معاون سابق دبیرخانه ستاد مدیریت بحران و پدافند غیرعامل سازمان صداوسیما گفت: اتفاق خوبی که در چندسال اخیر رخ داده آن است که تمرکز رسانه‌ها از گزارش‌های صرفا علمی به پیامدهای اجتماعی و اقتصادی تغییر اقلیم جلب شده است. مثلا رسانه‌ها از مهاجرت اقلیمی و امنیت غذایی صحبت می‌کنند ولی در اینجا یک چالش وجود دارد. درباره پیامدها باید به اندازه‌ای صحبت کنیم که در مردم رعب و وحشت ایجاد نکند.

رسانه‌ها درباره پیامدهای تغییرات اقلیمی ایجاد وحشت نکنند

به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات، آخرین تصویری که از یک فاجعه طبیعی در ذهن دارید چیست؟ خانه‌هایی که با سیل شسته شده‌اند؟ جنگلی که در آتش فرو رفته؟ یا زمینی که از خشکی ترک‌ترک شده؟ آخرین خبری که از این دست شنیدید چه بود؟ گزارشی از کم‌بارشی شدید در ایران؟ آمار سدهایی که در آستانه خشکیدگی کامل هستند؟ یا هشداری درباره فرونشست زمین؟ یا تصویری از توفان که یک منطقه را در خود بلعیده؟ انتشار چنین اخبار و تصاویری، بخشی از کار روزمره رسانه‌ها شده است. 

در پسِ این رخدادهای پراکنده، الگویی واحد در حال شکل‌گرفتن است؛ الگویی که دانشمندان، آن را پیامد دگرگونی در نظام آب‌وهوایی زمین می‌دانند. آنچه که امروز در قالب خبرهای جداگانه از سیلاب‌های بی‌سابقه، خشکسالی شدید یا توفان و آتش‌سوزی جنگل‌ها می‌خوانیم در واقع قطعات یک پازل بزرگ به نام تغییر اقلیم است؛ بحرانی که واقعیت زندگی کنونی بر روی سیاره زمین است اما بسیاری هنوز درک روشنی از آن ندارند. رسانه‌ها در این میان نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا می‌کنند.

درک رسانه‌ای بحران 

به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات، مجید عباسی، پژوهشگر و معاون سابق دبیرخانه ستاد مدیریت بحران و پدافند غیرعامل سازمان صداوسیما در نشست «تغییر اقلیم و رسانه» که از سوی پژوهشکده سوانح طبیعی وزارت علوم برگزار شد گفت: بیشتر افراد، تغییر اقلیم را به‌طور مستقیم تجربه نمی‌کنند بلکه از دریچه رسانه‌ها با آن آشنا می‌شوند، به همین دلیل نقش رسانه‌ها در شکل‌گیری درک عمومی از تغییر اقلیم بسیار حیاتی است. 

تغییر اقلیم در مقایسه با بسیاری از موضوعات، پدیده‌ای نامحسوس است، چرا که اقلیم و تغییرات گذشته و حال و آینده آن، برای عموم قابل مشاهده نیست و شاخص‌های مرتبط با آن از جمله میانگین دما و رطوبت و باد را باید در گستره زمانی و مکانی بلندمدت در نظر بگیریم. سازمان جهانی هواشناسی، دوره ۳۰ ساله را برای بررسی وضعیت جوّی پیشنهاد می‌دهد که برای ما زمانی بسیار طولانی است، ضمن این که وضعیت جوّی را در گستره کشور، قاره، نیم‌کره و کره زمین بررسی می‌کنند. از طرفی، گازهای گلخانه‌ای که باعث گرمایش زمین شده، پدیده‌ای نامرئی است. این شرایط باعث می‌شود که ارتباطات اقلیمی بیش از هر حوزه دیگری به رسانه وابسته باشد. 

دلیل دیگر این وابستگی، پیچیدگی علمی و چندرشته‌ای بودن علوم مرتبط با اقلیم است. دانشمندان، مدل‌های پیچیده‌ای از تغییرات اقلیمی را ارائه می‌کنند که از درک بسیاری از مردم خارج است. این رسانه است که مفاهیم پیچیده را به زبان درک عمومی ترجمه می‌کند. 

دلیل دیگر، پیچیدگی پیامدهای اجتماعی و سیاست‌های مقابله‌ای با تغییر اقلیم است. از آن‌جایی که هنوز آثار و نتایج بسیاری از پیامدهای تغییر اقلیم توسط مردم مشاهده نشده، رسانه در این زمینه بسیار تأثیرگذار است. در واقع  آنچه مردم از تغییر اقلیم می‌دانند، از رسانه گرفته‌اند. 

میدان رقابت

مجید عباسی گفت: رسانه‌ها در خلاء عمل نمی‌کنند، بلکه پوشش رسانه‌ای درباره تغییرات اقلیمی، حاصل تعامل میان گروه‌های متعدد ذی‌نفعان و بازیگران اعم از جامعه علمی، سیاستمداران، نهادهای دولتی، سازمان‌های مردم‌نهاد، گروه‌های صنعتی و اقتصادی، جنبش‌های مدنی و فعالان محیط‌زیست است. هریک از این بازیگران در رسانه حرف‌هایی برای گفتن دارند. 

دانشمندان از مهم‌ترین کنشگران ارتباطی در عرصه عمومی هستند اما بیشترِ کارشناسان خبره و دانشمندان در ارتباط با رسانه‌ها ناتوانند، بیشتر به این دلیل که نگرانند مدل‌هایی که دارند ساده‌اندیشی شود. سیاستمداران اما برای جلب حمایت عمومی در هر حوزه‌ای از جمله تغییر اقلیم از رسانه به‌خوبی بهره می‌گیرند. صنایع و بازیگران اقتصادی که گروه دیگری از ذی‌نفعان هستند در ارتباط با رسانه تلاش می‌کنند تغییرات اقلیمی را در چارچوبی بازنمایی کنند که با منافع اقتصادی آن‌ها سازگاری داشته باشد. در مجموع، رسانه میدان رقابت میان روایت‌های مختلف درباره تغییر اقلیم است.  

او در بخش دیگری از اظهاراتش با بیان این که هر گروه از ذی‌نفعان تلاش می‌کند روایت خود را از تغییر اقلیم بیان کند، افزود: رسانه‌ نقش داور را دارد و تصمیم می‌گیرد کدام صدا شنیده شود و کدام روایت در حاشیه بماند. 

در کشور ما تقریبا از دهه ۷۰ خورشیدی به موضوع رسانه توجه شد. زلزله بم تلنگری بود که باعث شد توجه بیشتری به نقش و اهمیت رسانه شود اما این تمرکز، بیشتر رویدادمحور بوده است؛ به گونه‌ای که اغلب، وقتی سیل و زلزله و  توفان یا هر حادثه دیگری رخ می‌دهد فعالیت گسترده رسانه‌ای انجام می‌شود ولی بعد از مدتی فروکش می‌کند. به‌عنوان مثال، تابستان امسال که با کم‌آبی شدیدی مواجه بودیم این موضوع در رسانه‌ها به شدت اوج گرفت.

اکنون و در حالی که هنوز با این خطر جدی مواجهیم و سدها خالی هستند، این موضوع در رسانه‌ها فروکش کرده است. رویدادمحوری نه‌تنها آفت رسانه شده، بلکه مدیریت بحران در کشور ما نیز به آن دچار شده است.

گسترش سواد اقلیمی

این پژوهشگر گفت: اتفاق خوبی که در چندسال اخیر رخ داده آن است که تمرکز رسانه‌ها از گزارش‌های صرفا علمی به پیامدهای اجتماعی و اقتصادی تغییر اقلیم جلب شده است. مثلا رسانه‌ها از مهاجرت اقلیمی و امنیت غذایی صحبت می‌کنند ولی در اینجا یک چالش وجود دارد. درباره پیامدها باید به اندازه‌ای صحبت کنیم که در مردم رعب و وحشت ایجاد نکند.

رسانه‌ای که با روایت‌های ترس‌آور و فاجعه ‎بار در مخاطب احساس بی‌قدرتی ایجاد ‌کند کارش بی‌ارزش است. رسانه باید نقش هشداردهنده و همچنین توانمندساز و الهام‌بخش داشته باشد.

آقای عباسی با بیان این که ایران تقریبا با همه چالش‌ها و مخاطرات طبیعی مواجه است و حدود ۳۸ مخاطره در آن شناسایی شده که ۱۴ موردشان از جمله خشکسالی و توفان‌های گردوغبار در اولویت هستند گفت: مسأله اقلیم در ایران نه‌فقط یک موضوع محیط زیستی، بلکه اجتماعی، اقتصادی و امنیتی است. رسانه‌ها در این شرایط نقش مهمی دارند. برای ایفای نقش، انجام برخی اقدامات، ضروری به نظر می‌رسد که نخستین آن گسترش آموزش و سواد اقلیمی است؛ روزنامه‌نگاران و سردبیران باید آموزش‌های تخصصی ببینند تا محتواهای رسانه‌ایِ دقیق‌تر و اثرگذارتری تولید و منتشر شود. همکاری نزدیک دانشگاه و رسانه نیز از ضروریات است، همچنین نیاز به روایت بومی و متناسب با جغرافیای ایران داریم و رسانه باید تغییر اقلیم را از زاویه زندگی مردم روایت کند تا ملموس شود. استفاده از رسانه‌های محلی و اجتماعی و روایت امید و ارائه راه‌حل از دیگر اقدامات ضروری است. 

ادراک از بحران

سیدمحسن بنی‌هاشمی، عضو هیأت ‌علمی دانشگاه بین‌المللی سوره در این نشست با اشاره به اهمیت اقناع رسانه‌ها در ادراک تحولات اقلیمی گفت: مسأله اصلی ما شکاف میان واقعیت‌های اقلیمی و ادراک انسان‌هاست. 

هرسال زمین ما در سکوت، گرم‌تر و خشک‌تر می‌شود، یخچال‌های طبیعی ذوب می‌شوند، سیلاب‌ها شهرها را تهدید می‌کنند، آتش‌سوزی جنگل‌ها را می‌بلعد و ده‌ها میلیون نفر در اثر فجایع اقلیمی، جابه‌جا یا کشته می‌شوند. 

او در پاسخ به این که ما چنین واقعیت‌ها و هشدارهایی را چطور درک می‌کنیم و آیا فقط اعداد و ارقام ما را قانع خواهند کرد ادامه داد: رسانه‌ها امروزه رهبر افکار عمومی شده‌اند. واقعیات اقلیمی بدون حضور رسانه‌ها ممکن است تنها مجموعه‌ای از اعداد و ارقام و نمودارها باشد و به نظر می‌رسد دیگر ارائه عدد و رقم و اطلاعات از گرم شدن زمین، اثر ندارد. رسانه‌ها می‌توانند این واقعیات را به تجربه‌ای ملموس و حتی اضطراب‌آور بدل کنند، همچنین می‌توانند ما را به بی‌تفاوتی و انفعال سوق دهند.  یکی از بزرگ‌ترین موانع مقابله با تغییرات اقلیمی، ادراک انسان‌ها از بحران است. ذهن ما تغییرات اقلیمی را به صورت تدریجی تجربه می‌کند و به آرامی با آن سازگار می‌شود. این سازگاری کُند باعث می‌شود که خطر حتی وقتی نشانه‌های واضح و ملموس دارد، کمتر احساس شود.

اینجاست که غول رسانه هرچقدر تنبل و سنگین‌وزن باشد باید وارد میدان شود. این رسانه‌ها هستند که می‌توانند واقعیت را اطلاع‌رسانی و آن را به تجربه‌ای انسانی و قابل درک بدل کنند. نحوه ارائه اخبار، تصاویر، روایت‌ها و حتی انتخاب کلمات تعیین می‌کند که مردم چگونه بحران اقلیمی را درک کنند و چه احساسی نسبت به آن داشته باشند.

اقناع عمومی

عضو هیأت ‌علمی دانشگاه بین‌المللی سوره در بخش دیگری از سخنانش با بیان این که اقناع به معنای تاثیرگذاری بر باورها، نگرش و رفتارها از طریق پیام‌های هدفمند است افزود: اطلاع‌رسانی با اقناع فرهنگی و اخلاقی تفاوت دارد. اطلاع‌رسانیِ صرف فقط داده‌ها را ارائه می‌دهد اما اقناع فرهنگی و اخلاقی، مخاطب را متقاعد می‌کند تا براساس آن داده‌ها اقدام کند. بنابراین، اقناع در زمینه تحولات اقلیمی باعث می‌شود مردم نه‌تنها بحران را درک کنند بلکه اقدامات عملی برای مقابله با آن انجام دهند. 

محسن بنی‌هاشمی افزود: چند کلید اصلی برای اقناع تحولات اقلیمی وجود دارد؛ یکی از آن‌ها روایت‌سازی است، یعنی داستان‌هایی که تحریک احساسی و همدلی ایجاد می‌کنند. زبان و کلماتی که استفاده می‌شود موضوع مهم دیگر است؛ وقتی تهدید را از حدی بالا ببریم اقدام به عمل، رکود پیدا می‌کند. تصاویر و ویدئوها و تکرار دائمی پیام در رسانه‌های مختلف نیز از استراتژی‌های اصلی اقناع است اما همه‌چیز به پیام و روایت و فرم و تکنیک‌های اقناعی ختم نمی‌شود. اعتماد به رسانه‌ها بسیار مهم و جزو حلقه‌های اصلی اقناع است و این که چه بکنیم تا اعتماد عمومی احیا شود بسیار اهمیت دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha