عدم برخورد با این پدیده اتفاقات ناگواری به همراه خواهد داشت .

آفت آقازادگی

سلامت نیوز: عدم برخورد با این پدیده اتفاقات ناگواری به همراه خواهد داشت .


به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد، فرشاد مومنی: نابرابری‌های غیرموجه، مشروعیت‌سوز و بحران‌ساز هستند. وقتی این نابرابری‌ها از یك حدودی فراتر می‌رود، الگوی مسلط مناسبات اجتماعی به جای آنكه الگوی همكاری، تقسیم كار عقلایی و تخصصی شدن امور باشد، به سمت الگوی ستیز میل می‌كند.

احمد نقیب‌زاده : جامعه ما در همه سطوح احتیاج به تصمیم‌گیری‌های شلاقی دارد. تصمیم‌گیری شلاقی به معنای فوری، قاطع و حساب‌شده است اما اگر قرار باشد تنها در یك مورد این تصمیم‌گیری‌های شلاقی صورت بگیرد نوعی كلاه‌گذاری سر مردم است.

«اگر یه سری خون دادن ما هم پول دادیم.» این بخشی از اظهارات فرزند یكی از مسوولین سابق است. وی این اظهارات را در یك كلیپ بیان كرده است كه تصاویر آن در شبكه‌های اجتماعی در حال دست به دست شدن است.

او معتقد است كه تاكنون بیش از ٣٠٠ یا ٤٠٠ میلیون برای خرید اتومبیل هزینه نكرده و اگر كسی توانایی خرید اتومبیل ندارد مقصرش فرزندان مسوولان نیستند. این نخستین‌بار نیست كه یك آقازاده در برابر دوربین قرار گرفته و جملاتی را بر زبان می‌راند كه تنها خروجی آن ضربه به اعتماد عمومی نسبت به نظام انقلاب است.

در شرایطی كه كشور در جنگ اقتصادی قرار دارد چرا فرزند یك مسوول به خود اجازه می‌دهد با ادبیاتی پر تبختر و از موضع بالا با مردمی كه روز به روز با مشكلات اقتصادی بیشتری رو به رو می‌شوند صحبت كند و این چه توجیهی دارد؟ در شرایطی كه كشور به انسجام، وحدت و همدلی نیاز دارد، بهتر است مسوولان در كنار مشكلات كشور كمی هم حواس‌شان به فرزندان‌شان باشد تا با جملاتی اشتباه وضعیت را بدتر نكنند.

اما این فرد در ایجاد این بحران و شكاف طبقاتی تنها نیست. هفته گذشته انتشار تصاویر عروسی لاكچری پسر سفیر ایران در یكی از كشورهای غربی با یك اینفلوئنسر اینستاگرامی خبرساز شد. تصاویری كه با توضیحات داماد مراسم همراه بود و گفت كه هزینه این عروسی از ٦٠ میلیون تومان تجاوز نكرده است كما اینكه تصاویر منتشر شده با اظهارات او در تناقض بود.

دركنار این اسامی، نام فرزندان سایر مسوولان نیز هرازگاهی شنیده می‌شود كه گاها خود را ژن خوب معرفی كرده و به موفقیت‌های اقتصادی بی‌حد و حصر رسیده‌اند. علاوه‌‌بر موفقیت‌های اقتصادی ویژه كه شرایط دستیابی به آن برای تمامی اقشار جامعه فراهم نیست، باید انتصاب این آقازاده‌ها برای صندلی‌های مدیریتی كشور را نیز اضافه كرد كه گهگاه بدون تخصص و دانش لازم صرفا به دلیل روابط خانوادگی منصوب می‌شوند.

مجموعه این اتفاقات یك خروجی دارد و آن ضربه به اعتماد عمومی و شكاف طبقاتی است آن هم در شرایطی كه كشور بیش از هرزمان دیگری نیاز به وحدت دارد. احمد نقیب‌زاده، جامعه‌شناس سیاسی در این باره به «اعتماد» می‌گوید زمانی كه دید مسوولان نظام فرزندان خودرا اعدام و زندانی می‌كنند، جذب نظام شده است. فرشاد مومنی، كارشناس مسائل سیاسی و اقتصادی نیز معتقد است عدم برخورد با آقازاده‌ها منجر به افزایش طبقاتی و در نهایت اضمحلال می‌شود. مشروح گفت‌وگوی نقیب‌زاده و مومنی را در زیر می‌خوانید.

 فرشاد مومنی، كارشناس اقتصادی:
عدم برخورد با آقازاده‌ها خطرناك است

رفتار‌های اخیر تعدادی از آقازاده‌ها در فضای مجازی چه تاثیری بر شكاف اجتماعی و دلسردی مردم از مقاومت در شرایط سخت كنونی دارد؟

موضوع آقازاده‌ها یك موضوع جدی و اساسی است و متاسفانه از آنجا كه ما هیچ‌وقت تمركز جدی و ویژه بر موضوعاتی از این دست نداشته و نداریم، این موضوعات آنقدر استمرار پیدا می‌كند تا منجر به خلق یك وضعیت بحرانی شود. درواقع شرایطی كه اكنون شاهد آن هستیم، استمرار مناسباتی است كه در آن نسبت به نابرابری‌های غیر موجه، حساسیت و دقت كافی وجود ندارد. این عدم دقت هم درباره جهت‌گیری‌ها و سیاستگذاری‌هایی كه منشأ این نابرابری‌های ناموجه می‌شود وجود دارد و هم درباره پیامد‌های این اتفاق. اگر به كشور‌های توسعه‌یافته دقت كنید، عموما شاهد بحث‌های مبسوطی درباره پیامد روند فزاینده نابرابری‌های غیرموجه خواهید بود. در این بحث‌ها گفته می‌شود وقتی نابرابری‌های غیرموجه از یك حدودی فراتر می‌رود، الگوی مسلط مناسبات اجتماعی به جای آنكه الگوی همكاری، تقسیم كار عقلایی و تخصصی شدن امور باشد، به سمت الگوی ستیز میل كرده و افراد به جای آنكه با یكدیگر همكاری كرده یا برای ارتقا به كمك هم بشتابند یا برای دستاورد‌های بهتر بستر‌سازی كنند به سمت حذف یكدیگر، برخوردهای خشونت‌آمیز و موضوعاتی از این قبیل كشیده می‌شوند.

مناسبات مبتنی بر ستیز چه تاثیری بر مراودات و مناسبات اجتماعی دارد؟

مناسبات مبتنی بر ستیز سبب می‌شود تا انباشت سرمایه‌های انسانی دچار اختلال شده و همچنین انباشت سرمایه‌های فیزیكی با محدودیت و چالش جدی رو‌به‌رو شود. اثر این اتفاق بر عملكرد اقتصادی به صورت رشد‌های اقتصادی اندك، نوسانی و بی‌كیفیت ظاهر شده و برآیند آن گسترش فقر و عقب‌ماندگی است. آنچه در جامعه‌شناسی توسعه اضافه شده، آن است كه اگر نابرابری‌های غیرموجه رو به افزایش، بستر اجتماعی برای به رخ كشیدن پیدا كند، جامعه را به سمت آشفتگی یا آنومی اجتماعی هدایت می‌كند.

منظور شما آن است كه ادامه این روند منجر به آشفتگی اجتماعی می‌شود؟

دقیقا؛ متاسفانه شرایط كنونی اجتماعی ما به دلیل برخی رخداد‌ها مانند رفتار‌های اخیری كه شاهد آن بوده‌ایم بسیار به چنین شرایطی نزدیك شده است. در واقع شرایط آشفتگی اجتماعی را بی‌هنجاری یا ناهنجاری‌های گسترده و وسیع به حساب می‌آورند. كارشناسان معتقدند مرحله پسا‌آنومی اجتماعی مساله فلج اجتماعی و درنهایت اضمحلال جامعه است. این شرایطی است كه ناهنجاری‌ها و بی‌هنجاری‌ها خصلت سازمان یافته پیدا كرده و سازمان‌های تبهكاری صحنه گردان می‌شوند.

راهكار مقابله با این پدیده چیست؟

برای اینكه موضوعاتی مانند آقازاده‌ها به شكلی اصولی، دقت نظر گردانندگان و قاعده‌گذاران جامعه را جلب كرده و برای آنها آشكار كند كه هزینه و فرصت غفلت از موارد در چه مواردی ظاهر می‌شود، مناسب‌ترین توصیه آن است كه قاعده‌گذاران مجموعه چهار جلدی آندره فونتن درباره پیدایش اتحاد جماهیر شوروی و فرآیندی كه منجر به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شد، مرور كنند. در این كتاب نشان داده می‌شود چگونه یك ابر‌قدرت كه اصلی‌ترین سرزمین‌های جهان را تحت كنترل داشت و برای سال‌های طولانی توانسته بود هم در رقابت‌های تسلیحاتی و هم فناوری‌های فضایی اروپایی‌ها را پشت سر گذاشته و با امریكا پنجه در پنجه شود و در برخی موارد در دوره جنگ سرد از امریكا چه در زمینه تسلیحات و چه فناوری جلو بیفتد، به واسطه بی‌اعتنایی به نابرابری‌های غیر موجه فزاینده و ایجاد بستر اقتصادی و اجتماعی برای افرادی كه به صورت غیرعادی و بی‌رابطه ثروتمند شده‌اند بتوانند امكانات خودرا به رخ آنهایی كه ندارند بكشند چگونه سبب شد تا اتحاد جماهیر شوروی نه از طریق دشمن بیرونی بلكه به اعتبار آثار و عوارض مشروعیت زدای این مناسبات از درون فرو پاشید.

یعنی عدم برخورد با این پدیده اتفاقات ناگواری را به همراه خواهد داشت.

درست است. مساله فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از این نظر بسیار مورد توجه است یك كشوری كه از نظر نیروی تولیدی و رقابت با بزرگ‌ترین قدرت جهان توانایی‌های قابل اعتنایی از خود نشان داده بود و یك ماشین نظامی و امنیتی قدرتمندی داشت كه مردم را تحت كنترل قرار می‌داد با وجود همه این توانایی‌ها به واسطه آثار ناهنجار تركیب نابرابری‌های ناموجه و بستر اقتصادی اجتماعی امكان‌پذیر‌كننده به رخ كشیدن نا‌برابری‌ها از درون فرو‌پاشید و هیچ‌یك از توانایی‌های علمی، فنی، نظامی و امنیتی نتوانست مانع فروپاشی شود.

عدم برخورد با افراد موسوم به آقازاده‌ها چه تبعاتی برای كشور به همراه دارد؟ چرا با این افراد برخوردی صورت نمی‌گیرد؟

برای پاسخ به این سوال می‌توان به جلد چهارم كتاب آندره فونتن رجوع كرد. در جلد چهارم فونتن نشان می‌دهد عنصر كلیدی مشروعیت‌زدا برای اتحاد جماهیر شوروی عدم توانایی دستگاه قضایی اتحاد جماهیر شوروی است. فونتن در جلد چهارم این كتاب كه فرآیند فروپاشی را به نمایش گذاشته، می‌گوید دستگاه قضایی كه برای كوچك‌ترین خطاهای سیاسی و امنیتی وحشتناك‌ترین تنبیه‌ها را در نظر می‌گرفت، تیغ این دستگاه رهبران حزب كمونیست، فرزندان و وابستگان آنها را شامل نمی‌شد و بدین‌ترتیب وقتی آن افراد احساس مصونیت قضایی داشتند بستر برای فساد میان آنها فراهم می‌شد. از دل مناسبات خاص این افراد بستری برای شكل‌گیری و رشد فعالیت‌های مافیایی پدیدار شد. علت آنكه فعالیت‌های این افراد خصلت مافیایی پیدا كرد، آن بود كه اتحاد جماهیر در ظاهر مالكیت خصوصی را به رسمیت نمی‌شناخت بنابراین رانت‌های اطلاعاتی، سیاسی و اقتصادی كه به تبع آن فساد پدیدار می‌شد، ناگزیر باید خصلت زیرزمینی و غیررسمی پیدا می‌كرد. كسانی كه بحران پس از فروپاشی شوروی را دنبال كردند، می‌دانند كه در دوره پس از شوروی نیز گردانندگان اصلی بازارهای سیاست و اقتصاد روسیه همان مافیاها بودند. برداشت شخصی من آن است كه ما می‌توانیم از مرور عمیق آن تجربه، درس‌های بزرگی بگیریم و از آن درس‌ها سه محور كلیدی را برای خود در نظر داشته باشیم. محور نخست آن است كه نابرابری‌های غیرموجه، مشروعیت‌سوز و بحران‌ساز هستند. محور دوم آن است كه اگر نابرابری‌های غیرموجه در معرض شرایطی ویژه قرار گیرد، امكان به رخ كشیدن آنها فراهم شده و بستر اجتماعی برای آنومی و آشفتگی فراهم می‌شود. این مهم در كشور‌های در حال توسعه معمولا از طریق برخورد‌های سهل‌انگارانه همراه با آزاد‌سازی واردات امكان‌پذیر می‌شود. بستر سوم آن است كه اگر این مناسبات با یك دستگاه قضایی دوگانه همراه شود، نظم اجتماعی را تا مرز فروپاشی و اضمحلال پیش می‌برد كه باید امیدوار بود متناسب با شرایط ایران دستگاه‌های نظارتی و مسوول دقت و توجه كافی داشته باشند تا بتوانیم جامعه خود را در برابر این عوارض واكسینه كنیم. متاسفانه در سال‌های اخیر در توجه به این عرصه سه‌گانه غفلت‌هایی صورت گرفته است كه باید امیدوار بود پیش از آنكه كشور در یك مسیر بدون بازگشت قرار گیرد برخورد بایسته‌ای با این مشكلات صورت گیرد.

 

 احمد نقیب‌زاده، جامعه شناس سیاسی:
از دست‌رفتن اعتماد مردم، نتیجه پدیده «آقازادگی»

پدیده‌ای به نام آقازادگی گرچه پیش از این هم وجود داشته و تاثیرگذار بوده است اما مدتی است به مدد فضای مجازی بیش از گذشته به چشم می‌آید و اخبار و حواشی مربوط به آن بیشتر شنیده و دیده می‌شود. به نظر شما در شرایط كنونی پدیده آقازادگی در جامعه چه تاثیری می‌گذارد؟

اولین تاثیر این است كه مهم‌ترین پشتوانه‌ای كه جمهوری اسلامی داشته‌، یعنی اعتماد مردم از دست می‌رود. مردم به‌شدت نسبت به الیت یا نخبگان سیاسی بدبین می‌شوند. این بی‌اعتمادی ممكن است منجر به این شود كه مردم رهبران خود را در جایی دیگر جست‌وجو كنند. بنابراین در درجه اول آثار سوء چنین پدیده‌ای به ضرر نظام و حاكمیت تمام می‌شود. دومین تاثیر سوء پدیده آقازادگی، بدبینی است كه ایجاد می‌شود. این پدیده باعث می‌شود مردم تصور می‌كنند كه چپ و راست، اصلاح‌طلب و اصولگرا درگیر فسادی گسترده هستند. این گستردگی فساد، فساد مضاعف به همراه می‌آورد. به این معنا كه عده‌ای به این فكر می‌افتند از این طریق اقدام و جیب خود را پر كنند. اگر با این پدیده برخورد نشود می‌تواند آثار سوئی داشته ‌باشد؛ در زمانی كه مردم در كمبود به سر می‌برند، گرانی بیداد می‌كند، نرخ‌ها ثابت نیست و مردم از یك‌سو زندگی و درد و رنج خود را می‌بینند و از سویی دیگر اخبار مربوط به فساد آقازادگان را می‌شنوند.

چقدر ساختار اداری و سیاسی- اجتماعی ما در به وجود آمدن فرهنگ آقازاده‌سالاری‌نقش داشته است؟

این فساد و رانت‌خواری با ساختار اداری و سیاسی-اجتماعی ما بسیار مرتبط است و ساختار باعث ایجاد ویژه‌خواری و فساد می‌شود. البته خویشاوندسالاری هم در فرهنگ ما همیشه وجود داشته است ولی نبود قانون و از سویی دیگر نبود نظارت كافی و مطبوعات آزاد كه فساد را تعقیب كنند همگی دست به دست هم می‌دهد و باعث گسترش پدیده آقازادگی همراه با فساد و رانت می‌شود.

وجود قوانین درست و بستن مجاری فساد تنها راهكار است. بستن مجاری فساد به این معنی است كه همه سیستم‌ها و هر جایی كه پول رد و بدل می‌شود كاملا مشخص باشد.

به راهكارهای مقابله با این پدیده اشاره كردید. در شرایط كنونی كه هر روز با اخبار حول فساد و رانت مواجه هستیم برخی به راهكارهای فوری و فوتی و به اصطلاح ضربتی اشاره می‌كنند؛ راهكارهایی كه شما ارایه می‌كنید مثل رجوع به قانون و تشدید نظارت به عنوان راهكارهایی كه فوری محسوب نمی‌شوند و زمان‌بر بوده و نیاز به اصلاح است. شما چقدر با راهكارهای ضربتی در این مورد موافق هستید؟

جامعه ما اساسا در همه سطوح احتیاج به تصمیم‌گیری‌های شلاقی دارد. تصمیم‌گیری شلاقی به معنای فوری، قاطع و حساب‌شده است كه باید در همه سطوح وجود داشته ‌باشد اما اگر قرار باشد تنها در یك مورد این تصمیم‌گیری‌های شلاقی صورت بگیرد نوعی كلاه‌گذاری سر مردم است. برای نمونه یكی دو مورد دستگیری صورت بگیرد و بعد روال سابق ادامه پیدا كند مردم فورا حس می‌كنند و متوجه می‌شوند. این‌گونه اقدام‌های بی‌نتیجه آثار سوء بیشتری دارد.

با این حال ما شاهد این هستیم كه تمركز بیشتر بر حل مساله خارجی است. در حالی كه رانت خواری و فساد در داخل هم به همان میزان به مردم فشار می‌آورد. به نظر شما آیا یكی از این دو مساله از نظر تاثیرگذاری و برخورد بر دیگری ارجحیت دارد یا خیر؟

مساله این است كه موضوعات خارجی تماما در اختیار ما نیست و نمی‌توانیم به راحتی با آن مقابله كنیم. در چنین شرایطی وقتی فساد داخلی هم به صورت گسترده وجود داشته ‌باشد، فشار مضاعف اقتصادی و روانی بر دوش مردم می‌گذارد. بنابراین باید بیشتر به فكر نظم و انضباط داخلی بود. اساسا اگر كشور به داخل نپردازد هیچ‌وقت در خارج هم موفقیتی به دست نمی‌آورد. نظام ما اگر پشتوانه داخلی را از دست بدهد در مواجهه با خارج هم كاری از پیش نخواهد برد. حتی می‌توان اینگونه گفت كه فساد به عنوان پدیده‌ای كه گریبان گیر حاكمیت شده است به مراتب نسبت به مساله خارجی ما تاثیرگذارتر است. به این دلیل كه در مورد موضوعات مربوط به خارج از كشور پای دشمن و دشمنی در میان است و شاید نمی‌توان توقعی داشت اما موضوع رانت و فساد داخلی دست خودمان است و به نظارت بستگی دارد و البته مقابله با آن كار سختی نیست. حتی اگر همین قانون موجود اجرا شود می‌توان جلوی فساد را گرفت اما كسی از امریكا توقعی ندارد كه امریكا مسائل ما را حل كند.

برای باورپذیر شدن این برخوردها چه باید كرد؟ اساسا حكومت می‌تواند متولی این كار باشد؟

بله، سیستم می‌تواند اما دولت به معنی قوه مجریه به تنهایی نمی‌تواند. اگر این كار با صداقت صورت بگیرد مردم هم كم‌كم‌ باور می‌كنند. من زمانی جذب این نظام شدم كه دیدم مسوولان فرزندان خود را زندانی و اعدام می‌كنند. متوجه شدم كه این نظام اصولی دارد و با كسی هم در مورد اصولش شوخی ندارد. اما به تدریج متاسفانه منافذی باز شد و فساد ذره ذره رخنه كرد و دامن خیلی‌ها را گرفت كه اغلب خانواده همین مسوولان بودند. اولین كاری هم كه می‌توانستند انجام دهند استفاده از رانت اطلاعاتی بود. اطلاعاتی كه به دست می‌آوردند كه قرار است چه كاری صورت بگیرد یا چه قانونی تصویب شود، بهترین فرصت در اختیارشان قرار می‌گرفت. در همه جای دنیا به خصوص كشورهای پیشرفته قانونی وجود دارد كه از وزیر تا خانواده او حق ندارند از رانت استفاده كنند.

اشاره كردید زمانی جذب این نظام شدید كه دیدید مسوولان با فرزندان خود هم برخورد می‌كنند. به نظر شما چه اتفاقی در این ٤٠ سال رخ داد كه خیلی از افراد نسل اول انقلاب تغییر كردند؟

به تدریج یك ثروتی وارد جامعه شد و دست و دلبازی‌ها شروع شد. ما متاسفانه خیلی سریع وارد تجملات و مصرف‌گرایی شدیم. اگر همان سیستم كوپنی ادامه پیدا كرده‌بود و پول‌ها صرف سازندگی می‌شد خیلی كارها در این چند دهه می‌توانستیم انجام دهیم. دولت اساسا نگاهش به بیرون جدی‌تر از نگاه به داخل است. در حالی كه ما از ابتدا می‌گفتیم كه دولتی موفق است كه نگاهش به داخل باشد و داخل را نظم دهد. پیروزی‌هایی كه در داخل كسب می‌شود باعث جذب كشورهای دیگر می‌شود و ایران قطب قدرتمندی می‌شود اما متاسفانه نگاه به بیرون و پنهانكاری‌هایی كه لازمه بعضی از فعالیت‌ها بود همه دست به دست هم داد و به تدریج این فساد را ریشه‌دارتر و گسترده‌تر كرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha