علیرضا سردشتی در یادداشتی که در اختیار سلامت نیوز قرار داده، آورده است: داستان حذف غربالگری ژنتیک جنین انگار وارد مرحله جدید و جدی شده است.
این طرح که در واقع از سوی افراد مطرح شد که بر این گمان هستند که آزمایشات غربالگری ژنتیک موجب سقطجنین برخی بارداریها میشود که میتواند منجر به تولد نوزاد سالم شوند، به رغم مخالفتهای بسیار در نهایت شکل قانونی گرفته است و انتشار نامهای از سوی مدیرکل سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت در خصوص حذف و غربالگری ژنتیک جنین نشان میدهد که این اتفاق عملیاتی شده است.
این نامه که در فضای مجازی منتشر شد واکنشهای زیادی را موجب شد و در نهایت سید حامد برکاتی پساز انتشار این نامه در توضیح آن گفت: غربالگری ژنتیکی جنین حذف نشده بلکه قرار است در سطح تخصصی انجام شود ... اینموضوع مربوط به سامانههای سطح یک است که در متن نامه هم آمدهاست. طبق قانون در سطح ۱ مراقب سلامت ماما و پزشک عمومی نباید وارد چرخه غربالگری شوند و ...
توضیحات مدیرکل دفتر سلامت جمعیت و خانواده وزارت بهداشت نه تنها دلنگرانیها را برطرف نکرد بله موجب نگرانی بیشتر و طرح سوالات بیشتری میشود.
هیچ کس نیست که نداند که اکثریت نیازمندان به دریافت خدمات دولتی و بیمه غربالگری جنین، طبقات فرودست و ضعیف جامعه هستند که توانایی بسیار محدودی در دریافت خدمات تخصصی و بخصوص خدمات به صورت غیربیمه هستند و جالب است که این گروه به دلیل مسائل فرهنگی و مثلا ازدواجهای خانوادگی و ... با خطرات بیشتر در این زمینه هم روبرو هستند. طبیعی است که عدم دسترسی اقشار ضعیف و آسیب پذیر به سطح اول خدمات یعنی مراجعه به پزشک عمومی و ماما بهمعنای محروم کردن آنها از حمایتهای مالی و معنوی غربالگری ژنتیکی جنین باشد و این قطعا در آینده تبعات بسیاری را برای این خانوادهها و کل کشور رقم خواهد زد.
در مصاحبه اخیر معاون پیشگیری از معلولیت سازمان بهزیستی اعلام شد که در طی ۸ سال اخیر از تولد حدود ۸۴۰۰ کودک دارای معلولیت توسط این شیوه غربالگری ژنتیکی پیشگیری شدهاست. این به معنای آن است که در حال حاضر اگر خدمات غربالگری حذف شود حداقل سالیانه بیشاز یکهزار کودک با مشکلات عمده ژنتیکی به دنیا خواهند آمد. ناهنجاریهای ژنتیکی مشکلات و بیماریهای هستند که با نقایص عمده و بزرگ در شکل گیری و عملکرد مغزی و شناختی و نیز مشکلات اندام ها و اعضای بدن همراه هستند و کودکانی که با این ناهنجاریها متولد شوند عملاً فرصت زندگی معمول نخواهند داشت و هیچ کدام این بیماریها قابل اصلاح و درمان نیستند. چنین کودکانی نه فرصت زیستن انسانی خواهند داشت و تازه خانوادههای خود را نیز تحت فشارهای سنگین مالی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی قرار خواهند داد.
اگر این شیوه عملکردی ادامه یابد قطعا در سالهای آینده با بحران تولد فرزندان دارای نقایص عمده و بیماریهای آسیبزننده شدید روبرو خواهیم بود که عمدتاً طبقات فرودست و ضعیف جامعه را هدف خواهد گرفت.
قطعا طراحان و مدافعان چنین طرحی نه خود و نه خانوادههای شان هیچ گاه در خانه های بهداشت و مراکز درمانی روستایی یا حاشیه شهرها به ماماها یا پزشکان عمومی شاغل در این مناطق مراجعه نخواهند کرد، اما اگر واقعا میشد کاملا تجربه کنند که تولد یک نوزاد با سندرم داون یا سندرم ترنز چه فاجعه هر روزهای برای خانواده او رقم خواهد زد، شاید به این راحتی این طرح را مطرح و مصوب نمیکردند.
نظر شما