واقعیت آن است که نسبت به طب سنتی (ماهیت، ابعاد و روش‌شناسی آن) ادراک و نگرش دقیقی وجود ندارد و افراد مختلف نگرش محدود و کانالیزه خود را به طب سنتی نسبت می‌دهند.

طب سنتی و مدرن، نیازمند معالجه با گفت‌و‌گو

سلامت نیوز:واقعیت آن است که نسبت به طب سنتی (ماهیت، ابعاد و روش‌شناسی آن) ادراک و نگرش دقیقی وجود ندارد و افراد مختلف نگرش محدود و کانالیزه خود را به طب سنتی نسبت می‌دهند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه صبح نو، سپس آن شی منتسب‌شده را محکوم کرده و حکم صادر می‌کنند. مثلا به طب سنتی طب قدیمی، طب علفی، شبه‌علم و... می‌گویند، آنگاه می‌گویند طب قدیمی، طب علفی و شبه‌علم محکوم است به روش و نگرشی غلط! حال آنکه تنها مدعی این موضوع خود آن شخص بوده است.شبه‌علم معمولاً به اموری گفته می‌شوند که به ظاهر کارکردهای علم را دارند (مانند پیش‌بینی و یا تجویز) اما از روش و بنیان مستحکم علمی برخوردار نیستند. از این رو برخی از علم‌گرایان، طب سنتی را متهم به شبه‌علم بودن می‌کنند.

حال آنکه پیش‌تر اشاره شد طب سنتی، در مبنا و رویکرد (و حتی تا حدی روش) با طب مدرن متفاوت هست، اما او هم تجربه را به رسمیت می‌شناسد؛ بنابراین نمی‌توان آن را متهم به شبه‌علم بودن کرد. اگر خوش‌بینانه نگاه کنیم خطای ادراکی مخالفان طب سنتی (در تعصب به دانش خود)، آن‌ها را به مخالفت کشانده‌است؛ به صورتی که شخص به نادانسته‌های خود برچسب شبه‌علم می‌زند. البته اگر بدبینانه نگاه کنیم، به منفعت و مسائل دیگر خواهیم رسید.

اما سؤال مهم آن است که آیا طب مدرن کاملاً بر‌اساس شواهد علمی و متقن پیش می‌رود؟ آیا نه این است که تفاوت‌هایی هر از گاه فاحش بین متخصصان و پژوهشگران این حوزه به چشم می‌خورد. اگر اختلاف نگاه و دیدگاه منشأ رد یک علم باشد، در درون خود طب مدرن نحله‌ها و گروه‌هایی وجود دارند که به شدت با یکدیگر مخالف بوده و بر ضد هم قلم می‌زنند.

واقعیت آن است که نسبت به طب سنتی، ماهیت، ابعاد و روش‌شناسی آن ادراک و نگرش دقیقی وجود ندارد و افراد مختلف نگرش محدود و کانالیزه خود را به طب سنتی نسبت می‌دهد. سپس آن شی منتسب‌شده را محکوم کرده و حکم صادر می‌کنند. مثلاً به طب سنتی طب قدیمی، طب علفی، شبه‌علم و... می‌گویند، آنگاه می‌گویند طب قدیمی، طب علفی و شبه‌علم محکوم است به روش و نگرشی غلط! حال آنکه تنها مدعی این موضوع خود آن شخص بوده است.


شومن‌ها

واقعیت این است که هر مکتب و علمی عده‌ای بلندگو و سخنران می‌خواهد. همانطور که همه مکاتب دینی و الهی مروّج دارند، مکاتب طبی نیز مروّجان خود را دارند. اما در مورد طب سنتی دو ملاحظه جدی در این رابطه وجود دارد. اول آنکه این مروّجان به جای اینکه به مراجع علمی رجوع دهند، خود مرجع علمی شده‌اند.

بسیاری از مبلغان طب سنتی بیش از چند کتاب در این حوزه مطالعه نکرده‌اند ولی شده‌اند مرجع این علم. در حالی که اهالی علم طب سنتی در دانشکده‌ها و مراکز علمی مشغول پژوهش و مطالعه بوده و نتایج مطالعات خود را در گعده‌ها و منابر علمی خود مطرح می‌کنند. اما متاسفانه این شومن‌ها بر کار این پژوهشگران سایه انداخته و آن‌ها را به حاشیه رانده‌اند.سؤال این است که چرا این افراد در متن نبوده و در حاشیه موضوعات قرار دارند؟! این مسأله به دو موضوع برمی‌گردد.

اول آنکه طب سنتی به واقع طب مرده‌ای است که احیاء کامل آن -شامل احیاء نهادها و اجزاء وابسته آن- قطعاً زمان‌بر بوده و در کوتاه‌مدت امکان‌پذیر نیست. بنابراین این عزیزان وجه همت خود را به احیاء این دانش و تولید هرچه بیشتر مبانی و شواهد کافی برای احیاء آن قرار داده‌اند و در‌ثانی منابع و امکانات توسعه طب سنتی در اختیار مخالفان آن قرار دارد. این مخالفان از یک سو به صورت کلی طب سنتی را متهم به نداشتن شواهد علمی می‌کنند ولی از سوی دیگر منابعی برای توسعه و ترویج علمی آن اختصاص نمی‌دهد.

شاید بدشان هم نیاید که مدعیان واهی طب سنتی افزایش یابند؛ زیرا با تکثیر این افراد، بهانه‌های روشن‌تری برای تاختن به آن پیدا خواهند کرد. به‌عنوان مثال در بودجه سال گذشته طب سنتی تنها چند میلیارد تومان به طب سنتی اختصاص یافته است در حالی که بودجه تنها یکی از دانشگاه‌های علوم پزشکی تهران چند هزار میلیارد تومان است. این در واقع به معنای حذف جریان علمی طب سنتی و در سوی دیگر ترویج شیادان طب سنتی و دکان‌های عریض و طویل آن‌هاست.


راهکار چیست؟

راهکار خیلی ساده است؛ بگذارد اهالی علمی طب سنتی که برخی از آن‌ها در خود وزارت بهداشت سمت داشته و رفت‌وآمد دارند، سخن بگویند. به آن‌ها تریبون، منابع و امکانات بدهید. اجازه دهید جریان اصیل طب سنتی جان بگیرد و احیاء شود. چرا باید در کشوری مثل چین ده‌ها بیمارستان طب سنتیِ چینی وجود داشته باشد اما طب سنتی ما از کمترین امکانات بی‌بهره باشد.راهکار دوم آن است که به جای ایجاد تقابل و سوگیری و بستن راه گفت‌وگو و تعامل، کمی از میزها و صندلی‌های خود فاصله گرفته و بگذارید گفت‌وگو شکل بگیرد.

قطعاً بر دانش طب سنتی اشکالات و خطاهایی وارد است و این دانش نیاز به ارتقاء و تکامل دارد. اینگونه نیست که طب سنتی وحی ازل و ابدی بوده و خدشه‌ای به آن وارد نباشد. قطعاً پیشرفت‌های شگفت‌انگیز علمی و دانش بشری شر طی چند قرن اخیر می‌تواند به توسعه و پیشرفت هرچه بیشتر طب سنتی کمک کند. راه‌حل آن است که بستر و امکان گفت‌وگو فراهم شود.

در حال حاضر با ایجاد شکاف‌های نگرشی و بینشی بین طب سنتی و مدرن و همچنین فقر امکانات در میان اهالی طب سنتی، امکان گفت‌وگو وجود ندارد. در واقع گفت‌وگو حدی از برابری را می‌خواهد. گفت‌وگو وقتی معنا دارد که حدی از تعادل در منابع و امکانات میان طب سنتی و مدرن برقرار باشد تا آنگاه امکان سخن‌گفتن فراهم شود. در غیر این صورت اهالی طب سنتی هرچه هم بدوند و تلاش کنند، راه به جایی نخواهند برد.

بنابراین اولاً باید طب سنتی حمایت شود در ثانی تعصبات کورکورانه شبه‌علمی کنار گذاشته شود، و اهالی هر دو طرف در کرسی‌های آزاد اندیشی به گفت‌وگو پرداخته و ماحصل این تعامل را در اختیار مردمی بگذارند که تشنه این ثمر هستند. مردم از اختلاف و دعوا خسته‌اند و به اندازه کافی از تیغ کین برخی سیاسیون کشیده‌اند، شما اهالی علم و دانش بر آن نیفزایید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha