سلامت نیوز: باورش این بود که جامعه پزشکی هنوز نمیداند که مشکلات جنسی با سین نوشته میشود یا صاد میگوید. آنقدر جامعه پزشکی با اصول اولیه رابطه جنسی بیگانه است که حتی توانایی ندارد یک شرح حال عادی از بیمار بگیرد. وقت صرف نکردن پزشکان برای بیماری که برای محرمانهترین مشکل خود به پزشک مراجعه کرده موجب میشود که همه افراد قبل از رواندرمانی وارد سیکل معیوب درمان شوند که شاید سالها به طول بیانجامد و در برابر مشکل فرد را حل نکند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه سپید، تنها کاری که بسیاری از پزشکان انجام میدهند این است که بیمار را با کیسهای از دارو بدرقه میکنند. این سخنان بخشی از مصاحبه سید کاظم فروتن رئیس کلینیک سلامت جنسی است. ضرورت توجه بیشتر به کلینیک سلامت جنسی موجب شد تا پروندهای به این موضوع اختصاص یابد. در این پرونده ضمن مصاحبه با فروتن گزارش میدانی از کلینیک هم تهیه شده است که در ذیل میخوانید.
این سوال برای من در بدو ورود به این کلینیک مطرح شد که چرا کلینیک سلامت جنسی باید راهاندازی شود؟
داستان راهاندازی این کلینیک به زمانی بازمیگردد که من به عنوان یک اورولوژیست تخصص گرفته و دردانشگاه شاهد مشغول به کار شدم. این دغدغه برای من بسیار جدی شد که به صورت تخصصی میتوان روی کدام حوزه کارکرد؟ اولویت من برای کارتخصصی دریک حوزه، این بود که کمتر کاری در کشور در این حوزه انجام شده باشد. از سوی دیگر به تخصص من مرتبط باشد و از همه مهمتر اینکه از یک جنبه ارزشی نسبت به نظام و انقلاب برخوردار باشد و فقط از منظرپزشکی واجد اهمیت نباشد. در نهایت به این جمعبندی رسیدم که بحث سلامت جنسی موضوعی است با این سه ویژگی. مسائل جنسی موضوعی بود که بهطور جامع روی آن کار تخصصی صورت نگرفته بود و به علت تاثیر بسیار مهم آن در استحکام خانواده موجب میشد بهعنوان یک موضوع ارزشی و ملی و اعتقادی محسوب شود. به همین دلیل این کلینیک در سال 80-79 در دانشگاه شاهد تاسیس شد تا به صورت تخصصی با کمک همکارانی از اعضای هیئت علمی رشتههای ارولوژی، روانپزشکی، روانشناسی و زنان مسائل سلامت زناشویی را بررسی و درمان کند.
بعد از راهاندازی این کلینیک نوع نگرش شما به مسائل جنسی تغییر کرد؟
بله. بعد ازگذشت مدت زمانی نگرش من نسبت به مسائل جنسی کاملا متحول شد که این نگرش تا قبل ازآن وجود نداشت. زمانی که پزشک عمومی شدم هیچ اطلاعاتی در مورد مسائل جنسی به ما آموزش داده نمیشد. وضعیت به گونهای بود که اطلاعات ما دراین حوزه چیزی درحد صفر بود. در دوره تخصص هم این وضعیت تا حدودی ادامه یافت. در بیمارستان آموزشی ما، موارد خاص اورولوژی از نقاط مختلف کشور ارجاع میشدند. به همین دلیل تمامی همکاران مسائل جنسی را سادهترین مورد پزشکی ارزیابی میکردند. به محض اینکه بیماری با این مشخصات مراجعه میکرد بسیاری از دوستان احساس میکردند که مورد سبکی به آنها رسیده است و با یک قرص و یا آمپول که برای وی تجویز میکردیم سراغ بیمار بعدی میرفتیم. تا زمانی که به عنوان متخصص اورولوژی در دانشگاه شاهد مشغول به خدمت شدم. تجربه کاری به من ثابت کرد که پیشداوریها غلط بوده و مسائل جنسی نه تنها ساده نیست بلکه در بسیاری از موارد پیچیده است.
شما به کدام بخش توجه نکرده بودید؟
در ویزیتهای اولیه شرح حال خوبی از بیمار در حیطه مسائل جنسی گرفته نمیشد و صرفا به شنیدن شکایت بیمار و پرسش دو سه سئوال پیرامون آن اکتفا میشد، درحالیکه چنین مراجعهکنندگانی نیازمند گرفتن شرح حال کاملی هستند. با این حال پس از مدتی علیرغم اخذ شرح حال نسبتا کامل، احساس میکردم بازهم جواب کافی نمیگیریم.
این موارد قبل از راهاندازی کلینیک بود؟
تقریبا همزمان بود. به هرحال هیچ فردی به ما روش درست بررسی و درمان در این حوزه را یاد نداده بود. البته در کشور هم فردی که با دیدگاه اسلامی، روانشناختی و پزشکی بخواهد در این زمینه فعال باشد، وجود نداشت. بعد از مدتی این نتیجه بدست آمد که غیراز شرح حال گرفتن از بیمار باید بیمار را کنار همسرش ویزیت کرد زیرا موضوع اختلالات جنسی در حوزه خانواده کلا دو طرفه بوده و با حضور یک نفر مشکل حل نمیشود. پس از مدتی متوجه شدیم در ویزیت بیماران اثرات متقابل نیازهای جنسی زن و مرد باید توامان مورد توجه قرار بگیرد. امکان دارد مرد مشکل داشته باشد و خانم دچار سردیهایی باشد و تا زمانی که خانم درمان نشود نمیتوان همسرش را درمان کرد. به عبارت دیگر زن را باید در پروسه درمانی خود قرار داد و تنها به پروسه شرح حال گرفتن اکتفا نکرد. بعد از مدتی متوجه شدیم که باز هم نتیجه خوبی از
درمان هایمان گرفته نمیشود. بررسی زیادی صورت گرفت تا اینکه مشخص شد که مسائل جنسی تنها رابطه جنسی نیست. به عبارت دیگر اختلالات جنسی تنها به دستگاه تناسلی خلاصه نمیشود. این بحث با مسائل عاطفی به خصوص در زن درهم تنیده است. اگر گفتمان زوجین و تعامل آنها با یکدیگر و درک تفاوت های زن و مرد مورد توجه قرار نگیرد، نمیتوان مشکلات جنسی را در یک زوج حل کرد. این دستاورد موجب شد تا افق جدیدی پیشروی ما گشوده شود و شاهد تاثیر عمیق اقدامات درمانی خود در برقراری استحکام خانواده شدیم.
