سلامت نیوز: در سال نزدیک به 1000 نفر از بچهها به مدلهای مختلف ترخیص میشوند که همه آن ترخیص محسوب نمیشود. اگر بخواهیم تنها بچههایی که واقعاً ترخیص میشوند را در نظر بگیریم حدود 500 تا 600 بچهها است چون از این 1000 تا برخی ازدواج میکنند برخی به خانوادهها (خیرین) واگذار میشوند وبرخی زندگی مستقلی را شروع میکنند و برخی بستگان خود را پیدا میکنند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران نوشت: «ما را رها نکنید» عنوان گزارشی بود که هفته گذشته در همین صفحه به چاپ رسید. گزارشی که ماجرای تکان دهندهای از زندگی کودکان ونوجوانانی را به تصویر کشید که سالها زندگی خود را در مراکز بهزیستی سپری کرده و حالا پس از ترخیص با مشکلات جدی تری همچون اعتیاد، دزدی و جرایم خرد روبهرو شدهاند. قرارمان با خوانندگان این بود که تنها به این گزارش بسنده نکنیم و پای مسئولان بهزیستی را هم به این پرونده باز کنیم و نظر آنها را خوب یا بد، درباره اینکه برای این بچهها چه کرده وخواهند کرد جویا شویم. این هفته با حبیبالله مسعودی فرید معاون اجتماعی سازمان بهزیستی گفتوگو کردیم. کسی که اشکال در فرآیند ترخیص را به وضوح تأیید میکند وبه گفته خودش، وضعیت بچهها نگرانش کرده و دغدغههای زیادی برای بچهها دارد و سالهاست که میکوشد تا به کمک کارشناسان دستورالعمل جدیدی را برای رهایی بچهها از مشکلات تدوین کند.
بهتر است در ابتدا این سؤال را مطرح کنیم که اکنون چه تعداد مراکز شبه خانواده با چند کودک صفر تا 18 سال در کشور وجود دارد؟
در حال حاضر 600 مرکز در کشور وجود دارد که حدود 9 هزار بچه صفر تا 18 سال در آن زندگی میکنند.
هر سال تعداد بچهها تغییر میکند؟
نه، در این چند سال گذشته تعداد بچهها ثابت مانده.
یعنی چه؟
یعنی اینکه یک تعداد خارج میشوند و از آن طرف یک تعداد وارد میشوند و در واقع تعداد ثابت میماند.
از فرآیند نگهداری کودکان تا زمان ترخیص آنها بگویید؟
ببینید در چند سال گذشته چندین اتفاق در فرآیند نگهداری ما رخ داده است که این اتفاق منحصر به ما نیست و در دنیا هم این اتفاق افتاده است. در واقع این فرآیند یک نگاه جهانی است که در بعضی از جاها با سرعت زیاد ودر بعضی جاها با سرعت کمی در حال تغییر است.
مثلاً چه فرآیندی تغییر کرده است؟
یکی رفتن از مدلهای اردوگاهی یعنی نگهداری 70تا 100 بچه در یک مرکز به سمت شبه خانواده یعنی یک مدل شبیهسازی شده از یک خانواده است . با این حال یکی از ایرادهایی که ما وقتی به مراکز مراجعه میکنیم با آن روبهرو میشویم تعداد زیاد بچهها در برخی مراکز است. چون معتقدیم فضا باید مثل فضای خانه باشد البته غیر از شیرخوارگاهها که بچههای کوچک در آنجا هستند. الان در مراکز ما 10 تا 15 یا 15 تا 20 بچه وجود دارد.
منظور شما درهر اتاق مرکز است یا کل مرکز؟
نه منظور کل بچههای مرکز است.
ولی ما با بچهها وقتی صحبت میکنیم آمار بالاتری اعلام میکنند.
الان اینطور نیست البته فضا هم مهم است. حداقل فضای خواب بچهها باید 3 متر مربع باشد. این در دستورالعمل جدید ما آمده است. مسأله مهم دیگر تفکیک سنی بچه هاست که بچههایی که 6 تا 12 سال، 12 تا 18 سال هستند جدا از هم باشند حتی میخواهیم 12 تا 18 سال را هم جدا کنیم. مثلاً 12 تا 15 سال یک جا و15 تا 18 سال جای دیگری نگهداری شوند.
یعنی الآن تفکیک سنی بچهها در مراکزبه چه صورت تعریف شده است؟
صفر تا 3 سال، 3 تا 6 سال، 6 تا 12 سال و 12 تا 18 سال.
در این تفکیک سنی که قرار است اتفاق بیفتد سنها چطور تعریف شده است؟
ما در حال بررسی هستیم که مثلاً 12 تا 18 سال را به 12 تا 15 و 15 تا 18 سال تقسیم کنیم بویژه در پسران. چون رفتارهای یک پسر 12 ساله با 18 ساله فرق میکند. ما دراین چند سال یک برنامه راهبردی نوشتیم که نهایی شده است. در این برنامه یکی از بحثهایی که مطرح شده است ارتقای توانمندسازی کودکان است که در چند مورد آن تمرکز کردیم. یکی بحث مهارتهای اجتماعی و زندگی است، یکی بحث رشد معنوی و عاطفی بچهها ودیگری بحث آموزش و درس بچهها مثل آموزش رایانه و غیره است و در آخر توانمندسازی اقتصادی آنهاست. خب در گذشته در برخی از مراکز این اشتباهات صورت میگرفت که بچهها را قبل از 18 سالگی ترخیص میکردند البته ما بارها اعلام کردیم که 18 سالگی فاکتور خروج و ترخیص بچهها از مراکز نیست.
مگر شما نظارت بر عملکرد مراکز ندارید که آنها خودسر این کار را انجام میدادند؟
شاید زمان ترخیص مهم نبوده یا تأکید براین موضوع صورت نمیگرفت. ولی برای ما این امر خیلی مهم است حتی میبینیم بچههایی که 17 ساله هستند نگران هستند که بعد از مدتی ترخیص میشوند و این را بارها خود بچهها به ما گفتند ولی ما اعلام کردیم که هیچ بچهای لازم نیست که در 18 سالگی حتماً مرکز را ترک کند.
یعنی خودتان این نگرانی را در بچهها احساس کردید؟
بله این نگرانی کاملاً طبیعی است. به هر حال آنها وضعیت دوستان قبلی خود را که ترخیص شدند دیدهاند. ما در واقع پدر و مادر این بچهها محسوب میشویم و اینطور هم نیست که تنها پول عامل اصلی ترخیص آنها باشد. اینکه ما یک پولی به بچهها بدهیم و بعد آنها را رها کنیم این به تنهایی کافی نیست باید همراه آن مهارت هم داشته باشند. همه اینها یک فرآیند است نه تنها برای ترخیص بلکه باید از همان ابتدا برای توانمندی آنها تلاش کنیم وبرنامه داشته باشیم. این اتفاق باید بیفتد تا در 20 سالگی بچه موفق داشته باشیم. البته نداشتن مهارت مختص بچههای بهزیستی نیست حتی برخی بچههای عادی که پدر و مادر دارند هم مهارت ندارند ولی به هر حال ما مسئول هستیم. بویژه برای دختران باید حتماً تا زمان ازدواج در مراکز بمانند. یک مشکل دیگری که در مراکز بوده وهست بحث نیروی انسانی ماهراست که باید به آن توجه کنیم. سواد، انگیزه، مهارت و... از جمله فاکتورهای مهمی است که باید یک مربی داشته باشد.
برخی از مربیها که نقش پدر و مادر برای بچهها دارند متأسفانه کارشان را یک شغل میدانند تا زمانیکه این نگاه وجود دارد ما با مشکل روبهرو هستیم. آیا شما در گزینش مربی تنها تخصص آنها را در نظر میگیرید یا نه موارد دیگری هم ملاک هست؟
خب مهارت و تخصص یکی از اولویتهای ماست ولی کافی نیست چون باید علاوه برآن بتواند ارتباط عاطفی هم با بچه برقرار کند. البته عکس آن هم خوب نیست یعنی تنها علاقه کفایت نمیکند باید از رشد و کیفیت نگهداری کودک هم آگاه باشد چون اکثر این بچهها کودکانی بودند که در معرض آسیب بودند و به مراکز آمدند و عادی نیستند. برخی از آنها پرخاشگرند ورفتارهای متفاوتی دارند. پس نیاز به مربی حرفهای دارند حتی 30 درصد بچهها شب ادراری دارند.
الآن از تعداد مربیای که دارید چند درصد این فاکتورهایی را که بیان کردید دارند؟
الآن روند رو به رشدی داریم ولی هنوز با نقطه آرمانی فاصله داریم واین فاصله موجب شد که ارزیابی در چند ماه گذشته صورت بگیرد حتی روشهای کشورهای دیگر را هم بررسی کردیم چراکه همه جای دنیا این مشکل را دارند و این نگرانی وجود دارد.
کاری که الآن کردیم در واقع اصلاح و ارتقای نیروی انسانی است. در فاز اول، تدوین محتوا است که در حال حاضر محتوای مستند ومکتوب در مراکز نداریم. در گذشته دوره کودک یاری از همین جا شکل گرفت. گروهی را مسئول تدوین محتوا از مسائل رشد روانی بچهها گرفته تا برخورد با مشکلات بچهها و... کردیم. قراراست اردیبهشت سال آینده این طرح اجرا شودو بعد از این هیچ مربی غیر از این طرح را نمیپذیریم و اگر مرکزی پایبند این دستورالعمل نباشد تخلف محسوب میشود. یکی از اهداف ما از اجرای این طرح این است که همواره این نگرانی وجود دارد که در مراکز ما که سه مربی برای بچهها وجود دارد میتوانند نگرشها و آموزشهای متفاوتی داشته باشند بنابراین آموزش آنها میتواند به این امر کمک کند که مربیها با یک آموزش واحد در مراکز کار کنند و اینکه بچهها پی در پی مرکز را با افزایش سن عوض نکنند در واقع این کار موجب میشود که دارایی بچهها به هم بریزد. تغییر جا به نفع بچه نیست. ما در حال صحبت هستیم که بچهها بهصورت مداوم در یک جا بمانند یعنی مرکزی که مجوز 3 تا 6 سال میگیرد به او اجازه بدهیم کودک را تا 18 سال نگه دارد این کار موجب میشود حداقل بچهها یک دست و بوسیله یک مربی بزرگ شوند.
به نظر شما بودن سه مربی برای یک بچه باعث سردرگمی بچهها نمیشود؟ بالاخره آموزشها و نگاهها متفاوت است.
نه، اینطور هم نیست. مددیاری که میآید از کجا میآید؟ خود او هم زندگی دارد نمیتواند همه وقت آنجا بماند. باید اینها را هم در نظر گرفت.
شما موافق سه مربی هستید؟
من موافق این هستم که اینها از سیاست یکسان برخوردار باشند. گرچه ممکن است سخت باشد ولی نمیشود فردی را پیدا کرد که دائم اینجا باشد و ارتباط بیرونی نداشته باشد.
حداقل مربی روزها یکی باشد.
سخت است ولی میشود 12 ساعت یک مربی باشد به شرط اینکه رویکردها یکی باشد.
فکر نمیکنید این چند گانگی به بچه آسیب بزند؟
تفاوت روحیات است که به بچهها آسیب میزند، ادبیاتهای متفاوت است که آسیب میزند که متأسفانه الان در مراکز داریم وباید اصلاح شود.
روند ترخیص در حال حاضر به چه صورتی است؛ ماهانه است یا سالانه و هر بار چه تعداد ترخیص میشوند؟
از مراکزما در سال نزدیک به 1000 نفر از بچهها به مدلهای مختلف ترخیص میشوند که همه آن ترخیص محسوب نمیشود. اگر بخواهیم تنها بچههایی که واقعاً ترخیص میشوند را در نظر بگیریم حدود 500 تا 600 بچهها است چون از این 1000 تا برخی ازدواج میکنند برخی به خانوادهها (خیرین) واگذار میشوند وبرخی زندگی مستقلی را شروع میکنند و برخی بستگان خود را پیدا میکنند. سرانه نگهداری یک بچه در ماه بالای یک تا 2 میلیون تومان است. حتی ما به جای اینکه این هزینه را متحمل شویم حاضریم به بستگان بچه که توانایی نگهداری از او را ندارند ماهانه مبلغی بدهیم تا خودشان بچه را نگهدارند. سال گذشته ماهانه175 هزار تومان کمک میکردیم که الان به 220 هزار تومان افزایش پیدا کرده و برای سال آینده میخواهیم به بالای 300 هزار تومان برسانیم. البته باز هم این مبلغ کم است. ولی به طور کلی ما معتقدیم که بچه باید در کنار خانواده بزرگ شود نه در مراکز.
یعنی در واقع 500 بچه در سال بدون برنامه ترخیص میشوند؟
بله این تعداد هیچ برنامهای ندارند.
به نظر شما 18 سال سن مناسبی برای ترخیص است؟
نه.
پس چرا ترخیص میکنید؟
18 سال حداقل سن ورود بچه به فرآیند ترخیص است. یعنی به هیچ وجه کسی حق ندارد بچههای زیر 18 سال را از مرکز ترخیص کند. در واقع این یکی از شرایط ترخیص است. شرایط دیگری مثل داشتن توان مالی یا مهارت هم لازم است و اینکه از نظر روحی و روانی آمادگی داشته باشند.
ولی به نظر میرسد هیچ کدام ازبچهها این شرایط را ندارند وترخیص میشوند.
متأسفانه اینطور است و حق باشماست.
پس چرا ترخیص میشوند؟
خب نباید این اتفاق بیفتد برخی این شرایط را دارند و برخی ندارند. البته بیشتر به سالهای قبل برمی گردد شاید هم الان این اتفاق بیفتد. تأکید ما این است که زیر 18 سال ترخیص نشوند. الان کمیته ترخیص داریم که ارزیابی میکند بچه میتواند ترخیص شود یا نه حتی ما بعد از ترخیص بازدید میکنیم که بچهها کجا زندگی میکنند.
البته قبول کنید که بازدیدی صورت نمیگیرد. اینطور نیست؟
چرا؛ پیگیری میشود. شاید به ندرت. ببینید یکی از اشکالات ما یا در واقع مشکلات ما نداشتن اعتبار کافی است. مثلا یکی از بچهها که چند سال پیش ترخیص شده و ازدواج کرده بود هنوز خانه ندارد و وقتی به ما مراجعه کرد تنها کاری که توانستیم برای او بکنیم تهیه 10 میلیون تومان بود. به طور کلی اشکالات برمی گردد اول به فرآیند ترخیص که باید بچهها از 14 سالگی یا کمتر مهارتهای زندگی را یاد بگیرند و آموزش ببینند واشتغال داشته باشند ودوم اعتبارات است. ما اگر بهترین بچه را هم تربیت کنیم و تنها بتوانیم 14میلیون تومان به او بدهیم کار درست نمیشود. گرچه خیرین هستند ولی تهیه مسکن واشتغال برای اینها وظیفه ما و دولت است. سرجمع روند خوبی داشتیم ولی به نقطه آرمانی نرسیدیم.
درست است ولی قبول کنید تاکنون جوانان زیادی از مراکز شما بدون هیچ آموزش، حمایت و... ترخیص شدند و ما هنوز بدنبال تدوین برنامه و دستورالعمل هستیم. تازه اگر باز هم این اتفاق بیفتد که بعید به نظر میرسد! بهزیستی یا نباید این مسئولیت را میپذیرفت و اگر پذیرفت نباید حالا یک سری از بچهها معتاد و سردرگم باشند وحتی نتوانند با جامعه ارتباط برقرار کنند. تکلیف بچههایی که ترخیص شدند چه میشود؟
البته شما با چند بچه صحبت کردید ما بچههای موفق هم داریم.
ولی بودند بچههایی که مشکل داشتند.
بله ما اشکالاتی هم داریم ولی هیچ مطالعهای نشده، برخی میگویند اینها کارتن خواب شدند ولی اینها براساس مطالعات نبوده. این را قبول دارم که مشکل دارند ولی مطالعه نشده است.
بچههای سالهای قبل با 5 میلیون ترخیص شدند به نظر شما برای یک جوان 18 ساله این کافی است؟
نه قطعاً کافی نیست ولی پول تنها یکی از مشکلات است. مهمتر از آن مهارت و آموزش است که باید انجام شود که ما باید این مهارت را ایجاد کنیم. اینها در معرض خطرند.
الان چی؟ آموزش و مهارتی وجود دارد؟
در برخی از جاها بله، البته سیاستها را پیگیری میکنیم. راهاندازی خانههای مستقل یکی از کارهای ما بود که برخی توجهی به آن نکردند.
یعنی چه؟
منظور این است که بچهها (4 تا 5 بچه) در خانه مستقل مدتی (حداقل 6 ماه) زندگی میکنند تا نیمه مستقل شوند. بعد با نظر کمیته ترخیص خانه را ترک میکنند حتی ممکن است یکسال هم طول بکشد.
این طرح در حال حاضر اجرا میشود؟
دوسالی هست ولی دربرخی از استانها هنوز اجرا نمیشود. خیلی کم است.
چرا گسترش نمیدهید؟
اعتبار میخواهد؛ البته از ظرفیت خیرین هم میشود استفاده کرد. ما حتی برای بچهها برنامه پول توجیبی هم در نظر داریم نه به معنی اینکه پول پسانداز کنند بلکه مدیریت منابع داشته باشند تا در آینده بتوانند پول خود را مدیریت کنند.
این خیلی مهم است.
بله حتی معتقدیم که گاهی با بزرگترها خرید هم بروند.
اگر کمیته ترخیص تشخیص دهد بچهای نمیتواند ترخیص شود حتی بعد از رسیدن به 18 سال میتواند مانع ترخیص او شود؟
بله دختران ما تا سن ازدواج در مراکز میمانند و اگر پسری آمادگی ترخیص نداشته باشد میتواند در مرکز بماند. البته باید برای آنها برنامه گذاشت. گرچه باز تأکید میکنم که نباید منتظر 18 سال شد؛ باید زودتر از اینها شروع کرد تا آموزش ببینند. آمادهسازی شغلی یکی از کارهایی است که باید انجام داد. ما معتقدیم که نباید خیلی به بچهها رسید چون توقع ایجاد میشود وبعد از ترخیص به مشکل برمی خورند ولی کسب مهارت لازم است.
برخی از بچهها معتقدند که توانمند هستند ولی از آنها استفاده نمیشود تاکنون بچههای توانمند ومستعد را شناسایی کردید؟
نه انجام ندادیم.
خب این یک ضعف نیست؟
بله قبول داریم، با بنیاد نخبگان وارد مذاکره شدیم تا نه تنها برای نخبهیابی بلکه برای نخبهسازی اقدام کنیم منتهی باید فراگیر شود. خب گفتن این حرفها خیلی قشنگ است ولی باید زیرساختها فراهم شود و بعد عملیاتی شود.
اشاره کردید بچههایی را که ترخیص شدند ولی مشکل دارند حمایت میکنید، چطور؟ چون برخی میگویند وقتی بهزیستی ما را میبیند از ما فرار میکند؟
بله ما شمارهای داریم که میتوانند با آن تماس بگیرند.
شهریه و مستمری نامنظم به بچهها داده میشود، چرا؟
نه این تخلف است و هر مرکزی که این کار را بکند با آن برخورد میکنیم، در واقع کودک آزاری تلقی میشود.
خب بچهها میترسند عنوان کنند.
میتوانند تماس بگیرند. قرار است خط تلفنی را مخصوص این کار راهاندازی کنیم.
قرار بود آذرماه راهاندازی شود.
بله ولی برخی مخالفت کردند و کار عقب افتاد.
یعنی بچهها تک تک زنگ بزنند و مشکلات را مطرح کنند، خب بهتر نیست قبل از اینکه این اتفاق بیفتد خودتان نظارت هایتان را تقویت کنید؟
بله ولی موردی. ما کودک آزاری را قبول نداریم ولی گاهی خبر نداریم در مراکز چه میگذرد. راه دیگری نداریم.
بهتر نیست گاهی خودتان به مراکز مراجعه کنید و با خود بچهها صحبت کنید؟
چرا این کار را میکنیم.
حتماً از مراکز بالای شهر بازدید میکنید نه حومه، چون بیشترین اتفاقات مربوط به حومه است نه مرکز شهر.
نه اینطور نیست، حاشیهها را هم سر میزنیم.
14 میلیون پولی که میدهید کافی است؟
نه حداقل باید دو برابر شود.
برای ازدواج آنها چه برنامهای دارید؟
برای دختران جهیزیه وحتی سیسمونی میدهیم برای پسران هم کمکهای نقدی.
مثلاً چه کمکی؟
ودیعه مسکن.
چقدر؟
5 تا 10 میلیون تومان.
به نظرتان کافی است؟
نه، ولی اعتباراتمان کم است میتوان از خیرین استفاده کرد.
می گویند دختران مشکلات بیشتری از پسران دارند؟
نه اینطور نیست، به نظر من حمایت از دختران بیشتر است و مشکلات آنها کمتر است.
نظر شما