شهید

  • روزگار دشوار خانواده‌های جانبازان

    رنج پنهان زیر لبخند کمرنگ

    صدای بارش باران بر سقف خانه با ناله‌های گاه و بیگاه پدر عجین شده، سرفه‌های پی در پی اش که شروع می‌شود دل مادر به لرزه می‌افتد، اما صدای رعد و برق است که تیر خلاص را شلیک می‌کند. ترس همه وجودش را فرا می‌گیرد. فریادهای پدر که برای نجات بی‌سیم چی جوان می‌دود مجال نفس کشیدنش را می‌گیرد. مبادا بازهم مادر را که سعی می‌کند او را آرام کند با دشمن عراقی اشتباه بگیرد....