دو ماه دیگر سالگرد پنجمین سال حکمرانی دوباره طالبان بر افغانستان است و آنها در ادامه‌ محدودیت‌های گسترده علیه زنان، حالا تا درون خانه‌ها پیش آمده‌اند. علاوه بر ممنوعیت درس‌خواندن دختران در مدارس و دانشگاه‌ها، اجباری‌کردن حجاب، اخراج زنان کارمند از ادارات، وضع قانون همراهی یک مرد محرم با زنان در معابر عمومی و... این‌بار نوبت لوازم آرایش شده؛ موضوعی که از نگاه حاکمان، تهدیدی برای نظم طالبانی است.

کارزار رژلب سرخ تلاشی برای برگرداندن هویت زنانه

به گزارش سلامت نیوز به نقل از هم میهن، یک سورمه، یک رژلب، کمی پودر و شیشه‌ای عطر، تمام لوازم آرایش «سکینه»، زن 32 ساله هراتی بودند. سکینه حالا اما هیچ‌کدام‌شان را ندارد. بهار تازه پایش را به کوچه‌های هرات گذاشته بود که صدای سنگین و خشن در زدن طالب‌ها، فضای یکی از محله‌های مرکزی شهر را در هم کوبید. یکی از خانه‌هایی که آن روز درش کوبیده می‌شد، خانه سکینه بود؛ او تصورش را هم نمی‌کرد که طالبان این‌بار نه برای تذکر در بازار بلکه برای تفتیش خانه‌اش آمده باشند تا کیف کوچک لوازم آرایش‌اش را که به‌وقت دل‌گرفتگی رنگی به صورتش می‌پاشیدند تا شاید امید رفته را بازگردانند، با خودشان ببرند.

سه مرد طالب با لباس سفید و سلاح، همان روز که کشوهای اتاق خواب سکینه را بیرون می‌کشیدند، به او گفتند: «این‌چیزها به‌درد زن مسلمان نمی‌خورد.» «سکینه» حالا می‌گوید آن روز که طالب‌ها به خانه‌اش ریختند تا لوازم آرایش‌اش را ببرند، انگار تکه‌ای از وجودش را هم از او کندند: «حس کردم حتی در خانه‌ خودم هم زن‌بودنم جرم است.»

او که پیش از سقوط کابل در یک مکتب دخترانه معلم بوده، می‌گوید وقتی طالب‌ها از خانه‌شان رفتند، انگار بخشی از هویت‌اش را از او گرفته بودند: «احساس شرم و خجالت داشتم، نه از آنچه داشتم، بلکه از این‌که در خانه‌ خودم، دیگر حتی اجازه داشتن یک شیشه عطر را هم ندارم.» بااین‌حال ترس، سکینه را متوقف نکرده است: «ما شاید صدای‌مان را در خیابان از دست داده باشیم، اما در دل‌مان هنوز فریاد داریم. روزی خواهد رسید که دوباره آزادانه سرمه بزنیم و بی‌هراس در آینه لبخند بزنیم.»

حالا سه‌ماه از آن روز گذشته، دو ماه دیگر سالگرد پنجمین سال حکمرانی دوباره طالبان بر افغانستان است و آنها در ادامه‌ محدودیت‌های گسترده علیه زنان، حالا تا درون خانه‌ها پیش آمده‌اند. علاوه بر ممنوعیت درس‌خواندن دختران در مدارس و دانشگاه‌ها، اجباری‌کردن حجاب، اخراج زنان کارمند از ادارات، وضع قانون همراهی یک مرد محرم با زنان در معابر عمومی و... این‌بار نوبت لوازم آرایش شده؛ موضوعی که از نگاه حاکمان، تهدیدی برای نظم طالبانی است.

مثل مردادماه دو سال پیش که «ملاهبت‌الله آخوندزاده»، به وزارت امر به معروف و نهی از منکر دستور داد تا فعالیت همه آرایشگاه‌های زنانه را در افغانستان ظرف یک‌ماه متوقف کنند؛ توقف فعالیت برای حدود 12 هزار آرایشگاه زنانه و 60 هزار زنی که طبق آمار اتاق تجارت و صنایع افغانستان، از همان آرایشگاه‌ها نان به خانه می‌بردند.  بااین‌همه زنان افغان هنوز ایستاده‌اند؛ مثل سه سال پیش که در خیابان علیه حذف زنان از فضای عمومی و اجباری‌شدن نوع پوشش آنها در چندین ولایت دست به اعتراض زدند.

مثل دو سال پیش که گروهی از آنها با شعار «کار، نان، عدالت» در نزدیکی یک سالن زیبایی در شهر نو کابل، تجمع کردند تا به بستن آرایشگاه‌های زنانه اعتراض کنند و حالا از چندماه پیش بسیاری از آن‌ها با کارزارهای مجازی مبارزه را ادامه داده‌اند؛ آنها از دو سال پیش کارزاری آنلاین با هشتگ‌هایی مانند «لباسم را دست نزن» و «فرهنگ افغانستان»، از قوانین پوشش اجباری طالبان انتقاد کرده و به نمادی از مقاومت زنان افغان علیه تحمیل فرهنگی بدل شده است.

از چندماه پیش بسیاری از زنان افغان به کارزاری با نام «رژلب سرخ» پیوسته‌اند تا به مقاومت‌شان هرچند نمادین ادامه ‌دهند. زنان افغان تصاویر خود را با هشتگ #Redforafghanwomen در پلتفرم‌های اینستاگرام، فیسبوک و شبکه X به اشتراک گذاشتند که در آن‌ها درحال زدن رژلب قرمز روی لب‌های‌شان‌اند. بعضی از آن‌ها شعر، ویدئو و نوشته‌هایی منتشر کردند و از داستان‌ها و تجربیات شخصی‌شان گفتند. این کارزار مخالفانی هم دارد که می‌گویند اینگونه کمپین‌ها کاری برای زنان داخل افغانستان از پیش نمی‌برند و نمی‌توانند نشان‌دهنده وضعیت سخت زنان افغان باشند.

اما فعالان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران و کنشگران اجتماعی در بسیاری از کشورها، این اعتراض نمادین را تحسین کردند تا این حرکت از مرزهای افغانستان فراتر رود و توجه جهانی را به وضعیت زنان افغان جلب کند. تا روزی که به قول «فریحه»، زن 21 ساله مزار شریفی که در این کارزار شرکت کرده، تاریکی کنار برود و نور دوباره بر زندگی زنان در افغانستان بتابد: «من نمی‌خواهم فقط یک تماشاچی باشم. نوشتن، صدا بلند کردن و پیوستن به کارزارهایی مانند کارزار «رژلب سرخ» برایم مثل نفس‌کشیدن شد؛ راه زنده‌ماندن با امید.»

«وضعیت زنان افغانستان امروز یکی از فاجعه‌بارترین نمونه‌های سرکوب ساختاری در جهان است اما با وجود همه این سرکوب‌ها، زنان افغانستان تسلیم نشده‌اند و شجاعانه به مقاومت خود ادامه می‌دهند.» این را «تهمینه سالک»، راه‌انداز اصلی کمپین «رژلب (لبسیرین) سرخ»  می‌گوید؛ کمپینی که از حدود یک‌ماه پیش کارش را در شبکه‌های اجتماعی آغاز کرد و زنان افغان با نوشتن و به اشتراک گذاشتن تصاویری از خودشان درحالی‌که رژ سرخ به لب‌شان می‌زنند به یورش طالب‌ها به خانه‌ها برای جمع‌آوری لوازم آرایش و دیگر تبعیض‌ها علیه زنان اعتراض می‌کنند. 

تهمینه که در کابل متولد شده تا همین چهار سال پیش که طالبان دوباره سروکله‌شان برای حکمرانی پیدا شود، در افغانستان بوده. اما به‌دلیل تهدید و ناامنی مجبور شده افغانستان را ترک کند و به دانمارک پناهنده شود. او می‌گوید: «در آغاز بازگشت طالب‌ها، اعتراض‌های زنان خیابانی و آشکار بود؛ زنانی با دستان خالی به خیابان می‌آمدند تا بگویند: «ما حذف نمی‌شویم». حالا اما شکل مقاومت عوض شده؛ زنان در داخل کشور در خانه‌های‌شان گرد هم می‌آیند، پلاکارد می‌نویسند، بیانیه صادر می‌کنند، کمپین‌های دیجیتال راه می‌اندازند و از طریق شبکه‌های اجتماعی، صدای خود را به گوش جهان می‌رسانند.»

