به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرگزاری سلامت،سازمان نظام پزشکی، خانه بزرگ جامعه پزشکی ایران است؛ نهادی که باید مدافع منافع صنفی جامعه پزشکی و حافظ شأن حرفه ای آنان باشد.
نهادی که فلسفه وجودی اش نظارت، حمایت و ارتقاء جایگاه حرفه ای جامعه پزشکی در برابر نابرابری ها، فشارهای اقتصادی، چالش های اخلاقی و هجمه های اجتماعی است. اما شواهد موجود نشان می دهد که بسیاری از اعضای این خانه احساس میکنند که صدایشان شنیده نمی شود، دغدغه هایشان جدی گرفته نمیشود و تصمیمات این سازمان بیش از آنکه بازتاب دهنده خواسته های صنفی باشد، تحت تأثیر نگاه های سیاسی و مدیریتی قرار گرفته است.
در آستانه انتخابات جدید، یک پرسش اساسی پیش روی ماست: چرا سازمانی که باید صدای جامعه پزشکی باشد، در عمل به سکوتی سنگین فرو رفته است؟ چرا جامعه پزشکی، بهجای احساس تعلق خاطر به این نهاد صنفی، دچار بی اعتمادی شده اند؟ چرا نهاد صنفی ما، به جای آنکه حمایت گر باشد، به تریبونی بی اثر تبدیل شده است؟برای پاسخ به این پرسش ها، باید به لایه های زیرین ساختار نظام پزشکی نگاه کرد؛ به آنچه در ظاهر دیده نمیشود اما در عمل، مسیر تصمیمگیریها را شکل میدهد.
در ساختار نظام سلامت، چهره هایی حضور دارند که سال هاست در موقعیت های مدیریتی یا تصمیم گیری جا خوش کرده اند. این افراد، که گاه به عنوان «پدرخوانده های صنف» شناخته می شوند، معمولاً سابقه طولانی در پست های دولتی یا شبه دولتی دارند و بیشتر از آنکه به اصلاح ساختار صنفی بیندیشند، نگران حفظ جایگاه و منافع خود هستند.
آنان در دوره های مختلف، با نفوذ در انتخابات، مهندسی آرایش نیروها و ایجاد شبکه های وابسته، توانسته اند چهره های مستقل و متعهد را کنار بگذارند. نتیجه این حضور مستمر، تبدیل سازمان نظام پزشکی به نهادی اداری و کم تحرک بوده است؛ نهادی که به جای شنیدن صدای جامعه پزشکی در محل طبابت، درمانگران بیمارستانی، درمانگران اعتیاد، پزشکان خانواده یا متخصصان حوزه های پرچالش، درگیر جلسات تشریفاتی و بیانیه های بی اثر شده است.
در علم مدیریت سلامت، «تعارض منافع» زمانی رخ میدهد که فرد تصمیم گیرنده، میان منافع شخصی و منافع صنفی دچار دوگانگی شود. در بسیاری از کشورها مانند آلمان، فرانسه، بریتانیا و کانادا، سازمان های نظام پزشکی یا معادل آنها، نهادهای مستقل حرفه ای هستند که وظیفه نظارت بر عملکرد جامعه پزشکی، صدور مجوز، آموزش های ضمن خدمت و رسیدگی به شکایات را دارند و این نهادها معمولا از حضور افراد دارای پست های دولتی در ارکان تصمیم گیری خود پرهیز می کنند تا از تضاد منافع جلوگیری شود و استقلال حرفه ای حفظ گردد. این اصل، نه یک توصیه اخلاقی، بلکه یک الزام ساختاری برای حفظ اعتماد عمومی و سلامت تصمیمگیری است.
اما در ایران، بخش قابل توجهی از مدیران سازمان نظام پزشکی یا سمت های دولتی دارند، یا وابسته به جریان های سیاسی اند. این موضوع باعث شده تصمیمات صنفی با ملاحظات سیاسی گرفته شود؛ و این یعنی فاصله گرفتن از رسالت اصلی سازمان که دفاع از حقوق صنفی جامعه پزشکی، نه حفظ ساختاراست. مطالعات بین المللی نیز نشان میدهد که نهادهای صنفی مستقل، مانند General Medical Council در بریتانیا، در بحران ها توانسته اند از منافع اعضای خود به طور مؤثر دفاع کنند؛ چون وابسته به دولت نیستند، بلکه متصل به جامعه اند.
بی اعتمادی جامعه پزشکی به سازمان نظام پزشکی، یک احساس گذرا نیست؛ بلکه حاصل سال ها انباشت مشکلات ساختاری، اقتصادی و مدیریتی است. این بی اعتمادی پیامدهای جدی دارد: کاهش شدید ارزش تعرفه ها نسبت به هزینه های طبابت و تجهیزات، فشار مالی ناشی از تأخیر در پرداخت بیمهها، مهاجرت فزاینده جامعه پزشکی جوان، خالی ماندن ظرفیت های تخصصی در رشتههای کلیدی، فرسودگی شغلی و ناامیدی از آینده حرفه ای. وقتی جامعه پزشکی احساس کند که نه از نظر اقتصادی، نه از نظر صنفی و نه از نظر اخلاقی حمایت نمیشود، طبیعی است که انگیزهاش برای ماندن و خدمتکردن کاهش یابد.
در سال های اخیر، شاهد رشد بی برنامه ظرفیت پذیرش پزشکی عمومی بودهایم؛ بدون آنکه زیرساخت های آموزشی، امکانات بیمارستانی یا ظرفیت اساتید متناسب با آن افزایش یابد. این موضوع نه تنها کیفیت آموزش را تهدید کرده، بلکه انگیزه متخصصان برای ادامه فعالیت در حوزه های کلیدی را کاهش داده است. رشته هایی مانند بیهوشی، عفونی، اطفال، پزشکی خانواده و طب اورژانس با خالی ماندن بخش قابل توجهی از ظرفیت ها مواجه اند؛ و این یعنی بحران در آینده سلامت کشور.
در کنار این مسائل، هجمه های رسانه ای، رشد شبه علم و تخریب جایگاه علمی پزشکان/پرستاران/ماماها و ... نیز به بی اعتمادی دامن زدهاند. وقتی جامعه پزشکی، بهجای آنکه مورد حمایت نهاد صنفی خود باشد، در برابر موجی از اتهامات، بیاعتمادی عمومی و فشارهای اجتماعی تنها گذاشته میشود، طبیعی است که احساس تعلقش به سازمان نظام پزشکی کاهش یابد.
اصلاح ساختار سازمان نظام پزشکی، جسارت میخواهد؛ جسارتی که معمولاً از درون ساختار فرسوده برنمیخیزد. مدیرانی که سالها در موقعیت تصمیم گیری بوده اند، هرچند ممکن است نیت خوبی داشته باشند، اما در عمل درگیر شبکه ای از روابط، منافع و ملاحظات اند که اجازه حرکت به سمت اصلاح واقعی را نمیدهند. همان طور که در مدیریت تغییر گفته میشود: کسی که خود بخشی از مشکل است، نمیتواند رهبر اصلاح باشد.
امروز، جامعه پزشکی در بزنگاهی تاریخی ایستاده است. انتخابات پیشرو فرصتی است تا تصمیم بگیرند که آیا میخواهند همچنان مدیریت صنف خود را به مدیران دولتی و سیاسی بسپارند، یا با رأی آگاهانه، مسیر تازه ای برای استقلال و اصلاح نظام پزشکی باز کنند. رأی دادن به چهره های صنفی، دانشگاهی و مستقل، یعنی بازگرداندن صدای واقعی جامعه پزشکی به سازمان نظام پزشکی؛ صدایی که سال هاست در هیاهوی سیاست و مدیریت دولتی گم شده است.
در کشورهای توسعه یافته، نهادهای صنفی پزشکی نه تنها مستقل از دولت عمل میکنند، بلکه خود را نماینده سلامت جامعه و مدافع کیفیت خدمات میدانند. در ایران نیز اگر نظام پزشکی بخواهد اعتبار و اعتماد از دست رفته را بازیابد. باید به استقلال مالی، فکری و مدیریتی برسد و مرز خود را با سیاست زدگی روشن کند. باید از دولت جدا شود و به جامعه نزدیک گردد؛ به جامعه پزشکی، به بیمار، به دغدغههای واقعی سلامت. بایستی تلاش کند نقش صنفی، علمی و اجتماعی خود را تقویت کند و برای تحقق کامل اهدافش نیازمند استقلال حرفه ای و تعامل موثر با دولت و سازمانهای بیمه گر دارد.
سازمان نظام پزشکی، نهادی صنفی است؛ نه سیاسی، نه دولتی. ورود جناح های اندیشهای، تعارض منافع و بی توجهی به مطالبات واقعی پزشکان و سایر کادر پزشکی، همگی دست به دست هم داده اند تا اعتماد جامعه پزشکی به این نهاد تضعیف شود. اما هنوز دیر نشده. اگرجامعه پزشکی با آگاهی، اتحاد و رأی خود تصمیم بگیرند مدیریت صنف را بازپس گیرند، میتوان به آینده ای روشن امیدوار بود؛ آینده ای که در آن، صدای جامعه پزشکی شنیده میشود، نه نادیده گرفته.
این انتخابات، فقط یک رأی نیست؛ یک تصمیم صنفی است. تصمیمی برای بازسازی اعتماد، برای بازگرداندن شأن حرفه ای، برای ساختن سازمانی که واقعاً خانه جامعه علوم پزشکی باشد. خانه ای که در آن، صدای جامعه پزشکی شنیده شود، دغدغه اش فهمیده شود، و جایگاهش حفظ شود.
اگر امروز سکوت کنیم، فردا نباید از تکرار وضع موجود گلایه کنیم. اما اگر امروز تصمیم بگیریم، فردا میتوانیم به ساختن آینده ای بهتر امیدوار باشیم. آینده ای که در آن، جامعه پزشکی نه قربانی سیاست، بلکه قهرمان سلامت باشد.
نظر شما