سلامت نیوز: مساله محیط زیست در ایران را باید از هر جهت عمیق و ساختاری بررسی كرد. هم بحرانی كه پیش روست عمیق و ساختاری است و هم تاثیراتی ساختاری بر كلانترین متغیرهای زیست جامعه به جا میگذارد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ،اگر بحران زیستمحیطی به مشكلاتی در تامین غذا بینجامد و بحران بدهیهای كشاورزان ناشی از خشكسالی منجر به مشكلات مالی برای دولت شود و نارضایتی ناشی از آلودگی هوا در شهرها سبب افزایش هزینههای بهداشتی و نارضایتی از دولت شود آنگاه بیجا نخواهد بود اگر بگوییم بحران زیستمحیطی جامعه را تهدید میکند.برای درك چنین پدیده بزرگ و مهمی باید نگاهی عمیق و ساختاری به مساله داشت.
در جامعهای كه بنیانهای اقتصادی آن بر خلق ثروت به شكل مستقیم از منابع طبیعی بنا شده، نابرابری گستردهای وجود دارد و شرایط جامعه مدنی به گونهای نیست كه دفاع از حقوق زیستمحیطی به شكل موثری امكانپذیر باشد و آرایش نهادی سازمانهای متولی امور زیستمحیطی نمیتواند مانعی در برابر تخریب زیستمحیطی باشد، زیرساخت مناسبی برای تعهد زیستمحیطی ندارد. تعهد زیستمحیطی نیز چون بسیاری از مقولات مهم و سرنوشتساز جامعه ایران، به سرنوشت متغیرهای كلانتری در اقتصاد و جامعه پیوند خورده است. محمد فاضلی استاد دانشگاه تهران و معاون پژوهشی مركز بررسیهای استراتژیك ریاستجمهوری همزمان با روز زمین پاك در ایران به نقد ساختارهای موجود در حفظ و احیای محیط زیست ایران میپردازد.
روز زمین پاك مصادف با دوم اردیبهشت (22 آوریل)، یك روز جهانی است كه در همه دنیا این روز را برای احترام به زمین و یادآوری دین انسانها به سیاره زمین جشن میگیرند. در كشور ما كمتر بین عموم مردم درباره این روز و در كل مسائل زیست محیطی دغدغه وجود دارد. بعضی جامعه شناسان كشور مان معتقدند مشكلات اقتصادی دلیل این بیتوجهی است و برخی دیگر كاهش كشاورزی را دلیل آن میدانند. به نظر شما دلیل نبودن دغدغه زیست محیطی در بین مردم چیست؟
ایده كاهش كشاورزی كه بر اساس آمارهایی كه من مشاهده كردهام به كلی غلط است. سطح اراضی زیر كشت در ایران در سه دهه گذشته دائم افزایش یافته و بخش مهمی از اراضی منابع طبیعی و جنگل نیز به كشاورزی اختصاص یافته است. اصلاً یكی از دلایل بحران محیط زیست در ایران، افزایش اراضی كشاورزی و نوع و كیفیت كشاورزی است ضمن آنكه، ارتباط نظری میان سطح كشاورزی و اهمیت محیط زیست در نگرش مردم را نمیفهمم. تصورم این است كه سیاستگذاری محیط زیست، اقتصاد سیاسی محیط زیست، و نسبت بین كیفیت مدیریت و محیط زیست است كه بحرانهای محیط زیست و دغدغه نسبت به آن را تبیین میكند. هنوز ادراك اقتصادی از توسعه، به علاوه شبكه منافعی كه حامی نوع خاصی از برنامهریزی و اقدامات توسعهای است، عامل ایجاد بحران محیط زیست است.
در ضمن، در نظر داشته باشید كه جمعیت كشور در سه دهه گذشته بیش از دو برابر شده اما منابع محیط زیست كشور كاهش یافتهاند. پاسخگویی به نیازهای این جمعیت باید با ارتقای بهرهوری و خلق نظام اقتصادیای كه كمتر به معیشت مبتنی بر سرزمین وابسته باشد صورت میگرفت. اما نظام برنامهریزی به دلایل تكنولوژیك، نواقص نظام اداری، بیش از هر چیز سبب توسعهای شده است كه برای تامین خود بر بهرهكشی شدید از منابع سرزمینی متكی است. به مساله آلودگی هوا نگاه كنید. سهم تبیین خرد مبتنی بر ارزشها و نگرشهای مردم در توضیح دادن پدیده آلودگی هوا چیست؟ مردم كشورهایی كه خودروهایشان استاندارد آلایندگی بسیار خوبی دارد و بنزین استاندارد مصرف میكنند و بنابراین سهمی در آلوده كردن هوا ندارند یا سهمشان كم است، بیشتر از مردم ما دغدغه محیط زیست ندارند بلكه، ابزارهای مطابق با ارزشهای محیط زیستی زندگی كردن را در اختیار دارند. بنابراین من تصور نمیكنم مشكل نگرشی و ارزشی مردم علت اصلی بحرانهای محیط زیست باشد. البته انكار نمیكنم كه ارزشها و انگارههای محیط زیستی مردم میتواند مشوق برخی فعالیتها و رفتارهای سازگار با پایداری محیط زیست باشد.
بحرانهای زیست محیطی تا چه حد نتیجه تسلط تكنولوژی بر زندگی آدمهاست؟
در كشور خودمان شاهدیم سیطره نوعی از سبك زندگی كه با عنوان غربی شناخته میشود سبب شده ویلاسازی در مناطق بكر طبیعی زیاد شود و روستاهایی كه تا پیش از این مملو از جمعیت بود به دلیل هجوم شهرنشینان به این مناطق برای تفریح خالی از سكنه شده است بهطوری كه باید گفت در گذشته انسان باید از چنگ طبیعت نجات داده میشد اما امروزه این طبیعت است كه باید از دست انسانها نجات داده شود.
چند تصور نادرست در این سوال شما نهفته است. تصور میكنید كه سیطره تكنولوژی عامل مهمتری برای تخریب محیط زیست است اما به این هم بیندیشیم كه وقتی جمعیت زیاد میشود، تكنولوژی بهتر است كه میتواند مانع تخریب شدیدتر شود.
[quote-right] كشاورزی ما در فقدان تكنولوژی مناسب به عامل نابودی خاك و منابع آبی بدل شده است. آلودگی هوا، سوزاندن گاز فلرها، رهاسازی فاضلابهای شهری و صنعتی و بسیاری عوامل مخرب دیگر در نتیجه فقدان تكنولوژی مناسب خلق شدهاند.[/quote-right]
كشاورزی ما در فقدان تكنولوژی مناسب به عامل نابودی خاك و منابع آبی بدل شده است. آلودگی هوا، سوزاندن گاز فلرها، رهاسازی فاضلابهای شهری و صنعتی و بسیاری عوامل مخرب دیگر در نتیجه فقدان تكنولوژی مناسب خلق شدهاند. البته در مواردی هم گیر تكنولوژی افتادهایم. البته بیشتر گیر شبكهای كه مدافع و ذینفع یك تكنولوژی است افتادهایم. حتماً مدیریت سازهای آب از جمله تكنولوژیهایی است كه به همین شكل گیر آن افتادهایم. تصور نادرست دوم شما، مربوط به غربی پنداشتن الگوی مصرف و سبك زندگیای است كه سبب تخریب محیط زیست شده است. این الگو اتفاقاً به جهاتی ویژه ماست. مصرف انرژی در غرب معیارها و هزینهای دارد كه مانع شكلگیری الگوی نادرست و مخرب ماست. خانه دوم داشتن در اغلب كشورهای غربی چنان هزینه و مالیات سنگینی دارد كه مانعی جدی برای مالكیت خانه دوم است. شاخصهای عملكرد محیط زیستی ما در رتبهبندی بینالمللی نشان میدهد اتفاقاً الگوی غربی رفتار با محیط زیست آن چیزی نیست كه ما عمل میكنیم. البته آنها هم به طریق دیگری محیط زیست را تخریب كردهاند. بخش مهمی از دیاكسید كربن آزادشده در جو محصول تمدن صنعتی غربی است اما، بالاخره با میزان كربنی كه وارد جو كردهاند در زمره توسعهیافتهها قرار گرفتهاند، ولی ما باید به خودمان و تاریخ پاسخ بدهیم كه بین هفتمین و دهمین تولیدكننده بزرگ گازهای گلخانهای جهان هستیم و وضع صنعتیشدن و سرانه تولید ملیمان همان چیزی است كه همه میدانند.
دلیل نامگذاری این روز از سوی سازمان ملل با عنوان روز زمین پاك لزوم مشاركت مردم و توجه انسانها به مسائل زیست محیطی قید شده است. در كشور ما این تصور در بین عموم مردم وجود دارد كه حل بحرانهای زیست محیطی به دست دولتهاست و مردم سهم چندانی ندارند.
به نظر شما مشاركت افراد در امر احیا و نگهداری از محیط زیست تا چه اندازه است؟
دولتها خودشان نمیتوانند مجری حفظ محیط زیست باشند اما میتوانند سیاستگذاری محیط زیستی مناسب داشته باشند و با شكل دادن به رویکردی با كیفیت مبتنی بر شفافیت، پاسخگویی، سلامت و مبارزه با فساد، شرایط لازم برای تضمین پایداری محیط زیست را فراهم كنند. مشاركت مردم مهم است ولی در زمین نامساعد و سنگلاخ نمیتوان كشت كرد، به همین ترتیب نمیتوان در زمین تنظیمگریهای محیط زیستی نامناسب، تكنولوژی عقبمانده، بهرهوری كاهنده و شبكههای فساد مبتنی بر بهرهكشی از منابع طبیعی، انتظار مشاركت محیط زیستی موثر مردم را داشت.
وضعیت اكولوژیكی ایران با توجه به آلودگی آب و هوا و خشكسالی تا چه بحرانی است؟
بحران محیطزیست در ایران آتش زیر خاكستری است كه قریب به یقین میتوان آن را در زمره مهمترین بحرانهای ملی در دهههای آینده به حساب آورد. خشك شدن تالابها، تخریب جنگلها، رتبه اول جهان در فرسایش خاك با سالانه دو میلیارد فرسایش و اختصاص دادن 7/7 درصد از كل فرسایش خاك جهان به خود كه چهار برابر میزان فرسایش در جهان است، بحران كمآبی، خشكسالیهای متعدد و تحمیل هزینه آن بر دولت و نظام اقتصادی، بحران آلودگی هوای شهرهای بزرگ و پیآمدهای اجتماعی و اقتصادی آن، بحران از میان رفتن گونههای گیاهی و جانوری و تهدید ذخیره ژنتیك كشور و ورود سالانه 122 هزار و 350 تن آلودگی نفتی به دریای خزر و تهدید حیات این اكوسیستم و بحرانی شدن وضعیت ماهیان خاویار دریای خزر، كه روی هم تنها جزئی از مصائب زیستمحیطی این سرزمین است، جایی برای تردید در بحرانی خواندن وضعیت زیستمحیطی كشور باقی نمیگذارد.
علوم انسانی و اجتماعی میتوانند هم از چرایی بروز این بحران بپرسند و هم درباره بیتوجهی به آن كنكاش كنند. من برای آغاز این كنكاش، مفهوم «تعهد زیستمحیطی» (Environmental commitment) را برگزیدهام. تعهد زیستمحیطی شاخصی از میزان ملاحظه کردن ملاحظات زیستمحیطی توسط دولت و بخش خصوصی در فرآیندهای توسعهای و بهرهگیری از محیط زیست است و به گمانم راهی پیش پای ما مینهد تا ایدههایی درباره چرایی این وضعیت طرح كنیم. هنوز منابع زیستمحیطی بزرگترین سهم را در تولید ناخالص داخلی بر عهده دارند.
[quote-left]نیاز به داده و عدد نیست تا نقش نفت به عنوان بزرگترین بخش از تولید اقتصادی كشور و سهم بهرهبرداری از منابع طبیعی ـ نظیر معادن، جنگل و اراضی منابع طبیعی ـ در تولید ثروت ملی را نشان دهیم. [/quote-left]
نیاز به داده و عدد نیست تا نقش نفت به عنوان بزرگترین بخش از تولید اقتصادی كشور و سهم بهرهبرداری از منابع طبیعی ـ نظیر معادن، جنگل و اراضی منابع طبیعی ـ در تولید ثروت ملی را نشان دهیم. هنوز زمین بزرگترین منبع برای ثروتمند شدن بهشمار میآید و حتی كسب ثروت از منبع رانتخواری نیز به رانت، واگذاری اراضی، تغییر در كاربری اراضی منابع طبیعی، تغییر در نقشههای جامع شهری و تغییر كاربری اراضی، و صور دیگری از بهرهبرداری از منابع طبیعی وابسته است. این وضعیت تا اندازه زیادی ناشی از ناكارآمدی بقیه صورتهای خلق ثروت است. تولید منفعت از مسیر ارتقای تكنولوژی و دانش كشاورزی صورت نمیگیرد بلكه زیر كشت بردن اراضی بیشتر راه عمده افزایش تولید كشاورزی است. به همین ترتیب سهم تكنولوژی و تولید صنعتی در كل خلق تولید ثروت اندك است. دولتها خود بیشترین نقش را در بهرهكشی از محیط زیست برای ایجاد اشتغال، درآمدزایی، گسترش زیرساختهای صنعتی غالباً ناكارآمد و تاسیساتی نظیر سدها كه بحران تالابها را پدید آورده داشتهاند. خلق ثروت در ایران نه از مسیر بهرهوری، دانش و اقتصاد مبتنی بر تكنولوژی، بلكه از مسیر بهرهكشی افراطی از محیط زیست صورت میگیرد. به نظر نمیرسد – بالاخص با توجه به سایر متغیرهایی كه در ادامه به آنها میپردازیم – تا زمان تغییر كردن وضعیت تولید اقتصادی و بنیان خلق ثروت، اتفاق نامنتظرهای در بهبود وضعیت تعهد زیستمحیطی صورت گیرد.
شما درباره تاثیر دموكراسی بر محیط زیست پیشتر صحبت كرده بودید. به نظر شما مسائل محیط زیستی تا چه حدسیاسی است؟بر این اساس آرایش نهادی سازمانهای زیست محیطی باید به چه شكلی باشد؟
میزان توجه و دغدغه كشورها به مسائل زیست محیطی چه در میان دولت و چه عموم مردم نشاندهنده سطح دموكراسی و رشد سیاسی و اجتماعی آن كشورهاست. شهروندان دموكراتیك، بیشتر و با كیفیت بهتری از مسائل زیستمحیطی آگاه میشوند، بهتر میتوانند دغدغههای زیستمحیطی خود را ابراز كنند، میتوانند برای بیان و پیگیری دغدغههای زیستمحیطی خود سازماندهی مدنی داشته باشند و به همین ترتیب فشار بیشتری بر خطمشیگذاران فعال در نظام رقابتی سیاسی وارد كرده و از ایشان پاسخگویی را مطالبه كنند. از سوی دیگر، نوع رابطه سازمانهای زیستمحیطی و دولت به عنوان بزرگترین مجری اقدامات توسعهای مخرب محیط زیست است. سازمان محیط زیست بخشی از بدنه دولت است و از آنجا كه تحت نظارت مجلس نیست و یكی از سازمانهای زیرمجموعه ریاستجمهوری محسوب میشود، اعمال نظارت دموكراتیك مستقیم از سوی نمایندگان مردم بر آن وجود ندارد. این سازمان باید ناظر بر چگونگی تعامل سازمانهای اقتصادی و عاملان فعالیتهای توسعهای با محیط زیست باشد حال آنكه، خود در بدنه دولتی قرار دارد. اگر چنین نهادی نتواند مانع تخریب زیستمحیطی ناشی پروژههای عمرانی و سیاستهای دولتی شود، جای هیچ تعجب نیست. كما اینكه در گذشته نیز شاهد مداخلات موثر این سازمان در ممانعت از اجرای پروژههای عمرانی مخرب یا مواردی نظیر شمارهگذاری اتومبیلهای آلودهكننده نبودهایم و كلیه منازعات بر سر چنین مسائلی خیلی زود به نفع آنها كه به محیط زیست آسیب میرسانند خاتمه یافته است.
نظر شما