به گفته تهمینه، زنانی که زندان را تجربه کرده‌اند، پس از آزادی، نقش کلیدی در مستندسازی نقض حقوق بشر ایفا کردند: «بسیاری از آن‌ها با دادگاه بین‌المللی جزایی همکاری مستقیم داشتند، همکاری‌هایی که منجر به صدور درخواست حکم بازداشت برای دو نفر از رهبران طالبان شد. این نشان می‌دهد که مقاومت تنها در خیابان نیست؛ بلکه در اسناد، شهادت‌ها و ساختارهای بین‌المللی هم ادامه دارد. در کنار آن، زنان در تبعید نیز بسیار فعال‌اند. آن‌ها رسانه‌های آنلاین راه‌اندازی کرده‌اند که خبرنگارانی مخفی در داخل افغانستان، با وجود خطر بالا، برای‌شان گزارش ارسال می‌کنند.

این گزارش‌ها نقش مهمی در بازتاب واقعیت‌های میدانی دارند و صدای خاموش‌شده زنان را به جهان منتقل می‌کنند.» تهمینه از چگونگی شکل‌گیری کمپین لبسیرین سرخ می‌گوید: «من همیشه لبسیرین سرخ را دوست داشتم. برایم نماد قدرت خاموش بود، چیزی ساده که وقتی روی لبانم می‌نشاندم، حس حضور و اعتمادبه‌نفس می‌گرفتم. اما وقتی طالبان حتی صدای زنان را ممنوع اعلام کردند، معنای لب‌سرین سرخ برای من تغییر کرد و با خودم گفتم: زنان افغانستان هم باید بخشی از این روایت جهانی باشند. من این ایده را با زنان معترض در داخل و خارج از کشور شریک ساختم و چیزی که این کمپین را زنده کرد؛ شور، شجاعت و همکاری همین زنان بود.

اولین ویدئوها از زنان شجاعی آمد که با لبسیرین سرخ و پیام‌های ساده اما قاطع، صدای خاموش‌شده‌ خود را به دنیا رساندند: «ما اینجاییم. ما را خاموش نمی‌توانید.» به گفته تهمینه سالک، این کمپین به‌سرعت گسترده شده و گروهی از زنان معترض مسئول پخش، ویرایش و خلق محتوای کمپین شدند: «لبسیرن سرخ راهی شد که زنان و مردم جهان بتوانند با زنان افغانستان همدلی و همراهی کنند؛ حتی بدون کلام. کمپین‌هایی مانند لبسیرین سرخ با همکاری زنان معترض و شجاع شکل گرفته‌اند و به نماد ایستادگی، زیبایی و همبستگی جهانی تبدیل شده‌اند.

ما که در بیرون از افغانستان زندگی می‌کنیم ازجمله خود من نقش مهمی در پیونددادن این مقاومت به سطح بین‌المللی داریم. با اتحادیه اروپا، شورای امنیت سازمان ملل، نهادهای حقوق بشری و سازمان‌های مدنی در ارتباط هستیم. تلاش ما این است که صدای زنان داخل را به میزهای تصمیم‌گیری جهانی برسانیم و برای به‌رسمیت شناختن آپارتاید جنسیتی به‌عنوان جنایت علیه بشریت تلاش کنیم.»

تهمینه می‌گوید، در افغانستان امروز، حتی آموزش دختران جرم تلقی می‌شود، بااین‌حال مدارس مخفی، کلاس‌های آنلاین و ابتکارات خلاقانه‌ای همچون آوازخوانی هماهنگ در پاسخ به ممنوعیت صدای زنان، همچنان ادامه دارد: «مقاومت زنان افغانستان فقط مبارزه برای حقوق نیست، بلکه مقاومتی است برای هستی، صدا، هویت و آینده. این مبارزه، بی‌سلاح اما پرقدرت است. وظیفه ما این است که نه‌تنها آن را بشنویم، بلکه از آن حمایت کنیم، آن را مستند و در حافظه تاریخی جهان ثبت کنیم.»

از صدای زن تا یورش به خانه‌ها

«فریحه» زن 23 ساله‌ای از مزار شریف، چهار سال پیش تازه پشت صندلی‌های دانشگاه نشسته بود که «طب» بخواند؛ اما پیش از آن‌که روپوش سفید پزشکی را به تن کند، سایه طالبان بر سرش افتاد و رؤیایش را با خود برد. کلاس‌های دانشگاه تعطیل شد، درها بسته شدند و او به‌جای اتاق درس، به چهاردیواری خانه تبعید شد. مثل همه زنان افغانستان که نزدیک پنج سال است از حضور در مکاتب، دانشگاه‌ها، ورزشگاه‌ها و پارک‌ها منع  شده‌اند، اجازه کار کردن ندارند، باید به‌گونه‌ای لباس بپوشند که تنها چشمان‌شان نمایان باشد و صدای آنان را «عورت» می‌خوانند.

طالب‌ها اما از سه‌ماه پیش پای‌شان را از فضای عمومی به همان فضای خصوصی‌ای گذاشته‌اند که زنان را به آن می‌رانند؛ یعنی خانه‌ها. اقدامی که نشان‌دهنده‌ مرحله جدیدی از سرکوب و حذف کامل زنان از عرصه عمومی و محدودکردن‌شان در عرصه خصوصی است.  آنطور که گزارش سال پیش بخش زنان سازمان ملل نشان می‌دهد، حکومت طالبان طی حدود سه‌سال با بیش از ۷۰ فرمان، دستورالعمل، بیانیه، همچنین روش‌هایی سیستماتیک، نتیجه دهه‌ها پیشرفت در زمینه برابری حقوق زن و مرد را از بین برده است.

فریحه که در مزار شریف زندگی می‌کند  می‌گوید، وضعیت امروز زنان در افغانستان شبیه یک کابوس تکراری است: «زنان از زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حذف شده‌اند. دختران از مکتب‌رفتن حذف شده، زنان نمی‌توانند به محل‌های کارشان بروند و کوچکترین اعتراض به این وضعیت به بازداشت، شکنجه و ناپدیدشدن ختم می‌شود.

ما نه‌فقط از حقوق‌مان، بلکه از حضور در فضاهای عمومی هم منع شده‌ایم. حتی صدای زنان ممنوع شده است و در بسیاری از رسانه‌ها و فضاهای عمومی، پخش صدای زنان مجاز نیست. در بعضی از مناطق، به مردم دستور داده شده که خانه‌ها را به‌گونه‌ای بسازند که پنجره به سمت بیرون نداشته باشد، تا زنان داخل خانه دیده نشوند. حتی به ‌تازگی، بازی شطرنج هم ممنوع اعلام شده، چون گفته‌اند که ملکه (وزیر) در آن نقش مهمی دارد و این خلاف دیدگاه ایدئولوژیک طالبان است.»

«ترنم سیدی»، 38 ساله اهل ایالت «دایکندی»، لیسانس‌اش را در تهران گرفته، سه مدرسه خودگردان برای کودکان افغان در تهران تاسیس کرده، به هرات بازگشته و بعد با روی کار آمدن طالبان افغانستان، اولین اعتراض خیابانی علیه حذف زنان از کابینه را در کابل، سازماندهی و بعد این کشور را ترک کرده است.

او  می‌گوید، وضعیت زنان در افغانستان از 15 آگوست 2021، رو به قهقرا رفت و با حکمرانی دوباره طالبان، رفته‌رفته تمام حقوق حتی حقوق ابتدایی زنان، گرفته شد: «مثل ممنوعیت درس‌خواندن، ممنوعیت کار در نهادهای دولتی و غیردولتی، محدودیت‌های شدید بر پوشش و آزادی‌بیان، سفر کردن، حضور در فضاهای عمومی مثل پارک، باشگاه‌ها و آرایشگاه‌ها. خشونت‌های مبتنی بر جنسیت، ازدواج‌های اجباری، فقر شدید و خودکشی‌های زیاد در این چندسال اخیر شدت زیادی داشته است.

طالبان عملاً آپارتاید جنسیتی را در افغانستان نهادینه و هرآنچه از ظلم و ستم بلدند، بر زنان افغان اعمال کرده‌اند.» او می‌گوید اما از همان ابتدای حکمرانی دوباره طالبان، مقاومت زنان افغانستان یک روشنی و امیدی بود که توانست برای همه مردم نویدبخش باشد: «زنان تسلیم نشدند و همچنان در مقابل طالبان ایستاده و مبارزه می‌کنند. زنان آگاهی که برای حقوق و دستاوردهای‌شان، بازداشت و شکنجه و شلاق را به جان خریده‌اند. طالبان با تجاوز و اعترافات اجباری سعی می‌کند صدای این زنان را خاموش کند، اما آن‌ها باز هم صدای‌شان بلند است.» 

صدایی علیه سرکوب زنان 

فریحه‌ی 21 ساله ساکن مزارشریف افغانستان را، چشمان پراشک دختران مانده پشت دروازه‌های مکاتب، به پیوستن به کارزار «رژلب سرخ» کشانده؛ او می‌گوید با دیدن این دختران قلب‌اش شکسته است: «من وقتی می‌بینم که چطور ما زنان را در خانه حبس می‌کنند و هرروز هویت‌مان را نادیده می‌گیرند، نفسم تنگ می‌شود. نمی‌خواهم فقط یک تماشاچی باشم و به‌خاطر همین نوشتن، صدا بلندکردن و پیوستن به کارزارهایی مانند کارزار «رژلب سرخ» برایم مثل نفس‌کشیدن شد؛ راه زنده‌ماندن با امید.»

فریحه می‌گوید او خودش از قربانیان روی کار آمدن دوباره طالبان است که با خشونت‌های مکرر از درس‌خواندن و کار کردن محروم شده: «بنابراین تنها راهی که برایم مانده، مبارزه علیه ظلم و استبداد است. بعضی از دوستان و نزدیکانم به‌صورت پنهانی به این کارزار پیوسته‌اند چون ترس واقعی است. خیلی‌ها هم درباره وضعیت زنان سکوت کرده‌اند؛ نه از سر بی‌تفاوتی بلکه از ترس جان و امنیت خانواده‌شان. بااین‌حال هر صدا و کلمه‌ای که از دهان ما زنان افغان بیرون می‌آید، کلمه‌ای از مقاومت است؛ چه در خیابان باشد، چه در پشت درهای بسته.»

فریحه می‌گوید، گرچه دیگر زنان افغانستان را در دانشگاه‌ها و ادارات نمی‌بینید اما بسیاری از آن‌ها در کابل، هرات، مزار و... در حال ایستادگی‌اند و این مقاومت ساکت نمی‌شود: «زن افغان یاد گرفته که با قلم، با یک تصویر یا با نام مستعار بجنگد. من معتقدم، مقاومت زنان افغانستان مهمترین شکل مقاومت زنانه در دنیای امروزی است. صدای زنان افغانستان خاموش‌شدنی نیست گرچه می‌خواهند که صدایمان را خاموش کنند. هر زنی که امروز زنده مانده خودش یک پرچم ایستادگی است. آینده از آن ماست چون برایش می‌جنگیم.» 

ترنم سیدی، فعال حوزه زنان، از اولین افرادی بوده که در کارزار رژلب سرخ شرکت کرده است؛ او در کلیپی ویدئویی رژ سرخ می‌زند و آن را به دست زنان دیگر می‌رساند که آن‌ها هم همین کار را کنند. ترنم می‌گوید: «کارزار رژلب (لب‌سرین) سرخ واکنشی نمادین از سوی زنان در تبعید بود تا مقاومت و جسارت زنان افغانستان را نشان دهد و نمادی از شهامت آن‌ها مقابل طالبان باشد.

این کارزار می‌خواهد که صدای هویت خفه‌شده زنان باشد که به حاشیه رانده شده‌اند. به‌واسطه این کارزار اعتراض مدنی زنانه‌ای شکل گرفت که توانست ناگفته‌های بسیاری را بیان کند. حتی بعضی از مردان هم به این کارزار پیوستند و رژ سرخ زدند.» یکی دیگر از شرکت‌کنندگان در این کارزار در دفاع از این کارزار در وبلاگش نوشته است: «این اعتراض تنها استفاده از لوازم آرایش نبود؛ بلکه فریادی خاموش اما پرشور در برابر یک نظام ستمگر بود. این لب‌های سرخ، نماد لب‌هایی بودند که اجازه سخن‌گفتن نیافتند. این حرکت، نمایانگر هویتی بود که مجبور به پنهان‌شدن پشت پرده شد.»

 پلی میان سکوت و صدا یا فقط حرکتی نمادین؟

هرچند کمپین «رژلب سرخ» در افغانستان در سطح جهانی با استقبال گسترده‌ای روبه‌رو شد و بسیاری از چهره‌های شناخته‌شده بین‌المللی، زنان فعال در صنعت مد و سازمان‌های حقوق بشری به این حرکت ادای‌احترام کردند، اما بعضی از فعالان حوزه زنان و کاربران شبکه‌های اجتماعی از این کارزار انتقاد کردند. آنها معتقد بودند که چنین اعتراضات نمادینی نمی‌توانند تغییرات واقعی ایجاد کنند و صرفاً به فضای مجازی محدود می‌مانند.

بخش عمده‌ای از این انتقادات حاکی از این است که بهره‌گیری از ابزارهای آرایشی مانند رژلب برای بیان اعتراض، با عمق بحران و سرکوبی که زنان افغانستان با آن مواجه‌اند، هم‌سنگ نیست و آن را سطحی و بی‌اثر جلوه می‌دهد. برای نمونه، کاربری با نام «دیوه پتنگ» در پلتفرم X نوشته است: «واقعاً شکل این مبارزه چیست؟ اگر مسئله با رژلب حل می‌شود، من شخصاً آمادگی دارم ده‌ها عدد رژلب هدیه بدهم.»

یکی از فعالان حقوق زنان در داخل افغانستان که خواسته نام‌اش آورده نشود  می‌گوید که چنین کارزارهایی بیش از آنکه واقعاً بر شرایط ساختاری و سیاسی تمرکز کنند، صرفاً به کنش‌های نمادین می‌پردازند که در فضای آنلاین پخش می‌شوند اما تأثیر عملی یا تغییر عینی در وضعیت زنان ندارند: «مقاومت با رژلب شاید توجه رسانه‌ای جلب کند، اما به خودی‌خود سیاست طالبان را تغییر نمی‌دهد و حتی ممکن است رنج زنان را تقلیل دهد به یک ژست تصویری.» او می‌گوید این کارزارها ناخواسته به تقویت استانداردهای مردسالارانه زیبایی دامن می‌زنند: «یعنی زن برای دیده‌شدن، اعتراض‌کردن یا حتی مقاومت‌کردن، باید زیبا، آراسته و «زنانه» (مطابق با هنجارهای زیبایی غربی یا سرمایه‌داری) باشد.

بسیاری از زنانی که در افغانستان یا جاهای دیگر تحت فشار شدید زندگی می‌کنند، حتی امکان خرید لوازم آرایشی را ندارند. درنتیجه این‌گونه کارزارها بیشتر صدای زنان طبقه متوسط یا مهاجر در غرب است تا بازتاب واقعی زنان درون جامعه سرکوب‌شده.» به گفته این فعال حقوق زنان، این کارزارها ممکن است مبارزه سیاسی زنان را از عرصه‌ جمعی و سازمان‌یافته خارج کرده و آن را به کنش‌های فردی و شخصی در شبکه‌های اجتماعی تقلیل دهند: «در چنین وضعی، مقاومت به چیزی شبیه خودبیانگری تبدیل می‌شود تا مطالبه‌گری ساختاری.»

بعضی از فمینیست‌های پسااستعماری هم این خطر را گوشزد می‌کنند که چنین کمپین‌هایی ممکن است ناخواسته تغذیه‌کننده کلیشه‌های شرق‌گرایانه (Orientalist)  باشند. یعنی به‌جای فهم پیچیدگی‌های بافت محلی، یک تصویر جذاب و رمانتیک از «زن مظلوم شرقی با رژلب سرخ» به جهان عرضه شود. طبق نوشته‌های بعضی از فعالان حقوق زن افغان در شبکه‌های اجتماعی، آنها بر این باورند که استفاده از نمادهایی مانند رژلب سرخ ممکن است توجه رسانه‌ای جلب کند اما در واقعیت تغییر ملموسی در وضعیت زنان ایجاد نمی‌کند.

آن‌ها معتقدند که اولویت زنان افغان آموزش، بهداشت و امنیت است، نه نمادگرایی ظاهری. بعضی مخالفان هم هشدار داده‌اند که انتشار تصاویر زنان با رژلب سرخ در شبکه‌های اجتماعی، آن‌ها را به هدف حملات سایبری یا فیزیکی تبدیل می‌کند. خانواده‌ها و گروه‌های سنتی در داخل افغانستان هم ممکن است فشار شدیدی بر دختران و زنان شرکت‌کننده وارد کنند.

تهمینه سالک، بنیان‌گذار کمپین «رژلب سرخ» اما می‌گوید این کمپین فقط یک حرکت دیجیتال نیست، یک حافظه بصری است: «این کمپین یک پرچم کوچک ولی پرمعناست که زنان افغانستان را به قلب مردم جهان گره می‌زند. من این نگرانی‌ها را درک می‌کنم. بسیاری از ما، ازجمله خودم، سال‌هاست که در فضای پر از سرکوب، خشونت و ناامیدی مبارزه می‌کنیم. وقتی نتیجه فوری دیده نمی‌شود یا وضعیت هرروز بدتر می‌شود، شک و تردید طبیعی است. اما من معتقدم، در شرایطی که حتی یک کلمه گفتن جرم است، نمادها، تصاویر و حرکات کوچک می‌توانند بسیار قدرتمند باشند.

وقتی فریاد زدن ممکن نیست، گاهی فقط دیده‌شدن، خودش شکلی از اعتراض است.» او می‌گوید: «کمپین «رژلب سرخ» هیچ‌گاه ادعا نکرده که قرار است رژیم طالبان را در یک شب سرنگون کند یا سیاست جهانی را فوراً تغییر دهد اما هدفش این است که بگوید: زنان افغانستان هنوز اینجایند، هنوز زنده‌اند، هنوز مقاومت می‌کنند، حتی اگر صدایشان شنیده نشود. در جامعه‌ای که زن بودن به‌خودی‌خود جرم شده، حتی یک لب‌ سرخ هم می‌تواند نماد قدرت باشد.

برای بسیاری از زنان افغانستان، این کمپین فقط یک حرکت نمادین نیست، بلکه راهی‌ است برای بازپس‌گیری بخشی از هویت‌شان، برای گفتن این‌که: «من هنوز هستم.»» تهمینه می‌گوید، این کمپین به زنان و مردم جهان یک ابزار ساده و قابل ‌دسترسی داده که بتوانند همبستگی خود را با زنان افغانستان نشان دهند: «ما نباید قدرت چنین همبستگی‌هایی را دست‌کم بگیریم. وقتی زنی در افغانستان می‌بیند که زنی در فرانسه یا دانمارک رژلب ‌سرخ زده و عکس‌اش را با پیام همبستگی منتشر کرده، حس می‌کند تنها نیست.» 

ترنم سیدی، فعال حقوق زنان هم در جواب به انتقادها از این کمپین می‌گوید: «نقدهایی به این کارزار وارد شد مبنی بر اینکه با وضعیتی که زنان در افغانستان دارند این کارها نمی‌تواند کمکی به زنان کند و مبارزه باید میدانی باشد. اما کارزار «رژلب سرخ» فقط یک مبارزه سطحی نبود؛ ما می‌دانیم که این حرکت در طول سال‌های متمادی در بسیاری از کشورها انجام شد و ما ادامه‌دهنده راه زنان مقاوم و مبارزی بودیم که در طول تاریخ با رژلب قرمز، مبارزه برای زنان را ادامه دادند. ممکن است که این کارزار برای همه اقشار جامعه افغانستان ملموس نباشد که قابل درک است.»

او می‌گوید: «درست که نمی‌توانیم بگوییم یک حرکت نمادین، مبارزه‌ای عمیق است و می‌تواند تمام ابعاد مقاومت را پوشش دهد اما به‌واسطه همین کارزار اخیر روایت‌های بسیاری از داخل افغانستان نقل شدند که برای روشن‌کردن وضعیت زنان در مجامع بین‌المللی مهم است. به نظر من به‌جای تقابل در شیوه‌های مبارزه، ما باید برای هم‌افزایی و اتحاد بیشتر برای بهبود زندگی زنان افغان تلاش کنیم. چون دشمن ما یکی است؛ سیستم زن‌ستیز طالبان و بی‌تفاوتی جهان در مقابل این سیستم برای همه زنان ویرانگر است. مبارزه زنان افغان در هر دوره‌ای به‌شکلی نمایان شده و شعله‌های آن خاموش نشده است.

پیروزی زمانی ممکن است که صدای زنان شنیده شود.» ترنم می‌گوید، منتقدان را درک می‌کند اما هیچ حرکت نمادینی نمی‌تواند همه رنج‌های عمیقی را که زنان دچار آن هستند، بیان کند: «این کارزار هم قرار نبود جای مبارزات خیابانی را بگیرد، بلکه نشان‌دادن گوشه‌ای از مقاومت زنان بود تا زمینه‌ساز اقدامات بین‌المللی برای زنان افغانستان شود تا شاید مجامع بین‌المللی از خوابی که به آن فرورفته‌اند، بیدار شوند.» تهمینه سالک، بنیان‌گذار کمپین «رژلب سرخ» اما معتقد است که بخشی از انتقادها نه از سر نگرانی واقعی، بلکه از دل نگاه‌های مردسالارانه می‌آید: «نگاه‌هایی که حتی در دل جامعه‌ای در حال سرکوب، نمی‌توانند تحمل لب‌سرخ یک زن را داشته باشند؛ نه چون آن را بی‌اثر می‌دانند، بلکه چون از قدرت نمادین، زیباشناسانه و جسورانه‌اش می‌ترسند. برای بعضی‌ها، زنِ ساکت، زنِ خاکستری، زنِ بی‌رنگ، راحت‌تر قابل‌تحمل است.

اما لب‌سرخ یعنی زنِ دیده‌شده، زنِ زنده، زنِ حاضر و دقیقاً به همین دلیل است که این رنگ کوچک، این حرکت ساده، این کمپین جمعی، می‌تواند تا این حد مؤثر، سیاسی و ترسناک باشد.» او می‌گوید، قدرت نمادها را نباید نادیده گرفت: «هربار که کسی لب‌سرخ را می‌بیند، باید یاد زنان افغانستان بیفتد. این همان چیزی است که ما می‌خواهیم: بازگرداندن زنان افغانستان به دیده‌شدن، به یادآوری و به صحنه‌ی جهانی. تاریخ هم این را به ما نشان داده است؛ در جنبش حق رأی زنان در بریتانیا، رنگ بنفش و سفید نماد مقاومت بود. در دوران آپارتاید، رنگ‌ها و ترانه‌ها پیام اعتراض بودند.

در جنبش زنان ایران، موهای بریده‌شده جهانی‌ترین نماد شد و در جنگ جهانی دوم، لب‌سرخ برای زنان نظامی نشانه‌ای از پایداری و حضور بود. کمپین رژ لب‌سرخ دقیقاً در همین سنت مقاومت قرار دارد.» تهمینه معتقد است؛ باید در نظر داشت که این کمپین جدا از سایر فعالیت‌ها نیست: «ما فقط نمادسازی نمی‌کنیم. ما مستند می‌سازیم، با دادگاه بین‌المللی جزایی همکاری داریم، با نمایندگان سازمان ملل، پارلمان اروپا، نهادهای حقوق بشری و رسانه‌ها در تماسیم. ما مدارک ارائه می‌دهیم، بیانیه می‌نویسیم، جلسه می‌گذاریم، و شبکه‌سازی می‌کنیم. کمپین رژ لب‌سرخ فقط یکی از ابزارهای ماست، ولی زبانی‌ است که از دل همه آن کارهای حقوقی، دیپلماتیک و سازمانی، صدای عمومی خلق می‌کند.

نکته مهم دیگر این است که این حرکت، با حضور و همکاری زنان افغانستان شکل گرفت. زنان معترض، زنان زندانی‌شده، هنرمندان، شاعرانی مثل لینا روزبه، زنانی که آهنگ ساختند یا نقاشی فرستادند، همه بخشی از این کمپین‌اند. ما در برابر رژیمی ایستاده‌ایم که نه‌تنها زنان را از جامعه حذف کرده، بلکه می‌خواهد تصویر، صدا و حتی حافظه آن‌ها را پاک کند. در چنین شرایطی، هر حرکت، هر تصویر، هر سرخِ لب خودش یک سند تاریخی‌ست. ما شاید امروز نتیجه فوری نبینیم، اما این کمپین‌ها آینده را می‌سازند.» زنان افغانستانی حالا تلاش می‌کنند حافظه‌ای نو برای جهان بسازند؛ انگیزه‌ای برای زنان و پلی میان سکوت و صدا، تاریکی و نور، مبارزه و امید.  

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha