با توجه به مفهوم “کیفیت مساوی خدمات”، بی عدالتی زمانی رخ می دهد که متخصصان تلاش و وقت متفاوتی را صرف بیماران با طبقات اجتماعی مختلف کنند و بیماران با طبقات مختلف اجتماعی را با دید یکسان نبینند.

نقش مددکاری اجتماعی در ارائه خدمات درمانی عدالت محور به معتادان

درجهان امروز صنعت اعتیاد در کنار صنایع پر درآمد دیگر همچون اسلحه سازی و نفت قرار گرفته است.به دلیل خلأهای زیاد در درمان اعتیاد، رویکرد خودیاری نیز با توجه به تجربه جوامع دیگر گسترش یافت و نهادها نیز هرکدام به نحوی به این امر تسریع بخشیدن و دستاورد آن ایجاد مراکز ترک اعتیاد میان مدت بود، درمانگران این رویکرد را بهبودیافتگان تشکیل می دهند و مشاوره هایی که به مراجعین ارائه می گردد نشأت گرفته از تجارب خود بهبود یافتگان است که در آن مداخله های انجام شده کاملاً بستگی به نظر شخص بهبود یافته دارد.

رویکرد دارو درمانی و پزشکی که تأکید اولیه این دسته بر اثر بخشی دارو بر مصرف کنندگان پرخطر و بعدها بر کل معتادان بود، بر بازار مافیای مواد مخدر تأثیر گذاشت به نحوی که تقاضای تریاک پایین آمده و گرایش به این داروها بیشتر شد. سوداگران شبکه پخش مواد دراین برهه زمانی میزان قابل توجهی از سود خود را از دست دادند، این موفقیت کوتاه مدت بدست آمده کفه ترازو را به نفع پزشکان سیاست گذار سنگین تر کرد، چند دلیل سود دارویی و افزایش تقاضای دارو های جایگزین مخدرها باعث گسترش مراکز درمان پزشکی دارویی شد و همین امر درمان مداری کارکرد آشکار به شمار میرفت جایگاه خود را به کارکرد پنهان مشتری مداری داد.

اگر اعتیاد را پدیده ای اجتماعی، جسمی، روحی و روانی بدانیم به ضعف درمانی در برهه های زمانی پی خواهیم برد که به صنعت اعتیاد نیز وابسته و حتی به نحوی از آن سود می برد که در درمان آن هریک از رشته هایی همچون پزشکی، روانپزشکی، روان شناسی و مددکاری اجتماعی و مشاورین همتا با یکدیگر رقابت داشته و خود را درمانگر می دانند پس شرایط پیچیده بودن اعتیاد باز هم توسط خود درمانگران پیچیده تر می شود و افراد نیازمند خدمات درمانی اعتیاد سردرگم تر گشته اند علاوه بر هزینه های سنگین بر دوش خانواده ها، بی اعتمادی به درمانگر هم به عنوان کارکردی پنهان از سوی جامعه که خواهان بازگشت معتاد خود به زندگی عادی روزمره اند اضافه شده و نوعی آنومی اجتماعی درمان اعتیاد را شاهد هستیم.

با توجه به مفهوم “کیفیت مساوی خدمات”، بی عدالتی زمانی رخ می دهد که متخصصان تلاش و وقت متفاوتی را صرف بیماران با طبقات اجتماعی مختلف کنند و بیماران با طبقات مختلف اجتماعی را با دید یکسان نبینند.

با توجه به تحلیل های انجام شده در این مقاله به شکلی به نابرابر بودن خدمات درمان و همزمان تک بعدی شدن آن توسط متخصصین درمانگر و دیدی مشتری سالارانه باعث به وجود آمدن نوعی انحراف از درمان شده و سردرگمی مردم روز به روز بیشتر شده است یا بهتر بگوییم میزان اعتماد مردمی به درمانگران اعتیاد پایین آمده است.

در پروسه بازار اعتیاد و نیز درمان آن که رابطه دو سویه مثبتی را دارا هستند پس باید سیاست درمان اعتیاد و مبارزه با مواد مخدر نیاز مراجعین به درمان و وضعیت اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی و حتی جامعه پذیری مجدد افراد معتاد در نظر گرفته شود که این امر از عهده یک رویکرد درمانی خاص خارج بوده و نیازی مبرم به کار تیم درمان متشکل از تمامی درمانگران را دارد حال اگر به واژه کلیدی بازار در این مقاله بازگردیم شاید بتوان گفت فعلاً این کار به دلیل عدم تمایل درمان گران به تقسیم سود (منفعت) اجرایی نیست.

نقش کلیدی مددکاری اجتماعی اقدامات چند سطحی درمان اعتیاد برای رسیدن به درمان عدالت محور:


۱- به کار بردن برنامه ها و سرویس های کامل تر:
پاره ای از احتیاجات منابع و موسساتی در این جامعه وجود دارد ولی مردم به دلایل مختلفی قادر نبوده و نیاموخته اند که چگونه از این منابع استفاده کنند در اینجا وظیفه مددکاراجتماعی آن است که افراد و گروهها را کمک کند تا بتواند این منابع را به کار برده و از آنها استفاده نماید.
۲- در دسترس نمودن استفاده از سرویس ها و منابع : نقش مددکاران اجتماعی آن است که به موسسات کمک کنند تا تغییرات لازم را در شئون مختلف تشکیلاتی خود بر اساس تامین نیازهای واقعی جامعه بوجود آورند و برای بهتر عرضه داشت خدمات خود از هر نظر مجهز شوند.
۳- ایجاد و تاسیس تشکیلات و سرویس های درمانی جدید با توجه به نیاز سنجی:
در این موقعیت چنین فرض می شود که برای پاره ای از احتیاجات مردم هایی اقدام نماید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha