به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه رسالت، موضوع حقابه هیرمند، مهمترین مسئله موجود میان دو کشور همسایه ایران و افغانستان است و علیرغم انعقاد قراردادهای مختلف از حکمیت «گلد اسمیت» در سال ١٢۵١ گرفته تا قرارداد برآمده از «کمیسیون دلتا» که سال ١٣۵١ بین نخستوزیر وقت ایران امیرعباس هویدا و موسی شفیق، نخستوزیر افغانستان امضا شد.
موضوع حقابه هیرمند، مهمترین مسئله موجود میان دو کشور همسایه ایران و افغانستان است و علیرغم انعقاد قراردادهای مختلف از حکمیت «گلد اسمیت» در سال ١٢۵١ گرفته تا قرارداد برآمده از «کمیسیون دلتا» که سال ١٣۵١ بین نخستوزیر وقت ایران امیرعباس هویدا و موسی شفیق، نخستوزیر افغانستان امضا شد، همواره طرف افغانستانی حاضر به اجرای دقیق قرارداد نبوده و مدعی است که کاهش بارش سالانه و خشکسالی موجب کاهش ورودی آب رود هیرمند به دریاچه هامون شده است، اما با توجه به بارشهای اخیر، سرپرست وزارت انرژی و آب حکومت طالبان اعلام کرده است: حجم مناسبی از آب، هم از سد «کجکی» و هم از سیلابهای پس از این سد به سمت مرزهای مشترک با ایران جاری شده و دو مرحله هم در اواخر سال ۱۴۰۲ و هم فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ حقابه مورد توافق میان تهران و کابل به سمت سیستانوبلوچستان رهاسازی شده است.
بااینحال کارشناسان تاکید میکنند آب وارد شده به این منطقه «حقابه تالاب هامون نیست بلکه میزان حجم سیلاب غیرقابل کنترل در افغانستان و آبهای سرریز شده از سدهای این کشور است و تحت هیچ شرایطی حقابه سیستان محسوب نمیشود.» همزمان برخی از کارشناسان در افغانستان میگویند این کشور موظف نیست تمام نیازهای آبی سیستانوبلوچستان را از هیرمند برای ایران تامین کند، حال اینکه معاهده حقابه ایران از رود هلمند که در ۱۳۵۱ خورشیدی امضا شده، موردتایید دولتهای افغانستان و ایران است، اما تنش بر سر چگونگی عملی شدن محتوای این توافقنامه، از سال ۲۰۱۵ که اشرف غنی در افغانستان به قدرت رسید بالا گرفت. اشرف غنی، طرح بازسازی سدهای بزرگ در مسیر رود هلمند و هریرود را آغاز کرد و برای بازسازی این سدها، از کشورهای مختلف ازجمله آمریکا، هند و اتحادیه اروپا کمک خواست. بخش بزرگی از این سدها تا سال ۲۰۲۱ که اشرف غنی در قدرت بود با کمکهای خارجی بازسازی شد و پس از بازگشت طالبان به قدرت، طرح ناتمام اشرف غنی را طالبان پی گرفت. اینروزها مناقشه آبی ایران و افغانستان وارد مرحله تازهای شده، به طوری که اخیرا فاز جدید سد پاشدان بر روی رودخانه هریرود افتتاح شده است.
اما میردار هریجانی، رئیس پژوهشکده تالاب بینالمللی هامون در این زمینه معتقد است اراده طرف ایرانی برای تحقق این موضوع باید تقویت شود. اگرچه اراده وجود دارد و مذاکرات متعددی در چند سال اخیر انجام شده ولی به نظر میرسد که مسئولان ما نمیخواهند به هر طریق ممکن حقابه هیرمند را دریافت کنند و اساسا در حوزه سدسازی و دریافت حقابه تمایل دارند بهجای اقدامات سلبی تا حد امکان ایجابی عمل کنند. مشروح گفت وگو با رئیس پژوهشکده تالاب بینالمللی هامون را در ادامه از نظر میگذرانید.
برخی از خبرگزاریها طی روزهای اخیر اعلام کردهاند طالبان بخشی از حقابه ایران از رود هلمند را رها و آب وارد منطقه جریکه سیستان شده، در همین حال برخی از کارشناسان میگویند، اگر آب به سمت ایران روانه شده به خاطر سیلاب است، در کنار این مسئله، کماکان تلاش طالبان برای سدسازی در مسیر رودهای مشترک ادامهدارد، بنابراین لاینحل ماندن موضوع حقابه هیرمند و سدسازیهای گسترده طالبان این سوال را ایجاد می کند که چه باید کرد و اکنون در چه مرحله ای هستیم؟
شخصا معتقد نیستم که ما در خوان اول ماندهایم. اکنون در سیستان آب جریان دارد. هرچند در این موضوع هم تردیدی نیست که امسال به لحاظ آبی سال پربارانی بوده و یکی از دلایلی عمدهای که هیرمند اکنون آب دارد و بخشی از حقابه را دریافت کردهایم این است که بارندگی و سیلاب شدیدی رخ داده و طالبان قادر به مهار این آب نبوده است، اما این را هم باید بپذیریم که طالبان میتوانست دریچههای سد کمال خان را باز نکرده و همانند گذشته تمام آب را به سمت گودزره هدایت کند. کما اینکه امسال هم درصد بسیار زیادی از این آب را به سمت این شوره زار فرستاده و درصد بسیار کمی را بابت گشودن دریچههای سد به سمت ایران هدایت کردهاند. بنابراین قبول ندارم که صد درصد این رهاسازی بخاطر بارندگی شدید و عدم امکان مهار آن بوده است، ولی این را قبول دارم که از دادن حقابه دریغ خواهد شد. در دو سه سال گذشته به بهانه خشکسالی این اتفاق افتاده است. اگرچه درخواست کرده و مذاکره میکنیم ولی آن فشاری که لازم است، به طالبان وارد نشده، تا آنها مجاب شوند که حقابه را پرداخت کنند. کما اینکه در افغانستان بالغبر ٦٠ درصد مشاغل در حوزه کشاورزی تعریف شده و بهشدت به آب نیاز دارند و از سالیان گذشته سدسازی را شروع کردهاند و اینروند ادامه داشته و حالا طالبان با شدت بیشتری دارد این مسیر را ادامه میدهد، ازجمله سد پاشدان که وزیر انرژی و آب افغانستان، در مراسم افتتاح این سد گفته است که «فعال شدن سدهای بیشتر در افغانستان، باعث مدیریت بهتر منابع آبی و افزایش تولید انرژی و کنترل خطرهای ناشی از تغییر اقلیمی میشود.» لذا تا حد امکان بهویژه در حوزه آبهای مرزی خودشان، به سدسازی ادامه میدهند تا هم کشاورزی را در این کشور توسعه دهند و هم از این سدسازی و کنترل آب بهعنوان یک اهرم فشار یا دست برتر در مذاکرات مختلفی که با کشورهای همسایه دارند، به نفع خود استفاده کنند. این کشور در بالادست قرار دارد و میخواهد به نوعی از هیدروهژمونی آب حداکثر بهرهبرداری را داشته باشد.
فکر میکنید عدم استفاده از تمام اهرم ها و فشارها به طالبان برای دریافت حقابه صرف نظر از مباحث سیاسی، چه علت دیگری دارد؟
اتفاقا این موضوع کاملا سیاسی است و ارتباطی که میان ایران و افغانستان بهعنوان کشور همسایه برقرار است، مسئولان را بر آن داشته بهجای اقدامات سلبی تا حد امکان ایجابی عمل کنند. یعنی اقدامات ما بیشتر در قالب مذاکره و برقراری ارتباطات اقتصادی گسترده است. مضاف براینکه مسئله آب سیستان تنها یکی از بخشهای ارتباطی میان ایران و افغانستان است و این دو کشور مراودات زیادی با یکدیگر دارند و شاید قرار نیست خیلی از مصالح کشور فدای آب سیستان شود، بنابراین مسئولان ما پیگیریهای متعددی در رابطه با مسئله حقابه انجام داده و میدهند.
برخی از کارشناسان در گذشته و حتی اکنون برای دریافت حقابه پیشنهادات و راهکارهایی مطرح کردهاند، ازجمله خریداری آب و اینکه به افغانها برق و غذا بدهیم و در مقابل از آنها آب بگیریم و افغانستان را در حوزه انرژی به خودمان وابسته کنیم، فکر میکنید چنین راهکارهایی چقدر سازنده است؟
به نظر میرسد فعلا استراتژی کشور ما همین است که در کنار مراودات مختلف با کشور افغانستان، مسئله حقابه هیرمند هم مطرح شود. امسال بهواسطه بارشهای شدید، آب در حال ورود به کشور است، و اینکه بگوییم صرفا بخاطر مراودات اقتصادی بوده، به شخصه چنین نظری ندارم. مسئولان ما در شرایط فعلی حاضرند در کریدور شرق هزینههای بیشتری صرف کرده، و آب را از دریای عمان شیرینسازی و به استانهای سیستانوبلوچستان، خراسان جنوبی و رضوی منتقل کنند و یا طرحهای اضطراریای در مناطق اطراف سیستان در حال به سرانجام رسیدن است که این موارد نشان میدهد کشور ما حاضر است هزینههای این چنینی در داخل کشور انجام بدهد و آب را از منابع مطمئن داخلی تامین کند ولی موضوعاتی مانند خرید آب از افغانستان را پیگیری نکند. البته این موضوع هم به طور مشخص، زمانی امکان تحقق دارد که حقابه ٨٢٠ میلیون مترمکعبی را طبق معاهده ١٣۵١ دریافت و بعد آب مازادی خریداری کنیم، اما از سال ١٤٠٠ که سد کمال خان افتتاح شد، ما عملا حقابهای دریافت نکردهایم و در سالهایی هم که دریچه سد باز شده به میزان کمی آب به ایران رسیده است.
من از صحبتهای شما اینگونه برداشت کردم که ما در حال حاضر نسبت به گذشته در نقطه بهتری برای دریافت حقابه قرار داریم، اینطور است؟
به نظر میرسد نسبت به دو سه سال قبل در وضعیت بهتری قرار داریم ولی گمان میکنم باید در سالی که میزان بارشها کمتر است، شرایط را سنجید، کما اینکه رودخانه فراه نیز آب زیادی به هامون صابری آورده یا خاشرود و هاروت نیز جدا از بحث هیرمند به تالاب هامون میریزند و همه آنها هم سیلابی بودهاند و آب زیادی به تالاب هامون آوردهاند، اما بر روی رودخانه فراه نیز سد بخش آباد در حال احداث است و ما نمیدانیم که وقتی این سد تکمیل شود، آیا بازهم افغانستان حقابه ایران از رود هیرمند را رهاسازی میکند یا خیر. به هر روی مطابق نقطه نظر مسئولین امروز به نسبت گذشته در نقطه بهتری قرار داریم. به شخصه برای ارزیابی و قضاوت در این مورد باید بگویم که ظاهرا آب آمده است و بخشی از حقابه دریافت شده، ولی برای ارزیابی دقیقتر باید کمی صبر کرد تا مشخص شود در سالهای آینده وضعیت به چه شکلی خواهد بود.
فکر میکنید ایران چه رویکرد و مسیری را باید پیش بگیرد تا حقابه هیرمند ایران را هم سیراب کند؟
واقعیت این است که رویکردها متفاوت و مختلف است و فکر میکنم صرف نظر از رویکرد افغانستان باید رویکرد خودمان را درست و کارشناسی جلو ببریم. ما راهکارها و پیشنهادات متعددی را در انجمن دیپلماسی آب در قالب مذاکره با افراد مختلف ازجمله حسن کاظمی قمی، نماینده ویژه رئیسجمهور در امور افغانستان مطرح کردیم و قرار است هیئتهای مشترکی بین افرادی در این سو و آن سوی مرز تشکیل شود، چراکه همگونی فرهنگی، اعتقادی، زبانی و حتی خویشاوندی میان مردمان این سو و آن سوی مرز وجود دارد و میشود از این پتانسیل به همراه ظرفیت سران قبایل بلوچ که طالبان نیز آنها را قبول دارند، استفاده کرد. در کنار این موارد راهکارهای دیپلماسی متفاوتی هم وجود دارد، ما در حال حاضر همه تمرکزمان را روی دیپلماسی اقتصادی گذاشتهایم، یعنی مراودات اقتصادی بسیار زیادی بین ما و افغانستان برقرار است. به طوری که تامین کننده قسمت اعظم برق و سوخت و بسیاری از کالاهای مورد نیاز این کشور هستیم. لذا ایران یکی از کشورهای عمدهای است که افغانستان از آن واردات انجام میدهد و اغلب شرکتهای ما به تبلیغ محصولاتشان در این کشور نیازی ندارند، حتی در بحث ترانزیت، عمدهترین مسیر ترانزیتی افغانستان، از ایران است، و کالا از چابهار میآید و از مرز میلک سیستان وارد افغانستان میشود و روزانه تعداد زیادی کامیون، محصولات ایرانی یا نیازهای افغانستان از کشورهای مختلف دنیا را که به چابهار میرسد، به افغانستان و بالعکس میبرند. تمام این تعاملات اقتصادی و تجاری، امتیازات خاص و ویژه ای است و میتواند بهعنوان ابزاری برای گرفتن حقابه مورد توجه باشد. شاید کشور ما ۵٠ اهرم در اختیار داشته باشد، درحالی که افغانستان فقط یک اهرم دارد، اینکه به لحاظ جغرافیایی در بالادست قرار گرفته، لذا دولت ما میتواند از همه این ابزارها استفاده کند. این اراده وجود دارد و مذاکرات متعددی انجام شده، تاکنون بیست و چند دور مذاکرات کمیساریای آب ایران و افغانستان در چند سال اخیر برگزار شده ولی دو طرف به تفاهم مشخصی نرسیدهاند.
افغانستان دراینباره چه نقطه نظری دارد که باعث شده اختلافات همچنان به قوت خود باقی بماند؟
آنها در مذاکرات و سخنرانیها و مقالاتشان اشکالاتی مطرح میکنند که چندان قابلقبول نیست. ازجمله اینکه ایران مانع ورود آب به تالابها میشود و ساخت چاه نیمهها جلوی رفتن آب به تالابها را میگیرد و یا در مورد انتقال آب از سیستان به زاهدان میگویند، این آب برای سیستان است و نباید به سمت زاهدان برود. آنها به این مسئله هم اشاره دارند که در سالهای گذشته بر اثر وقوع سیلابهای گسترده، بسیار بیشتر از حقابه به ایران آب دادهایم اما مهمترین بهانه آنها خشکسالی است و همواره ادعا میکنند، ما به معاهده پایبندیم ولی به دلیل خشکسالی آب نداریم و نمیتوانیم حقابه ایران را بدهیم. البته در معاهده قید شده در سالهای خشک و کم بارش، درصدی از آن ٨٢٠ میلیون مترمکعب باید به ایران داده شود، درصورتی که این مسئله رعایت نمیشود. ضمن اینکه در یکی دو سال گذشته آبی که حتی به سد کمال خان میرسید، به سمت شوره زار گودزره منحرف کرده و حاضر نبودند حتی آن آب را به ما بدهند. در حال حاضر اغلب کشورها همین رویکرد را پیش گرفتهاند و طالبان نیز از هیدروهژمونی خودش بهعنوان یک ابزار در مذاکرات و در تعاملاتش با ایران استفاده کرده است.
بهعنوان جمعبندی بفرمایید که با اینروند وضعیت ما برای امسال و سال آینده چگونه خواهد بود و به چه نقطهای میرسیم؟
بحث کریدور شرق و چاههای اضطراری با حفر حدود ٨٠ حلقه چاه در نقاط مختلف سیستان از سوی وزارت نیرو دنبال شده و قرار است با آب شیرین کن وارد سیستم آب شرب منطقه سیستان شود تا به نوعی نیاز به آب افغانستان، دستکم در بخش شرب به حداقل برسد. بنابراین به لحاظ شرب در آینده نزدیک نیاز چندانی به آب افغانستان نخواهیم داشت اما موضوع مهم آن است که تنها آب شرب حافظ مردم سیستان و عامل ماندگاری آنان در منطقه نخواهد بود و با توجه به خشکیدگی تالاب هامون با شروع وزش باد، خیزش گردوغبار را در منطقه شاهد خواهیم بود و برای مباحث محیطزیستی و کاهش پدیده گردوغبار نمیتوان از طریق آبهای تصفیه شده و آب چاه مشکل را حل کرد، بنابراین حتما بهحقابه نیاز داریم. نکته بعدی هم بحث معیشت مردم است. به هر روی اگر آب شرب تامین شود، ولی معیشت مردم تامین نباشد، مشکل به قوت خود باقی خواهد بود. معیشت قریب به اتفاق مردم در این منطقه به کشاورزی و دامپروری وابسته است که هر دوی این مشاغل نیاز به آب دارند. دولت تمام تلاش خود را بهکار گرفته تا آب شرب را تامین کند اما این موضوع به تنهایی کافی نیست و توجه به مباحث معیشتی و زیستمحیطی در کنار آب شرب میتواند عامل ماندگاری مردم سیستان در منطقه باشد. در حال حاضر روزانه حدود ٧ تا ٨ میلیون مترمکعب آب از طریق رودخانه هیرمند وارد ایران میشود، درحالی که تمام آبی که تصفیه شده و از طریق کریدور شرق و چاهها به سیستان داده میشود، به ۵٠ میلیون مترمکعب درسال نمیرسد، و این چند برابر آبی است که برای تصفیه و انتقال آب و رسیدن آن به سیستان هزینه میکنیم. درحالی که حقابه عملا هیچ هزینهای ندارد، بنابراین سیستان هیچوقت بینیاز از حقابه نخواهد بود. کما اینکه مسئولین دارند تلاش میکنند به لحاظ شرب، مردم را از آب افغانستان بینیاز کنند، اما بههیچوجه نباید بحث حقابه فراموش شده و کوچک شمرده شود و به هر طریق ممکن باید بهمنظور بقای سیستان تامین شود.
نظر شما