به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، بچهها خیلی هیجان داشتند و در دشت فراخ این طرف و آن طرف میدویدند و صدای خنده و شادی آنها فضا راپر کرده بود.تک درختی زیبا در آن زمین سبزپوش خودنمایی میکرد که شاخههایش به شکلی دلنشین به سوی آسمان میل پیدا کرده بود. یادش میآید، محو زیبایی درخت شده بود که یکی از عموها با طنابی قطور از راه رسید. سر طناب را در هوا تاب داد و آن را با مهارت، بالای یکی از شاخهها انداخت.
صدای جیغ شادی بچهها به هوا رفت. میدانستند قرار است تابی برپا شود. او هم مثل بقیه بچهها شادمان شد و حواسش به تابی رفت که داشت روی تنه درخت محکم میشد. ظرف چند دقیقه تاب مهیا شده بود و بچهها صف کشیده بودند برای بازی. هرکس که روی تاب مینشست هلهلهای از شادی از جمع بچهها برمیخاست. بیتاب بود تا نوبت تاببازی خودش برسد.
وقتی روی تاب نشست دلش میخواست از همه بالاتر برود. کسی هلش داد و او بالا رفت، بالا و بالاتر. آنقدر بالا رفت تا آن شاخه رنجور را از نزدیک دید؛ همان شاخهای که طناب به آن بسته شده بود و تحمل بار آن همه تاب خوردن را بر گردنش نهاده بودند. یک لحظه، همان وقت که در نزدیکترین حالت به شاخه بود حس کرد صدایی میشنوند، چیزی شبیه جیغی خفیف یا نالهای دردناک. شاید هم فقط خیال کرده بود اما چند ثانیه بعدش صدای جیغهای بلندی را میشنید که به او نزدیک و نزدیکتر میشدند.
شاخه شکسته بود و او پیچیده در آن طناب ضخیم روی زمین پرت شده بود. زنها جیغ کشیدند و بچهها هراسان دورش حلقه زدند. حالش خوب بود و فقط ضربدیدگی مختصری روی زانوی چپش حس میشد.شاخه اما شکسته بود و دیگر جان نداشت. تصویر آن شاخه شکسته برای همیشه در ذهنش حک شد.وقتی این خاطره را تعریف میکند، حال کودکی را دارد با زانوی ضرب دیده و دلی غمگین.
به قول خودش قبل از شکستن شاخه صدای نالهاش را شنیده بود و این را هرگز فراموش نمیکند. حالا سی و چند سال از آن روز گذشته و او کودکی دارد همسن و سال همان روزهای خودش که هر سال به مناسبت روز تولدش یک درخت برایش میکارد.رسم کاشت درخت به نام کودکان چند سالی است که میان برخی خانوادهها رواج پیدا کرده است؛ رسم خوبی که همزمان با روز درختکاری و هفته منابع طبیعی اجرا میشود و هر سال تعداد بیشتری به آن میپیوندند.
خیلیها از طریق شبکههای اجتماعی با این کار آشنا میشوند و از آن استقبال میکنند. برای این کار نیاز به سازکار و تشکیلات خاصی هم نیست. هرکس میتواند برود و یک نهال تهیه کند و به نام کودکش بکارد.درخت همزمان با کودک قد میکشد و بزرگ میشود و او میتواند شاهد رشد و نمو آن باشد.«دختر من الان 20 ساله است و ما دقیقاً 20 سال است که هر سال به نام او برایش یک نهال میکاریم. در این 20 سال چند خانه عوض کردهایم و نهالها به یادگار در حیاط خانهها و یا باغچه جلوی در باقی ماندهاند. حس خوبی است وقتی چیزی به این خوبی از خودمان به یادگار میگذاریم.»
زن این را میگوید و ادامه میدهد: «من خودم در رشته جنگلداری تحصیل کردهام و شاید برای ما حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی از همان اول جدیتر بود اما کسانی را دیدهام که هیچ سررشتهای از این کار نداشتند و با مشاهده کاری که ما انجام میدادیم به آن علاقهمند شدهاند. گاهی خیلی کارهای ساده وجود دارد که ما اصلاً به آن فکر نمیکنیم و در واقع به ذهنمان نمیرسد که آن را انجام دهیم اما اگر در اطراف خود کسی را ببینیم که آن را انجام میدهد ممکن است توجهمان جلب شود. کاشت نهال هم از همین کارهاست که بسیار ساده و در عین حال لذتبخش است و اتفاقاً باید روی آن تبلیغ کرد.
من هر سال تصویر درختی را که به نام دخترم کاشتهایم در شبکههای اجتماعی خودم قرار میدهم و توضیح میدهم که از چه زمانی مشغول این کار هستیم.به این شکل کسانی که من را میشناسند توجهشان جلب میشود و اطلاعات میگیرند. البته چند سالی است که با فراگیر شدن استفاده از شبکههای اجتماعی، میشود به این شکل به ترویج درختکاری پرداخت و قبل از آن هم راههای سادهای مثل گفتوگو کردن وجود داشت اما دایره تأثیرگذاریاش به این اندازه نبود.»
علاوه بر آشنا کردن کودکان با کاشت درخت و اهمیت آن، راههای دیگری نیز وجود دارد که از آن طریق میتوان کودکان را از همان سنین پایین با روشهای حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی آشنا کرد تا در بزرگسالی نیز حافظان خوبی برای محیط زیست باشند.اکرم ماجدی، کارشناس منابع طبیعی که سابقه مربیگری کودکان در زمینه آموزش حفاظت محیط زیست را دارد دراینباره میگوید: «راههای مختلفی برای جلب توجه کودکان به مفاهیم زیست محیطی وجود دارد.
برای کودکان 3 تا 6 سال بازی و سرگرمی راه بسیار مؤثری است که میتواند آنها را با آموزههای زیست محیطی آشنا کند. طراحی بازی در این زمینه کار سختی نیست و والدین میتوانند خودشان در منزل این کار را انجام دهند مثلاً نقشهای مخالفی به خود و کودک بدهند و در قالب بازی در آن نقشها به او بیاموزند که چه کاری درست است و چه کاری نه.
همچنین نقاشی در این سنین به کودکان کمک زیادی برای آموزش میکند.میتوانیم از کودک بخواهیم نقاشیهایی بکشد که در آنها از عناصر طبیعت استفاده شده است. همچنین در همان نقاشی کردن میشود به کودک آموزش داد که برای تهیه کاغذ باید درختان زیادی قطع شوند و اگر کاغذ کمتری مصرف کند، درختان کمتری قطع خواهد شد.
برای این کار میشود برگهای به کودک داد و از او خواست تا تمام نقاط سفید آن را نقاشی کند و بعد سراغ برگه بعدی برود تا به این شکل آسیب کمتری به محیط زیست بزند.گردشهای علمی در طبیعت هم بسیار برای آموزش کودکان مفید است. میتوان در این گردشها کاشت دانه را به کودکان یاد داد و همچنین به آنها آموخت چطور میشود بدون آسیب رساندن به طبیعت از آن لذت برد و در محیطهای طبیعی بازی کرد.
استفاده از کیسههای پارچهای و قمقمههای آب به جای نایلون و بطریهای پلاستیکی هم کار خوبی است که باید کودکان را از همان سنین پایین با آن آشنا کرد.
وقتی کودک شما ببیند که برای خرید از کیسههای پارچهای استفاده میکنید، در ذهنش حک میشود که نباید کیسههای نایلونی که به طبیعت آسیب میزنند را استفاده کند. والدین میتوانند خوراکی و تغذیه مهدکودک و مدرسه کودک را در همین کیسههای پارچهای بگذارند تا کودک به این شکل به استفاده از آن عادت کند.عادت، نقش مهمی در شکلگیری شخصیت کودک دارد و کودکانی که از سن کم حفاظت از محیط زیست را میآموزند، در بزرگسالی نیز حافظان خوبی برای آن خواهند بود.»
نظر شما