سلامت نیوز:جوانی که متهم است با اغفال زنان اموال آنها را از چنگشان درمیآورد به اتهام قتل یکی از قربانیانش محاکمه شد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل ار روزنامه شرق، ١٨مهر سال٩٠ به ماموران پلیس خبر دادند زنی میانسال فوت شده و اورژانس مرگ او را مشکوک میداند با حضور ماموران در محل جسد زن جوان به پزشکیقانونی انتقال یافت و تحقیقات از دختر مقتول آغاز شد او ابتدا گفت شکایتی ندارد اما بعد ازچندروز علیه مردی به نام فرهاد که از آشنایان مادرش بود اعلام شکایت کرد و خواستار رسیدگی به پرونده شد.
وقتی ماموران سراغ فرهاد رفتند متوجه شدند او خود را مخفی کرده است. متهم در نهایت بعد از هفتماه بازداشت شد. بعد از دستگیری فرهاد چهار زن دیگر نیز علیه او شکایت کردند و مدعی شدند این مرد با دادن وعده ازدواج به آنها اغفالشان کرده و اموالشان را از آنها گرفته است. دونفر از شاکیان حین تحقیقات شکایت خود را پس گرفتند، اما دونفر دیگر همچنان بر شکایت خود باقی ماندند تا اینکه تحقیقات در خصوص پرونده قتل به پایان رسید.
متهم اعتراف کرد هنگامی که مقتول قصد داشت از خانه خارج شود او دستش را جلو مقتول گرفت که در نتیجه این کار زن میانسال به عقب پرت شد، سرش به دیوار برخورد کرد و جانش را از دست داد. به این ترتیب با تکمیل تحقیقات کیفرخواست قتل عمدی علیه متهم صادر و همراه با پرونده اتهامی کلاهبرداری و جعل عنوان به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
روز گذشته در جلسه دادگاه بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، شاکیان یکبهیک در جایگاه حاضر شدند. فرزند مقتول گفت: «چندماه بود که فرهاد با مادرم آشنا شده بود و به خانه ما رفتوآمد داشت. روز حادثه به من زنگ زد و گفت مادرت بدحال است وقتی من رسیدم مادرم وسط خیابان روی زمین افتاده بود. اصلا نمیدانم چه اتفاقی افتاد. البته باید بگویم فرهاد چهاردانگ خانه مادرم را هم به نام خودش کرده بود که آن را پس گرفتیم و در این خصوص شکایتی ندارم.»
سپس دیگر شاکی پرونده در جایگاه حاضر شد و گفت: «متهم خودش را قاضی دادگاه انقلاب و فردی امنیتی معرفی کرد و کارتی هم به من نشان داد که فکر کردم او واقعا شغلی مهم دارد او به من گفت باید سهدانگ از مغازهات را به نام من بکنی تا بتوانم کارهایی که در شهرداری داری انجام دهم، بعد هم به من ابراز علاقه کرد و گفت میخواهد با من ازدواج کند. عاقد آورد و ما به صورت دایم عقد کردیم اما عقدنامهای نداریم. فرهاد با حرفهایی که میزد مرا اغفال کرد و نامهای گرفت که در آن نوشته شده در قبال سهدانگ سندی که گرفته پول پرداخت کرده است.
یکی دیگر از شکات گفت: «هنگامی که داشتم از شوهرم جدا میشدم با متهم آشنا شدم او را زنی در شهرداری به من معرفی کرد و گفت میتواند کمکت کند تا خانهات را بسازی. من هم برای اینکه شوهر سابقم اذیتم نکند قبولکردم. چندینبار با هم صحبت کردیم. او اطلاعات حقوقی زیادی داشت.
به من گفت قاضی دادگاه انقلاب است من هم حرفش را باور کردم. گفت سهدانگ خانهات را به نام من بزن تا بتوانم برایت جواز ساخت بگیرم. بعد هم که از شوهرم جدا شدم به من پیشنهاد ازدواج داد و حتی با فرزندم هم دیدار کرد. با اینکه سنش از من کمتر بود اما نسبت به من خیلی ابراز علاقه میکرد.»
وقتی نوبت به متهم رسید اتهام قتل را رد کرد و گفت: مقتول همسر من بود او را عقد کرده بودم. بعد از اینکه با او آشنا شدم تصمیم گرفتم چهاردانگ خانهاش را بخرم، چون آن خانه را با برادرشوهرش شریک بود و سر این مساله دعوا داشتند. قیمت را خیلی ارزان میگفت من هم قبول کردم و خریدم. بعد با او ازدواج کردم قرار بود باهم به بلژیک برویم و آنجا زندگی کنیم. همسرم رژیم میگرفت او داروی لاغری میخورد و لاغر هم شده بود. آن روز وقتی به خانه رفتم حالش بد شده بود. یکدفعه آنقدر حالش بد شد که به اورژانس خبر دادم اورژانس دیر کرد. همسایه را خبر کردم تا کمک کند او را سوار ماشین کنم. همان زمان اورژانس رسید و مرگ او را تایید کرد، اما چون کف از دهانش خارج میشد گفتند مرگ مشکوک است.
متهم گفتههایش در دادسرا را رد کرد و گفت: من دچار اختلال رفتاری هستم و دارو مصرف میکنم. پزشکیقانونی هم این موضوع را تایید کرده است. در دادسرا داروهایم را ندادند و من اعتراف کردم. آنموقع در شرایط عادی نبودم. در مورد شکایتهای دیگر هم باید بگویم این زنان به من سند رسمی دادند. کار من خرید و فروش بود. با دهها نفر خرید و فروش کردم اما چرا فقط اینها شاکی هستند؟
هیات قضات با پایان جلسه دادگاه برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
نظر شما