2زورگیر خشن که در جریان سرقت موبایل نوجوانی 17ساله دست به قتل او زده بودند، در کمتر از 20روز شناسایی و دستگیر شدند. این دو نفر دوست و بچه محل یکدیگر هستند که در بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی و قتل اقرار کردند.

پایان فرار قاتلان پسر 17ساله

سلامت نیوز: 2زورگیر خشن که در جریان سرقت موبایل نوجوانی 17ساله دست به قتل او زده بودند، در کمتر از 20روز شناسایی و دستگیر شدند. این دو نفر دوست و بچه محل یکدیگر هستند که در بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی و قتل اقرار کردند.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از  همشهری، تحقیقات در این پرونده از شامگاه چهاردهم آبان‌ماه شروع شد. آن روز به مأموران کلانتری خانی‌آباد‌نو تهران خبر رسید که پسری 17ساله به‌نام ابوالفضل از سوی 2موتوسوار چاقو خورده و به‌شدت مجروح شده است. زمانی که مأموران به محل حادثه رسیدند نوجوان مجروح به بیمارستان منتقل شده بود و بررسی‌های اولیه حاکی از آن بود که 2موتورسوار پس از آنکه با چاقو ضربه‌ای به ابوالفضل زدند موبایلش را سرقت کرده و از محل گریخته‌اند.  این نوجوان 17ساله به‌دلیل شدت جراحت در بیمارستان جان باخت و موضوع قتل وی به قاضی جنایی تهران گزارش شد. پس از آن با دستور قاضی جنایی تحقیقات برای پیدا کردن ردی از زورگیران جنایتکار شروع شد.

بررسی دوربین‌های مداربسته
تیم تحقیق در نخستین اقدام راهی محل حادثه در خیابان خانی‌آبادنو شد. بررسی‌ها حکایت از این داشت که پسر نوجوان برای خرید از خانه بیرون رفته بود که هدف حمله مرگبار 2موبایل‌قاپ قرار گرفت. در آن محدوده یکی از مغازه‌ها مجهز به دوربین مداربسته بود و مأموران به بررسی تصاویر آن پرداختند و دیدند که لحظاتی قبل از حادثه ابوالفضل پسر نوجوان در حال صحبت با گوشی موبایلش بوده است. کمی آنطرف‌تر تصاویر 2موتورسوار به چشم می‌خورد که در تعقیب پسر نوجوان بودند و به‌دنبال فرصتی می‌گشتند تا نقشه سرقت را اجرا کنند. پسر نوجوان پس از خرید، از مغازه خارج شده و همان لحظه بود که سارقان به سمت وی هجوم بردند. ترک‌نشین از موتور پیاده شد و به سمت ابوالفضل رفت تا گوشی موبایلش را سرقت کند، اما سارق با مقاومت طعمه‌اش روبه‌رو شد و با چاقو ضربه‌ای به او زد. پس از اجرای این نقشه، ترک‌نشین سوار بر موتور همدستش شده و هر دو فرار کردند. کارآگاهان در گام بعدی به بررسی دوربین‌های مداربسته دیگری که در آن محدوده بود پرداختند و موفق شدند چهره واضح‌تری از ترک‌نشین موتور به‌دست آورند و همین سرنخ باعث شناسایی متهمان تحت تعقیب شد.

دستگیری
کارآگاهان به بررسی بانک اطلاعات مجرمان سابقه‌دار پرداختند و موفق شدند یکی از مجرمان سابقه‌دار را شناسایی کنند. او جوانی 30ساله به نام سامان بود که بارها به اتهام سرقت زندانی شده بود. سامان آخرین بار به 6سال زندان محکوم شده و مهرماه امسال پس از پایان دوران محکومیتش از زندان آزاد شده بود. یافته‌های کارآگاهان حاکی از آن بود که سامان هنوز مهر آزادی‌اش از زندان خشک نشده بار دیگر سراغ سرقت رفته بود. با این اطلاعات به‌دست آمده مخفیگاه این مجرم سابقه‌دار در غرب استان تهران به‌دست آمد و او پنجشنبه 30آبان‌ماه در عملیاتی غافلگیرانه به دام مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران افتاد.

اقرار
سامان پس از دستگیری به زورگیری‌های سریالی و قتل پسر نوجوان با همدستی دوست و بچه محلش شاهین اقرار کرد. اطلاعاتی که او از مخفیگاه همدستش در اختیار پلیس قرار داد باعث شد که در کمتر از 2ساعت همدست وی نیز در مخفیگاهش دستگیر شود.
این 2متهم دستگیر شده برای انجام تحقیقات بیشتر به اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند. سامان در بازجویی‌ها به قتل نوجوان 17ساله اقرار کرد و گفت: چند سالی می‌شود که سرقت می‌کنم. انگیزه‌ام به‌دست آوردن پول برای تامین خرج زندگی و مواد‌مخدر است. آخرین‌بار 6سال پیش دستگیر شدم و دادگاه حکم داد که 6سال در حبس بمانم. تقریبا 24ساله شده بودم که به زندان رفتم و در آستانه 30سالگی دوران محکومیتم به پایان رسید و آزاد شدم.

وی ادامه داد: پس آزادی به سراغ دوست و بچه محلم شاهین رفتم؛ چون او موتور داشت و می‌توانستیم با هم سرقت کنیم. شاهین قبول کرد که با هم به خیابان‌ها برویم و دست به سرقت بزنیم. متهم درخصوص قتل نوجوان 17ساله گفت: شب حادثه به‌دنبال سوژه بودیم و در خیابان‌ها پرسه می‌زدیم که چشممان به پسر نوجوان افتاد. او در حال صحبت با موبایلش بود و وقتی موبایلش را دیدیم متوجه شدیم که مدل بالا و گران‌قیمت است. به همین دلیل تصمیم گرفتیم گوشی‌اش را سرقت کنیم اما قصد قتل نداشتیم. معمولا شگردمان این بود که یا موبایل را می‌قاپیدیم یا با تهدید چاقو دست به سرقت و زورگیری می‌زدیم. آن شب منتظر شدیم که او ازمغازه خارج شود و در یک جای خلوت گیرش بیندازیم. وقتی پیچید توی کوچه از موتور پیاده شدم و درحالی‌که چاقو به‌دست داشتم به‌دنبالش رفتم. وقتی به او رسیدم تهدیدش کردم اما او مقاومت کرد. از ترس اینکه مبادا مردم بریزند و دستگیر شویم با چاقو ضربه‌ای به پسرنوجوان زدم و موبایلش را سرقت کردیم. اما فکر نمی‌کردیم که او جانش را از دست بدهد. در آن لحظه فقط به‌دنبال راهی بودیم تا از آن مخمصه خلاص شویم.
 متهم ادامه داد: پس از سرقت موبایل مقتول را حوالی قائمیه بردیم و مبلغ 300هزارتومان به رهگذری فروختیم. با پول سرقتی اغلب شیشه می‌خریدیم.
سرهنگ علی گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی پایتخت نیز در این خصوص گفت: 2متهم به قتل و ده‌ها مورد سرقت اقرار کرده‌اند که برای انجام تحقیقات بیشتر و شناسایی شاکیان در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.

درخواست قصاص

مادر ابوالفضل از پنجشنبه شب که با تماس افسر پلیس آگاهی تهران در جریان خبر دستگیری قاتلان پسرش قرار گرفته کمی آرام شده است. او از شبی که پسرش به قتل رسید تا پنجشبه 30آبان‌ماه یک ساعت هم آرام و قرار نداشت و بی‌صبرانه منتظر بود تا خبر دستگیری قاتلان را به او بدهند. می‌گوید: «به دلم افتاده بود که دستگیر می‌شوند چون ابوالفضل خودش این را خبر داده بود.» او توضیح می‌دهد: «پسرم چهارشنبه شب به خواب خواهرم رفته بود. در خواب رمز موبایلش را وارد کرده و به خاله‌اش گفته بود شماره قاتلان در گوشی موبایلش است. او گفته بود که به‌زودی قاتلان او دستگیر خواهند شد. عصر پنجشنبه خواهرم به من زنگ زد تا خواب عجیبی را که دیده بود برایم تعریف کند. ما سر مزار پسرم بودیم که وقتی حرف‌های خواهرم را شنیدم به آرامش رسیدم. مطمئن بودم پلیس ردی از قاتلان به‌دست آورده و این خواب به‌زودی تعبیر خواهد شد. وی ادامه داد: درست یک ساعت پس از تماس خواهرم بود که از اداره آگاهی تهران به من زنگ زدند و خبر دستگیری قاتلان پسرم را به من دادند. هرچند منتظر این تماس بودم اما اشک می‌ریختم و باورم نمی‌شد که به این سرعت خواب خواهرم تعبیر شده باشد. وی گفت: دلم می‌خواهد روبه‌روی قاتل پسرم بنشینم و از او بپرسم چرا بچه‌ام را از من گرفتی؟ پسری که این همه سال برایش زحمت کشیدم و آنقدر خوب بود که خوبی‌هایش زبانزد همه است. نه اینکه چون مادرش هستم می‌خواهم از او تعریف کنم، بلکه پسر من واقعا نمونه بود در بین دوستان، آشنایان و فامیل. قرار است این هفته به اداره آگاهی بروم و 2زورگیری که دستگیر شده‌اند را ببینم و می‌خواهم به سارقی که پسرم را زده بگویم که یک گوشی موبایل ارزش این را داشت که مرا داغدار کنی و خودت را در یک قدمی مرگ قرار بدهی؟ آرزویم این است که قاتل پسرم در محله مان درست درجایی که جان پسرم را گرفت، قصاص شود تا درس عبرتی باشد برای هر کسی که چاقو به‌دست می‌گیرد و با جان آدم‌ها بازی می‌کند. من به هیچ عنوان قاتل پسرم را نمی‌بخشم حتی اگر تهران را به من ببخشند.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha