سلامت نیوز:حدود هفت سال پیش بود كه «ع» میگفت آرزویش این است كه از اینجا برود. «اینجا» آن موقع اشاره به آبادان داشت. «ع» بچه خوزستان بود، زاده آبادان و خیلی وقت بود كه فكر رفتن داشت، فكری كه تابستانها پررنگتر میشد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،این حرف را هم تابستان بود كه میزد، وسط این نقشه كشیدن برای رفتن به جایی كه اینقدر گرم نباشد ازدواج كرده بود، بچهدار شده بود و وقتی داشت میگفت دیگر همین چند ماهه میروم، بچه دومش را انتظار میكشید. رفتن برای او به معنای مهاجرت به خارج از مرزها نبود، فقط دنبال جایی میگشت كه هوا خنكتر باشد. برای همین همه فكرش شده بود كوچ به همدان. همدان خوب بود، همدان خنك بود.
«ع» هیچوقت به گرمای تابستان و شرجی هوا عادت نكرده بود. حالا سالها بعد، شبكههای اجتماعی آنقدر صداهای مختلف را در مورد موضوعات مختلف به گوش میرسانند كه میبینی این گرمای هوا فقط دغدغه «ع» نبوده، بحثی است كه حالا با قطع شدنهای برق (و به تبع آن از كار افتادن پمپهای آب) و سختتر از سخت شدن زندگی روزمره مردم خوزستان، تبدیل به یكی از دغدغههای همیشگی خوزستان شده.
دو هفته قبلتر انفجار و آتشسوزی ترانس برق در محله كیانپارس اهواز یكی از همین موضوعاتی بود كه فیلم و خبرش در شبكههای اجتماعی میان كاربران خوزستانی دست به دست شد.
میگویند این آتش گرفتن ترانسهای برق حاصل گرما است و بالا رفتن میزان مصرف برق. حالا این میزان مصرف را میشود كنترل كرد؟ مردم اصلا راهی برای مصرف كمتر كولرهای گازی در فصل گرما دارند؟ سازمان یا انجمن مردم نهادی هست كه فكری برای به تعادل رساندن گرما و نحوه مصرف انرژی در شهری مثل اهواز داشته باشد؟ اصلا مردم خوزستان به این دما و هوا قرار است عادت كنند كه توقع مصرف متعادل از آنها داشت؟ اینها سوالاتی هستند كه سه نفر از ساكنان اهواز به آنها پاسخ دادهاند؛ یك گرافیست، یك راننده و یك فعال مدنی.
«زمان پدر و مادرهای ما كه كولری در كار نبود اما چیزهایی كه از آنها میشنویم این است كه شاید شدت گرما هم اینقدر نبوده. آن موقع همهچیز راحت پیش میرفت اما الان به نظر این شرایط بیارتباط به شرایط زمین و گرمایش نیست. با این حال اگر فشار شرایط مالی نبود كه آدم میگفت ظهر میروم خانه و استراحت میكنم اما همین حالا (ساعت 30: 3 بعدازظهر) كه داریم صحبت میكنیم من در كارگاه مشغول كارم و گرما هم بیداد میكند.»
نیما گرافیست است و از زمانی كه كار تبلیغات و گرافیك با وضعیت اقتصادی فعلی به ركود خورده و بخش عمدهای هم به سمت شبكههای مجازی سوق پیدا كرده، بیشتر مشغول كار روی ساخت محصولات چوبی و فلزی است.
كارگاهها اغلب به خاطر مساحت زیاد دیگر با كولرهای گازی هم نمیتوانند به جنگ دما و شرجی هوا بروند: «هفته قبل كه اوج شرجی خوزستان و اهواز بود، دما و رطوبت آنقدر بالا رفته بود كه چند تا از كارگاههای مشابه كارگاه ما چهار روز هفته را تعطیل كردند چون واقعا دوام نمیآوردند. این كارگاهها آنهایی هستند كه كولر هم ندارند؛ معمولا یك سوله هستند و در سایه كار میكنند اما الان دیگر آن سایه ملاك نیست چون گرما به جایی میرسد كه قابل تحمل نیست.» پدر و برادر نیما هر دو بازنشسته صنعت برق هستند.
برای همین به نظرش تمام باری كه روی شبكه برق در خوزستان وارد میشود هم ناشی از تلاش برای مبارزه با گرما نیست چون شهروندان باید بدانند كه در این ساعات اوج مصرف دستكم از استفاده سایر وسایل برقی پرهیز كنند: «یك بخش فرهنگی هست كه البته در كل كشور مشكل دارد. من كه پدر و برادرم تمام عمرشان در صنعت برق بودهاند و میگویند وقتی پیك مصرف برق است یك سری وسایل پرمصرف را استفاده نكن و این شده یك فرهنگ. من در خانه خودم هرقدر هم نیاز فوری به شستن لباس داشته باشم میگذارم از ساعت پیك خارج شویم بعد ماشین لباسشویی را روشن كنم. اما همین را بخواهی فرهنگ كنی خیلی كار سختی است.
البته سوی دیگر هم این است كه رسیدگیهایی كه به صورت روتین باید در مورد تجهیزات و شبكه برق انجام شود به موقع انجام نمیگیرند. وقتی این رسیدگیها به موقع نباشد ایجاد مشكل میشود. حدود یك ماه پیش یك ترانس برق نیروگاه زرگان تركید و آتشسوزیاش سروصدا كرد. چرا؟ چون عدم رسیدگی به موقع این مشكل را ایجاد كرده بود. یعنی وقتی روسای یك سیستمی برنامه روتین رسیدگی را انجام ندهند این مشكل به وجود میآید.»معادله گرما و معیشت«چی بگم؟ مجبوریم. باید زندگیمان را بگذرانیم.
گرما كه زیاد میشود توی خانه دم میپیچد. آن موقع ما میرویم خانه آقام.» توفیق راننده آژانس است. گرمای هوای شهرش اصلا جوری نیست كه خواسته باشد در این 30 و چند سال زندگی به آن عادت كرده باشد. حالا وقتی شرجی هوا داخل خانه را هم تصرف میكند گاهی دست به كوچهای كوتاه میزنند، میروند خانه پدریاش كه كمی از مركز گرما و شرجی خود اهواز فاصله دارد. در شهر هم كه باشند به قول او هر خانهای شاید سه چهار تا كولر گازی داشته باشد چون جز آن باشد مردم گرما را نمیكشند. در حالی كه خاطراتش از زمان كودكی و نوجوانی به او میگویند كه همیشه هم هوا و اوضاع اینطور نبوده است: «خانم جان قبلا اوضاع خیلی با الان فرق داشت... خیلی... خیلی.
قبلا زمستان یك كاسه آب كه میگذاشتیم بیرون یخ میزد اما حالا دیگر چنین چیزی نمیبینی.» هرچند به قول توفیق، اوضاع «خیلی خیلی» با گذشته فرق كرده اما از قضا عمل به آن رسم قدیمی تا ظهر كار كردن و بعد (با اوج گرفتن گرما)، پناه بردن به سایه خانه حالا دارد سختتر میشود. بستگی دارد كه آن روز چقدر كار كرده باشی و اینكه در این شرایط میتوانی به خودت چند ساعتی استراحت از آفتاب تابستان بدهی یا نه: «بستگی به درآمد راننده یا كاسب دارد. اگر درآمدش كم باشد میماند بیرون و كار میكند تا خرجیاش را دربیاورد. با این وضع مملكت كه میبینید هر چه هم درآوری باز خرج و مخارجت زیاد است. هرقدر هم كار میكنیم نمیصرفد.»
آنچه این راننده اهوازی در دور و بر خودش دیده این است كه مردم به این آب و هوا كه دارد گرمتر و سختتر هم میشود عادت نمیكنند. به نظرش آدمها یا به خاطر اینكه به خود زندگی در آنجا عادت كردهاند نمیتوانند دل بكنند یا به خاطر اینكه جای دیگر منبع درآمدی ندارند. اگر فرصتی دست بدهد و كمی خیال از بابت حقوق راحت باشد، هستند كسانی كه كوچ میكنند به سمت جایی كه گرما و شرجی (و احتمالا مجموع شرایطی كه زندگی در خوزستان را شاید سختتر از برخی استانهای دیگر كند) اینقدر اذیت نكند. یعنی خودتان كسی را میشناسید كه به خاطر وضعیت هوا و سختی زندگی از اهواز رفته باشد؟ «همین دو هفته پیش، طرف به محض اینكه بازنشسته شد دست زن و بچهاش را گرفت و رفت كرج.»
گرما و شرجی ماندگارتر شده استقاسم آلكثیر، فعال مدنی است و ساكن اهواز اما بحث گرما و شرجی كه پیش میآید دیگر به نظرش نمیآید كه كمپین صرفهجویی و از این قبیل اقدامات حمایت از محیطزیست جواب دهد چون مقیاس گرما و رطوبت دیگر قابل قیاس با قبل نیست: «مدنی برای مصرف كمتر نه هشتگی تعریف شده و نه حركتی از سوی نهادهای شكل گرفته چون اصلا نمیشود كمتر مصرف كرد. با این هوا، آنهایی كه یك كولر هم داشتهاند باید بكنند دو كولر و چون قانونی هم در این مورد نیست سازمان محیط زیست هم به نظر نمیرسد خودش را موظف به انجام كاری در این حوزه بداند.»
این گرمای همین حالا در سال 99 و سالهای اخیر از نظر او قطعا شباهتی با خاطراتش از سالهای كودكی و نوجوانی ندارد و علتش را هم البته میداند، اصلا همین كه كارون در وضعیت بدی قرار گرفته نشان میدهد كه كاسته شدن از منابع آبی میتواند منجر شود به تغییرات دما در منطقه: «قبلا در بخش غیزانیه دو تالاب داشتیم، هورهای شریفیه و منصوره كه این دو تالاب محلی در فصلهای مختلف به صورت طبیعی آبگیری میشدند اما هر دو حالا خشك شدهاند. قبلا نخلستانها و باغات زیادی كه اطراف اهواز بوده و الان دیگر اصلا از آنها خبری نیست و حتی تالابهای مهم استان مثل شادگان و هورالعظیم هم كه در سالهای گذشته به مشكل خوردند.
خب دما در كنار تالابها به نسبت جاهای دیگر كمتر است و خشك شدن و كم آب شدنشان دست به دست هم میدهد تا موقعیت جغرافیایی ما تبدیل به یك موقعیت خشك شود. وقتی خشك شد، دمایی كه معروف به دمای احساسی است به نسبت دمای اعلام شده، تفاوت زیادی پیدا میكند یعنی انسان دمایی را حس میكند كه خیلی بیشتر از دمایی است كه اعلام میشود.»حالا به موازات این كاسته شدن از منابع آبی و كاهش پوشش گیاهی، شهرداری و سازمانهای مسوول هم فكر چندانی برای ایجاد تعادل با ایجاد سرانه بیشتر فضای سبز شهری نكردهاند: «پایین بودن سرانه فضای سبز در اهواز به عنوان یك كلانشهر هم بیتاثیر نیست.
اصولا آماری كه شهرداری میدهد شامل بولوارها و چمنهای پاركهایی است كه تراكم درخت و پوشش گیاهی ندارند، در صورتی كه سرانه فضای سبز به نسبت پاركهای محلهای و با احتساب پوشش درختی و گیاهی محاسبه میشود. این هم از نكاتی است كه باعث شده تا شهر اهواز تبدیل به یك شهر خشك و گرم شود. خدمات شهری هم انگار برای این معضل برنامهای پیشبینی نكرده و مثلا هیچ برنامهریزی برای سرپوشیده كردن بازارها یا حتی مجهز كردن ناوگان شهری نداشته است.
ندیدهایم بازار با این تراكم بالا تبدیل شود به بازار مسقف، یا اگر بازار مسقفی راه افتاده هنوز بهرهبرداری نشده و اینها مسائلی است كه سبب شده تاثیر مستقیم روی تابآوری مردم داشته باشند و اینكه دمای منطقه هم بیشتر شود. «همه اینها كنار هم سبب شده تا از نظر خود او تابستان نه فقط گرم و شرجی باشد كه این گرما و شرجی تداوم پیدا كند و كش بیاید: «یك تفاوت دیگر از گذشته تا امروز این است كه در گذشته از 20 روز در تابستان ممكن بود دو روز شرجی شود و بعد شرجی شكسته میشد و به حالت عادی برمیگشت اما الان شرجی و افزایش دما تداوم بسیار بیشتری پیدا كرده و به هفت، هشت روز میرسد.
همین حالا در اهواز یك روز ساعت 6 عصر را به خاطر دارم كه دما به 50 درجه رسید در صورتی كه قبلا دم عصر هوا كاملا متعادل میشد و اگر شرجی بود دیگر تا ظهر شكسته میشد اما حالا تداوم این حالت یكی از مسائل مشكلسازی شده كه فكر میكنم جامعه (خوزستان) نتوانسته با آن هماهنگی پیدا كند.» عادت نكردن طبیعی است، اصلا شرایطی ثابتی نبوده است كه كسی بخواهد به آن عادت كند، فقط اتفاقات محیطزیستی و نوع نظارتها و برنامهریزیها و بعد بالا رفتن بار شبكه برق و قطعیهای برق و آب و غیره سبب شده تا زندگی تابستانه مردم از آنچه بوده هم سختتر شود:
«اخیرا غیر از آن ترانس برقی كه در كیانپارس منفجر شد، در منطقه شهرك دانشگاه هم همین اتفاق را داشتیم و قبلتر هم در نیروگاه برق منطقه زرگان همین اتفاق را دیدیم. در این فاصله كوتاه به خاطر دمای بالا شاهد انفجار ترانسهای برق در چند منطقه بودیم و بعد در این دما برق قطع میشود و در اهواز قطعی برق یعنی قطع شدن آب چون همه خانهها بلااستثنا اعم از ویلایی و آپارتمانی از پمپ آب استفاده میكنند. واقعا شرایط سختی را مردم اهواز تجربه میكنند.» آلكثیر بعد از تمام شدن صحبتهایش پیغامی میفرستد.
با همه سختیها و گرما و شرجی خوزستان یادتان باشد كه به هیچكس به اندازه جامعه كارگری فشار نمیآید: «الان و در این شرایط باید در مورد لزوم توجه بیشتر به جامعه كارگری صحبت كنیم. جامعه كارمندی در رفاه نسبتا مناسبی است اما كارگران نیاز به توجه بیشتری دارند.» كارگرانی كه در روزهای سخت تابستان خوزستان خیلی وقتها سایه همان كولرهای گازی را هم بر سر ندارند.
هرچند به قول توفیق، اوضاع «خیلی خیلی» با گذشته فرق كرده اما از قضا عمل به آن رسم قدیمی تا ظهر كار كردن و بعد (با اوج گرفتن گرما)، پناه بردن به سایه خانه حالا دارد سختتر میشود. بستگی دارد كه آن روز چقدر كار كرده باشی و اینكه در این شرایط میتوانی به خودت چند ساعتی استراحت از آفتاب تابستان بدهی یا نه: «بستگی به درآمد راننده یا كاسب دارد. اگر درآمدش كم باشد میماند بیرون و كار میكند تا خرجیاش را دربیاورد. با این وضع مملكت كه میبینید هر چه هم درآوری باز خرج و مخارجت زیاد است. هرقدر هم كار میكنیم نمیصرفد.»
نظر شما