سلامت نیوز:ارومیه سال هاست خواب دریاچه فیروزه ای خود را می بیند؛ دومین دریاچه آب شور جهان که فقط خاطره ای از آن در یاد ایرانیها مانده است. دریاچه ای خشک شد و زندگی نیز با خشکی آن ازارومیه کوچ کرد. هم اکنون خشکی دریاچه ارومیه، زندگی بیش از 14 میلیون ایرانی را تهدید میكند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از قانون،این دیگر تنها هشدار كارشناسان و فعالان محیطزیست ایران نیست بلكه رییس سازمان حفاظت محیط زیست كشور نیز به این مساله اعتراف كرده است. بحرانی که بهدلیل مدیریت اشتباه بر منابع آبی ایران رخ داده است و این مدیریت اشتباه همچنان ادامه دارد. در این میان نیز گزینههایی مانند واردات آب یا انتقال از دریاچه خزر برای نجات نگین فیروزهای ایران پیشنهاد میشود اما به تازگی مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه پرده از حقیقتی دیگر برداشته است. به گفته او درحالیکه مسئولان در حال تلاش برای واردات آب از دریاچه وان ترکیه برای احیای ارومیه هستند، وزارت نیرو در داخل کشور اندک حقابه ناچیز دریاچه را پرداخت نمیکند.
به گزارش ایسنا، مسعود تجریشی، با انتقاد شدید از وزارت نیرو به دلیل خودداری این وزارتخانه از رهاسازی آب سدها به دریاچه ارومیه، گفت:« جدول وضعیت سدهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه نشان میدهد که آب سدها سرریز شده، با این وجود وزارت نیرو از رهاسازی آب به دریاچه ارومیه خودداری کرده است.طبق قانون نیاز دریاچه ارومیه، اولویت دوم منطقه بعد از شرب است اما وزارت نیرو نیاز زیست محیطی دریاچه را حتی در اولویت آخر هم قرار نداده است.
اگر بر اساس نیازهای موجود، وزارت نیرو بخواهد منحنی بهرهبرداری سدها را از ابتدای سال آبی طراحی کند، اول مصارف کشاورزی و بعد سایر مصارف را تعیین میکند؛ این در حالی است که بر اساس قوانین موجود اولویت اول شرب، سپس نیاز زیست محیطی و در آخر کشاورزی است.با وجود رایزنیها و مکاتبات متعدد با وزارت نیرو مبنی بر ضرورت رهاسازی آب سدها به سمت دریاچه ارومیه این وزارتخانه به بهانههای مختلف و از ترس اینکه نکند در تابستان نیاز به آب داشته باشد، از رهاسازی آب به دریاچه ارومیه خودداری کرد؛ درحالیکه جدول و اینفوگرافی وضعیت ذخایر سدهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه به خوبی نشان میدهد که سدها سرریز شده است».
ماجرای خشکی ارومیه
داستان غمانگیز خشكی دریاچه از اوایل دهه 80 آغاز شد و همچنان ادامه دارد. زنگ خطر خشكی دریاچه ارومیه سالهاست كه بهصدا درآمده اما گوش شنوایی برای آن وجود نداشته است. البته بهجز سالهای اخیر كه مسئولان بحران را از نزدیك لمس كرده و دریافتهاند كه خشكی دریاچه ارومیه دیگر شوخی و بیاهمیت نیست و خطر زندگی بیش از 14 میلیون انسان را تهدید میكند.
اما در همان سالهایی كه مسئولان مربوطه در خواب غفلت بودند، صدای زنگ خطر خشكی دریاچه در جهان پیچید و این بیاهمیتی ایرانیها به نگین فیروزهای موجب شد تا آنچه با دریاچه ارومیه كردهایم، تبدیل به درس عبرتی شود كه حتی در كتابهای مدرسه كودكان استرالیایی ذكر شود.بحران نگین فیروزهای ایران بهجایی رسید كه بری احیای آن ستادی تشكیل شد.
تاكنون انتقادهای بسیاری به عملكرد ستاد احیای دریاچه ارومیه وجود داشته است. برخی كارشناسان بر این باور هستند كه اقدامات ستاد احیا، روند هیدرولیژیكی طبیعی دریاچه را برهم زده است و خسارتهای بسیاری به پوشش گیاهی آن منطقه وارد كرده است. آنها اینگونه اقدامات را خلاف اصول احیای اكولوژیكی میدانند.
حسین آخانی از چهرههای برجسته جامعه محیطزیست كشور كه مدتی نیز در بحث احیای دریاچه ارومیه با ستاد احیا همكاری داشت، با اشاره به هزینههای هنگفت برای احیای دریاچه ارومیه به «قانون»میگوید:« اعتبار بسیاری برای انتقال آب از «زاب» تخصیص داده شد كه چندین سال تا پایان پروژه مانده است. بخش عمده بودجه ستاد احیای دریاچه تاكنون برای ساخت مسیر انتقال آب «زاب» و احداث چندین سد، اختصاص یافته است. اما انتقال آب از «زاب» به دریاچه كاری غیرعقلانی، غیراخلاقی و غیر علمی است. به دلیل اینكه در مسیر رودخانهها، اكوسیستمهایی وجود دارند كه دارای حقابه هستند.
انسانهای بسیاری سالیان سال در مسیر این رودخانه زندگی كردهاند و معیشت آنها به رودخانه و آب آن بستگی دارد. از لحاظ اخلاقی، نژاد و قومیت این انسانها هیچ تفاوتی ندارد، ایرانی یا همسایگان مسلمان ما در عراق، نباید معیشت و زندگی آنها نابود شود. بهدلیل پروژه انتقال آب از«زاب» اكوسیستم منطقه نابود میشود و آب كمتری به دجله میرسد. هنگامیكه حقابه دجله كاهش یابد، كانونهای تولید گرد و غبار در عراق افزایش مییابند كه سرانجام آن هجوم ریزگردهای عراق به خوزستان است. از طرفی دیگر این پروژه بهدلیل هدررفت بخش بسیاری از سرمایههای كشور غیراقتصادی نیز است؛ چراكه این سرمایهها را در بخشی هزینه كردهایم كه از اساس اشتباه و غیرعادلانه بوده است».
داستان سیب و دریاچه
كشاورزی و بهویژه باغهای سیب یكی از متهمان اصلی خشكی دریاچه ارومیه بهشمار میروند.توسعه كشاورزی و تولید محصولات كشاورزی آببر بلای جان دریاچه است. آخانی در اینباره میگوید:« مشكل اصلی باغهای گسترده سیب در اطراف دریاچه ارومیه است. از یك سو آب دریاچه را برای تولید سیب هدر میدهیم و از سوی دیگر سالانه هزاران تن سیب بهدلیل عدم برنامهریزی مناسب در بخش اقتصاد كشاورزی و قیمت پایین دور ریخته میشوند، این كشاورزی، یك بازی دو سرباخت برای كشور است. حال پرسش اینجاست پس از گذشت چهار سال، ستاد احیای دریاچه ارومیه برای این معضل چه اقدامی انجام داده است؟ چرا تاكنون این مساله مدیریت نشده است؟».
احیای اكولوژیك
آخانی با اشاره به اینكه سدسازی عامل اصلی خشكی دریاچه ارومیه است، تصریح میكند:«سدسازیهای بیرویه و غیركارشناسی، جلوی روان آبها را به سوی دریاچه گرفته و به این ترتیب دریاچه خشك شدهاست.
احیا باید اكولوژیك باشد؛ این مساله را بارها به آنها گفتهایم اما گوش شنوایی برای آن نیست. مساله ریزگردها را مطرح كردهاند و من راهكار آن را جلوگیری از چرای دامها و ایجاد پوشش گیاهی اعلام كردهام. اما هیچ مسئولی در اینباره جرات انجام اقدامی را نكرده است و حاضر نشده كه جلوی كشاورزان را در تولید محصولات آببر و البته بدون فایده بگیرد».
یكی از بحثهایی كه درچند سال اخیر برای احیای دریاچه مطرح شده بود، معیشت جایگزین كشاورزان اطراف دریاچه است. آخانی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینكه این طرح به كجا رسید، میگوید:«هنگامیكه تمام بودجه احیا را به انتقال آب از«زاب» اختصاص میدهید، دیگر اعتباری برای طرح معیشت جایگزین نمیماند. مسئولان ستاد احیا، چاله عمیقی بهنام «زاب» حفر كردهاند كه تنها چند هزار میلیارد اعتبار برای آن لازماست».
حقابه دریاچه را به یغما نبریم
آخانی در ادامه با اشاره به اینكه دریاچه ارومیه برای بقا به حدود 180 میلیمتر آب در سال نیاز دارد، بیان میكند:« در صورتی كه درحال حاضر حدود 240 میلیمتر در سال آب وجود دارد؛ این بهآن معناست كه ما تنها اجازه استفاده آن میزان مازاد را داریم و بیش از آن را نباید مصرف كنیم. بیش از آن حق دریاچه ارومیه است و این حق باید به دریاچه بازگردد.
اما دولت درك درستی از مفهوم آب در ایران ندارد. شعار آب كم هست را سر میدهیم اما با مصرف بیرویه آب در شهرها مواجه هستیم، حال انتظار داریم یك روستایی كه معیشت و زندگیاش به كشاورزی بستگی دارد، آب مصرف نكند. نخست باید الگوی مصرف در شهرها را اصلاح كنیم. چرا باید پارك «ایلگلی» در تبریز به آن زیبایی شود؟ درحالی كه این پارك با مصرف آب دریاچه ارومیه به این زیبایی شده است. باید تمامی این مسائل برطرف شود ».
واردات آب ممنوع!
واردات آب یا انتقال از دریاچه خزر، گزینههای پیشنهادی برخی مسئولان برای حل بحران نگین فیروزهای ایران است. دوباره مسئولان احیای دریاچهای را در گرو انتقال آب از دریاچه دیگری میدانند. مسالهای كه حتی مدیر کل حوضههای آبریز دریاچه خزر و ارومیه نیز مخالف آناست.مرتضی موسوی مدیر کل حوضه های آبریز دریاچه خزر و ارومیه در مصاحبهای گفته است:« با انتقال آب از دریاچه خزر و وان ترکیه نمیتوانیم مشکل دریاچه ارومیه را به صورت پایدار حل کنیم.
این روشها تنها یک مسکن کوتاه مدت است و تنها راه حیات پایدار بزرگترین دریاچه شور کشور،کاهش مصرف از درون خود حوضه است. اگر دخالتهای انسان نبود، این حوضه میتوانست خود را در تعادل نگه دارد. اما در چهار دهه گذشته 200 هزار هکتار به سطح زیر کشت حوضه آبریز دریاچه ارومیه افزوده شد و محصولهای کشاورزی تولید شده در این منطقه از محصولات کم آببرهمچون انگور به سمت محصولات پر آببر مانند سیب و چغندر قند رفته است».
نظر شما