سلامت نیوز: این روزها مرسوم شده کاشت انواع غیر بومی درختان و درختچهها و گاه استفاده از گونههای مهاجم در طبیعت ایران و در شهرها و روستاهاست. بیتوجه به اینکه چه میزان آب مصرف میکنند و چه پیامدهایی در درازمدت از خود باقی میگذارند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران نوشت: درختکاری، سنت دیرینه ایرانیان! هزاران سال است که غرس میکنیم و میکاریم اما همچنان این بیابانها هستند که در کشورما یکه تازی میکنند و هر روز به گواه آمارهای سازمان جنگلها و مراتع و سازمان محیط زیست از مساحت جنگلها و مراتع کشور کاسته میشود. سفرههای آب زیرزمینی افت میکنند و رودخانهها میخشکند و دشتها به بیابانی خشک و لم یزرع بدل میشوند. با این حال سالی یکبار همه جمع میشویم تا آیین روز درختکاری را با کاشت میلیونی نهالهای نوپا گرامی داریم! از کاجی که به کاج تهران معروف شده بگیر تا سرو نقرهای و خمرهای و توت امریکایی و کهور امریکایی و...، چالهها یک به یک با هزینههای هنگفتی در تمامی ارتفاعات و مناطق پیرامونی شهرها و عرصههای طبیعی کنده میشوند تا در این روز با گونهای غیر بومی و گاه مهاجم و مخرب برای طبیعت ایران، پر شوند! میلیاردها تومان هزینه میشود، همه با شور و امید میآیند و میروند و میکارند، بیآنکه بدانند چه چیزی را میکارند، چرا باید بکارند یا چرا نباید بکارند. میگویند فقط غرس کن و تمام! هفته منابع طبیعی که تمام میشود دشت و کوهستان و بیابان و مراتعی باقی میماند که تا چشم کار میکند از نهالهای نوپا غرس شده است.
در این میان گروههایی هم هستند که از بین کارشناسان و فعالان محیط زیست که مطابق معمول هشدار میدهند که چه چیزی را کجا بکارید و چه چیزی را نکارید. اما تا به امروز کمترین توجهی هم به این هشدارها نشده است. دکتر حسین آخانی، زیست شناس و عضو هیأت علمی دانشکده علوم دانشگاه تهران میگوید: درختکاری بسیار خوب است و هیچ کس منکر آن نیست، سالهاست میکاریم و علی القاعده باید تا حالا همه ایران جنگل میشد اما نه تنها خبری از جنگل نیست که فقط هرساله میلیاردها تومان پول بیت المال هدر میرود. در همین تهران شما ببینید چند سال است که دامنههای جنوبی البرز را دارند درختکاری میکنند. مسأله این است که یال جنوبی البرز که ما در آن قرار داریم منطقه ای است با اقلیم ایرانوتورانی، به طور طبیعی در این منطقه با چنین شرایطی ما نمیتوانیم جنگل داشته باشیم مگر در رود درهها که آب دارند. اصولاً جایی که میزان بارش آن زیر 600میلی متر در سال باشد، امکان ایجاد جنگل وجود ندارد، بنابراین، این انتظار که به زور آب و کاشت مداوم نهال در هر سال تلاش کنیم اینجا را جنگل کنیم نمیتوان جنگل ایجاد کرد و این کار بیهوده است! حتی اگر جنگلی هم ایجاد شود اما باید دید به چه قیمتی! در منطقهای که ما مرتباً از کمبود بارش و بحران آب سخن میگوییم چرا باید با آبیاری دستی مداوم درختی را بکاریم که اصلاً نباید از ابتدا کاشته میشد. این دامنهها رویش علفی وگاه درختچهای دارند. چرا فکر میکنیم رویش علفی و درختچهای، پوشش گیاهی نیست و فقط درخت پوشش گیاهی محسوب میشود؟
این مدرس دانشگاه میافزاید: متوسط بارندگی درایران سالی 250میلی متر است که در سالهای اخیر که خشکسالی هم بوده اعلام کردهاند این میزان کمتر هم شده است. در چنین منطقهای با این میزان بارش ما فقط میتوانیم بوته زار داشته باشیم. حتی درختچهها هم باید حتماً در مسیر آب در رود درهها باشند. در خارج از رود درهها و جاهایی هم که خاک عمق مناسب ندارد تک و توک درختچههایی هست اما از نوع خشکی پسند با ریشههای عمیق مثل بادام کوهی و ارس که در ارتفاعات ایران عمدتاً در بیشتر مناطق کشور دیده میشوند. برای همین تصور اینکه در مناطق خشک جنگل ایجاد کنیم غلط است.
درختکاریهای بیمطالعه و عجولانه
او خاطرنشان میکند: در همین تهران امسال قرار است دو میلیون نهال و در سالهای گذشته تا 6 میلیون نهال هم کاشته شود اما باز در عمل تغییر چندانی نمیبینیم. متأسفانه بسیاری از برنامههای درختکاری ما در کشور طرحهایی بدون مطالعه و عجولانه است و به بهانه درختکاری استپهای طبیعی را فقط تخریب میکنند که نمونه آن در شمال شرق و شمال تهران است. مناطق پرشیبی که خودش گیاهان خودرو همچون انواع گون دارد را تخریب میکنند تا جاده بسازند و بتوانند با تانکر آبیاری کنند بلکه درختانی که بسیاری از آنها سرو و کاجهای غیربومی هستند رشد کنند. در هیچ کجای دنیا اینچنین درختکاری نمیکنند، چون قبل از انجام هر طرحی با اکولوژیستها مشورت میکنند که آیا بکاریم یا نکاریم؟ و چه چیزی را کجا بکاریم؟
«در سراسر ایران آب کم و اقلیم خشک و نیمه خشک است، درخت نکاریم پس چه بکاریم؟» آخانی در پاسخ به این پرسش میگوید: شما وقتی مواد غذایی و علوفه کم دارید 2 تا گوسفند نگهداری میکنید اما اگر غذا و علوفه زیاد داشته باشید قطعاً به این دو تا اکتفا نمیکنید و شاید یک گاو و چند گوسفند دیگر هم نگهداری کنید. طبیعت ایران هم همین است. وقتی آب کم است باید به اندازه محدود و با انتخاب درست گونههای گیاهی درختکاری کنیم. در طبیعتی که میزان بارندگی زیر 100 میلی متر است گیاهان یک ساله یا نهایتاً چند ساله بوتهای رویش طبیعی دارد. اگر بارش 200 میلی متر باشد تعداد بوتهایها بیشتر میشود. اگر بارندگی 300 میلیمتر به بالا باشد تک و توک درختچهها هم رشد میکنند و اگر 400 میلی متر بیشتر شود درختچهها انبوهتر و تک و توک درخت هم دیده میشود. از طرف دیگر وقتی با عملیات حفر چاه آبهای تحت الارضی را سالهاست که پایینتر بردیم یعنی ریشه گیاه دیگر دسترسی مناسبی به آب نمیتواند داشته باشد برای همین شانس رویش و نگهداری گونههای درختی در بیشتر مناطق کشور بسیار پایین آمده است. پس چه کنیم؟ در چین شرایطی ما باید پوشش گیاهی طبیعی که داریم یعنی رویشگاهها و زیستگاهها را از تخریب و حریق و چرای دام حفاظت کنیم. همین پوشش علفی و بوتهای طبیعی که موجود است نقش اکولوژیک و کارکرد زیست محیطی خودش را در ترسیب کربن و جلوگیری از بروز گرد و غبار ایفا میکند. چرا فکر میکنیم باید همه جا درخت باشد؟ بیایید با قشنگیهای طبیعت خودمان آشتی کنیم.
آخانی میافزاید: شاید تنها در مسیر رود درهها بتوان درختکاری انجام دارد آن هم بهشرطی که اجازه بدهیم چند ماهی از سال آبی در رود جاری شود. درست است که در شهری مثل تهران رود درهها در سالهای گذشته توسط شهرداری تخریب شده اما میتوان با برنامه دوباره آنها را احیا کرد. در اروپا هم در قرن نوزدهم و بیستم میلادی از این اشتباهات زیاد کردند اما دوباره شروع به اصلاح کردند. ما هم نیاز به بازنگری در نگاهمان بهمنابع طبیعی داریم.
این مدرس دانشگاه، تأکید کرد: اتاق فکر و عملیاتی منابع طبیعی ایران سازمان جنگل ها محسوب میشود اما متأسفانه آموزههای این سازمان به دهه 40 و 50 شمسی برمیگردد و در آن زمان جنگلداری ایران بر اساس نگاه و نگرش امریکاییها و مبتنی بر مهندسی کردن جنگل بود که به کشورهای مختلف صادر شده بود. نگاه امریکایی میگوید کدام گونه خوب رشد میکند و نیاز کمتری دارد و در عین حال ارزش اقتصادی بیشتری دارد. با همین سیاست بود که کاج و سوزنی برگها وارد ایران شدند. متأسفانه این نگاه تا امروز باقی مانده و این سازمان هم فرصت نکرده خودش را به دانش روز جنگلداری قرن بیست و یکمی پیوند زند و نیروهای جدید متخصص جذب کند. حالا همین امریکا خودش پیشگام مبارزه با گونههای مهاجم گیاهی و جانوری شده چون این کشور هر ساله بالغ بر 40 میلیارد دلار از محل گونههای مهاجم آسیب و خسارت میبیند و ما متأسفانه هنوز با افتخار داریم کهور امریکایی را در خوزستان گسترش و کشت میدهیم.
چرا کهور امریکایی مهاجم است؟
پرویز گرشاسبی، معاون آبخیزداری و امور بیابان سازمان جنگل ها و مراتع میگوید: در خوزستان نزدیک به 350 هزار هکتار کانون تولید گرد و غبار داخلی داریم که حدود 220 هزار هکتار آن تا همین چند سال پیش هورهای فصلی و مراتع آباد بوده که با طغیان رودخانه زهره سیراب شده و مانع بلند شدن گرد و غبار میشدند، اما امروز آب از بالادست با سدهای دیگر در رودخانه جاری نیست و مادامی که آبی تخصیص نیابد اوضاع بر همین منوال است. او تأکید میکند که نمیتوان با درختکاری به تنهایی جلو ریزگرد را گرفت ضمن اینکه این مناطق پیشتر تالابی بوده و درختکاری در درازمدت بهتنهایی جواب نمیدهد و حتماً باید 650 میلیون مترمکعب حقابه این هورها تأمین شود.
با این حال بخشهای وسیعی از کانونهای تولید گرد و غبار خوزستان در سالجاری زیر کشت گونه مهاجم و غیر بومی کهور امریکایی رفته است. گیاهی که از سالها پیش از انقلاب وارد ایران شد و در زمان کوتاهی بخشهای وسیعی از مناطق جنوبی و حتی جزایر را در برگرفت. کهور امریکایی گونه ایست که حتی گوسفند و شتر هم از خوردن آن امتناع میکند و محلیها میگویند این گونه سمی است. از طرف دیگر گسترش ریشههای این درخت در اعماق زمین باعث شده تا آب را از هر کجا برای خود تأمین کند و مانع رشد سایر گونههای بومی شده است. هر کجا درختان کهور امریکایی دیده میشود در نزدیکیاش دهها درخت کهور ایرانی و کنار و آکاسیا در حال زوال و خشکیدگی است، چراکه همه آب مورد نیاز این درختان بومی توسط ریشههای عمقی کهور امریکایی جذب شده تا این درخت سرپا و شاداب بماند.
حالا خوزستان به طور گستردهای زیر کشت یک گونه مهاجم است. حسین آخانی در این باره میگوید: متأسفانه حتی برنامه دارند تا 500 هزار هکتار از بیابانهای خوزستان را زیر کشت این درخت ببرند که فاجعه است امروز حتی در عربستان و امارات هم دارند این درخت را ریشه کن و حذف فیزیکی میکنند. ولی متأسفانه سکوت سازمان محیط زیست بهعنوان متولی اصلی حفظ تنوع زیستی باعث شده تا سازمان جنگلها بهطور گستردهای این درخت را در مناطق جنوبی کشور گسترش دهد.
بهگفته او دامنه اکولوژیکی این درخت بسیار گسترده است و میتواند خود را با هر نوع خاکی با هر میزان شوری وفق دهد و آب را از زیر زمین برای خود تأمین کند. او میگوید: حضور این درخت باعث شده هر کجا کهور باشد درختان بومی ما بسرعت خشک و حذف شوند حتی اخیراً مقالهای در مالاریا ژورنال به چاپ رسیده که عامل جذب پشه آنوفل که ناقل بیماری مالاریاست همین درخت است و هر کجا این درخت در افریقا بوده همانجا در گسترهای 65 درصدی آنوفل هم بوده است.
تالاب خشکیده آب میخواهد نه کهور امریکایی
آخانی میگوید: تالاب خشکیده نیاز به آب دارد نه کهور امریکایی. باید آب را به اینجا برسانیم و این فرصت را به طبیعت بدهیم تا با گیاهان شورپسند علفی کم کم طبیعت خودش را احیا کند در این صورت گرد و غبار و لایههای رسی بستر تالابها هم دیگر به هوا بلند نمیشود. او افزود: من هفته گذشته در جلسهای به مسئولان متذکر شدم که باید جلو کشت این گیاه در ابعاد وسیع گرفته شود و تنها راهکار کنترل غبار، احیای تالاب است. او افزود: امروز خوزستان بسرعت به سمت مرگ میرود و ما باید مشکل را حل کنیم نه اینکه با کشت گیاه مهاجم، مشکل جدیدی برای استان ایجاد کنیم ولی متأسفانه تا بحرانی ایجاد میشود مسئولان عجولانه تصمیم میگیرند و نظرات کارشناسی را اصلاً لحاظ نمیکنند.
آخانی میگوید: برای کاشت این درختان غیربومی و مهاجم و کنترل گرد وغبار خوزستان حدود 600میلیارد تومان میخواهند هزینه کنند اما متأسفانه حاضر نیستند حتی 5درصد این مبلغ را صرف تحقیقات دانشگاهیها برای یافتن گونه مناسب بومی برای کاشت در اطراف این هورها کنند. در حالی که با یک مبلغ 30میلیارد تومانی که اگر به چند دانشگاه اختصاص دهند محققان میتوانند بسیاری از گونههای بومی را اهلی و آماده معرفی به عرصه کنند اما متأسفانه همیشه گونههای غیربومی و آسیب زا را ترجیح دادند و دیگر بهعواقب آتی این گونهها نمیاندیشند.
چرا روز درختکاری و چرا 15 اسفند؟
حتماً این پرسش خیلی از ماست که چرا این روز به نام درختکاری معروف شده و اینکه آیا چنین روزی فقط مختص ما ایرانیان است تا نهالی بکاریم؟ در ایران، سالهاست که روز 15 تا 22 اسفند ماه از سوی سازمان جنگلها و مراتع کشور بهعنوان «هفته منابع طبیعی» نامگذاری شده که نخستین روز این هفته یعنی 15 اسفند «روز درختکاری» است. اما در برخی کشورها مثل ایالات متحده روز درختکاری ابتدا در سال 1872 و در ایالت نبراسکا و در تاریخ 10 آوریل (21 فروردین)، توسط فردی به نام J.Sterling Morton برگزار شد. گفته میشود که در آن روز بیش از یک میلیون درخت کاشته شده است اما بعد از مدتی این تاریخ به آخرین جمعه ماه آوریل انتقال یافت.
در حال حاضر در بیشتر کشورهای دنیا روز درختکاری برگزار میشود. البته تاریخ این روز با توجه به آب و هوا و اقلیم هر کشور متفاوت است و عمدتاً بیشتر سعی میکنند تا در موقعی از سال این کار را انجام دهند که درخت قابلیت رشد را داشته باشد. بههمین دلیل در آلمان، مصر، پاکستان و مکزیک روز درختکاری بهترتیب در روزهای 5 اردیبهشت، 26 بهمن، 27مرداد و دومین پنجشنبه از ماه جولای انتخاب شده است.
در ایران نیز از سالهای پیش از انقلاب روز 15 اسفند با توجه به نزدیکی بهار بهعنوان روز درختکاری معرفی شده است و هرساله میلیونها نهال یک تا 4 ساله در سراسر کشور از عرصههای بیابانی و دامنههای کوه ها گرفته تا مناطق شهری توسط مسئولان منابع طبیعی و شهرداریها توزیع و با مشارکت مردمی غرس میشود. صرف نظر از اینکه درختکاری سنت دیرینه ما ایرانیان بوده اما اینکه چه گونهای و اینکه کجا بکاریم و چطور آن را مراقبت و نگهداری هم کنیم مهم است. چیزی که تاکنون به آن کمتر توجه شده، برای همین هرساله میلیاردها تومان صرف کاشت نهالهایی میشود که گاه نکاشتن این درختان منفعت بیشتری برای محیط زیست دارد تا کاشتنشان! آنچه این روزها مرسوم شده کاشت انواع غیر بومی درختان و درختچهها و گاه استفاده از گونههای مهاجم در طبیعت ایران و در شهرها و روستاهاست. بیتوجه به اینکه چه میزان آب مصرف میکنند و چه پیامدهایی در درازمدت از خود باقی میگذارند.
نظر شما