سلامت نیوز: آمارهای ارائهشده مستند به گزارشات سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور و فائو نشان میدهد که تقریبا یکسوم جنگلهای کشور از بین رفته است و این فرایند میتواند به کاهش منابع آبی منجر شود.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: جنگل، فقط درخت نیست و این اکوسیستم، نقش بسیار مهمی در حفظ منابع آبی دارد، این در شرایطی است که ایران دارای پوشش جنگلی کمی است؛ جنگلها در ایران کمتر از 11 درصد سطح سرزمین را پوشاندهاند و گفته میشود که روسیه، استرالیا، برزیل، کنگو، کانادا، اندونزی، آمریکا، پرو، هند و چین، 75 درصد کل جنگلهای جهان را در اختیار دارند. بااینحال، جنگلها بخش عمدهای از تنوع زیستی کشور را دربر میگیرند.
آمارهای ارائهشده مستند به گزارشات سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور و فائو نشان میدهد که تقریبا یکسوم جنگلهای کشور از بین رفته است و این فرایند میتواند به کاهش منابع آبی منجر شود. اینکه جنگل چه نقشی در حفظ منابع آبی ایفا میکند، شامل چه عناصری است و تخریب هر کدام از عناصر چه بر سر جنگل خواهد آورد، سؤالاتی است که از هادی کیادلیری، رئیس انجمن جنگلبانی ایران پرسیدهایم. او در این مصاحبه تفصیلی به صورت مختصر، عناصر جنگل را معرفی و کارکرد آن را تبیین میکند. به اعتقاد این کارشناس منابع طبیعی، در یک اکوسیستم جنگلی، هر کدام از گونهها نقش خاص خود را ایفا و گونههای اساسی اکوسیستم جدید را احیا میکنند.
کیادلیری در بخشی از این مصاحبه با تأکید بر اینکه جنگلهای شمال (هیرکانی) را بهعنوان میراث تدریجی جهان میشناسند، گفت «این جنگلها ویژگیهایی دارند که نهتنها در ایران بلکه در سطح جهانی متمایز و خاص هستند.» باوجود غنا و تنوع زیستی بالا در جنگل هیرکانی، بین سالهای1334- 1305، این جنگلها تقریبا نصف شدند (از 3,4 میلیون هکتار به 1,51میلیون هکتار.) این امر موجب کاهش شدید تنوع زیستی البته نهتنها به موجب تغییر کاربری و ازدسترفتن زیستگاهها، بلکه بهدلیل تخریب جنگل و پارگی زیستگاهی شده است. به گفته کیادلیری، اهمیت جنگل و ارزشهای اقتصادی آن، همچنان از سوی دولت درک نشده و هزینهای که برای جنگلها در ایران میشود، اندازه هزینه یک تیم فوتبال هم نیست و این درحالی است که حدود یک میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس و 40 هزار هکتار از شمشادهای شمال کشور در چند سال اخیر از دست رفته است.
عناصر جنگل را بهعنوان یک اکوسیستم به صورت مختصر توضیح دهید؛ تخریب هرکدام از عناصر اصلی چه آسیبی به محصولات یا منابع جنگل میرساند؟
جنگل، شامل موجودات بسیاربسیار کوچکی مشابه میکروارگانیسمها هستند که درکف جنگل و خاک آن زندگی میکنند و حیوانات غولپیکر، درختان و مجموعهای از حشرات و قارچها اکوسیستم را تشکیل میدهند. جنگلها، صرفا درختان نیستند. واژه اکوسیستم، به معنی سیستم هدفمندی است که تمام اجزای کوچک و بزرگ آن بهطور هدفمند، مثل اتومبیل در ارتباط با یکدیگر کار میکنند. تعداد بسیار زیادی از موجودات به هم مرتبط، در جنگلها وجود دارند که اگر هر کدام دچار آسیب شوند، تمام عناصر دیگر هم بیارزش و درواقع به مشکل بر خواهند خورد. اینکه درخت را مساوی با جنگل میدانند در ظاهر یک نگاه غیرتخصصی است چون درخت، خود بهتنهایی یک اکوسیستم است. با این همه، اگر بخواهیم جنگل را از قول فائو تعریف کنیم، باید بگوییم نیمهکتار زمین که درصد تاجپوشش درختان آن به سطح زمین بیش از 10 درصد باشد، جنگل نامیده میشود.
در یک اکوسیستم جنگلی، هرکدام از گونهها نقشی ایفا میکنند. از نظر علمی برخی گونهها کلیدی و در انگلیسی «Keystone Species» شناخته میشوند؛ اینگونهها درواقع از آن اکوسیستم حفاظت میکنند. برخی گونهها، پایهای و اساسی است که درواقع اکوسیستم جدید را احیا کرده و همچنین گونههایی تثبیتکننده ازت و نیتروژن هستند که خاک را غنی میکنند. درختانی که خود محل زندگی انواع حشرات و گونههای مفید دیگر مانند حشراتی که بهعنوان کنترلکنندههای بیولوژیک در طغیان آبها کارایی دارند، هستند، بهعنوان گونههای دیگر از عناصر اصلی جنگل به حساب میآیند.
رابطه آب و جنگل چیست؟ جنگل چه نقشی در حفظ منابع آبی دارد؟
در جنگلهای شمال کشور، 700 تا هزار متر محل بارانهای سیلآساست. هنگامی که باران بر برگ درختانی که بر زمین ریختهاند، میریزد، تشکیل لاشبرگ میدهد. گاهی عمق این لاشبرگها تا زانوی انسان است و جالب اینکه حکم اسفنج یا یک ابر را بازی میکنند. لاشبرگها، آب باران سیلآسایی که میبارد به خود میگیرند و بهطورتدریجی آن را آزاد میکنند. آزادشدن تدریجی آب باران سیلآسا، دو حسن دارد: نخست، اینکه به زمینها فرصت بیشتری برای جذب آب میدهد؛ بههمیندلیل بوده که نفوذ آب در جنگلها 40 برابر زمینهای کشاورزی است؛ دوم، اینکه رهایی تدریجی آب از سیل جلوگیری میکند و رودخانهها به صورت دائمی آب دارند. این فرایند به حفظ آب کمک میکند. ارتباط دیگر جنگل و آب چیست؟ تاج درختان که در بالا به یکدیگر نزدیک میشوند، تشکیل یک سپر میدهند و مانع برخورد ضربات مستقیم قطرات باران با زمین میشوند. هنگامی که قطرات باران مستقیم به زمین میخورند، پیوند چسبندگی خاک شکسته میشود؛ پس از شکستهشدن این پیوندها، منافذ خاک پر خواهد شد و آب به خاک نفوذ نخواهد کرد. در این صورت، آب باران به صورت سیلآسا حرکت میکند و زمینهای لخت اطراف تهران و دامنه جنوبی دچار هرزآبی میشوند و خسارت میبیند. یکی دیگر از شیوههای حفظ آب توسط جنگل، به این صورت است که ریشههای درختان مانند آرماتور یا میلگردهایی که کف پلهها ساخته میشوند، ریشه خاک را نگه میدارند و نمیگذارند خاک بر اثر باران شکسته شود، گرانش ایجاد و سپس حرکت کند. این تنها بخشی از نقشی هستند که جنگل در حفظ آب ایفا میکند. برآوردها نشان میدهد که گیاهان میتوانند آب را تا دوهزار مترمکعب در هر هکتار درون خود حفظ کنند.
جنگلهای شمال یا به تعبیری جنگلهای هیرکانی، بهلحاظ اکوسیستم چه تفاوتی با جنگلهای زاگرس دارند و کدام نقش مهمتری در حفظ منابع آبی ایفا میکنند؟
اینکه کدامیک نقش مهمتری ایفا میکنند، درست نیست. هرکدام باتوجه با شرایطی که دارند، نقش فوقالعادهای بازی میکنند اما جنگلهای زاگرس متأسفانه جنگلهای نابودشدهای هستند. این جنگلها فشار بسیاری تحمل کرده و مورد بهرهبرداریهای مضاعف قرار گرفتهاند و از کارایی اصلی خود بازماندهاند اما اوضاع جنگلها در شمال کشور نسبت به زاگرس بهتر است. جنگلهای شمال، حسن دیگری که دارند و آن را در ایران و جهان خاص کرده، این است که این جنگلها درواقع بازمانده جنگلهای باستانی دنیا و مربوط به چندین میلیون سال قبل هستند. هنگامی که عصر یخبندان اتفاق میافتد، فقط عرض جغرافیایی شمال کشور جان سالم به در برده است. گونههایی که میمانند، گونههای چندین سال قبل و خاص هستند و ممکن است برخی از آنها در جنگلهای دیگر دیده نشوند. هنگامی که اینگونهها منقرض میشوند، یعنی بشریت، آنها را از دست داده است؛ مانند ببر مازندران یا شمشادهای ایرانی. بههمیندلیل، جنگلهای شمال را بهعنوان میراث تدریجی جهان میشناسند؛ به این معنا که اگر اروپاییها بخواهند جنگلهای چند هزار سال قبل خود را ببینند که چطور بوده است، باید از جنگلهای هیرکانی دیدن کنند. علاوه بر همه این موارد که از ویژگیهای مهم جنگلهای شمال هستند، باید در نظر داشت که کل این جنگلها حدود یک درصد خاک ایران است؛ این وسعت حتی شاید به اندازه یک پارک ملی درکشورهای کانادا و... کشورهایی که دارای جنگل هستند، نباشد.
چگونه میتوان جنگلهای شمال را که میراث طبیعی است، حفظ کرد و نقش قانون در حفظ جنگلها چیست؟
ابتدا باید اهمیت جنگل را درک کرد. اگر اهمیت جنگل درک شود، آن هنگام دغدغه ایجاد میشود اما به ظاهر، همچنان اهمیت جنگلها درک نشده است، در حالی که اگر درباره اهمیت این اکوسیستم اطلاعرسانی شود و همه بدانند با چه سرعتی رو به نابودی است، میتوان بهتر در راستای حفظ آن عمل کرد. گام اول ایجاد دغدغه است؛ دغدغهای که باعث جریان شود، یعنی دولت بهفکر اهمیت جنگل باشد. من اعتقاد دارم دولت هنوز دغدغهای را که بایسته و شایسته است، ندارد، گرچه گاهی شعارهای زیستمحیطیای مطرح میشود. هنگامی که آتشسوزی اتفاق میافتد، همه دعا میکنیم باران ببارد؛ این نشان میدهد ما هیچ چیز برای خاموشکردن آن نداریم. کل هزینهای که برای حفظ جنگلهای شمال میشود، بهاندازه هزینه یک تیم فوتبال هم نیست. برایناساس، باید تمام عوامل تخریب حذف شود. متأسفانه 80 درصد جنگلهای ایران بهشدت درگیر تخریب دام هست. ویلاسازی و شهرکسازیها، توسعه بیقاعده، ساخت بزرگراههایی که بعضی از آنها ضرورت ندارد و ساخت جادههای درون جنگل که اصلا ضرورت ندارد، از جمله عوامل تخریب برای دسترسی به مناطق بکر و کوچکی هستند که در آن باارزشترین منابع کشور قرار دارد. بیش از 500 معدن در این جنگلها وجود دارد که آن را نابود میکند. بحث زبالهها کاملا مطرح است. شما وقتی بهسمت بعضی از جنگلهای شمال میروید، نمیتوانید تصور کنید وارد جنگل شدهاید، بعد از دیدن چند تپه، ویلاسازیهایی انجام شده که صاحبان آنها تعدادی آدم خوشنشین هستند و شاید سالی دو بار به ویلایشان سر بزنند و چراغ خانهها روشن شود. همه این مسائل جنگلها را از بین میبرند، در ضمن معماری روستاها را آسیب میزنند و فرهنگ روستایی را تحت تأثیر خود قرار میدهند.
در کنار همه این دستکاریهای بشری، باید تغییر اقلیم را هم دید. برای مثال، خشکسالیها اضافه شده است. نتیجه و پیامد همه این موارد، بهصورت طغیان آب، بیماریها در سطح بسیار وسیع و مرگومیر 40 میلیون اصله درخت 300 ساله بومی به اسم ویلاسازی در شمال ایران، خود را نشان میدهد. همه این علائم، نشاندهنده فروپاشی جنگلهاست؛ بنابراین در کنار نشانههای تخریبی، باید بر بستر فرهنگی کار کرد که درواقع، حس تجاوز و حس تخریب پسندیده نباشد و باید این رویکرد را از بین برد. در کنار آموزش، قانون نقش بسیار مهمی ایفا میکند، گاهی برخی قوانین اشتباه، خود ترویجکننده فرهنگ غلط است.
بهعنوان مثال، قانونی که داشت وضع میشد و خوشبختانه نشد؛ براساس این قانون هر کس تا سال 65 به جنگل تجاوز کرده بود، بخشیده شده و در این قانون بنا بود این بازه زمانی تا سال 1385 هم ادامه پیدا کند، به این معنا که هر کس تا این سال به اراضی جنگلی تجاوز کرده هم بخشیده شود. واگذاری اراضی به اسم تولید و سبزکردن، بهنوعی تجاوز به اراضی و گرفتن این اراضی است. در کنار این بستر قانونی و فرهنگی، برطرفکردن مشکل اشتغال مردم روستا و جنگلنشینان هم اهمیت دارد و باید نیاز آنان از طریق معیشت جایگزین برطرف شود.
آیا اجرای «طرح تنفس»، میتواند برای حفاظت از جنگلهای شمالی مفید واقع شود؟
«طرح تنفس»، نباید صرفا در بهرهبرداری از چوب خلاصه شود، گرچه بهرهبرداری از چوب، یکی از عوامل تخریب است اما فقط عامل اصلی نیست. این طرح، در صورتی که اجرائی شود باید بر مسئله دام، زباله و دیگر عوامل تخریب تمرکز کند. در این موقعیت است که میتوان گفت اکوسیستم تنفس میکند. یک مثال بارز و روشن، جنگلهای زاگرس است اما باید بهسمت توقف کامل بهرهبرداری از جنگلهای شمال برویم؛ اگر تنفس به این معنا باشد که میخواهیم 10 سال دیگر دوباره بهرهبرداری را شروع کنیم، اشتباه است زیرا 200 سال فرصت نیاز است جنگلهای کشور به شرایط پیش از تخریب بازگردد. جنگلهای شمال کشور توان تولید چوب ندارد. امروز در زاگرس بهرهبرداری چوب انجام نمیشود... .
اما تخریب ادامه دارد.
دقیقا، اشکال مختلف فشار و تخریب در آنجا دیده میشود؛ البته این شیوه جلوگیری از بهرهبرداری، استراحت و تنفس نیست. استراحت و تنفس به این معناست که تکتک مشکلات به صورت موازی باهم حل شود. بله، من اعتقاد دارم طرح تنفس، نقش زیادی در حفاظت از جنگل دارد چون آن تاکنون بهعنوان یک کارخانه تولید چوب دیده شده است. در ارتباط با جنگل، باید رویکرد اقتصادی، اکوسیستمی و اکولوژیک داشت و آن هنگام درباره حفظ ارزشهای اقتصادی آن حرف زد.
ارزش اقتصادی جنگل علاوهبر چوب، چیست؟
حفظ آب، تولید اکسیژن، تلطیف هوا، جذب گردوغبار و تعدیل دما یا متعادلکردن آن از ارزشهای اقتصادی جنگل است. هر کدام از اینها، آمار و ارقام دارند. برای مثال، هر هکتار جنگل تا 70تن، گردوغبار جذب کرده، تا 5,4 درجه سلسیوس در مرداد کاهش دما ایجاد میکند، دو هزار مترمکعب آب در خود حفظ و تولید اکسیژن و جذب دیاکسیدکربن میکند. بحث ذخیره کربن، بسیار حائز اهمیت بوده آن هم در کشوری که جزء 10 کشور آلوده جهان است. گردشگری، حیات وحش، گیاهان دارویی و کنترل بیولوژیک، از دیگر ارزشهای اقتصادی جنگل است اما متأسفانه علم ما دراینزمینه، بسیار محدود بوده، از طرفی روش ارزشگذاری سخت و گاهی ناشناخته است.
باتوجه به اینکه ایران جزء کشورهایی با پوشش جنگلی کم است، نظرتان درباره توسعه جنگل چیست؟
مرحله اول هر نوع توسعهای حتی اقتصادی، جلوگیری از هزینهها و خسارتهاست. مرحله دوم این است که منابع افزایش پیدا کند. ابتدا نباید جنگلهای شمال را از دست داد چون 400،300 مترمکعب موجودی چوب دارد. این درحالی است که اگر جنگلکاری شود، هر 10 مترمکعب، دو مترمکعب موجودی چوب خواهد داشت و باید 150 برابر جنگلکاری شود تا یک هکتار جنگل ازدسترفته را جایگزین کرد. متأسفانه اعتباری برای این مراحل وجود ندارد و اگر هم باشد، بسیار ناچیز است. بیشتر مناطق جنگلکاریشده بهعلت نبود اعتبار رها شده و در حال خشکشدن است. در مراحلی، شرایط تا آنجا سخت میشود که نگهداری گونهها بدون مراقبت و هزینهکردن امکانپذیر نیست. توصیه من این است جنگلهایی را که هست، حفظ کنیم و مورد بهرهبرداری قرار ندهیم و سپس درباره جنگل و توسعه آن اقدام کنیم.
نظر شما