سلامت نیوز: در حالی که دهکهای بالای جامعه با برخورداری کافی زندگی میکنند به آنان یارانه نقدی پرداخت میکنیم و بعد از آنان گدایی میکنیم!
سیدمصطفی هاشمیطبا طی یادداشتی در روزنامه بهار نوشت: من دکتر سیدحسن هاشمی وزیر جدید بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را از زمان حضور در جهاد سازندگی در سال 1358 خوب میشناسم. ایشان نه فقط از بهترین پزشکان کشور هستند که به سایر اوصاف انسانی و شایستگی در مدیریت آراستهاند و حضور ایشان در دولت امتیازی برای جامعه محسوب میشود. اما از حرف آخرین ایشان که گفتهاند دو یا سه دهک بالای جامعه یارانهشان را برای درمان به بخش بهداشت ببخشند، دلم به درد آمد.
دولت مظهر اقتدار و تدبیر است. حتی بدون اقتدار، تدبیر هم فایده ندارد و طبعا اقتدار بدون تدبیر به ببری کاغذی میماند که فرو میپاشد، همانند بیت عنکبوت.
اقتدار دولت و حکومت هم به زورگویی و تسلیح نیست. اقتدار دولت به حرف اندیشمندانهای است که قاطعانه بگوید و بر آن بایستد. فراموش نمیکنم در یکی از سفرها به مالزی، مهاتیر محمد از تلویزیون سخنرانی میکرد. او صراحتا گفت برای موسسات تجاری مسلمان امتیازاتی را در نظر گرفته و خطاب به اقلیت چینیتبار مالزیایی که اقتصاد مالزی را در دست دارند، گفت این کار را برای این میکند که آینده شما تضمین شود، زیرا بدون ارتقای اقتصادی جامعه مسلمان آنان تهدیدی برای شما محسوب میشوند.
به این میگویند اقتدار؛ اما ما در حالی که دهکهای بالای جامعه با برخورداری کافی زندگی میکنند به آنان یارانه نقدی پرداخت میکنیم و بعد از آنان گدایی میکنیم!
تدبیر ما آن است که قطعنامهها و تحریمها را ورقپاره مینامیم اما بعدا میگوییم تحریمها ما را از پای انداخته است.
همه معترفند که ما کشور مسکینی نیستیم و در برنامه و چشمانداز هم میخواهیم سرآمد کشورهای منطقه شویم اما درعینحال به دلیل تبعات سیاستهای اقتصادی خود به گدایی متوسل میشویم.
تدبیر و اندیشه و تعقل به گفتار نیست بلکه آنگاه معنی میدهد که همه اینها به عمل و کار و نتایج حاصل از آن بینجامد، وگرنه در خلوت تدبیر داشتن، کار همه بیکارگانی مانند این نویسنده است.
بهخاطر دارم در سال 1365در بحبوحه جنگ و آنگاه که درآمد کشور به پایینترین حد رسیده بود و مخارج دفاع مقدس بر کشور سنگینی میکرد، با تدبیر ساده و با آیندهنگری، «ستاد طرحهای مهم انقلاب» در نخستوزیری تشکیل شد و این ستاد موجب احداث یا راهاندازی حدود 150 طرح مهم در کشور شد و از جمله همکاریها و مساعدتهای آن عاملی در راهاندازی طرحهایی مانند فولاد مبارکه و احداث بعضی صنایع شیمیایی، کانی، صنایع سنگین و مشابه شد. یعنی در بحبوحه جنگ، سازندگی و ارتقای اقتصادی فراموش نشد. چگونه است در حضیض درآمد نفت و اوج مخارج جنگ، کشور چنین توانایی دارد اما در اوج درآمد نفتی کارمان به چنین مشکلاتی برمیخورد. آن موقع ما برخوردار بودیم یا حالا؟ فقط تفاوت در تصمیمگیری و شجاعت در برخورد با مسائل و آیندهنگری، چنین امکانی را ارزانی داشت.
چگونه است که در همین بحث یارانهها (البته اصلش درست یا غلط، حرف دیگری است) نمیتوانیم تصمیمی درست و متضمن منافع ملی بگیریم؟ چرا آنانکه از موهبت امنیت، تفریح، بهداشت و تغذیه در حد بیش از نیاز معمول برخوردارند، باید علاوه بر درآمدهای بسیار از جمله سود سپردههای کلان بانکی به ماهانه 40هزار تومان هم دسترسی داشته باشند.
بررسی کنید ببینید مددجویان کمیته امداد، معلولین تحت پوشش سازمان بهزیستی و بیماران مزمن پرهزینه ماهانه چقدر دریافت میکنند. اگر نمیتوانیم سیستم اقتصادی کشور را بر مبنای عدالت پایهریزی کنیم حداقل میتوانیم آن بخش از امکاناتی که در اختیار دولت است را به صاحبان حق برسانیم. اگر نمیتوانیم از جولان خودروهای بالای یکمیلیاردی با راکبین مرفه بیدرد و صدای گوشخراش و آلودهکننده آنها در خیابانهای تهران جلوگیری کنیم، به مترو و اتوبوس که میتوانیم کمک کنیم؛ کاری که دولت گذشته هرگز انجام نداد و اگر نمیتوانیم خیابانی را که بهنام مقدس جمهوریاسلامی نامیده شده از تابلوهای مارکدار پاک کنیم، اما میتوانیم موانع را از پیش روی صنعتگران برداریم.
دلم به درد آمده است که قهرمانان ورزشی جمهوریاسلامی که حامل پرچم مقدسمان در سراسر دنیا هستند، بهخاطر بیپولی از هتل آنهم در مغولستان اخراج میشوند و در داخل موسسات و آدمهایی که نقش عابربانک را پیدا کردهاند به آنها صدقه میدهند. مگر استاد ادب ایران نگفته، به دست آهن تفته کردن خمیر/ به از دست بر سینه پیش امیر. و کاش پیش امیر دست تکدی میگشادیم که اینک دستهایمان برای گرفتن صدقه از هرکسی دراز شده است. مگر دولت مقتدر میتواند شاهد چنین رفتاری باشد؟ آیا دل دولتمردان ما به درد نیامده است؟
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.
در حالی که دهکهای بالای جامعه با برخورداری کافی زندگی میکنند به آنان یارانه نقدی پرداخت میکنیم و بعد از آنان گدایی میکنیم!
نظر شما