به نظر شما پزشکان ما چقدر این نگرش را دارند؟
به نظر من پزشکان ما در حیطه مسائل جنسی عموما اطلاعاتی محدود و تک بعدی دارند. حساسیت موضوع را چنین توضیح میدهم که اگر فردی از نتایج درمانهای انجام شده برای بیماریهای جسمانی خود پس از مراجعه به یک پزشک نتیجه نگیرد به پزشک دیگری مراجعه میکند تا بالاخره بیماری خود را درمان کند، او مشکل خود را به راحتی با پزشکان در میان میگذارد و حتی از آشنایان خود مشورت برای معرفی درمانگری ماهر مشورت میخواهد، اما این موضوع در اختلالات جنسی صادق نیست. به هرحال فرد بیمار به این مشکلات مبتلا است، بعد از مدتها حاضر میشود تا به پزشک مراجعه کند. از طرفی دغدغههای ما با توجه به اینکه حوزه بحث رفتار جنسی و زناشویی در کانون خانواده مورد نظر است نه افراد مجرد ،اهمیت مضاعفی پیدا میکند زیرا برعکس بیماریهای جسمانی پزشکی که یک نفر را باید درمان کنیم در سلامت جنسی باید به دو نفر که زن و شوهر هستند توجه کرد. اختلافات زناشویی ناشی از مسائل جنسی عمدتا زوج های کمتر از 50 سال را در بر میگیرد هر چند مردان بالاتر از 50 سال نیز به علت ناتوانی جنسی مراجعه میکنند ولی این موضوع کمتر موجب مشاجرات خانوادگی و اختلاف در زندگی زناشویی آنها میشود. نکته دیگر اینکه افراد متاهل به سرعت به پزشک مراجعه نمیکنند و رفتن پیش پزشک را زمانی انجام میدهند که مدت زمان زیادی گذشته است و در این تاخیر درمان تنها وی آسیب ندیده است بلکه همسرش هم از نظر عاطفی آسیب دیده است. موضوع سوم اینکه اگر درمانگر نتواند بیمار را درمان کند احتمال کمی وجود دارد که بیمار به پزشک دیگری مراجعه کند. در این موارد احتمالا بهعلت افزایش مشکلات رفتاری در خانواده درمانگر بعدی ممکن است دادگاه خانواده باشد. به همین دلیل، درمان این بیماران بسیار حساس میشود. اگر درمان مناسبی انجام نشود استحکام خانواده متزلزل شده که در نهایت آسیبهای اجتماعی زیادی را می تواند در برداشته باشد. بطور خلاصه باید گفت مشکلات جنسی در بسیاری از موارد جزو مسائل ساده و پیش پا افتادهای نیستند که بخواهیم با تجویز یک قرص و آمپول بهتوان آنها را درمان کرد.
به نظر شما پزشکان این حساسیت را دریافتهاند؟
نه. اگر قرار است مشکلی درمان شود باید ریشههای آن را جستجو کرد. یک پزشک در مواجه با شکستگی دست، با دیدن عکس رادیولوژی کار درمان را آغاز میکند، اما درصورتیکه شما سردرد داشته باشید، پزشک باید عوامل مختلفی را بررسی کند. امکان دارد که فرد فشار خون داشته باشد که به صورت سردرد خود را نشان داده است. اگر بیمار فشار خون بالا داشته باشد پزشک تنها به دادن دارو اکتفا نمیکند. بلکه علت فشار خون بالا را بررسی میکند و شاید متوجه شود که علت بالا رفتن فشار خون، ناراحتی کلیه است. وقتی علت آسیب کلیه بررسی میشود ممکن است متوجه برگشت ادرار از مثانه به کلیه شود. پزشکان در بررسی مشکلات پزشکی بیماران نگاه جامعی دارند. حتی اگر مردی بیماری مقاربتی عفونی داشته باشد، تنها بیمار را درمان نمیکنند، بلکه آموختهاند که باید همسر وی هم درمان شود. پزشکان ما بهخوبی میدانند اگر همسر درمان نشود علیرغم بهبودی اولیه، مرد باز از همسرش که ناقل است بیماری را خواهد گرفت. در واقع هدف نهایی درمان که بهبودی مراجعه کننده است اتفاق نیفتاده است. حال این سوال پیش میآید که چطور ما در بحث سر درد و فشار خون و بیماری مقاربتی این حساسیت را درک کردهایم که خود را فقط به شکایت ظاهری بیمار محدود نکنیم، اما چرا حاضر نیستیم در مشکل جنسی این موضوع را به رسمیت بشناسیم؟
حالا چرا در این مورد دید جامعی وجود ندارد و به طرف مقابل کمتر توجه میشود؟
در دوران آموزش پزشکی عمومی، دانشجوی پزشکی نگرش جامع به بیماریها و علائم و روشهای تشخیصی و درمانی آنها را فرا میگیرد. او یاد میگیرد که تظاهرات یک بیماری ممکن است به اشکال مختلف خود را نشان دهد. او یاد میگیرد که در برخورد با بیمار تب دار، صرفا با دادن یک داروی تب بر، تب بیمار را نباید کاهش داد بلکه علت تب را نیز باید بررسی و بیماری را بهطور
ریشهای درمان کرد و تب گاهی علامت خوبی برای ارزیابی تاثیر درمانهای اصلی است. حال در دوره تخصص، بیماریها به صورت تخصصیتر و در دوره فوقتخصصی با نگاه عمیقتر بررسی میشوند. به عبارت دیگر در آموزش پزشکی ما تفکر داشتن نگرش جامع به بیماریها و سلامت انسان را آموختهایم و در نهایت به فوق تخصص یک موضوع رسیدهایم در حالی که در اختلالات جنسی از ابتدا سراغ فوق تخصص رفتهایم، به همین دلیل امکان ندارد که دید جامعی وجود داشته باشد. وقتی پزشکی دوره مسائل جنسی عمومی را نگذرانده است و روابط متقابل زن و شوهر را نمیداند و درک روانشناسی از رابطه زن و مرد ندارد چطور میتواند مشکلات زن و مرد را حل کند؟ این پزشک به صورت طبیعی نمیتواند روند درمان را به سمت جلو ببرد و بیشتر علامتی درمان میکند. بنابراین لازم است که مسائل جنسی به پزشکان عمومی واجد شرایط طی دورهای خاص آموزش داده شود.
ارزیابی شما این است که آموزش پزشکی در این زمینه باید تجدید نظر شود؟
صد درصد. همانطور که قبلا گفته شد آموزشهای ما در زمینه مسئله مهم اختلالات جنسی بسیار مقدماتی و اولیه و تک بعدی است. بنده چند نکتهای را که جامعه پزشکی باید به آن توجه کافی داشته باشند اشاره میکنم. نکته اول این است که پزشکان باید یک شرح حال خوب از بیمار بگیرند. اگر پزشکی فرصت ندارد که نزدیک به نیم ساعت با بیمار و همسرش صحبت کند بهتر است دست به قلم نبرده و داروهای جنسی برای بیمار تجویز نکند زیرا با این کار، زمان از دست رفته و امکان دارد که زوجی به دلیل تشخیص اشتباه و یا درمان ناقص کارشان به طلاق کشیده شود. هدف پزشک نباید فقط ایجاد توانایی جنسی در مرد برای انجام رابطه باشد بلکه موضوع باید ریشهای مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال اگر پزشک بخواهد زود انزالی مردی را درمان کند باید به همسرش هم توجه کافی داشته باشد. وقتی زن و شوهری برای درمان ناتوانی جنسی مرد و سرد شدن رابطه زناشویی به پزشک مراجعه میکنند باید ابتدا تلاش کرد تا قلب این دو کنار هم آورده شود و زن و شوهر باهم صمیمی شوند و سردی ها کاهش یابد و سپس و یا همزمان به درمان بیماری اقدام کرد. هر چند ممکن است توانسته باشیم با تجویز دو سه قلم دارو جسم آنها را موقتاً کنار هم آورده باشیم ولی قلب های آنان هنوز هزاران کیلومتر با هم فاصله دارد. گاهی ممکن است که شما کار درمان دارویی را آغاز کنید اما زن از برقراری رابطه تنفر دارد در اینصورت این دو، زودتر کارشان به جدایی کشیده میشود. پزشکان باید برای این بیماران وقت بگذارند. این وقت گذاشتن تنها وقت مطبی نیست بلکه باید مطالعات خود را در این حوزه گسترش دهند. به همین دلیل توصیه ما به پزشکان این است که نه تنها دست به قلم نشوند بلکه قلم خود را برای گرفتن شرح حال جامع و کامل زمین بگذارند. پزشکان در این حوزه نباید بلافاصله دست به قلم شده و آزمایش نوشته و یا دارو تجویز کنند و اگر ویزیت چنین مراجعه کنندگانی برای دیگر بیماران حاضر در مطب مشکلاتی ایجاد کند میتوانند وقتی خارج از وقت عادی مطب را به این بیماران اختصاص دهند. نکته دیگر این است که اختلالات جنسی صد درصد ارگانیک یا عضوی وجود ندارد. بطور کلی اختلالات جنسی یا صد درصد روانی است و یا اینکه عضوی بوده و درصدی از عوامل روانی نیز به آن اضافه شده است.
چطور این نتیجهگیری را کردید؟
اختلالات جنسی در افراد متاهل بیماری نیست که تنها با خود فرد ارتباط داشته باشد. مسائل جنسی در ارتباط با فرد دیگری به نام همسر شکل می گیرد. در این موارد این نگرانی همیشه وجود دارد که مبادا فرد در کنار همسر نتواند به وظایف همسری خود عمل کند. این نگرانی حتی به میزان یک درصد میتواند در عملکرد عضوی او تاثیر بگذارد. به عبارت دیگر اختلالات جنسی افراد زیر 50 سال حتما منشا روانی دارد تا خلاف آن ثابت شود. یعنی ممکن است تظاهر بیماری جسمانی باشد ولی عامل ایجاد کننده از یک موضوع روانی نظیر اضطراب منشا گرفته باشد، اما در افراد بالای 50 سال درصد بیماری عضوی به دلیل ابتلا به بیماری هایی نظیر دیابت، فشار خون و بیماریهای عمومی بدن ناشی از سالمندی افزایش می یابد. متاسفانه پزشکان در بسیاری از موارد به دلیل توجه بیش از حد به مسائل عضوی به این نکته حساس توجه کافی نمیکنند. گاهی یک درصد نادیده گرفته شده روند درمان را بهطور جدی تحت تاثیر قرار میدهد. پزشک نباید بگوید که هدف من فقط ایجاد نعوظ کافی در مرد یا کاهش سرعت انزال در او است. بلکه هدف را باید ایجاد یک رابطه لذتبخش و آرامش دهنده بداند. در روند درمان مرد را باید در کنار زن بررسی، کرد زیرا زن به دلیل مدت ها تحمل ناتوانی جنسی یا سرعت انزال شوهرش دچار مشکلات ثانویه از جمله سردمزاجی شده است و عدم توجه به این موضوع درمان پزشک را با مشکل مواجه میسازد. به همین دلیل درمانگران در این حوزه باید دید جامعی داشته باشند و همیشه به ابعاد جسمانی و روانی بیمار و همسرش در زمینه مسائل زناشویی توجه کافی داشته باشند. اگر پزشکی توانایی درمان دارد باید خود وارد شود و درصورت فقدان توانایی باید از افراد با تجربه دیگر کمک و مشورت بگیرد تا مشکل زناشویی زوج برطرف شود.
شما به تفاوتهای موجود در بین زن و مرد اشاره کردید. این ارزیابی شما چه نکتهای را مدنظر قرار میدهد؟
مردها جنبه جسمانی بسیار قوی رفتارهای جنسی را مورد توجه قرار میدهند. اما این مورد در زن صادق نیست. زنان باید بتوانند قبل از برقراری رابطه جنسی، با همسرشان رابطه عاطفی قوی داشته باشند. فقط در صورت تامین نیازهای عاطفی زن از سوی مرد است که بدن زن توانایی پذیرش رابطه با او را خواهد داشت. بیش از 90 درصد زنان ما که سرد مزاج هستند پس از بررسی ها مشخص میشود که مشکل از همسرشان است. به عبارت دیگر در بسیاری از موارد سرد مزاجی زنان ریشه در عدم درک متقابل از سوی همسرشان دارد. در این موارد متاسفانه مشاهده می شود که تنها زنان ارزیابی میشوند و شوهران آنها در مسیر رفتاردرمانی قرار نمی گیرند. نتیجه درمان غلط سردمزاجی زنان بهخصوص با استفاده از انواع پمادها و داروهای موضعی موجب افسردگی و بهانه گیر شدن بیشتر آنان می شود. باید اشاره کنم درصد مواردی که زنان به دلیل مشکل جسمانی سرد مزاج هستند، بسیار کم است که البته تشخیص این موارد مختصر برعهده متخصصین حاذق است.
هرچند شما بر جنبه روانی تاکید دارید، اما بسیاری از پزشکان تنها به جنبه دادن دارو اکتفا میکند در این مورد چه نظری دارید؟
بسیاری از پزشکان به محض اثر نکردن یک دارو؛ به داروهای خوراکی یا تزریقی دیگر رو میآورند و گاهی استفاده از برخی تجهیزات را برای حل مشکل جنسی زوج پیشنهاد میدهند. متاسفانه بسیاری از پزشکان در درمان اختلالات زناشویی مسیر غلطی را طی میکنند. درمان زوج مبتلا به اختلالات جنسی زوایای پیچیده و پنهان فراوانی دارد که در یک شرح حال دو دقیقهای بدست نمیآید.
چه نقایصی در تکنیکهای تشخیصی وجود دارد که پزشک در روند درمان دچار مشکل میشود؟
در بسیاری از موارد پزشکان محترم از روشهای رادیولوژی و آزمایشگاهی و تستهای پاراکلینیکی برای تشخیص کمک میگیرند. باور من این است که تعداد مواردی که پس از یک شرح حال جامع و کامل نیاز به این تستها دارد بسیار نادر است. در حال حاضراین تستها به صورت گسترده استفاده میشوند. در بسیاری از موارد جوابها غلط بوده و بر همان اساس درمان غلط نیز انجام میشود. بهعنوان مثال اگر پزشکان برای بررسی ناتوانی جنسی سونوگرافی داپلر مینویسند، بسیاری از این افراد هنگام انجام تست به دلیل تزریقی که در آلت آنها انجام میشود، به شدت دچار اضطراب می شوند و در نتیجه پاسخ بدست آمده در فردی که در ظاهر مشکل دارد، ولی در واقع سالم است در اثر اضطراب 180 درجه تغییر میکند و مشکل نارسایی عروقی برای مرد مطرح می شود. پاسخی که گاهی سرنوشت زندگی زناشویی یک مرد را کاملا تغییر می دهد. حال اگر پزشک از بیمار شرح حال خوبی بگیرد، متوجه میشود که توانمندی جنسی او در چه وضعیتی است. بسیاری از این افراد می گویند که من نعوظ صبحگاهی خوبی دارم، اما کنار همسرم این نعوظ از بین میرود. این موضوع نشان میدهد که این فرد قطعا سالم است هرچند نتیجه آزمایش چیز دیگری را بگوید. در بسیاری از موارد افراد با روان درمانی و زوج درمانی مشکلشان حل میشود. ما در کلینیک سلامت خانواده دانشگاه، شاهد مراجعه افراد فراوانی بودهایم که پس از گرفتن شرح حال کامل، متوجه شدیم که به هیچ یک از آزمایشات و یا اقدامات رادیولوژیک و یا حتی درمانهای دارویی نیاز نداشتهاند و با کمک تیم تخصصی خود این افراد را درمان کردهایم. توصیه دیگر این است که پزشکان محترم اگر در روند درمانی یک زوج موفقیت نداشتند، نباید به آنها پیشنهاد جدایی بدهند بلکه از متخصصین دیگر در حوزه روانشناسی حتما مشورت بگیرند. بنده معتقدم که بسیاری از این مشکلات به راحتی قابل درمان است. خانمهایی وجود دارند که سالها بعد از ازدواج باکره بوده و چون درمانهای معمول برای رفع ناتوانی جنسی مرد جواب نداده، پزشک به آنها پیشنهاد جدایی داده است. متاسفانه در این موارد بسیاری از دادگاهها این نظریه را ملاک قرار میدهند و حکم طلاق صادر میکنند. در حالیکه باور ما این است که هر مردی که ناتوایی جنسی دارد و همسرش باکره است این مشکلات نیز با اقدامات درمانی بهخوبی قابل حل است و چنین زوجی نباید نگران آینده زندگی زناشویی خود باشند. پروندههای درمانی ما در کلینیک سلامت خانواده شاهد این ادعا میباشد.
آیا شما برای افزایش سطح آگاهی جامعه تخصصی کشور همایش علمی هم داشتهاید؟
بله، ما تا کنون پنج کنگره ملی با عنوان خانواده و سلامت جنسی در کشور برگزار کردهایم که به موضوع سلامت جنسی از ابعاد پزشکی، روانپزشکی، روانشناسی، تربیتی، اجتماعی، فقه و حقوق
پرداخته ایم. کنگره ششم خانواده و سلامت جنسی بهامید خدا قرار است در دی ماه 1394 توسط انجمن علمی سلامت خانواده ایران برگزار شود.
به نظر شما باید چهکار کرد تا این مشکل حل شود؟
اولین قدم این است که روزنامه سپید به صورت جدی یک بار هم شده، وارد میدان شود تا با پیگیریهای خود بتواند زمینه حل مشکل را فراهم سازد. به نظر من مسئولان باید با این موضوع برخوردی عالمانه و شجاعانه و بدور از تعصبهای غلط داشته باشند. لازم است که پزشکان متخصصی تربیت شوند، تا در این حوزه مهارت کافی داشته باشند در حالیکه هیچیک از متخصصان ما در حال حاضر از جمله روانپزشکان، ارولوژیستها، متخصصین زنان و روانشناسان به گونهای آموزش ندیدهاند که بتوانند این مشکلات را بهطور جامع و با توجه به فرهنگ اسلامی کشورمان بررسی و درمان کنند. من تعجب میکنم که چرا در کنار رشتههای فراوانی که حتی برخی از آنها در اولویت نیازهای کشور نیستند، به این موضوع بهعنوان یک رشته علمی کم توجهی میشود. علیرغم اینکه مسئولان اول نظام، بر روی تربیت پزشک این کار تاکید دارند ولی هنوز وزارتخانههایی همچون وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و نیز وزارت علوم تحقیقات و فناوری برای راهاندازی این رشته زمینههای لازم را فراهم نکردهاند. ما در جلسه شورای اسلامی دانشگاهها و مراکز آموزشی شورای عالی انقلاب فرهنگی این موضوع را مطرح کردیم که با استقبال و تایید اعضای شورا مواجه شد و موضوع را با نظر مثبت برای وزارتخانههای بهداشت و علوم ارسال کردند. مشکلات جنسی به گونهای است که یک پزشک عمومی که دوره تخصصی ویژه اختلالات جنسی را گذرانده باشد، میتواند با جامع نگری علمی خود حدود 90-80 درصد آنرا حل کند و10 تا 20 درصد باقیمانده ممکن است نیاز به درمانهای تخصصیتر در حوزههای اورولوژی، روانپزشکی، زنان و یا روانشناسی داشته باشد که بیمار به آنها ارجاع میشود. به هر حال اگر قرار شود که مشکل تشخیص ودرمان اینگونه بیماران در کشور حل شود باید پزشک متخصص این کار تربیت شود تا بتواند محرمانهترین موضوع بین زن و شوهرها را درمان کند.
به نظر سر فصل دروس پزشکی هم باید تغییر کند؟
بحث اصلی ما این است که بعد از فارغ التحصیلی یک پزشک عمومی، برای افراد واجد شرایط باید دوره تخصصی ویژه این موضوع طراحی شود. متاسفانه مکررا شاهد بودهایم که برخی از پزشکان نااگاه توصیههای غلطی به بیماران بعنوان راهکارهای درمانی داشتهاند. کما اینکه به مردان با کاهش میل جنسی پیشنهاد میدهند که فلان فیلم جنسی را تماشا کنید تا میل جنسیتان زیاد شود. من شاهد زندگی های فراوانی بودهام که با انجام چنین توصیههایی زندگی خانوادگی آنها به شدت متزلزل شده و حتی برخی کارشان به طلاق هم کشیده شده است. درمانگران اختلالات جنسی در هیچ رده تخصصی مجاز نیستند که افراد را تشویق کنید تا این فیلمها را ببینند. مفسده فیلم جنسی بسیار بیشتر از نفعی است که فرد عایدش میشـود (که از نظر اینجانب هیچ نفعی جز فراهم کردن زمینه فساد و از هم پاشیدگی خانواده ندارد) مثل اینکه به شما توصیه شود که یک غذای بسیار مقوی ولی سمی بخورید. معلوم است اگر چنین دستوری را اجرا کنید هنوز اثر تقویتی غذا ظاهر نشده است شما فوت کردهاید.
پیشنهاد راهاندازی این رشته را دادید؟
بله. با کمک همکارانمان در کلینیک سلامتخانواده دانشگاه شاهد و پس از مشورتهای لازم با افراد صاحب نظر بهخصوص از حوزه علمیه قم، سرفصلهای این رشته را تنظیم کرده و به طور کامل ارائه کرده ایم. متاسفانه این پیشنهاد در وزارتخانه های ذیربط با موانعی روبرو شده است. من امیدوارم که این مشکل با پیگیری شما حل شود.
نظر شما در مورد کلینیکهای سلامت خانواده چیست؟
نکته مهمی که در ادامه این مباحث باید به آن اشاره کرد، این است که بیماران مبتلا به اختلالات جنسی باید به کجا مراجعه کنند؟ واقعا مردم باید کجا بروند که حداقل متخصصان آن مطالعاتی در این حوزه داشته باشند. به نظر من باید در هر استان و زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی آن استان کلینیکی تحت عنوان کلینیک سلامت خانواده راهاندازی شود. این کلینیکها باید مرجعی امن و مطمئن برای حضور افراد نیازمند باشند و در این کلینیکها متخصصانی مومن و عالم به مسائل جنسی مشکلات زوجین را بررسی و درمان کنند. در ضمن مراکز قضایی استان نیز میتوانند از خدمات مشاورهای این کلینیکها در تصمیمگیریهای حقوقی خود استفاده کنند.
بحث کلینیک خانواده در هر استان هم با مانع برای فعالیت مواجه شده است؟
از سال 82 تا کنون این بحث مطرح شده است. نزدیک به 12 سال از مطرح کردن این موضوع در وزارت بهداشت گذشته است. باتوجه به اینکه آیین نامه پیشنهادی این موضوع هم تنظیم شده است، اما هنوز این آییننامه به تصویب نهایی نرسیده است. حال این سوال مطرح میشود که چرا کلینیک سالمندی و اطفال و طب سنتی و نظایر آن تصویب میشود، اما هنوز نمیتوان کلینیکهای سلامت خانواده را بطور مستقل در دانشگاههای علوم پزشکی کشور راهاندازی کرد؟ و این سوال برای بنده همیشه مطرح بوده است که در حوزه سلامت خانواده چه زمانی میخواهیم از سخنرانیهای زیبا و نوشته های روی کاغذ خارج شویم و تصمیمات عملیاتی بگیریم.
در شبکههای تلویزیونی ماهوارهای و اینترنت مشاهده میشود که مرتب تبلیغاتی در مورد مکملهای جنسی چند کاره صورت میگیرد این داروها از نظر علمی تایید شدهاند؟
بیشتر افرادی که این تبلیغات را انجام میدهند افرادی سودجو هستند که به منافع مالی خود فکر میکنند. این افراد، متخصص تبلیغات فریبکارانه با ظاهری دلسوزانه هستند. همه آنها میگویند، ما میخواهیم لذت جوانی را به زندگی شما برگردانیم. در این شرکت ها درگام اول با تبلیغات خود، نیازی را در مردم ایجاد میکنند. برای داروهایی که تبلیغات وسیع در آن صورت میگیرد اثراتی را ذکر میکنند که بیشتر به معجزه شبیه است ولی اسامی این داروها در کتب معتبر علمی دنیا یافت نمیشود، این افراد کار رسانهای قوی انجام میدهند تا ثابت کنند این دارو همه مشکلات جنسی را حل میکند. در این میان نباید حتی فریب ژورنال علمی را خورد. امکان دارد پولی به یک ژورنال علمی هم بدهند تا مقاله آنها را منتشر کند. متاسفانه در کشور هم هیچ دستگاهی مسئولیت برخورد با چنین شرکت هایی را بر عهده نمیگیرد. به عنوان مثال یکی از این داروهای جنسی که در سطح گستردهای تبلیغات خود را در اکثر داروخانه های کشور انجام می داد، در بروشورهای خود نوشته بود که این دارو به تایید فلان دانشگاه علوم پزشکی هم رسیده و مقاله آن هم منتشر شده است. در متن تحقیق آمده بود که این دارو در 40 درصد مواقع موجب بهبود سرعت انزال در آقایان میشود. حتی نوشته شده بود، اگر به جای یک کپسول، دو کپسول خورده شود اثر آن بیشتر میشود که این موضوع جز فریب مردم هیچ پایه علمی ندارد. این دارو متاسفانه مجوز وزارت بهداشت هم داشت. طبیعی است با این اوصاف، مردم به این تبلیغات بسنده کنند و دارو را با قیمت گزاف تهیه کنند. اما من نام دانشگاه و مقاله را پیدا کردم که متاسفانه در ژورنال انگلیسی آن دانشگاه چاپ شده بود. در این مقاله آمده بود که این دارو موجب شد تا 40 درصد از افراد سرعت انزالشان بهتر شود ولی در ادامه نوشته بود، 40 درصد افرادی که از دارونما نیز استفاده کرده بودند هم بهبود یافتند. این نتایج نشان میدهد که دارو هیچ اثری در درمان نداشته است، بلکه اثرات درمانی آن تلقینی کاملا بوده است. هر چند این نکته در مقاله آمده بود اما شرکت سازنده، با زیرکی قسمت دوم مطلب را حذف کرده بود، و توانسته بود با این کار سود زیادی نصیب خود کند. ما به مردم توصیه میکنیم، سلامت خود را در اختیار افراد ماهواره ای و داروهای تبلیغاتی قرار ندهند و با مراجعه به متخصصان آگاه نظر آنها را در مورد چنین داروهایی جویا شوند.
اما این دارو مجوز وزارت بهداشت داشته است؟
اتفاقا یکی از مشکلات ما مجوزهای وزارت بهداشت است. وزارتخانه به راحتی در حوزه داروهای مکمل غذایی مجوز میدهد، اما بعد این موضوع را بررسی نمیکند که این شرکتها چگونه رفتار میکنند وچه تبلیغاتی را زیر پوشش مکمل غذایی انجام میدهند. دوستان ما در وزارت بهداشت این نکته را به فراموشی سپرده اند که عوارض دارو تنها تاثیرات خونی یا جسمانی آنها نیست. گاهی تبلیغات غلط یک دارو، خانوادهای را متلاشی میکند که بالاتر از عوارض جسمانی و فردی است. به هرحال بسیاری از مکملهای دارویی ادعا میکنند که داروی آنها به نوعی توانمندی جنسی افراد را افزایش داده یا روند انزال را بهبود میبخشند. انتظار ما این است که جلوی این تبلیغات گرفته شود. گاهی این تبلیغات به گونهای انجام میشود که گویی 99 درصد از افراد با استفاده از این دارو و یا تجهیزات مشکلشان حل میشود. بنده معتقدم برای کاهش طلاق در کشور باید مشاوره قبل از ازدواج اجباری شود، زیرا کشور باید تاوان آسیبهای اجتماعی ناشی از طلاق و نیز فرزندان طلاق را بپردازد، ضروری است در اسرع وقت آیین نامه تاسیس کلینیکهای سلامت خانواده در وزارت بهداشت تصویب و ابلاغ شود، معتقدم رشته تخصصی خانواده در زمینه اختلالات جنسی زوجین در وزارت بهداشت به تصویب برسد و در دانشگاههایی که شرایط راهاندازی آن را دارند مجوز، جذب دانشجو داده شود.
مشکلات زوجین در رابطه جنسی
اعظم السادات موسوی/متخصص زنان و زایمان
رابطه جنسی امر جدایی ناپذیر زندگی زناشویی است. با وجود این تعدادی از زنان و مردان متاهل دچار مشکلاتی در این حوزه میشوند که ناچارند تا به پزشک مراجعه کنند. بسیاری از زنان برای برقراری رابطه جنسی مشکل ارگانیک و فیزیکی خاصی ندارند. عدم موفقیت در ایجاد رابطه جنسی بیشتر دلایل روانی دارد که موجب اسپاسم عضلات کف لگن میشود. به همین دلیل عمل مقاربت در بسیاری از موارد دردناک میشود. در چنین شرایطی افراد به کوچکترین تماسی واکنش نشان داده و حالت دفاعی میگیرند. این واکنش دفاعی موجب اسپاسم میشود که رابطه جنسی را بسیار سخت و دردناک میکند. حالت دفاعی گرفتن بیشتر ریشه روانی دارد که موجب میشود تا فرد فرصتی را برای رابطه جنسی فراهم نکند. این افراد امکان دارد که در اولین رابطه جنسی خاطره ناخوشایندی داشته باشند یا اینکه افسانهها آنها را نگران کرده باشد. وجود این ریشههای روانی موجب میشود که عملکرد بدنی این افراد هنگام ایجاد رابطه جنسی دچار اخلال شود.
شاید عدهای تصور کنند که این افراد چندان اجتماعی نیستند، اما واقعیت این است که برخی از این افراد بسیار اجتماعی هستند با وجود این، در امر رابطه جنسی موفق نمیشوند. در شرایطی که فرد از نظرجسمی شرایط خوبی دارد و علت زنانگی مانع ایجاد رابطه نمیشود. باید راهکارهای دیگر را دنبال کرد. یکی از این روشها این است که فرد تحت آموزشهای جنسی قرار بگیرد. اگر این روش بینتیجه ماند، در غیر اینصورت باید با روانشناسانی که در زمینه امور جنسی کار کردند، مشورت شود. روان درمانی در بسیاری از موارد مشکلات این دوستان را حل میکند. به هرحال ریشههای روانی موجب میشود تا فرد از نظر جسمی شرایط مساعدی برای ایجاد رابطه نداشته باشد.
در صورت اجرایی کردن این روشها میتوان از داروهای ضد اسپاسم کمک گرفت. این داروها عضلات را برای مدت زمانی کوتاه فلج میکند و در نهایت موجب میشود تا فرد نتواند رفلکس داشته باشد. اگر این مراحل طی شود، میتوان به جرات گفت که دیگر مشکلی وجود ندارد و کار بیمار به جراحی نمیکشد. با تزریق این دارو میتوان بدن را برای ایجاد رابطه جنسی آماده کرد. اگر به کارگیری این شرایط جواب نداد، میتوان گزینههای دیگررا بررسی کرد. در برخی از خانمها مشکل ناهنجاری مختصر در دیواره رحم وجود دارد یا اینکه پرده بکارت از ضخامت زیادی برخوردار است. در چنین شرایطی باید هرچه زودتر این مشکل را برطرف کرد تا زندگی فرد دچار مشکل نشود. به هرحال ناکامی در ایجاد رابطه جنسی تمام زندگی فرد را تحت تاثیر قرار داده و امکان دارد که زندگی فرد را بحرانی کند.
وجود اختلالات جسمانی زیاد شایع نیست، اما به هرحال چندان کم هم نیست.شما نباید تصورکنید که همه این اختلالات روانی است. به همین دلیل من توصیه میکنم که همه افراد ابتدا وضعیت جسمانی خود را رصد کنند و زمانی که از طبیعی بودن ساختار بدنشان اطمینان پیدا کردند، در صورت بروز مشکل در ایجاد رابطه جنسی؛ میتوانند به روانشناس مراجعه کنند. به همین دلیل ما به زوجین توصیه میکنیم که در ابتدای تشکیل زندگی به یک متخصص مراجعه کنند تا خیالشان از نظر ساختار فیزیولوژیک راحت شود. در گام بعد باید آموزش روابط جنسی ببینند، بسیاری از افراد متاهل نسبت به اصول این رابطه ناآگاه هستند و این ناآگاهی موجب عدم موفقیت آنها میشود. بدتر اینکه بسیاری عنصر ایجاد عاطفه و توجه به وضعیت روحی را نادیده میگیرند، در این شرایط زنان از ایجاد رابطه چندان استقبال نمیکنند. به هرحال رابطه جنسی باید در یک بستر عاطفی قوی شکل بگیرد که تحقق این مهم نیازمند درک بهتر یکدیگر است. درصورتی که شرایط به صورت همه جانبه فراهم شد،زوجین میتوانند رابطه جنسی برقرار کنند. در غیر اینصورت با وجود برخورداری از بدن سالم نمیتوانند با یکدیگر رابطه برقرار کنند. به همین دلیل باید برای رفع مشکل به تمام عوامل تاثیرگذار توجه کرد.
گــزارش
یک روز با مراجعان کلینیک سلامت جنسی
در لابه لای درختان سر به فلک کشیده در خیابان ایتالیا تابلوییکوچک خودنمایی میکند. تابلوییکه عنوان سلامت جنسی در آن درج شده است. حک شدن همین عبارت کافیاست تا مشخص شود که کارکرد این کلینیک چیست؟ ساختمان قدیمی کلینیک ساختمانیاست که خیلی زود حس اطمینان و اعتماد را به افرادی میدهد که با ترس و نگرانیو دلهره پا به آنجا گذاشتهاند.این استرس در بین مراجعان آنقدر قوی است که بسیاری حاضر نیستند که تابوی موجود را بشکنند و بدون نگرانی در آنجا حضور یابند. شاید همین انگارهها موجب شده که دو برادر مراجعه کننده، موضوع رفت و آمد خود را از یکدیگر پنهان کنند. موضوعیکه سید کاظم فروتن، رئیس کلینیک آن را به آرامیبیان میکند تا نشان دهد که راهاندازی این کلینیک با چه دشواریهاییروبرو بوده است. وجود این تابوها کار گزارش میدانی را بسیار سخت کرد به گونهای که بسیاری از افراد مورد سوال نه تنها علت مراجعه را بیان نمیکردند، بلکه رفتار چندان خوشایندیهم نداشتند.
علی 36 ساله از جمله افرادی بود که به سختیحاضر به مصاحبه شد. ویاز جمله افرادی بود که در حین مصاحبه خود با سپید آرزو کرد ای کاش 6 سال پیش به این کلینیک مراجعه کرده بود. ویاز دورانیسخن گفت که امکان ایجاد رابطه با همسر خود را نداشته و به هر دری زده بود تا بتواند زندگیاش را حفظ کند. علی با بیان اینکه بسیاریاز پزشکان وی را به موش آزمایشگاهی تبدیل کرده بودند، گفت: «شاید باور نکنید من در این مدت برایحفظ زندگی هر کاری کردم. زمانیکه از پزشکان نتیجه نگرفتم با وجود اینکه تحصیلکرده هستم به رمال و آینهبین هم متوسل شدم. تا پیش از آن همیشه افرادی را که پیش این افراد میرفتند شماتت میکردم اما باور نمیکردم که یک روز پیش فردی بروم که بخواهد با رمالی و آینهبینی مشکل من را حل کند.» وی در ادامه افزود: «در این مدت همه کاری کردم تا مبادا دختر مورد علاقهام را از دست بدهم. همواره نگران بودم که شاید همسر باکرهام بخواهد از من جدا شود. هرشب با این کابوس، از خواب میپریدم و فریاد میکشیدم.» علی در حالیکه آن دوران را دوره زندگی جهنمی نامید، اظهار داشت: «یک روز به صورت اتفاقی از خیابان ایتالیا رد میشدم که تابلوی کلینیک سلامت جنسی جلب توجه کرد. ابتدا برایورود به این کلینیک ترس داشتم. حتیده بار تصمیم گرفتم وارد شوم، اما در نهایت پشیمان شد. با همسرم هم صحبت کردم. همسرم گفت که ما همه کاری را انجام دادیم خوب برو یک سر به این کلینیک بزن؛ ضرری ندارد.» ویدیماه 93 را نقطه تحول زندگیخود دانست وگفت: «در آن روز سرد وارد کلینیک شدم و در نهایت با یک روانشناس صحبت کردم. بعد از مدتیهمسر من هم به جلسات دعوت شد. برایخودم هم قابل باور نبود که تمام مشکل ناتوانیجنسی من ریشه روانی داشته است. زمانیکه به یاد میآورم که قرار بود برایمن پروتز کار گذاشته شود.در این مدت من داروی بسیاری استفاده کردم. وقتیاین خاطرات را مرور میکنم، گریهام میگیرد.»
فاطمه 40 ساله از جمله افراد دیگریاست که با اکراه درخواست مصاحبه را پذیرفت. وی که قرار است شش ماه دیگر مادر شود تمام سالهای از دست رفته را مانند فیلم سینمایی بیان میکند و میگوید: «امروز اینجا آمده ام تا از مدیران کلینیک تشکر کنم . البته یک دسته گل و شیرینی نمیتواند زحمات این دوستان را جبران کند، اما این حداقل کاریاست که از دست من برمیآید. من سالها با این مشکل زندگی کردم. نزدیک به 17 سال از زندگی متاهلی من گذشته بود، اما رابطه جنسی مناسب را تجربه نکرده بودم تا اینکه یک متخصص زنان در شهر یاسوج این کلینیک را در تهران به من معرفی کرد.آن روزیکه به همسرم موضوع کلینیک را گفتم با من برخورد بدیکرد و گفت که حاضر نیست دیگر به هیچ پزشکی مراجعه کند چون دیگر از ما گذشته است و گفت مگر زنگوله پایتابوت میخواهم!» ویدر ادامه افزود: «به هرحال نزدیک به سه ماه با همسرم صحبت کردم که حاضر شد به تهران بیاید. زمانیکه به کلینیک مراجعه کردم با موضوع جالبیمواجه شدم، در تمام این دوران من به دلیل ترس و اضطراب فضاییرا ایجاد کرده بودم که همسرم ناخودآگاه در آن فضا ناتوان میشد، به همین دلیل با وجود برداشتن پرده بکارت هم امکان ایجاد ارتباط فراهم نشده بود.»
فاطمه با بیان اینکه اگر زودتر باردار میشد، الان فرزندش دبیرستانیبود، گفت: «من تصور نمیکردم که ترس دائمی من از ایجاد رابطه جنسی در نهایت موجب شد تا همسرم ناتوان شود. تا آن زمان تصور من این بود که همسرم از نظر ساختار بدنی اشکال دارد و همه مشکل متوجه او است.به هرحال شش ماه درمان من در این کلینیک طول کشید تا اینکه باردار شدم.»
ویبا بیان اینکه اگر مشکلش حل نمیشد، مجبور بود به این زندگیسرد و بیروح ادامه دهد، تصریح کرد:«در تمام مدت درمان آرزو میکردم که ایکاش این کلینیک در مراکز استان راهاندازی میشد. به هرحال همه مانند من خوش شانس نیستند که پزشکیاین مرکز را به آنها معرفیکند. فارغ از این بسیاری پول رفت و آمد ندارند و به همین دلیل هرگز به این مراکز مراجعه نمیکنند.»
داریوش از جمله افرادیاست که تجربه سه بار خوابیدن تا صبح در کلینیک ناباروری را دارد. وی گفت:«خانواده من و همسرم هر دو در شهرستان هستند، زمانیکه قرار بود من در کلینیک بخوابم به صورت کاملا اتفاقی خانواده همسرم به تهران آمدند. من و همسرم واقعا نمیدانستیم باید چه کار کنیم. در نهایت با مشورت همسرم قرار شد. من تظاهر به کلیه درد کنم تا همسرم مجبور شود من را به بیمارستان برساند. زمانیکه از درد به خود میپیچیدم خانواده همسرم گفتند که باید داریوش را به بیمارستان برسانیم، حتیپدر همسرم گفت که ما را میرساند. همان زمان همسرم گفت که من خودم داریوش را به بیمارستان میبرم. وقتیاز خانه خارج شدیم همسرم من را کلینیک برد و خودش به خانه بازگشت و گفت که داریوش در بیمارستان لبافینژاد بستریشده است.» این مرد 38 ساله در ادامه افزود:«من باور نمیکردم که با یک نسخه بسیار ساده درمان شوم، اگر قرار بود با پول درمانم ماشین بخرم، حتما یک پژو 206 میتوانستم بخرم.»
شاید برایفردیکه در جریان مشکلاتیمشابه قرار نگرفته باشد این سوال مطرح شده باشد که چرا باید چنین کلینیکهایی راهاندازی شود. مگر چه ضرورتی وجود دارد که این کلینیکها گسترش یابند؟ اما مروریکوتاه به اخبار نشان میدهد که نیمیاز طلاقها به دلیل مشکلات جنسی رخ میدهد. در موارد بسیار نادری افراد این موضوع را به صراحت بیان میکنند و در موارد شایعتریآن را در قالب عدم تفاهم و ... به نمایش میگذارند. اگر این کلینیکها فعالیت خود را گسترش داده و از سویدیگر در مقطع تخصص رشته سلامت جنسیتاسیس شود تا پزشکان کاردان در این حوزه تربیت شوند. میتوان امیدوار بود که مشکلات جنسی به راحتی حل شود.حل این مشکلات متضمن ورود شجاعانه وزارت بهداشت برای تاسیس رشته تخصصی سلامت جنسی از یک سو و راهاندازی این کلینیکها در سراسر کشور است. در این صورت میتوان امیدوار بود که سلامت جنسی و تاثیر آن بر روابط اجتماعی افراد بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد.
روان درمانی را در حل مشکلات جنسی جدی بگیرید
لیلا حیدری نسب/عضو هیات علمی دانشگاه شاهد و عضو هیات مدیره انجمن سلامت خانواده
بسیاری از موارد مراجعه کننده به کلینیک افرادی هستند که دغدغه اصلی آنها مسائل و مشکلات جنسی نیست. امکان دارد که فرد به دلیل نارضایتی از زندگی زناشویی به این کلینیک مراجعه کرده باشد. این افراد به مراکز دیگری هم مراجعه کردند، اما درمان نشدند. فرد به این کلینیک مراجعه میکند تا مشکل خود را حل کند، درحالیکه مشکل اصلی را مسائلی به جز مشکلات جنسی میداند. به عنوان مثال ممکن است فردی به خاطر مشکلات کلی زناشویی یا مشکلات جسمانی به متخصص و پزشک مراجعه کرده باشد و تشخیص روانشناختی از جانب پزشک برای او تجویز نشده باشد. در چنین وضعیتی بیمار ممکن است با رنج خود زندگی کند یا موقتا حالش بهبود یابد، اما احساس نارضایتی و عدم آرامش ممکن است او را به سمت مراکز روانشناختی نظیر کلینیک سلامت خانواده سوق دهد.
زمانی که چنین افرادی تحت مشاوره با یک روانشناس قرار میگیرند، مشخص میشود که این احساسات ناخوشایند که خود را به شکل مسائل جسمانی یا بیقراری و افسردگی نشان داده است، از زمانی شروع شده است که به رابطه جنسی او و همسرش آسیب وارد شده است. در بسیاری از موارد نقش بیمار هم در تشخیص غلط موثر است . فرض کنید که بیمار با همسرش مشکلات زیادی در حوزه روابط جنسی و روابط متقابل دارد، اما دلیل مراجعه وی به کلینیک این است که احساس بیحوصلگی یا بی انرژی بودن یا مشکلات جسمانی نظیر سردردهای دائمی را تجربه کرده است. در این موارد مهمترین دلیل برای تشخیص اشتباه این است که بیمار احساس امنیت در برابر متخصص ندارد و البته با توجه به این که مسائل جنسی از جمله مسائل خصوصی زندگی هر فرد است که دیگران تمایلی به مطرح کردن آن در نزد دیگران حتی پزشک یا روانشناس ندارند این مسئله شاید طبیعی و پذیرفتنی به نظر برسد. به همین دلیل ارزیابی همه جانبه در درمانهای روانشناختی مورد تاکید است.
در درمانهای روانشناختی نمیتوان صرفا بر درمانهای دارویی اتکا کرد .به عنوان مثال اگر در درمان اختلال واژینسموس صرفا با نگاهی جسمانی مسئله را بررسی کنیم و نظیر مواردی که داشتهایم به جراحی پرده بکارت بپردازیم ، گرچه انتظار داریم که بیمار دیگر اضطراب از نزدیکی را نداشته باشد ، اما چون مسئله کاملا روانشناختی است و بیمار هراس و اضطراب از نزدیکی و آسیب دیدن را دارد ، مشکل همچنان پابرجا میماند و درمان صورت نمیگیرد. مشکل اصلی به ذهن این فرد بازمیگردد که توان ایجاد رابطه را از وی گرفته است. هرچند درمانهای روانشناختی از سایر درمانها وقتگیرتر است، اما در صورت تشخیص و درمان درست این درمانها پایدار میمانند.
در گام نخست باید بدانیم که مسئله جنسی در انسان صرفا یک موضوع زیستی نیست. این رابطه، در انسان کاملا موضوعی روانشناسی است که این بعد میتواند سایر جنبهها را تحت تاثیر قرار بدهد. حتی در مواقعی که ما انتظار داریم که مثلا با معاینات دقیق پزشکی مسئلهای نظیر مشکلات نعوظی را بررسی کنیم. ممکن است که نتیجه ما را شگفت زده کند و بیمار کاملا تحت تاثیر شرایط روانی و ذهنی خویش علیرغم سلامت جسمانی، مشکل نعوظی را نشان دهد. نظیر این مورد فردی بود که بهخاطر وجود این مشکل با همسر خویش مراجعه کرده بود و در معاینات اورولوژی که از طریق تزریق به اجسام غاری انجام شده بود، تشخیص اختلال نعوظ را گرفته بود درحالی که پس از درمانهای روانشناختی مشکل حل شد و روابطجنسی بهنجار دوباره برقرار شد. از این رو دوباره تاکید میکنم که رابطهجنسی در انسان تنها بعد زیستی ندارد. امکان دارد که این رابطه در سنین بالا و ابتلا به دیابت، ام اس برخی از مشکلات جسمانی آسیب ببیند، اما گستره تاثیرات مشکلات جسمی بسیار اندک است. اگر مسیر و آهنگ درمانی درست باشد، امکان دارد که یک روانشناس بالینی در جلسات محدودی مشکلی نظیر واژینسموس را حل کند.
بههرحال «آگاهی بخشی» نقش بسیار مهمی را در حل این مشکل ایفا میکند. در مواردی شاید مردم خیلی از این خدمات استقبال نکنند. فارغ از مسائل فرهنگی مشکلات زیادی همچون در دسترس نبودن متخصصان و تحت پوشش بیمه نبودن این خدمات در این عدم استقبال نقشدارد. اگر بیمار از مراجعات خود نتیجه بگیرد، علاوه بر اینکه درمان را جدی میگیرد و آن را نیمه کاره رها نمیکند و دیگران را نیز در دریافت کمک از این خدمات تشویق کرده و آنها را به این مراکز معرفی میکند. به نظر میرسد و در این زمینه باید آگاهی کافی به افراد داد تا فرد بداند که جایی وجود دارد، میتواند مشکل آنها را حل کند. باید بدانیم که بیتوجهی به مسائل روانی در ایجاد اختلالات از جمله اختلالات جنسی ، نادیده گرفتن علم و دانش نوین است و نمیتوان بدون توجه به صدها مقالات علمی معتبر که به مسائل روانشناختی اختلالات جنسی توجه کرده است، صرفا به درمانهای زیستی و دارویی پرداخت و امیدوار بود که بتوان این اختلالات را درمان کرد و به خانواده ها در به دست آوردن آرامش و سلامت روانی زوجین کمک کرد.
باورش این بود که جامعه پزشکی هنوز نمیداند که مشکلات جنسی با سین نوشته میشود یا صاد میگوید. آنقدر جامعه پزشکی با اصول اولیه رابطه جنسی بیگانه است که حتی توانایی ندارد یک شرح حال عادی از بیمار بگیرد. وقت صرف نکردن پزشکان برای بیماری که برای محرمانهترین مشکل خود به پزشک مراجعه کرده موجب میشود که همه افراد قبل از رواندرمانی وارد سیکل معیوب درمان شوند که شاید سالها به طول بیانجامد و در برابر مشکل فرد را حل نکند.
نظر شما