به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد،هفت کوره زغال بدون مجوز دارند و چند پرونده تخلف؛ اما کورههایشان همچنان کار میکند. 3 نفر هستند؛ روستایی و اهل روستاهای نزدیک جنگل؛ نه آقازاده هستند و نه دولتمرد. از آنهایی که اگر در خیابان ببینیدشان امکان ندارد فکر کنید دارید با نابودگر جنگل حرف میزنید. آنها اما به تنهایی در یکسال اخیر بیشتر از 500 درخت هیرکانی با قطر 30 تا 50 سانت را بریدهاند و به زغال تبدیل کردهاند. دو- سه باری هم منابع طبیعی آنها را به دستگاه قضا معرفی کرده ولی معلوم نیست چگونه مجددا به همان کار مشغول شدهاند و هنوز هم کورههای غیرمجازشان پلمب نشده است.
پرده دوم:
چهار نفر رفیق هستند؛ یکی در نزدیکی آمل کارگاه چوب بری بدون پروانه دارد، دیگری در حاشیه جنگلهای نور دامدار است؛ و آن دیگر مالخر در همان حوالی؛ اما با هم قاچاق چوب هم میکنند. بارها و بارها دستگیر شدهاند ولی معلوم نیست چگونه هر بار آزاد میشوند و دوباره به جان جنگلهای هیرکانی افتادهاند. دوشنبهای که گذشت چند جنگلبان، کامیون چوب قاچاق آنها را ضبط و تحویل پاسگاه جاده هراز دادند؛ همانجا جلوی در پاسگاه جاده هراز با جنگلبانها درگیر شدند و آنها را تهدید کردند. فردا عصر تهدیدشان را عملی کردند. وقتی یکی از آن جنگلبانها با زن و بچههایش برای خرید لوازمالتحریر رفته بود با کارد به او حمله کردند و به قصد کشت، او را زدند. آنقدر که تا دیروز معلوم نبود زنده بماند!
پرده سوم:
کارخانه دارد؛ آنهم نه یکی؛ بلکه 3 تا یا بیشتر. یکیاش کارخانه خوراک دام است؛ دو تا هم کارخانه امدیاف. میگویند کارخانههای دیگری هم دارد و ثروت افسانهای و قدرت فراوان.الله اعلم. بعضی به اسم خودش نیست؛ اما هرچه که هست با قدرتی که دارد سالهاست نابودگر بخشهایی از هیرکانی است. در دهههای پیش خودش تشکیلاتی برای قطع درخت داشت که با مجوز قطع میکردند و پروندههای متعدد در «سازمان بازرسی کشور» که نشان میداد خیلی جاها دقیقا بر اساس آن مجوزها درخت نبریدهاند و بخشهایی از جنگل را بلعیدهاند. اما پس از اینکه متوجه شد هزینهها و دردسرهای قطع درخت زیاد شده و مردم، حساس شدهاند بساط قطع را جمع کرده و کارخانههایش از هر کسی که فروشنده باشد چوب میخرد. اصلا هم به غیرقانونی بودن آن کاری ندارد. گاهی صف فروشندگان غیرمجاز چوب را میبینی که پشت کارخانه با موتور و ماشین و تراکتور و وانت، صف کشیدهاند تا چوبها را با باسکول وزن کنند و پول شان را بگیرند و بروند. او اما لابد خود را در این میان بیگناه میداند و فقط میخواهد چرخ کارخانههایش بچرخد و اشتغال ایجاد کند و به مردم نان برساند.
واقعیت قطع جنگلهای «هیرکانی»، «زاگرس» و «ارسباران» بیشتر از 3 پرده دارد که اغلب خونین و تلخ است؛ با این همه معلوم نیست چرا مسوولان قوه قضاییه در برابر این متخلفان، کوتاه میآیند. یقینا اگر حساسیت کنشگران و از جان گذشتگی برخی جنگلبانان و محیط بانان نبود تا امروز چیزی از جنگلهای ایران باقی نمانده بود.
اگر امروز ایران با «خشکسالی» مواجه شده و در توجیه آن گفته میشود به خاطر «پدیده تغییر اقلیم» است، باید گفت که دلیل اصلی پدیده تغییر اقلیم، تخریب و نابودی بخشهای بزرگی از جنگلها، مراتع و پوشش گیاهی زمین است که اتفاقا ما در ایران، مصداقهای بزرگ و روشنی از آن را در مناطق مختلف جنگلهایمان دیدهایم. با این همه معلوم نیست چرا مسوولان دستاندرکار، با متخلفان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست این همه مسامحه میکنند؟
مقام رهبری در فرازهایی از فرمان هشت مادهای خود درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی گفتهاند: «قوای سهگانه باید بدانند که تسامح در مبارزه با فساد، به نوعی همدستی با فاسدان و مفسدان است. مدیران درستکار و صالح و خدمتگزار نباید مورد سوء ظن و در معرض اهانت قرار گیرند یا احساس ناامنی کنند.»
فشار بر مدیران منابع طبیعی و محیط زیست
بر اساس مشاهدات عینی، متخلفان بدون هیچ قاعده و قانون و نظارتی کار میکنند و هیچ حد و مرزی برای کار آنها وجود ندارد. به گفته یکی از کارشناسان همراه در بازدید از جنگل «قرنآباد» گرگان، هر کوره زغال فعال نامبرده، در شبانه روز حدود یک تُن هیزم میسوزاند. با توجه به اینکه افراد مورد نظر 7 کوره زغال داشتهاند این رقم در 24 ساعت به 7 تُن میرسد و حدود 350 میلیون تومان درآمد هفتگی و یکونیم میلیارد تومان درآمد ماهانه را برای این افراد از جیب جنگلهای هیرکانی ایران، رقم میزند.
جنگلها کانونهای آبساز شهرها
در روزهایی که شهرهای سراسر ایران و از جمله استان به ظاهر سرسبز گلستان با کم آبی و جیرهبندی آب دست و پنجه نرم میکنند؛ اغلب رودخانهها و تالابها خشک شدهاند و آب شرب در برخی نقاط حتی استانهای شمالی با تانکر توزیع میشود، حفاظت از جنگلها یکی از مهمترین و بنیادیترین سیاستهایی است که اگر به روش گذشته آن را جدی نگیریم اوضاع از چیزی که امروز داریم بسیار وخیمتر خواهد شد.
گردشگری بیرویه و جنگلهای بسته دنیا
امروزه برخلاف کشور ما، در تمام جنگلهای دنیا قوانین سخت گیرانهای حاکم است. گردشگری بیرویه در ایران، جنگلها، مراتع و محیطهای طبیعی و تنوع زیستی کشور را با خطر جدی مواجه کرده است. گردشگران در هر نقطهای از کوه و جنگل و دشت و رود با خودرو تردد و اتراق میکنند و در همان حال آتش میافروزند و جنگلبانان و محیط بانان با دست خالی، حقوق ومزایای پایینتر از دیگر دستگاهها و نبود امنیت جانی و شغلی باید از این ثروتهای ملی وعمومی حفاظت کنند.
واکنش فعالان محیط زیست
مهدی الهی یکی از فعالان محیط زیست شرق استان گلستان نخستین فردی بود که خبر قطع درختان قرنآباد را در فضای مجازی عنوان کرد و تاکید کرد که باید به این تخلفها رسیدگی شود. او تاکید کرد که 400 اصله درخت توسط متخلف در قرنآباد قطع شده است.
هر چند به نظر نمیرسد که قطع این حجم بزرگ از درختان جنگل قرنآباد، تنها مربوط به چند روز اخیر بوده باشد و درظاهر ارتباط به بازه زمانی طولانیتری دارد؛ اما پرسش مهم این است که اساسا چرا یک واحد غیرمجاز زغال که پیش از این پرونده او به دستگاه قضایی گزارش شده فرصت پیدا کرده تا به تخلفات خود تا امروز ادامه بدهد؛ درحالی که بر اساس تبصره ماده 49 «قانون حفاظت وبهرهبرداری از جنگلها ومراتع» به صراحت تاکید شده که «سازمان جنگلبانی مجاز خواهد بود که کورههای زغال بدون پروانه مذکور دراین ماده را خراب نماید.»
کمبود نیرو و تجهیزات حفاظتی
هادی زاغی رییس منابع طبیعی مرکز استان گلستان معتقد است که مشکلات کمبود نیرو و تجهیزات چنین حوادثی را دامن میزنند. او درباره این حادثه به «اعتماد» میگوید: « در حوزه سرجنگلبانی «تقیآباد» که وسیعترین سرجنگلبانی در گرگان است بالغ بر 35 تا 40 هزار هکتار جنگل را شامل میشود. کل نیروهایی که ما در این منطقه داریم بالغ بر 27 نفر است. به دلیل خشکسالی و خشکی جنگل، اکنون نیروها در دو مقطع زمانی 8 ساعته خدمت میکنند.»
او میافزاید: « ما در گرگان بالغ بر 100 هزار هکتار اراضی ملی و نزدیک به 80 هزار هکتار جنگل اعم از طبیعی، دست کاشت و بیشه داریم و نزدیک به 20 هزار هکتار نیز مرتع داریم. کلیپی که منتشر شد اکثر درختهایی که در عرصه دیدیم در سنوات گذشته قطع و تخریب شدهاند. بسیاری سرپا خشک، افتاده، آفت زده و ... هستند و قریب به 70 تا 80 درصد این درختان سرحال و سرزنده نبودهاند. نمیخواهم کتمان کنم که شاید مامور ما در منطقه کوتاهی کرده ولی میخواهم بگویم که کمبود نیرو هم به این شرایط بسیار دامن میزند.»
رییس اداره منابع طبیعی گرگان میگوید: «بر اساس استانداردها باید برای هر هزار هکتار یک نیروی حفاظتی وجود داشته باشد اما ما برای هر 2هزار هکتار یک نیرو داریم. این، یعنی ما 50 درصد پایینتر از استاندارد نیروی حفاظتی داریم که باعث میشود مشکلاتی اینچنینی پیش بیاید. این موضوع، تنها شامل تعداد نیروی انسانی نیست؛ بلکه باید تجهیزات، ادوات داشته باشیم. البته ما توقع معقول داریم. مثلا اینکه اقلا چند موتورسیکلت کمکدار در اختیار بچهها بگذارند. البته موتورسیکلت داریم اما در این منطقه به تعداد انگشتهای دست هم نیستند. حدود 2-3 موتورسیکلت داریم که آنها هم مستهلک هستند و تقریبا بسیاری از قسمتهای آنها از بین رفته است و هزینه بر هستند. یک دستگاه خودرو پیکاپ قدیمی مربوط به سرجنگلبانی ماست. یک خودروی استیجاری هم داریم که کمک میکند تا کار حفاظت را پیش ببریم. هر 3 خودرویی که در حوزه جنگلبانی داریم پیکاپهای قدیمی هستند که به اندازه یک ماشین ارزش ندارند.»
زاغی تاکید میکند: «بارها به مدیریت بحران شهرستان و استان و نیز یگان حفاظت و شخص مدیرکل اعلام کردهایم که نیاز به نوسازی و اصلاح این تجهیزات هست؛ اما همه میدانیم که منابع موجود نیست و اگر هم هست کافی نیست. تقاضا داریم وقتی توقع دارند که در حفظ انفال تمام صدمان را بگذاریم؛ اقلا تجهیزات لازم را در حد نسبی در اختیار ما بگذارند. چهارتا موتور، دستگاه آتشنشانی و چند تا خودرو خوب، فکر نمیکنم توقع زیادی برای جنگلبانی باشد که قرار است از جنگلها و منابع طبیعی حفاظت کند.»
خلاء قانونی و جنگلهای بیقانون
سرهنگ عیسی گلبینی فرمانده یگان حفاظت اداره کل منابع طبیعی وآبخیزداری گلستان نیز حرفهای زیادی در این باره دارد. او که نزدیک به 4 سال است در استان گلستان در این سمت مشغول است به «اعتماد» میگوید: «با این همه اهمیتی که عرصههای هیرکانی ما دارد و اینهمه مکاتبات و سازمانی مانند منابع طبیعی که پیشتر، برای خودش «وزارتخانه» بود، میتوانم بگویم توانی که الان دارد فقط حدود 10 درصد گذشته است که این مساله در کیفیت حفاظت این عرصهها یقینا اثرگذار است.»
او درباره ارزش و اهمیت هیرکانی تاکید میکند: «متاسفانه ارزش و اهمیت عرصههای هیرکانی در ابتدا برای مسوولان، و در ادامه برای مردم هنوز جا نیفتاده است. ما همه درباره ارزش هیرکانی شعار میدهیم؛ حرف میزنیم؛ اما هنوز در عمل کاری نمیکنیم.»
او با اشاره به وضعیت خشکی امسال جنگلهای هیرکانی در بخشهای مختلف از جمله «قرنآباد»میگوید: «شما یک عرصه با این حساسیت و ارزش را ببینید که چقدر خشک است! چرا باید مسافران و مردم در چنین شرایطی هر جا میخواهند آتش روشن کنند؟ چرا باید این همه گردشگر با ماشین در دل جنگل برود و زباله بریزد؟» گلبینی میافزاید: «الان ورود آفرودسواران را به جنگلها ممنوع کردهایم که بسیار کار درستی است. اما مگر فقط آفرودها به جنگل و طبیعت آسیب میزنند؟ مگر مردم عادی با ورود به هر جای جنگل این کار را نمیکنند؟ چرا بخشهایی از جنگلها برای مردم به عنوان تفرجگاه مشخص نمیشود تا در همه جای جنگل اتراق نکنند و آلودگی و تخریب انجام نگیرد؟» او هشدار میدهد که این خلاءهای قانونی باید رفع شود و میگوید: « ما در این باره خلاءهای قانونی بسیار زیادی داریم.»
برخورد با متخلف جدی نیست
فرمانده یگان حفاظت اداره کل منابع طبیعی وآبخیزداری گلستان در ادامه با اشاره به اینکه برخورد با متخلفان چندان که باید جدی نیست، میگوید: «چندی پیش متخلفی را در عرصه گرفتم که شاید دو تا سه ماه طول کشیده و آزاد شده. مکان او در دامداری متروکهای بوده که اصلا شاید دامی هم در آن نبوده است؛ اما در آن، 7 کوره زغال صنعتی در حال کار هستند. کوره اولی با عنوان «چوب درختان باغی» لیمویی کار میکرد که 2 تا اره موتوری بزرگ دارد و درختان باغی را قطعهبندی میکند. اما این تنها ظاهر کار است و تازه همین هم مجوز ندارد. اما 6 کوره دیگر با چوب جنگلی هیرکانی فعال هستند.»
سرهنگ گلبینی با اشاره به تخلفهای کوره زغال فوق میگوید: « ساعت 5 صبح که بچههای منابع طبیعی و جنگلبانان گلستانی این چوبهای جنگلی را کشف کردند خودم حضور پیدا کردم. با تمام گستاخی در را بسته بود و به روی ماموران منابع طبیعی باز نمیکرد. من با لباس سازمانی در را باز کردم و وارد شدم. چوبهایی را مربوط به درخت لیمو در جلو گذاشته بود که یعنی از درختان لیموی باغی استفاده میکنم. خودش هم از در پشت متواری شده بود و فقط نگهبان مانده بود.»
او تاکید کرد: «اینگونه موارد باید با قاطعیت جمعآوری شود و برخوردی با آنها شود که نه مالک و نه متخلف، جرات این کار را به خودش ندهد.»
فرمانده یگان حفاظت اداره کل منابع طبیعی وآبخیزداری گلستان در پاسخ به خبرنگار اعتماد که « چرا این موارد علیرغم معرفی متخلف به قوه قضا و تشکیل پرونده برای او جمعآوری نمیشود؟» گفت: «شاید مراعات میشود. البته برخی از دادستانهای محترم واقعا برخوردهای تند و قاطعی با متخلف دارند ولی این باید وحدت رویه بشود و یکدست و یک نواخت با متخلفان برخورد شود. این کورهها باید از بیخ و بن جمع شود و در این کورهها را پلمب کنند.»
او همچنین در ادامه گفت: «دستگاه قضایی باید به کمک ما بیاید و خود سازمان منابع طبیعی نیز در جلسات، مطالبهگر باشد و بهطور جدی پای کار بایستد. اینکه من بیایم سالانه جریمه یک متر مکعب چوب را که مثلا 15 یا 20 میلیون تومان است تعیین کنم عدد و رقمی نیست که بازدارندگی از وقوع مجدد جرم پیدا کند. حتی هزینه کشف این جرم هم خیلی بیشتر از این ارقام میشود.»
پروندههای چوب، سابقه کیفری محسوب نمیشود
گلبینی مفرد تاکید میکند: «جریمههای قطع درخت و قیمت چوب، آنقدر پایین است که متخلف به راحتی آن را میپردازد و از بازداشت بیرون میآید و چون برای تعیین قیمت به تعزیرات میرود «سابقه کیفری» هم برای متخلف به شمار نمیآید و به راحتی آن را دوباره و سه باره و باز تکرار میکند. درخواست من این است که اینها باید برای کسی که درختان جنگلی را قطع کرده سابقه کیفری محسوب شود و اگر این تخلفها تکرار شد برخوردهای قطعی و محکمی با آنها صورت بگیرد تا بازدارندگی ایجاد شود. اینگونه که الان میبینیم تا پرونده فرد متخلف جمع شود او میرود و چندین برابر آن جریمه را با تخلف در عرصه به دست میآورد.»
فرمانده یگان حفاظت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری گلستان تاکید میکند که « مگر من چه میزان نیرو دارم که از بودجه عمومی و دولتی برای دستگیری این متخلفان هزینه بدهم؟ چرا باید برای اینها چندین و چند بار از بودجه دولت هزینه بدهم؟» گلبینی مفرد میگوید متخلفانی که حین قطع درخت جنگلی دستگیر میشوند به دادسرای عمومی برده شده و در آنجا برخوردهای قضایی و جریمه را داریم. اما مگر چقدر نیرو داریم که بتوانیم متخلف را حین زدن درخت دستگیر کنیم؟ او در ادامه میگوید: «این مسلم است که من با همین امکانات و نیرویی که در اختیار دارم مکلف هستم به وظیفهام عمل کنم. اما خلاءهای قانونی را باید برطرف کرد و همدلی و هم صدایی در بین همه وجود داشته باشد.»
او همچنین میگوید: « یکی- دو سال گذشته مقداری قابل توجه چوب را در یکی از بوم گردیهای استان گزارش کردند با این توجیه که من اینجا بوم گردی دارم و این مقدار چوب را باید مصرف کنم؛ وگرنه برای مسافرانم چه کنم؟» شاید باور نکنید ولی رییس وقت میراث فرهنگی وگردشگری با من مکاتبه کرده که فرض مثال کبابی فلان نقطه در جاده فلان، تحت پوشش ماست؛ شما به این واحد هیزم مصرفی بدهید. این خیلی دردآور است که یک مدیرکل این را درک نکند و تا این اندازه مدافع متخلفان باشد. اگر میخواهید شغل ایجاد کنید نباید خلاف قوانین عمل کنید. آیا من مجاز هستم این کار را انجام بدهم؟»
دفاع برخی مدیران از متخلفان
فرمانده یگان منابع طبیعی استان گلستان در ادامه تاکید کرد: «بارها پیش آمده متخلف را گرفتهایم اما مدیران بعضی سازمانها در دفاع از او میگویند اشتغالزایی کرده است؛ اشتغالزایی با نابودی جنگل؟ با تخریب اموال و ثروتهای ملی؟ اینها تناقضهایی است که اگر حل نشود نمیتوانیم کار حفاظت را درست انجام بدهیم.»
همه اینها در حالی اتفاق میافتد که قانون به صراحت، برای تهیه زغال و هیزم و چوبهایی که شهروندان نیاز دارند استفاده از چوب جنگلی را ممنوع کرده و در موارد استثنایی آن را منوط به مجوز سازمان متولی کرده است.
ماده ۴۲ «قانون حفاظت وبهرهبرداری از جنگلها و مراتع» به صراحت گفته است: « تهیه چوب و هیزم و زغال و بریدن و ریشهکن کردن درختان و نهالها در منابع ملی شده و متعلق به دولت و همچنین در تودههای جنگلی، بدون موافقت کتبی سازمان جنگلبانی ممنوع است. این قبیل فرآوردهها به نفع سازمان جنگلبانی ضبط میشود و متخلف به پرداخت جریمه یا حبس تادیبی مجکوم خواهد شد.»
ماده ۴۹ همان قانون نیز تاکید میکند که « استفاده از کوره زغال موجود یا احداث کوره زغال جدید در جنگل یا مجاور آن مستلزم داشتن پروانه از سازمان جنگلبانی است ومتخلف به یک ماه تا شش ماه حبس تأدیبی محکوم خواهد شد.»
نکته جالب توجه این است که در تبصره ماده 49 قانون حفاظت وبهرهبرداری از جنگلها ومراتع به صراحت تاکید شده که «سازمان جنگلبانی مجاز خواهد بود که کورههای زغال بدون پروانه مذکور در این ماده را خراب نماید.»
با این همه، سازمانهای حفاظتی ایران از جمله «سازمان منابع طبیعی وآبخیزداری کشور» در عمل چنین اختیاری را ندارند و هر گونه برخورد عملی و اجرایی با متخلف، با قوه قضاییه است که آنهم در عمل، بیشتر تبدیل به جریمههای نقدی شده که میزان آن آنقدر اندک است که در برابر ارقام درآمد متخلف از چوب و منابع ارزان قیمت، رقمی بسیار پایین است.
شاید به همین دلیل متخلفانی که چوب جنگلهای هیرکانی و زاگرس را تبدیل به هیزم میکنند و عمدتا درآمدهای ماهیانه میلیاردی دارند، به راحتی میتوانند از عهده جریمههای چند میلیونی که قضات برای آنها مینویسند برآیند و دوباره و به سرعت، آن تخلف را تکرار میکنند.
از مجموعه عوامل برشمرده اینگونه برمیآید تا زمانی که متخلفان بهطور جدی و متناسب با جرم انجام شده در حوزه تخریب منابع ملی مجازات نشوند هیچ اصلاحی در این حوزه اتفاق نخواهد افتاد؛ حتی اگر نیروهای منابع طبیعی و محیط زیست را 10 برابر و تجهیزات و ابزارهای حفاظتی را تقویت کنند. به قول حقوقدانان قانون باید با حتمیت اجرا شود تا بازدارنده از جرم باشد؛ وگرنه در همچنان بر پاشنه تخریب ثروتهای عمومی به قیمت خون و سلامت جنگلبانان ومحیط بانان خواهد چرخید.
درست در شب همان روزی که برای تهیه گزارش قطع درختان قرنآباد به منطقه رفته بودم خبر تکاندهنده حمله قاچاقچیان چوب به «جنگلبان آملی» به دستم رسید. جنگلبانی که دستش در دست فرزندش و همراه با همسرش در خارج از ساعت کار به خیابان رفته بود تا برای بچههایش لوازم التحریر بخرد. قاچاقچیان چوب که سابقهدار هم بودند با کارد به او حمله کردند و به قصد کشت او را زدند.
او اکنون در بیمارستان و تحت عمل جراحی است؛ اما پرسشی که هنوز پس از سالها کار در این حوزه برایم بیپاسخ مانده این است که چرا متخلفان منابع طبیعی و محیط زیست بارها و بارها جرم خود را تکرار میکنند؟ خیلی زودتر از دیگر جرایم از زندان آزاد میشوند؟ از قانون نمیترسند؟ و به راحتی به روی ماموران قانون و ضابطان قضایی اسلحه گرم و سرد میکشند و حتی آنها را میکشند؟ آیا جایی از کار، نمیلنگد؟!
نظر شما