کودکانی هستند که همه کودکی خود را رها کرده و برای تامین نیاز مالی خانواده خود مشغول به کار شده‌اند. آن طور که پیداست کودکانی که در سر چهارراه‌ها کار می‌کنند تنها آن بخش پیدای این آسیب اجتماعی محسوب می‌شوند، بخش پنهان آن بچه‌هایی هستند که در کارگاه‌های غیرمجاز فعالیت می‌کنند.

دنیای ناامن کودکان کار

سلامت نیوز: کودکانی هستند که همه کودکی خود را رها کرده و برای تامین نیاز مالی خانواده خود مشغول به کار شده‌اند. آن طور که پیداست کودکانی که در سر چهارراه‌ها کار می‌کنند تنها آن بخش پیدای این آسیب اجتماعی محسوب می‌شوند، بخش پنهان آن بچه‌هایی هستند که در کارگاه‌های غیرمجاز فعالیت می‌کنند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه صبح نو ،اما از هر دسته‌ای که باشند همواره توسط آسیب‌های متنوعی تهدید می‌شوند، از تحقیر گرفته تا ترحم یا حتی آسیب‌های غیر اخلاقی که روح و روان این بچه‌ها را آزار می‌دهد. به مناسبت روز جهانی «مبارزه با کار کودکان»، روزنامه «همدلی» با سیدمحمدحسین شمس داوودی، مدیر مدارس «صبح رویش»، مدارسی که «به دنبال تغییر آینده کودکان کار است» گفت‌وگو کرده است.داوودی «امیدوار است که روزی برسد کشور ما با تاریخ قابل افتخار خود، شاهد این نباشد که یک بچه‌هایی سر چهارراه‌ها باشند و شب را گرسنه بخوابند.»مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.

آقای داوودی اگر بخواهید تعریفی از کودکان کار داشته باشید، به نظر شما، این آسیب اجتماعی چگونه تعریف می‌شود؟

آن چیزی که ما به عنوان کودک کار اطلاق می‌کنیم کاری است که همراه با مسائل زیانبار برای شرایط زیست کودکی بچه‌ها باشد و آنها را از حقوق خودشان که در سن کودکی به آن احتیاج دارند، محروم کند.

برای مثال بچه‌ای که باید از سن کودکی بازی کند و آموزش ببیند و در معرض یک خانواده همراه با محبت و عاطفه باشد و خانواده برای او نقش حمایتی ایفا کند، این بچه در شرایطی قرار می‌گیرد که بر سر چهارراه‌ها یا زیرزمین‌ها، در کارگاه‌های خیاطی یا باربری‌ها کار می‌کند و از همه عجیب‌تر و سخت‌تر زباله‌گردی می‌کند، یعنی شرایطی که مناسب با نیاز طبیعی کودکان نیست.

از منظر شما، چه عاملی در شکل‌گیری این آسیب اجتماعی به نام کودکان کار، موثر است؟

کودکان کار پیامد مسائل پیچیده اقتصادی و اجتماعی هستند. اما اگر بخواهیم به کار کودکان به عنوان یک آسیب اجتماعی بپردازیم، شاید یک مسئله مهم در کار این بچه‌ها بحث حاشیه نشینی باشد.

صحبت از 18میلیون حاشیه‌نشین در ایران هست که این خودش عامل جدی و نگران کننده است. در مراکزی که ما در دروازه غار و خاوران ایجاد کردیم، اکثر بچه‌ها از خانواده حاشیه‌نشینی هستند که به تهران آمده‌اند و مسائل معیشتی سبب شده که والدین آنها بچه‌هایشان را سر کار بفرستند.

آیا این بچه‌ها آن طور که تصور می‌شود توسط باندهای‌ خاصی مدیریت می‌شوند؟

یک ذهنیتی که در بخش زیاد جامعه وجود دارد این است که این بچه‌ها اجیر شده باند و مافیا هستند.اما این نگاه همیشه همراه با واقعیت نیست. واقعیت بچه‌های کار این است که شاید چیزی حدود 20درصد از آنها در خدمت این باندها هستند، که همان باندها هم اکثرا خانوادگی است نه به آن صورت مافیایی که مثلا یک نفر بیاید این بچه‌ها را خریداری کند، بلکه سرپرست قانونی بچه برای داشتن درآمد او را به این افراد سپرده است.

درحالی که 80درصد بچه‌های کار که به دلیل مشکلات معیشتی و شرایط اقتصادی کشور کار می‌کنند، زیر نظر خانواده یا سرپرست قانونی خودشان هستند. البته این مسئله در خصوص بچه‌های زباله‌گرد فرق دارد.

ما بیشتر این بچه‌ها را سر چهارراه‌ها می‌بینیم، کارهایی مانند گل‌فروشی، تمیز کردن خودروها، آیا کار اکثر این بچه‌ها همین است؟

باور غلطی دیگر که در جامعه وجود دارد، این‌که مردم گمان می‌کنند اکثر بچه‌های کار فقط سر چهارراه‌ها هستند، در حالی که بخش قابل توجهی از این بچه‌ها، چیزی حدود 80درصد آنها در جایی کار می‌کنند که اکثرا دیده نمی‌شوند، یعنی یا در زیرزمین‌ها یا در کارگاه‌های غیرقانونی کار می‌کنند که نظارتی روی آنها وجود ندارد.

این‌که گفته می‌شود اکثر این بچه‌ها اتباع خارجی هستند، درست است؟

در خصوص بچه‌های زباله‌گرد اکثر آنها اتباع خارجی هستند، اما در سایر موارد ترکیبی از هر دوی اینها وجود دارد.بچه‌های ایرانی از اقوام مختلف وجود دارند. اتباع هم بیشتر افغانستان و پاکستان هستند. البته در شهرهای مختلف متفاوت است، بعضی از شهرها تعداد اتباع بیشتر است، در تهران تقریبا نیمی از بچه‌های کار ایرانی هستند، اما مثلا در اصفهان در این تقسیم‌بندی سهم بیشتری به بچه‌های اتباع خارجی می‌رسد.

چه آسیب‌هایی کودکان کار را تهدید می‌کند؟

بزرگترین آسیب برای این بچه‌ها همان دور بودنشان از نیازهای دوران کودکی است. شما نگاه کنید این بچه‌ها در محیط‌های پر خطری رشد می‌کنند و در معرض آسیب‌های اجتماعی قرار دارند. این بچه‌ها در محیط‌های خرید و فروش و مصرف مواد مخدر، محیط‌هایی که مسائل ضد اخلاقی زیادی وجود دارد و مدام با پیشنهادهای بی‌شرمانه روبه‌رو هستند سروکار دارند.

با تحقیر و ترحم و گاه با خشونت نیز روبه‌رو هستند. اجازه بدهید اینگونه بگویم این بچه‌ها با یک جور نادیده گرفته شدن روبه‌رو هستند. گاهی بچه‌ها می‌خواهند مثلا شیشه ماشینی را تمیز کنند، راننده اصلا به آنها نگاه نمی‌کند، اینها لطمه‌هایی است که به روح وروان این بچه‌ها وارد می‌شود، آن هم در سنی که شخصیت آنها در حال شکل گرفتن است.

همه این آسیب‌هایی که این بچه‌ها می‌گیرند به اشکال دیگری فردا روزی به جامعه برمی‌گردانند. گاهی ما از شنیدن یک خبر قتل، زورگیری، تجاوز تعجب می‌کنیم که چطور یک آدم‌هایی به این مرحله می‌رسند، اما اکثر آنها در کودکی در معرض آسیب‌های اجتماعی و دیده نشدن و تحقیر شدن قرار داشته‌اند.

یعنی کمک کردن به این بچه‌ها در واقع نوعی سرمایه‌گذاری برای داشتن یک جامعه با آسیب‌های کمتری است؟

دقیقا نوعی پیشگیری است. ببینید از منظر اقتصادی هزینه نگهداری هر زندانی در زندان بین 20 تا 50برابر هزینه یک دانش‌آموز در مدرسه است.ضمن این‌که می‌شود آینده آن دانش‌آموز را نجات داد، اما یک زندانی در زندان که وارد می‌شود جرائم دیگری یاد می‌گیرد و دائم بازتولید می‌شود. بنابراین برای این‌که این بچه‌ها به شهروندان مطلوب و موثر تبدیل شوند و به جای این‌که بعدها هزینه نگهداری زندانی بدهیم، امروز باید برای این بچه‌ها هزینه کنیم.اگر یک بچه را که در محیط پر خطر است نجات ندهیم، ممکن است فردا موادفروش شود و صدها خانواده را به خطر بیندازد؛ اما اگر نجاتش بدهیم و مثلا یک کابینت‌ساز موفق شود، هم تهدیدی برای جامعه نیست، هم این‌که خودش یک خانواده سالم دارد و فرزندش را هم سالم تربیت می‌کند.

آقای داوودی در راستای کمک به این بچه‌ها چرا مدارس «صبح رویش» آموزش را هدف خودش قرار داده است؟

کار مدارس صبح رویش یک پیشگیری برای آینده است. آموزش به این بچه‌ها در صبح رویش جزء خدمات ما نیست، آموزش هدف ما هم نیست، بلکه آموزش استراتژی ما است، یعنی مسیری که به هدف بزرگی برسیم. هدف صبح رویش تغییر آینده بچه‌های کار است.

اگر مراقب این بچه‌ها نباشیم با توجه به آسیب‌هایی که در معرض آن هستند دور از انتظار نیست تبدیل به مجرم ‌شوند، یا این‌که فاقد صلاحیت یک شهروند مطلوب شوند، اما با این روش آموزشی این بچه‌ها به شهروندان مطلوب و موثر تبدیل می‌شوند. گاهی خیلی‌ها به این بچه‌ها فقط غذا می‌دهند، گاهی خیلی‌ها به این بچه‌ها لباس می‌دهند، حتی گاهی فقط آموزش درسی می‌دهند، در حالی که ما به دنبال تغییر آینده این بچه‌ها هستیم.

برای این تغییر در آینده که گفتید؛ چه برنامه‌هایی را پیگیری می‌کنید؟

ما یک الگو طراحی کردیم. اساسا در مدارس صبح رویش کتاب‌های درسی را به شکل ریاضی، فارسی، علوم، یعنی این استانداردهای رایج ارائه نمی‌دهیم. ساختار ما به شکل کلاس‌های عددکده، ادب‌کده، بازی‌کده، و کلاس‌هایی این چنینی است، بچه‌ها از هر چیزی می‌زنند که خودشان را به مدرسه برسانند. مدرسه به گونه‌ای طراحی شده که سعی شده تمام آن نیازهایی که آنها لازم دارند اینجا پوشش داده شود.

نکته دیگر این‌که کودکی این بچه‌ها جدی گرفته می‌شود و به آنها احترام گذاشته می‌شود تا عزت نفسشان ارتقاء پیدا کند. البته ما تمام کارهایی را که انجام می‌دهیم با مجوز وزارت آموزش و پرورش است.

در چشم‌انداز صبح رویش، دسترسی همه کودکان کارِ در معرض آسیب‌های اجتماعی به آموزش دیده شده است، آیا واقعا می‌شود به چنین چشم‌اندازی رسید؟

چقدر در هدف‌گذاری خودتان موفق بودید؟اگر مردم پای کار بیایند و به این مسئله به عنوان یک مسئولیت اجتماعی نگاه کنند به این هدف می‌رسیم.تخمین‌های مختلفی از تعداد بچه‌های کار در تهران هست، از 5هزار نفر تا 18هزار نفر، اگر فرض را بر بیشترین آمار گرفته شده بگذاریم، نسبت به جمعیت تهران واقعا عددی نیستند، یعنی اگر ما 18هزار آدم داشته باشیم که هر کدام یک کودک کار را از طریق همین سازمان‌های مردم‌نهاد مانند «صبح رویش» مورد حمایت خود قرار دهند، باور کنید مسئله کودکان کار تهران حل خواهد شد، یک مقدار جدی‌تر اگر نگاه کنیم در مورد ایران هم چنین رویکردی ممکن است؛ به شرطی که یک مدل موفقی وجود داشته باشد که از آن مدل حمایت شود، نه آن کارهای خیریه‌ای که صرفا روی سیر کردن شکم و اهدای بسته غذایی هدف‌گذاری می‌کنند، اما از تغییر جهان‌بینی‌ این بچه‌ها غافل هستند، بنابراین مسئولیت اجتماعی مردم بسیار مهم است.

مدارس صبح رویش چقدر از حمایت‌های مردمی برخوردار است؟

این مسئولیت اجتماعی که عنوان می‌کنید چقدر به شما کمک کرده است؟شما نگاه کنید، سال 94 که ما شروع کردیم به سختی توانستیم 95پسر و 40دختر از بچه‌های کار را جذب کنیم، آخر سال تحصیلی این تعداد 367نفر شد، سال بعد 450نفر، همین‌طور ادامه دادیم که امسال 1051کودک کار در صبح رویش هستند که همگی با حمایت‌های مردمی تحقق یافته است.

ما تنها فضای فیزیکی مدرسه یعنی همان ساختمان صبح رویش را از شهرداری تهران تحویل گرفتیم، البته این برای چهار مرکز ما است، یک مرکز را از آموزش‌وپرورش اجاره کردیم و دو مرکز دیگر را مجدد با حمایت‌های مردمی راه‌اندازی کردیم. اما سایر هزینه‌های ما با حمایت‌های مردمی تامین می‌شود.

آقای داوودی صحبت آخر...

این‌که این بچه‌ها کودک هستند، باید به کودکی این بچه‌ها بیشتر توجه کرد، و این‌که یک روزی برسد که کشور ما با این تاریخ قابل افتخار خود شاهد این نباشد که بچه‌هایی سر چهارراه‌ها باشند و شب را گرسنه بخوابند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha