سلامت نیوز: دکتر معین با جدیت با تصویب این مصوبه مخالفت كرد و این مصوبه را یكی از تهدیدات جدی استقلال رای و منزلت جامعه پزشكی عنوان كرد. او با اشاره به بزرگترین پزشكان كشور از جمله دكتر محمد قریب، پدر علم طب كودكان كشور گفت كه قریب به اتفاق بزرگان طب در ایران، همیشه مطب داشتهاند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه اعتماد نوشت: دكتر مصطفی معین را چه به عنوان وزیر دولتهای كارگزاران و اصلاحات بشناسید، چه كاندیدای ریاستجمهوری اصلاحطلبان در سال ۸۴، چه او را با استعفاهایش از پست وزارت و در دفاع از دانشجویان به یاد بیاورید.
چه با عملكردش به عنوان نماینده مردم شیراز و تهران و اصفهان و چه رد صلاحیتش در انتخابات مجلس دوره گذشته، فرقی نمیكند. دكتر مطصفی معین بیش و پیش از هر كدام از این سمتهای اجرایی و سیاسی یكی از حاذقترین پزشكان اطفال كشور است. «من از نوجوانی معترض و انقلابی بودم و به نوجوانان همسن خودم میگفتم، میخواهم پزشك شوم تا مجبور به همكاری با نظام شاهنشاهی نباشم. پزشك است و گوشیاش. توی بیابان هم میتواند كارش را بكند بدون اینكه به سرمایه و قدرت و حمایت یا استخدام دولتی احتیاج داشته باشد.»
همانطور كه در نگاه و رویكرد نوجوانی دكتر معین دیده شده بود، او پزشك شد و یكی از جسورترین مبارزان انقلابی ماند. پس از انقلاب هم سالها در كسوت وزارت و نمایندگی مجلس به مردم خدمت كرد اما هرگز از دنیای طبابت فاصله نگرفت.
اتاق كار او كه شاگرد دكتر رضا قریب برادر كوچكتر دكتر محمد قریب پدر پزشكی اطفال كشور
در دانشگاه شیراز بود، مملو از نوشتهها و عكسها و كتابهایی است كه یادآوریكننده رعایت اخلاق متعالی حرفهای در پزشكی است.
او پس از استعفا از سمت وزارت، به عنوان ریاست انجمن آسم و آلرژی ایران و مركز تحقیقات ایمونولوژی، آسم و آلرژی به مسوولیتهای علمی و اجتماعیاش ادامه داد. بیش از ١٤٠ مقاله علمی منتشر كرد و درسال ٢٠١٥ در زمره یك درصد دانشمندان برجسته جهانی قرار گرفت و نیز بیش از ٢٠ عنوان تالیف و ترجمه در كارنامه كاریاش به عنوان یك استاد دانشگاه، یك پزشك و یك فعال اجتماعی و فرهنگی به چشم میخورد. بنابراین پس از مصوبه منع فعالیت پزشكان در بخش دولتی و خصوصی، سراغ او رفتیم كه با او در خصوص یكی از صنفیترین مصوبههای حوزه بهداشت و درمان گپ بزنیم. اگر چه نگاه مصلحانه دكتر معین به جامعه اجازه نداد بحث ما در حیطه مسائل حرفه پزشكی باقی بماند، اما معین با جدیت با تصویب این مصوبه مخالفت كرد و این مصوبه را یكی از تهدیدات جدی استقلال رای و منزلت جامعه پزشكی عنوان كرد. او با اشاره به بزرگترین پزشكان كشور از جمله دكتر محمد قریب، پدر علم طب كودكان كشور گفت كه قریب به اتفاق بزرگان طب در ایران، همیشه مطب داشتهاند.
در جریان مصوبه منع اشتغال پزشكان در بخش خصوصی هستید. شما سالها در سمتهای اجرایی فعالیت داشتید و با مطالبات توده مردم از مدیران اجرایی و قانونگذار آشنایید. به نظرتان پشت این مصوبه مطالبات مردمی است؟
البته من در حوزه بهداشت و درمان تجربه كار اجرایی نداشتهام، با این حال معتقدم این طرح غیركارشناسی و هیجانزده تصویب شده است. در واقع این مصوبه در گذشته هم بارها مطرح شده ولی هیچوقت اجرایی نشده است و به نظرم هنوز و همچنان كار كارشناسی دقیقی روی آن صورت نگرفته است. اصولا با توجه به تجربهای كه از مجلس و دولت دارم، اصولا طرحها به نسبت لوایح قانونی كمتر كارشناسانه و با پشتوانه علمی تدوین میشوند و بسیاری از اوقات تحت تاثیر فضای حاكم بر جامعه و التهابات احساسی قرار میگیرند.
به نظرتان اینبار این مصوبه قابل اجرا است؟
نخیر. این طرح نه پشتوانه علمی دارد و نه عملی و حتی اجتماعی و به نظرم قابل اجرا نیست.
پزشكان زیادی علیه این مصوبه اعتراض كردهاند و در فضای ملتهب علیه جامعه پزشكی برخی این اعتراضها را به معنای اولویت دادن منافع صنفی بر مصالح عمومی قلمداد كردهاند. نظر شما چیست؟
پزشكی یك حرفه عادی نیست؛ یك رسالت انسانی، اخلاقی و معنوی است. پزشك سوگند میخورد كه در همه شرایط، منافع و حقوق بیمار و سلامت جامعه را بر منافع خود مقدم بداند. بسیاری از پزشكان بر این سوگند پایبند هستند. به نظر من مقاومت جامعه پزشكی نه به عنوان مقاومت صنفی و انتفاعی بلكه به علت ماهیت رشته پزشكی است. پزشك با جان، سلامت و راز و ناموس مردم ارتباط دارد. بنابراین داشتن استقلال رای، تامین مادی و منزلت اجتماعی و برخورداری از سطح بالایی از كرامت و عزت نفس از ضروریات حرفه پزشكی و پزشكان است. پزشك باید بتواند بدون هیچ دغدغهای مسوولیت حرفهای و رسالت اخلاقی و انسانی خود را پیگیری كند. بر همین اساس باید در مقابل هر اقدامی كه برخلاف استقلال و كرامتش است، بایستد.
بنابراین شما این مصوبه را برخلاف استقلال پزشك میدانید؟
كاملا. پزشك را نباید مجبور كرد فقط در یك نهاد دولتی مشغول به كار باشد تا بعد مجبور شود هر كاری كه سازمان متبوعش از او میخواهد انجام دهد. من زمانی كه دبیرستان بودم و با توجه به اینكه انقلابی بودم و معترض به نظام شاه، واز سوی دیگر گرایش سرشتیام هم به سمت رشته پزشكی بود در بحث با هم سن و سالانم میگفتم، «پزشك است و گوشیاش!». نه سرمایه لازم دارد و نه حمایت و نه لازم است با حكومت شاه كار كند. من معتقد بودم وهستم كه استقلال پزشك یكی از ملزومات اصلی سلامت جامعه است.
حالا اجازه بدهید سناریو منفی را بررسی كنیم. با توجه به اینكه شما شدیدا با این مصوبه مخالفید، بر فرض اینكه این مصوبه اجرایی شود به نظرتان چه چالشهایی پیش روی نظام سلامت خواهد بود؟
نخستین چالش و ضرر متوجه بخش دولتی نظام سلامت است. طبعا با اجرای چنین طرحی بخش دولتی از اطبایی كه از شخصیت علمی و اخلاقی و مقبولیت اجتماعی بالایی برخوردار هستند؛ خالی میشود. یعنی به نظرم هیچ پزشك پر سابقهای حاضر نخواهد شد یك محدودیت غیرمنطقی را تحمل كند، او ترجیح میدهد با حفظ آزادی شخصیاش به خدمترسانی به مردم ادامه دهد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت كه با این مصوبه مردم ضرر میكنند و نظام سلامت كشور دچار افت جدی میشود.
مدافعان این مصوبه دلایلی همچون التزام پزشكان به درمان بیمار در بخش دولتی، اختصاص وقت كامل به بیماران و اختصاص زمان بیشتر به كار را مطرح میكنند. چقدر این دلایل به نظر شما منطقی میآید؟
ما در پزشكی به یك اصل مهم اعتقاد داریم «مقدم بودن تشخیص و پیشگیری بر درمان» برای تشخیص و پیشگیری باید بیماری را آسیبشناسی كنیم. باید تشخیص دهیم كه بیماری چه علل و ریشههایی داشته و چرا بروز و شدت پیدا كرده است. این روش در طب بهشدت مطلوبتر از درمان علامتی و برخورد تسكینی با بیماری است. در این خصوص هم باید تشخیص وپیشگیری و حل مساله را مقدم بر برخوردهای تسكینی بدانیم. مسوولان باید از خود بپرسند چرا پزشكان در بخش دولتی وقت كمتری میگذارند و بهرهوری پایینتری دارند؟ دلایل بسیار زیادی را میتوان لیست كرد. بروكراسی بیش از حد بخش دولتی مانع فعالیت سازنده پزشكان است، پزشك تامین نیست، تعرفهها واقعی نیست. یعنی حتی اگر تعرفههای درمانی ایران را با تعرفه درمانی تركیه و عراق و كویت و... مقایسه كنیم باز هم از پایین بودن تعرفهها شگفتزده خواهیم شد. ویزیت یك پزشك در كشورهای همسایه ما تا ۱۰۰ دلار است در حالی كه در ایران چندین برابر كمتر از این رقم است. حال اگر تعرفهها واقعی باشد و بیمهها تعرفهها را پوشش دهند، پزشك از شتابزدگی در كار بینیاز میشود.
از سویی زمینه كار هم باید اصلاح شود. در بخش دولتی میبینیم كه مثلا۵۰ بیمار در لیست انتظار ویزیت هستند. اگر پزشك وقت بیشتری را برای یك بیمار صرف كند تا به تشخیص درستتری برسد، صدای بقیه مریضها درمیآید.
بنابراین شما سیستم را مسوول نابسامانی موجود در بخش دولتی درمان میدانید؟
بله، به نظرم سیستم بهداشت و درمان و تامین اجتماعی كشور برای ایجاد فضای كاری علمی، منطقی و با بهرهوری مناسب به ساماندهی نیاز دارد. در واقع زمانی كه با نگاه علمی و جامعهشناسانه و آسیبشناسانه این موضوع را بازنگری میكنم، آفتهای جدیتری را پشت این مصوبه میبینم. ما در كشورمان از دو مشكل بزرگ سیاستزدگی و عوامزدگی یا عوامفریبی رنج میبریم و در این مصوبه هم رد پای این آفتها مشاهده میشود. اما زمانی كه مسائل تخصصی مانند دانش طب كه با سلامتی مردم در ارتباط است به این آفات آلوده شود منجر به ایجاد بیاعتمادی و عكسالعملهای عصبی در جامعه میشود و به نظام سلامت آسیب جدی میزند.
مدتی است بر پایه اتفاقاتی همچون فوت آقای كیارستمی حجمه سختی علیه پزشكان مطرح شده است. به نظر شما چگونه میتوان شكافی كه بین جامعه و جامعه پزشكی ایجاد شده است را ترمیم كرد؟
فوت آقای كیارستمی حادثه اسفباری بود. هنرمندان و پزشكان هر دو جزو گروههای مرجع جامعه هستند و در رشد و جهت دادن و ارتقای فرهنگ نقش مهمی را ایفا میكنند. اما باید به خاطر داشته باشیم كه در مباحث تخصصی همچون مسائل پزشكی، نهادهای بسیار سختگیر انتظامی و حقوقی وجود دارد كه به مسائل اینچنینی بدون هیچ اغماضی رسیدگی میكنند. اما زمانی كه این مباحث به صورت هیجانزده و احساسی مورد بحث قرار میگیرد، اعتماد مردم به سیستم بهداشت و درمان مخدوش میشود. و در این میان كسی كه آسیب میبیند همچنان مردم هستند. واقعیت این است كه ما هرگز بینیاز از مراجعه به پزشك نیستیم و برای دریافت خدمات بهتر و به دست آوردن سریعتر سلامتمان بهتر است رابطهمان با پزشكان مبتنی بر اعتماد و صمیمیت و صداقت باشد و همكاری با پزشك را برای سلامت خود در اولویت قرار دهیم. حالا زمانی كه هجوم جدی علیه پزشكان آغاز میشود، اعتماد و صمیمیت و همكاری بیمار با پزشك آسیب میبیند كه همین امر در بهبود بیماری اثر منفی میگذارد.
به نظر میرسد در این میان نقد اصلیتان به رسانههاست؟
به نظرم در مسائل اینچنینی مسوولیت رسانهها بسیار خطیر است. رسانه باید بتواند ابعاد مختلف چگونگی انتشار خبر در حوزه سلامت را بشناسد و بررسی كند و در واقع به مردم و مسوولان آموزش بدهد. واقعیت این است كه در بسیاری از مسائل مهم سالهای اخیر، صدا و سیما به جای آموزش، بدآموزی داشته و بقیه رسانهها هم به ابعاد منفی پوشش غیر كارشناسانه برخی از اخبار یا بدون رعایت اخلاق رسانه توجهی نكردهاند.
رابطه مخدوش بین رسانهایها و پزشكان را چگونه میتوان بهبود بخشید؟
به نظرم مهمترین راهكار این است كه بین رسانهها و نهادهای علمی و تخصصی و جامعه پزشكی گفتوگو وارتباط خوبی شكل بگیرد. باید هر دو طرف با توجه به منافع و حقوق سلامت جامعه احساس مسوولیت كنند و تلاششان را برای آموزش به مردم معطوف كنند.
شما سالهاست مدیر انجمنهای زیادی هستید كه ایجاد فضای گفتوگویی در رشتههای مختلف از جمله رسانه و پزشكی را در دستور كار خود قرار دادهاند. از جمله كرسی سلامت یونسكو كه همایشهای سلامت روان و رسانه را برگزار میكند. این همایش چه كمكی به نزدیك شدن رابطه پزشكان و رسانهها ایفا كرده است؟
سال ٨٣ كه كرسی یونسكو در آموزش سلامت آغاز به كار كرد؛ در جلسات متعددی سیاستها و اولویتهای سلامت جامعه بررسی شد. نخستین اولویت «اختلالات روانی» بود كه بیشترین هزینه وخسارت اجتماعی و خانوادگی و اقتصادی را به فرد و جامعه تحمیل میكند. در این زمینه مهمترین نقش را رسانهها ایفا میكنند.
بر همین اساس همایشی كه به آن اشاره كردید، پایهگذاری شد. حالا كه هفتمین دوره «همایش سلامت روان و رسانه» را در اسفندماه امسال پیش رو داریم؛ انجمنهای علمی متعددی در كنار كرسی یونسكو درآموزش سلامت در اجرای این همایشها با ما همگام شدهاند. انجمن روانپزشكان ایران، انجمن روانپزشكان كودك، انجمن جامعهشناسی و انجمن ارتباطات ومطالعات فرهنگی و ارتباطات، انجمن علمی پرستاران، مركز تحقیقات ایمونولوژی و... از جمله این انجمنهاست.
موضوع امسال همایش چیست؟
موضوع امسال، «سواد سلامت روان و رسانه» است. به نظر من رسانهها و خبرنگاران و روزنامهنگارها نقش جدی در ارتقای سواد سلامت روان جامعه یا تخریب آن ایفا میكنند و بر همین اساس باید ارتباط و تعامل جدی بین آنها شكل بگیرد. به نظرم همین الگویی كه بین انجمنهای روانپزشكی و رسانهای شكل گرفته میتواند در دیگر انجمنهای علمی پزشكی با رسانهها صورت بگیرد و شكاف بین جامعه، رسانهها و سیستم درمان كشور هر روز كمتر شود.
شما به عنوان یك پزشك بسیار اخلاقی و مدافع مردم شناخته شده هستید. خودتان حاضرید از حق فعالیت در بخش خصوصی صرف نظر كنید؟
این سوال هم سخت است و هم نیست. من در ٢٥ خرداد سال ۱۳۵۸ كه رزیدنت كودكان بودم، در دانشگاه شیراز، دبیر «نخستین سمینار طب ملی و مردمی» بودم. آن زمان بسیار آرمانگرا بودم و این سمینار با تكیه بر همان اصول ایدهآلیستی و با هدف تحقق عدالت در بهداشت و درمان كشور طراحی و برگزار شد. سخنرانان این سمینار سه روزه از برترینهای طب كشور بودند، دكتر شریعتمداری وزیر فرهنگ و آموزش عالی (طب و تعلیم و تربیت)، دكتر سامی وزیر بهداری (طب و سیاست وطب ملی)، دكتر بنیصدر كه هنوز عضو شورای انقلاب بود و رییسجمهور نشده بود (طب و اقتصاد)، سیدعلیاصغر حاجسیدجوادی (طب و جامعه)، دكتر بختیار كه استاد روانپزشكی دانشگاه شیراز بود (طب و اخلاق) و دكتر ابوتراب نفیسی از پزشكان حاذق اصفهان بودند (طب سنتی). نتیجه آن سمینار و همفكری همه بزرگان علوم مختلف در آن سمینار، قطعنامهای در خصوص ایجاد عدالت در سیستم بهداشت و درمان بود كه در آن آمده بود همه روابط مالی بیمار و پزشك باید قطع شود و بیمهها مردم را زیر پوشش كامل قرار دهند. شركتهای دارویی چند ملیتی ملی شوند و شبكههای بهداشتی – درمانی در روستاها گسترش یابد و... این ماجرا را گفتم كه تاكید كنم من از همان سالهای دور یك پزشك ایدهآلگرا و مدافع حقوق بیماران بودم. از طرفی مرحوم دكتر فرهودی، استاد من كه مستقیما شاگرد دكتر محمد قریب بودند از ایشان نقلقول مستقیم میكرد كه «كارتو شروع كردی، مطب بزن.» خود دكتر قریب ابتدا در میدان فلسطین و بعد هم در خیابان فرمانیه تهران مطب داشتند. دكتر قریب و دكتر فرهودی معتقد بودند كه مطب داشتن به استقلال عملكرد پزشك و همراهی و آگاهی به وضعیت بیمار و جامعه كمك بیشتری میكند. این اصلا یك شعار یا پول دوستی و منافع صنفی نیست. پزشك باید مستقل باشد، نباید به لحاظ مادی به دولت وابسته باشد، باید آزاده باشد و استقلال رای خود را حفظ كند كه این استقلال در گروی تامین بودن مالی و اجتماعی است.
حالا به سوال شما بازگردیم. نخستین تاسیس مطب من چند ماهی قبل از دوره دوم وزارتم در سال ٧٦ و در خیابان ایتالیا بود. واقعیت این است كه آن زمان هیچوقت نتوانستم مطب بروم چون خیلی سرمان در وزارتخانه شلوغ بود و اگرهم كه به مطب سر میزدم در واقع مطبم پاتوق بحثهای سیاسی و اجتماعی میشد، این بود كه خیلی سریع كارم در مطب را تعطیل كردم! حالا كه فقط كار پزشكی و پژوهشی دارم باز هم فقط ساعت دو بعدازظهر میتوانم به مطب سر بزنم. اما همان دو بعدازظهر را برای آزادی خودم مهم میدانم. از سویی مطب به من امكان میدهد كه با درد و رنج مردم و مسائل آنها به صورت مستقیم در ارتباط باشم. مثلا بارها شده كه مریض به من گفته دكتر برای نسخه تاریخ نگذارید كه آخر ماه داروی فرزندم را بگیرم. من میبینم و میدانم كه چنین محرومیتی در جامعه هست و آنوقت اشك پزشك در میآید! من در مطبم میتوانم با بیماران، با كودكان و خانوادههایشان وارد گفتوگو شوم. از وضعیت معیشتی، اجتماعی و اقتصادیشان آگاهی پیدا كنم. بدانم كه كجا مورد تبعیض هست؟ بدانم وضعیت سلامت روانش چگونه است؟ در واقع به نظرم پزشك باید یك مصلح اجتماعی باشد و در بند انحصار دولتی نبودن میتواند به این مصلح بودن كمك كند.
به عنوان آخرین سوال، انتقاداتی به كار پزشكان در مراكز دولتی وارد است، از جمله اینكه پزشكان زمان كافی برای بیمارانشان نمیگذارند و ترجیح میدهند به سرعت به بخش خصوصی كه برایشان درآمد بیشتری دارد، برسند. آیا همه این نقدها را غیرمنصفانه میدانید؟
ببینید اول از همه بگویم كه به نظرم برنامه آموزش پزشكی در ایران، نظام آموزشی مطلوبی نیست. اگر كسی بخواهد پزشك متعهد و حاذقی باشد باید از همان آموزش و پرورش اخلاق و انسانیت و نقش اجتماعی او تمركز شود. هوش و استعداد و توانایی فكری و حتی جسمی داشته باشد. نمیتوان حرفهمندان پزشكی را در یك سیستم كنكور سراسری از میان صدها رشته و با یك آزمون تستی انتخاب كرد و بعد هم به آنها مبانی و روشهای طبابت را درس داد و دیگر هیچ! چنین فردی در همه زندگی حرفهایاش باید معلم و راهنما و الگویی داشته باشد كه تبدیل به فرد علمی برجسته و پایبند به اخلاق و مسوولیتهای اجتماعی یك «طبیب حكیم» شود.
از طرفی پزشك باید تامین باشد تا بتواند شغل به این خطیری را به عهده بگیرد و به خوبی از پس آن بر بیاید. از طرفی باید تدریس اخلاق در علم پزشكی به یك ضرورت غیرفرمالیته تبدیل شود. ما الان استاد و مدرس با تخصص اخلاق پزشكی خیلی كم داریم. اصولا داوطلبان علاقهمند زیادی هم برای ادامه تحصیل در رشته اخلاق پزشكی وجود ندارد. طبیعتا تدریس اخلاق حرفهای هم در سیستم آموزش بهداشت و درمان ضعیف است. بنابراین میخواهم بگویم ممكن است پزشكانی باشند كه عملكرد غیراخلاقی هم داشته باشند، اما این ممكن است در هر صنفی رخ بدهد. اكثریت قاطع پزشكان با سابقه تا زمانی كه وظایف خود در بخش دولتی را به اتمام نرسانند از بیمارستان خارج نمیشوند.
بنابراین نباید اعتماد مردم را به حرفه پزشكی خدشهدار كرد. باید پیشنیازهای كار حرفهای درست و اخلاقی را در حرفه پزشكی فراهم كرد و با جدیت در مقابل بیاخلاقیهای حرفهای هم ایستاد؛ كه هیچ كدام از این دو، با مصوبهای كه در مورد آن سخن گفتیم محقق نمیشود. من شخصا پس از استعفا از پست وزارت در سال ۸۲ با تاسیس انجمنهای متعددی مانند انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری، جمعیت توسعه علمی ایران، موسسه رحمان با رویكرد علمی در زمینه مطالعه آسیبهای اجتماعی، موسسه رشد و توسعه ایران، كرسی یونسكو در آموزش سلامت، انجمن تاریخ اجتماعی علم و فناوری و نیز در سال١٣٧٥ انجمن آسم و آلرژی ایران و... سعی كردم خلأهایی را كه در آن زمینهها وجود دارد تا حدودی جبران كنم و به نظرم هم مسوولان و هم نخبگان و آگاهان جامعه باید با تقویت جامعه مدنی به سمت ارتقای فرهنگ مسوولیتپذیری، تعاون و مشاركت در جامعه و اخلاقمداری حرفهای بروند.
نظر شما