روش اسلامی مبتنی بر دو اصل است : 1. عدم تحریک جنسی جامعه 2. ارضاء غریزه جنسی در حد طبیعی و تنها در کادر خانواده ، و روش غربی نیز مبتنی بر دو اصل است : 1. آزادی تحریک جنسی جامعه 2. آزادی ارضاء غریزه در سطح جامعه و بیرون از کادر خانواده .
در توضیحات ارسالی ایشان آمده است:
چند روز پیش خبرنگار روزنامه خبر مصاحبه ای با اینجانب انجام داد درباره مطالبی که این بنده در یک برنامه تلویزیونی در تحلیل یک حادثه جنایی در خصوص روابط دختران و پسران جوان مطرح کرده بودم . مطالب من در روزنامه خبر كه بعداً برخی پایگاه های اطلاع رسانی نیز در خروجی خود قرار دادند به طور دقیق و کامل منعکس نشد بلكه نارسا و مغشوش منعكس گردید. لذا لازم است به اختصار توضیح بدهم .
آنچه من گفته بودم این بود که ما به هر حال در این مسئله باید به روش اسلامی عمل کنیم نه روش غربی . روش اسلامی مبتنی بر دو اصل است : 1. عدم تحریک جنسی جامعه 2. ارضاء غریزه جنسی در حد طبیعی و تنها در کادر خانواده ، و روش غربی نیز مبتنی بر دو اصل است : 1. آزادی تحریک جنسی جامعه 2. آزادی ارضاء غریزه در سطح جامعه و بیرون از کادر خانواده .
در آنجا گفتم که یک نوجوان و جوان در جامعه امروز ما ، به دلیل آنکه در سنینی است که بیشترین فشار جنسی بر او وارد می شود در درجه اول باید آن اصل اول یعنی عدم تحریک غریزه و مدیریت آن را از راه ورزش ، رژیم غذایی و کار و فعالیت و اشتغال ذهن به امور علمی و هنری و غیره و منصرف كردن آن از امور جنسی عملی سازد . در این صورت مشکل اکثر جوانان اندک خواهد بود. باقی می ماند تعداد کمی از آنها که به رغم آن اقدامات باز هم فشار غریزه جنسی آنها را آزار می دهد . این دسته از جوانان در درجه اول باید به فکر ازدواج دائم باشند والبته جامعه هم باید ازدواج را از حالت هیولا و گرفتار در آداب و رسوم دست و پا گیر خود ساخته و غیر اسلامی بیرون آورد . اگر ازدواج دائم هم برایشان مقدور نیست و به گناه می افتند به فکر ازدواج موقت باشند . البته در ازدواج موقت با دختر باکره طبق نظر برخی از مراجع تقلید موافقت ولی دختر شرط است .
در ادامه توضحات ایشان آمده است، سخن من این بود : آنهایی که به هر حال این روابط را برقرار می کنند و پدر و مادر آنها نیز آگاهند ، چه بهتر که این کار خود را در قالب اسلامی قرار دهند تا احساس گناه نکنند و وجدان دینی آنها آسیب نبیند . به هر حال ما در اسلام محرومیت جنسی كه موجب پدید آمدن عقده های روحی و روانی در افراد می شود و این عقده ها به روان نا خودآگاه آنها می رود و گاه به صورت یك جنایت ظاهر می شود نداریم و اسلام راه را مشخص كرده است اما ما معجونی از اسلام و روش غربی ساخته ایم كه از طرفی محاسن اسلام را ندارد و از طرف دیگر معایب روش غربی را دارد . ما اكنون مصداق شعر حافظ هستیم كه :
یك دست به مصحفیم و یك دست به جام گه نزد حلالیم و گهی نزد حرام
نخبگان و خصوصاً رهبران دینی باید روش درست را به مردم معرفی كنند و راضی به رواج گناه كه بركت را از جامعه می گیرد نباشند .
نظر شما