امسال روایت یلدا، این شب بلند و زیبای زمستانی، برای بازماندگان مصیبت‌زده زلزله كرمانشاه روایتی دیگر بود، این چله زمستانی پر رنگ‌وراز، مصادف شده بود با چله عزیزان‌شان كه دست زلزله آنها را از دامان زندگی چیده بود. صبح پنجشنبه هر جای سرپل سر میچرخاندی بنرهای بزرگ و اعلامیه بود كه می‌دیدی، محله‌ به محله برای كشته‌شدگان‌شان مراسم گرفته و به سوگ نشسته بودند.

همه خوب‌های زلزله کرمانشاه ؛ بالاخره شادی آمد

سلامت نیوز:زلزله‌زدگان سرپل‌ذهاب می‌گویند زلزله با همه بدی‌ها و مصائب و سختی‌هایش یک خیر بزرگ داشت، اینکه فهمیدیم همه مردم ایران چقدر ما را دوست دارند و ما را حتی در شرایط بدتر از این هم تنها نمی‌گذارند.

به گزارش سلامت نیور، همشهری نوشت: این موضوع ده‌ها مصداق عینی در سطح شهر و روستاهای مناطق زلزله‌زده دارد، از گروه‌های دانشجویی که برای تمیز کردن شهر می‌آیند تا گروه‌های تئاتر کودکان که برای خنداندن بچه‌ها از هیچ ترفندی دریغ نمی‌کنند. هدف تمام گروه‌ها یکی است، همدردی و کاشتن بذر امید در دل زلزله‌زدگان.

 

امسال روایت یلدا، این شب بلند و زیبای زمستانی، برای بازماندگان مصیبت‌زده زلزله كرمانشاه روایتی دیگر بود، این چله زمستانی پر رنگ‌وراز، مصادف شده بود با چله عزیزان‌شان كه دست زلزله آنها را از دامان زندگی چیده بود. صبح پنجشنبه هر جای سرپل سر میچرخاندی بنرهای بزرگ و اعلامیه بود كه می‌دیدی، محله‌ به محله برای كشته‌شدگان‌شان مراسم گرفته و به سوگ نشسته بودند.

مردم سوگوار چهلم عزیزان‌شان بودند اما گروه‌های مختلف دانشجویی و مردمی تلاش داشتند با حفظ احترام درگذشتگان و شركت در مراسم آنها، در شب یلدا، سیاهی را از تن مصیبت دیدگان در بیاورند؛ نتیجه رقص و شادی بچه‌ها میان چادرها بود و لبخند محو بازماندگان و مصیبت زدگان كه كم‌كم تبدیل به خنده‌های پر از امید می‌شد.

 

زلزله تئاتر کرمانشاه

 

این گروه‌ها كه دورهمی خانواده و دوستانشان را رها كرده و تا سرپل ذهاب آمده بودند، تصمیم داشتند خنده را جایگزین گریه و غم کنند و تلاش‌شان نتیجه بخش هم بود. این گروه‌ها در ردیف اول خوب‌ها قرار دارند.

 

بنیاد مسكن سه استان و سی و پنج روز پاسخگویی

روز سوم ماموریت به دو مركز دولتی می‌رویم تا در جریان مشكلات مردم و وضعیت پاسخگویی این نهادها قرار بگیریم، اولین مقصد اداره بهزیستی سرپل ذهاب است. ساختمان قدیمی بهزیستی كه ترك‌های سنگینی برداشته، محل دپوی كمك‌های مردمی شده است و یك كارمند در ورودی آن، كارت‌های مددجوها را تحویل می‌گیرد و مواردی كه مسئول بالادستی تیك زده را از انبار آورده و به مددجو می‌دهد.

 

در حیاط اداره بهزیستی هم چند كانكس وجود دارد كه علاوه بر بهزیستی سر پل ذهاب، کارمندانی از بهزیستی استان فارس هم در آن مستقر شده و به سئوالات و نیازهای مددجویان كه بیشترشان معلولان جسمی و حركتی بودند، پاسخ می‌‌دهند. گرچه بهزیستی سرپل هم مثل تمام مراكز بهزیستی سراسر كشور دچار كمبود بودجه و اعتبار است و در موضع ضعف قرار دارد اما درِ كانكس مسئول بهزیستی، باز است و با صبر و حوصله با همه مددجویانی كه پر از شكایت و گلایه هستند حرف می‌زند و تلاش می‌كند سوالات همه را پاسخ دهد و مشکلات‌شان را تا جایی که از دستش برمی‌آید حل کند.

 

بنیاد مسكن دومین اداره دولتی است كه سراغ آن می‌رویم، جایی كه جمعیت زیادی، پرونده به بغل بین كانكس‌های تحویل مدارك و ساختمان بنیاد در حال رفت و آمد‌ند. صدا به صدا نمی رسد، جلوی هر باجه هشت تا 10 نفر ایستاده‌اند و همزمان با هم با مسئول باجه حرف می‌زنند؛ مالكان و مستاجرانی كه خانه‌هایشان در عرض یك شب تبدیل به آوار شده و حالا نگران آینده، آمده‌اند بلكه با وام‌های ناکافی دولتی، خانه‌شان را بازسازی كنند.

 

مدیران و كارمندان مستقر در این ادارات از كارمندان استان اصفهان هستند كه بیشتر از سی روز است در منطقه حضور دارند و به گفته مراجعین از ساعت هشت صبح تا هشت شب در محل پاسخگوی مالكان و مستاجران‌اند و ظاهرا فقط یك ساعت در میان روز استراحت می كنند.

 

با چند تن از مراجعان كه پرونده به دست از در اداره بیرون آمدند، هم‌كلام می‌شویم. از برخورد كارمندان و مدیران راضی‌اند؛ «خدا را شكر برخوردشان خوب است، با صبر حرف‌مان را گوش می‌دهند، اعتراض كنیم بازرس دوباره خانه‌مان را بازدید می‌كند و خلاصه ما راضی هستیم، حالا میزان وام كم است و نمی‌شود با آن كاری كرد تقصیر این كارمندان كه نیست، اینها مامورند و معذور.»

 

بنا داریم با دو نفر از مدیران بنیاد صحبت كنیم كه یكی شان رفته برای بازدید و نیست، آن دیگری هم معذرت خواهی می‌كند و می‌گوید مردم در اولویت هستند و سریع پشت باجه می‌نشیند و به مراجعین پاسخ می‌دهد.

 

محوطه بنیاد مسكن هر لحظه شلوغ‌تر می‌شود، كارمندان پرونده‌ها را در میان حجم بالای صدای مراجعان می‌خوانند و گاهی اسمی را بلند صدا می‌زنند، یكی از مراجعان خوشحال است، می‌گوید پول را به حسابش ریخته‌اند و منتظر است پس لرزه‌ها تمام شود تا برای بازسازی اقدام كنند. برخی دیگر هم می‌گویند پول خیلی وقت است به حسابشان آمده اما امكان برداشت ندارند ولی به این حد هم راضی‌اند و باورشان نمی‌شده به این زودی كار وامشان جور شود. به عقیده آنها می‌شود به بنیاد مسكن نمره خوب داد اما باید به كارمندان بنیاد مسكن اصفهان و اراك و اردبیل كه به ترتیب در شهر و روستاها مستقر شده اند، می‌شود نمره عالی داد.

 

جواد خیابانی از انتقاد تا احترام

شب یلداست، صدای جواد خیابانی از بلندگوهای ورزشگاه كوچك شهر می‌آید، سكوها تقریبا پر شده و جواد خیابانی با لباس كردی بالای سكو رفته و دارد برنامه اجرا می‌كند، عزیزآقا می‌گوید كه همیشه به اجراهای ضعیف جواد خیابانی انتقاد داشته و اصلا از گزارش‌های فوتبالی او خوشش نمی‌آمده اما این چهل روز كه خیابانی دائم به سرپل آمده و او تلاش صادقانه‌اش را برای رساندن صدای زلزله زدگان به مسئولان دیده، دیگر حس گذشته را ندارند و شرمنده اخلاق پهلوانی خیابانی شده است.

 

اتفاقا چند دقیقه بعد خیابانی پشت بلندگو گریه‌اش می‌گیرد و می‌گوید «ببخشید كه یك ماه گزارش نكرده‌ام و سوتی نداده‌ام تا بخندید، حالا دوست دارم بخندید و شاد باشید.»

فردای شب یلدا، عنایت، پسر سی ساله سرپلی می‌گوید مردم تصمیم گرفته‌اند عكس پروفایلشان را به نشان قدردانی از جواد خیابانی تغییر دهند، او و برادر و خواهرهایش سر در گوشی مشغول پیدا كردن عكس خوب از جواد خیابانی ‌می‌شوند.

 

در خیابان مصلی سرپل، دقیقا كنار مسجد جامع شهر و جلوی چادرهای مردم، شركت لوازم خانگی اسنوا سه كانكس و دو كانتینر بزرگ قرار داده، تبلیغات روی كانتینر انقدر بزرگ است كه كنجكاو می‌شویم ببینیم ماجرا از چه قرار است، از در كانتینر كه تو می‌رویم، یک تلویزیون بزرگ با تعداد زیادی صندلی می‌بینیم كه مشغول پخش یك فیلم سینمایی است و فقط یكی دو جوان پای آن نشسته‌اند، مسئول پخش فیلم می‌گوید كه الان صبح است و همه یا مدرسه‌اند یا سر كار ولی عصر كه مسابقه آل‌كلاسیكو هست، برنامه داریم و قطعا شلوغ می‌شود، غیر از آن هر شب هم پخش یك فیلم سینمایی خوب هم داریم كه استقبال خوبی از آن می‌شود.

 

دو كانكس بغل برای شست‌وشوی لباس است، كه در آن دوازده لباس شویی قرار دارد كه داوطلبان لباس‌های زلزله زدگان را تحویل گرفته، شسته و بعد از خشك شویی به آنها تحویل می‌دهند، مسئولان واحدهای لباسشویی كه از اهالی خود سرپل هستند، می‌گویند نزدیك یك ماه است اینجا هستند و از صبح تا غروب لباس‌های مردم را می‌شویند، آنها پولی از شركت نمی‌‌گیرند و فقط و فقط از كمك به مردم خوشحالند.

 

در كانكس سوم چهار عدد گاز آشپزخانه بود تا آشپزی برای چادرنشینان زلزله زده راحت‌تر باشد و دیگر مجبور نباشند پای پیكنیك برای آشپزی بنشینند، آب گرم هم برای شستشوی ظرفها هم تعبیه شده بود و اوضاع برای آشپزان بر وفق مراد؛ كانتینر بعدی برای بازی‌های رایانه ای بچه ها در نظر گرفته شده كه پسرها در دو گروه مشغول بازی فوتبال بودند و ظاهرا غیر از بچه های سیزده چهارده ساله، مردهای سی تا پنجاه سال هم شب‌ها برای بازی می‌آیند و بازار مسابقات گروهی حسابی داغ است. مسئول کانیتر بازی‌های رایانه‌ای هم یک داوطلب مردمی از شیراز است که یک ماه پیش به سرپل آمده و حداقل یک ماه دیگر هم قرار است بماند. این شركت و برند مطرح ایرانی بی شك یكی از خوب های زلزله سرپل ذهاب است و مردم از حضور و کمک‌های خلاقانه‌اش خوشحالند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha