان اضافه کرد. به علاوه از آنجایی که آتش‌نشانان در باقی عملیات امداد و نجات در حوادثی همچون تصادفات رانندگی و بلایای طبیعی، شرکت می‌کنند، در معرض حوادث ناشی از آنها نیز قرار دارند.»
دقت، سرعت عمل و قدرت، ابزار کار آتش نشانان است. کوچکترین اشتباه می‌تواند فاجعه‌ای بزرگ را رقم بزند و جان آتش‌نشان و همکارانش را به مخاطره‌اندازد. کم نیست تعداد آتش‌نشانانی که در اثر حوادث شغلی، مصدوم شده‌اند و بعضی‌هایشان هم خانه‌نشین و از کارافتاده.


شغلی که زیانبار نیست
لازم نیست در فهرست مشاغل زیانبار و شرایط احراز آنها جست و جو کرد تا فهمید آتش نشانی شغلی زیانبار است. خب معلوم است که این شغل باید جزو مشاغل زیانبار باشد، اما این‌طور نیست.


حسن بداغی، فرمانده ایستگاه 103 آتش نشانی تهران در این باره می‌گوید:« بزرگترین مشکل ما این است که این شغل یعنی آتش نشانی جزو مشاغل زیانبار محسوب نمی‌شود و این در حالی است که آتش نشانان در انجام عملیات و مأموریت‌ها با انواع مخاطرات مواجه هستند. در همه جای دنیا هم آتش نشانی جزو مشاغل زیانبار است. تنوع مأموریت‌های ما بسیار بالاست و برای همه نوع امداد‌رسانی اعزام می‌شویم حتی کشف جسد! با این همه جزو مشاغل زیانبار به حساب نمی‌آییم، البته گویا در شهرستان‌ها وضعیت این‌گونه نیست و آتش‌نشان‌های شاغل در شهرستان‌ها با 20 سال خدمت و 30 روز حقوق بازنشسته می‌شوند. تا جایی که شنیده‌ام در شیراز و بندرعباس، همکاران با20 سال خدمت بازنشسته شده‌اند. مشکل دیگر این است که آتش‌نشانی یک شغل دولتی محسوب نمی‌شود یعنی ما کارمندان دولت نیستیم و زیر نظر شهرداری خدمت می‌کنیم.»


آتش نشانی شغلی است که با وجود رعایت تمام موارد ایمنی، باز هم احتمال خطر در آن بالاست.
بداغی ادامه می‌دهد: «ما در آتش‌نشانی تهران از امکانات و تجهیزات خوب و به‌روزی برخوردار هستیم. هیچ کدام از شایعاتی که درباره مواردی همچون نبود آب در خودروها و غیره عنوان می‌شود، واقعیت ندارد. ماسک هم از لوازم ضروری آتش نشان‌ها در انجام مأموریت‌هاست. ماسک‌ها هم از نوع مرغوب هستند اما به هرحال مثل شرایطی که رزمندگان در جبهه داشتند، شرایط کار ما هم به گونه‌ای است که مثلاً ممکن است تا آتش‌نشان بخواهد از ماسک استفاده کند، مقداری گاز استنشاق کرده باشد. یا در مواردی که حریق تمام شده و بالطبع آتش‌نشانان از ماسک استفاده نمی‌کنند، امکان دارد هنوز گازهای سمی در فضا پراکنده باشد که باعث آسیب به ریه آتش‌نشانان می‌شود.»


ممکن است این سؤال پیش آید که در موردی مثل اتفاقی که برای امید عباسی افتاد، آیا امکان این وجود نداشت که او ماسکی اضافه به همراه خود داشته باشد تا آن را به مصدوم احتمالی بدهد و ناچار نباشد از ماسک خودش برای نجات جان دختر بچه استفاده کند؟!
بداغی در پاسخ به این سؤال می‌گوید:« حمل کردن ماسک اضافه از سوی آتش‌نشانان، سرعت عمل و دقت آنها را می‌گیرد و امکان فعالیت مؤثر را سلب می‌کند. آتش نشان‌ها موظف هستند ماسک خود را همراه داشته باشند و در شرایطی که برای امید عباسی پیش آمد، او باید در آن لحظه تصمیم می‌گرفت چون نمی‌توانست 10 طبقه پایین بیاید و برای دختر بچه ماسک ببرد و او هم فداکاری کرد و ماسک خودش را به بچه داد و در نهایت به دلیل استنشاق گازهای سمی، دچار مرگ مغزی شد و 24 ساعت بعد در بیمارستان درگذشت و اعضای بدنش هم اهدا شد.»
این یعنی اوج فداکاری یک آتش‌نشان؛ چه در زمان حیات و چه پس از مرگ؛ آتش‌نشانی که حالا در بهشت زهرای تهران، کنار دیگر همقطاران شهیدش آرمیده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha