سلامت نیوز: حرف از محرومیت استان حرف تازهای نیست، از زیر پای این مردم لولههای گاز از عسلویه به پاکستان کشیده شده اما همین مردم از داشتن آن محرومند، طرح انتقال آب چابهار مطرح است اما همین مردم آب ندارند. وقتی آب و گاز و برق نداریم چرا باید انتظار زیرساخت بهداشتی داشتهباشیم.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه جام جم نوشت: نشسته بودم توی برجک نگهبانی پادگانی در حاشیه یکی از شهرهای شمالی، خیره به عقربههای ساعت تا شیفت دو ساعته نگهبانی را تحویل سرباز بعدی بدهم، داشتم از یک سوله محافظت میکردم که جیغ مرغ دریایی بالای سرم مرا به حد جنون ترساند. چند دقیقه هاج و واج سلاح را به سینهام چسباندم و از ترس توان حرکت نداشتم. این اولین باری بود که ترس تمام وجودم را گرفت، هراسی که مثل خون در رگهایم خیلی زود به تمام بدنم سرایت کرد. بعد از ۱۵سال دیروز وقتی از دور تجمع خانوادههای داغدار در صف غسالخانه بهشت محمدرسولا... زاهدان را دیدم همان ترس قدیمی دوباره ریخت توی وجودم. نه جیغ مرغک دریایی که سفیر مرگ، بوی نیستی و ازدحام عزا بود که این ترس را ساخت. پس از یکسال و نیم از گذشت فراگیری کرونا و عادت به پوشش اخباری از این دست، حالا در آستانه آرامستان اصلی زاهدان بهتزده خیره ماندهام به این حجم غریب سوگوار، نشسته به انتظار اجساد عزیزانشان. صدای مویهها گم شده توی بادی که خاک قبرها را بلند کرده، عزا اما در این خاک اتفاق نیست، عادت است؛ سالهاست که دارد تکرار میشود. تکرارِ نیستی امسال نامش کرونای هندی است. ویروسی که تختهای بیمارستانی را نایاب کرده و گورستانها را شلوغ. قطعی مکرر و طولانی برق در گرمای خشک و سوزان این شهر، کمبود آب و گاز،نبود زیرساختهای معمول بهداشتی و بیتوجهی به رعایت پروتکلها به دلیل آنچه نامش محرومیت است باعث شده وضعیت کرونا در این شهر را با پیوست «سونامی» و «فاجعه» بخوانند.
تناقض تکراری آمارها
تصویر پیشِ چشمم با آنچه از رسانهها میتوان دریافت، تفاوتهای بسیاری دارد. خیلی زود میفهمم وضعیت پیشرو بهترین وضعیت ممکن است، وگرنه در شهرهای کوچکتر اوضاع به مراتب بدتر است. صالح مومن، نیروی جهادی فعال منطقه وقتی هراسم از شکل آخرالزمانی غسالخانه را متوجه میشود، تلخندی میزند و از من میخواهد در حاشیه دیوار غسالخانه نفسی بگیرم. در پناه سایه داغ نیمروز آرامستان زاهدان مینشینم پای حرفهای صالح مومن، نیروی جهادی که از همان ابتدای فراگیری کرونا به صورت داوطلبانه به غسل اجساد کرونایی این منطقه مشغول است. میگوید فقط تا عصر دیروز ۱۸جنازه را غسل داده و وقتی شیفتش تمام شده هنوز چهار جنازه در صف بودهاند. همین روایت دست اول هم تناقض آشکاری با آمارهای رسمی دارد، رئیس دانشگاه علوم پزشکی زاهدان میگوید در ۲۴ساعت گذشته ۱۴فوتی در مراکز درمانی سیستان و بلوچستان ثبت شده است. دریافت ابتداییام از اوضاع این است که آمارها و گفتههای مسؤولان، روایت ساده شده اوضاعی است که جریان دارد.
یک شهر با ۲پزشک
صدای داد و فریاد پشت غسالخانه بالا گرفته، صالح میدود پی صدا، به من میگوید: همانجا بمانم. در همان فاصله سری به فضای مجازی میزنم، تصویر سردخانه بیمارستان زاهدان دارد دست به دست میشود، صالح که برمیگردد عکس را نشانش میدهم و میپرسم اینجا واقعا سردخانه بیمارستان بوعلی است؟ نه محکمی میگوید و میخندد. میگوید «سردخانه زاهدان اینقدر تمیز و مجهز نیست که در این عکس نشان داده شده وگرنه حجم جنازهها بیشتر از این عکس نباشد کمتر نیست!» از همین عکس بحثمان به زیرساختهای بهداشتی میکشد، صالح میگوید: «حرف از محرومیت استان حرف تازهای نیست، از زیر پای این مردم لولههای گاز از عسلویه به پاکستان کشیده شده اما همین مردم از داشتن آن محرومند، طرح انتقال آب چابهار مطرح است اما همین مردم آب ندارند. وقتی آب و گاز و برق نداریم چرا باید انتظار زیرساخت بهداشتی داشتهباشیم.» وضعیت زیرساختهای بهداشتی و پزشکی آنقدر وخیم است که حتی به آمارهای سادهشده رسمی هم کشیده شده، استاندار سیستان و بلوچستان میگوید: « ۱۰شهرستان سیستان و بلوچستان بیمارستان ندارد و بعضا نیاز است فرد برای درمان و رسیدن به بیمارستان بیشاز ۱۰۰کیلومتر را طی کند» آنطور که محمدعلی موهبتی گفته «در یک شهرستان ۵۵هزار نفری فقط دو پزشک عمومی وجود دارد؛ مراکز بهداشت و درمانی داریم که خودرو ندارند و بین دو خانه بهداشت ما در استان ۱۲۵۰کیلومتر فاصله است!»
رعایت پروتکل، پول میخواهد
به شکل عجیبی میان خیل قابلتوجه عزاداران در انتظار هم پروتکلهای معمول از جمله استفاده از ماسک رعایت نشدهاست. امید برهانزهی جوان ۳۰سالهای است که آمده در پناه سایه دیوار غسالخانه سیگاری بگیراند. سر حرف را با او باز میکنیم. از همین ماسکی که مردم به صورت ندارند میپرسیم. داغ دیده است اما خوشبرخورد و مردمدار. میگوید این شهر بالاترین درصد جمعیت جوان را دارد اما هیچکدامشان کار ندارند. میگوید انتظار از مردم برای رعایت پروتکلهای معمولی هم پول میخواهد، اینکه از جوانی با سه فرزند بخواهید در خانه بماند، انتظار درستی است اما همین آدم چطور میتواند نسخه ۴۰۰هزار تومانی داروهایش را با خانه نشستن فراهم کند؟ میگوید «بازار اصلی زاهدان را با پارککردن اتوبوس و کامیون مسدود کردهاند، اما کارگر روزمزد به بازار کاری ندارد، درآمد روزانه نداشتهباشد سفرهاش خالی است.» دریافت بعدیام از مصاحبت با مردم این است که کرونا برای آنها فقط یک بحران معمولی در پی بحرانهای دیگر است. همه حرفها در رابطه با فاجعه انسانی در حال وقوع در این استان میکشد به دیگر محرومیتهای آنها. نبود آب، ریزگردهایی که سال به سال بیشتر میشود، قطعی مکرر و طولانی برق، نداشتن گاز، کمبود کار و....
از كدام امكانات حرف میزنیم؟
بحران فراگیری كرونا در سیستان و بلوچستان حالا به یك تراژدی غمبار شبیه است، شرایط محدود به دیروز و امروز نیست. حالا یك هفتهای است كه بسیاری داد از وضعیت موجود دارند و ایرج حریرچی، معاون وزارت بهداشت و درمان پنجشنبه پا به بیمارستانی در زاهدان گذاشته، تصاویر و گزارشها البته روایت صادقانهای از شرایط سیستان و بلوچستان را حكایت نمیكند. او گفته این استان هرچه را لازم داشته باشد از تهران برایشان ارسال میكنند! این در حالی است كه در یك فقره از آمارهای خود مسؤولان استانی، سرانه تخت بیمارستانی برای هر سیستان و بلوچستانی نصف متوسط كشوری است. وعده ایرج حریرچی در شرایطی است كه به گفته یكی از پزشكان شاغل در این استان، تنها بیمارستان شهرستان دلگان حتی دستگاه سیتیاسكن ساده هم ندارد و اگر كسی نیاز به تست ریه داشته باشد، باید ۱۲۰ كیلومتر طی كند تا در ایرانشهر فقط تست ریه بدهد. آنطور كه او میگوید، كرونا در این استان در هر ۹۰ دقیقه یك قربانی میگیرد و در هر ساعت تست، ابتلای ۵۰ نفر مثبت میشود. او ادعا میكند در هفته گذشته فقط ۱۱۸ نفر در شهر زاهدان به علت ابتلا به كرونا جان خود را از دست دادهاند.
احتمال وقوع یك فاجعه انسانی
نه كه فقط آمارهای رسمی تناقض آشكاری با شرایط موجود داشته باشد كه این وضعیت از چشم اهالی بهارستان هم دور نمانده، اما آنچه میان گلایه نمایندگان مجلس و مردم این سرزمین مشترك است، اینكه صدای هیچكدام از آنها به گوش كسی نمیرسد. معینالدین سعیدی، نماینده مردم چابهار در مجلس شورای اسلامی میگوید: «وضعیت كرونا در سیستان و بلوچستان، مرز تراژدی را رد كرده و در حال تبدیل شدن به یك فاجعه انسانی است. وزیر بهداشت كه اعلام میكند ایران آمادگی تأمین واكسن برای كشورهای مستضعف را دارد، بهتر است اول نگاهی به مردم مظلوم سیستان و بلوچستان بیندازد.» عبدالناصر درخشان، نماینده ایرانشهر هم در توییتی نوشته است: «دردناك نیست كه هموطنانمان در سیستان و بلوچستان به خاطر كمبود اكسیژن و ونتیلاتور، جان خود را از دست بدهند؟» خیلیها میگویند به دلیل كم بودن مراكز غربالگری رایگان كرونا در سیستان و بلوچستان، آمار كرونا بالاتر از آن چیزی است كه اعلام میشود.
سرگشته میان گورستان
آفتاب رفته، گرما مانده و نسیمی كه میخورد توی صورتم، نشانی از خنكی غروب را ندارد. شهر از همان جنبش نیمبند معمولی روز هم خالی است، از ازدحام برخی از مغازههای شهر، میتوان متوجه شد كه محل این تجمع یا یك مركز درمانی است یا داروخانه. جای دیگری نمیتوان چنین ازدحامی را به چشم دید. در روزهایی كه حرف از نوبت واكسیناسیون در سراسر ایران است، حالا پویشهای مردمی با عنوان «نذر ماسك» برای تهیه لوازم محافظتی و مواد ضدعفونی، برای اهالی این استان شكل گرفته است. شهریور سال گذشته، رئیس كمیسیون بهداشت و درمان مجلس كه نماینده این استان هم هست، گفته بود: «۶۰ درصد مردم سیستان و بلوچستان توان خرید ماسك ندارند.» همان روزها ایرج حریرچی هم اعلام كرده بود متوسط استفاده از ماسك در این استان ۴۸ درصد و متوسط كشوری در این زمینه ۷۵ درصد است. همه این آمارها در حالی است كه دیروز مسعود مردانی، متخصص بیماریهای عفونی و عضو كمیته علمی ستاد مقابله با كرونا گفته تنها راه پیشگیری از ابتلا به دلتای هندی «رعایت پروتكلها، استفاده از ماسك، شستوشوی دستها، عدم شركت در تجمعات و فاصلهگذاری اجتماعی است.» وضعیت در سیستان و بلوچستان از توصیه به در خانه ماندن و هشدار به استفاده از لوازم محافظتی گذشته است، بسیاری از مردمان نجیب این سرزمین، حالا در مواجهه با این بیماری درپی درمان نمیروند و سراغ از قبر خالی میگیرند. در این روزهای سخت سیستان و بلوچستان بسیاری از مردم میپرسند چگونه منطقهای که در پیکهای اول تا چهارم ابتلا به کرونا کمترین آمار مبتلا را داشته و به نوعی سفید بوده است با این حجم بالای ابتلا مواجه است؟ آیا مقاومت ژنتیکی مردم این استان در مقابل ویروس جهشیافته هندی پایین آمده است یا همسایگی این استان با کشور پاکستان و رفتوآمد تجار به پاکستان و هند روند ابتلا را گسترده کرده است؟ به همه اینها جغرافیای وسیع استان را هم باید اضافه کرد. این یعنی بخش عمدهای از ابتلاها هنوز شناسایی نشده است.
مبتلایان بیشمار و دغدغه مدیران
رکسانا سرابندی، دانشجوی رشته دامپزشکی ساکن زابل است، یکی از دوستان قدیمم که وقتی تماس میگیرم تا بگویم آمدهام، برایم پیام میفرستد مبتلا شده و توان و نفسِ حرف زدن ندارد، مجید لشکری هم شاعر ساکن زاهدان است، تماس که میگیرم میگوید بیشتر اقوام و خانواده درگیر شدهاند و دل و دماغی برای توضیح ندارد. صالح مومن هم که همپایم بوده حالا در شلوغی غسالخانه بهشت محمدرسولا... زاهدان پی انجام کارهاست. از همین جمعیت آشنای دور و برم متوجه گسترده بودن دامنه فراگیری کرونا در شهر میشوم. امید برهانزهی هم در میانه سیگارهای متوالیاش میگوید در یکی از کانالهای خبری بومی خوانده که نزدیک به ۴۰درصد مردم مبتلا شدهاند! این یعنی وضعیت کنونی فاجعهای است که تازه آغاز شده و هنوز به قله نرسیدهاست. در میانه این اوضاع اما ویدئوی استاندار سیستان و بلوچستان رسانهای شده، ویدئویی که در آن استاندار سیستان و بلوچستان خبرنگار را «فاقد شعور» میخواند چرا که در قاب تصویر تلویزیونی، او را کنار «معاون وزیر» نشان ندادهاست! سطح دغدغه مدیری که قرار بوده پلی باشد برای حل مشکلات مردمی که حالا در صف مرگ به انتظار نشستهاند.
نظر شما