سلامت نیوز:نظام آموزشی که دایما دانشآموزان را در میدان رقابت قرار میدهند، چگونه میتواند مودت و یاریگری تبلیغ و تبیین کند؟ در این نظام رقابتی که کودک با نگاه طبقاتی رشد مییابد، اگر روزی موفق هم شود، کشور را به مانند هتل میبیند که اگر خدماتدهی مناسبی نداشت، رها کند. برای افزایش ستاره این هتل نمیجنگد، حتی اگر خود فرد بیستاره ماند. باید نسلی را پرورش دهیم كه نیاز نباشد درخصوص بدهیات به آنها توضیح دهیم و برای همین محیطزیست تلاش میكند كه با كمك جوانان علاقهمند به كشور مدارس طبیعت با شتاب بیشتری رشد پیدا كند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند ، نشست علمی- تخصصی «حفظ محیطزیست یاریگری خلاقانه» با محور اصلی «جایگاه مشارکت اجتماعی در حفظ محیطزیست» در ساختمان صلح جمعیت هلالاحمر برگزار شد. «محمد درویش»، پژوهشگر و کنشگر محیطزیست در این نشست به مباحثی همچون موانع اخلاقی در تحقق کنش داوطلبانه در محیطزیست و واکاوی مولفه مشارکت اجتماعی در فرآیند حفظ محیطزیست پرداخت، همچنین در این نشست تأثیر حوزه فرهنگ نیز در تحقق این امر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت.
آنچه در ادامه میآید، گزارشی از این نشست علمی- تخصصی است.در آغاز این نشست، محمد درویش به تبیین رابطه دوگانه یاریگری در جمعیت هلالاحمر و یاریگری در محیطزیست پرداخت. به نگاه این فعال اجتماعی بین این دو موضوع رابطه مستقیمی وجود دارد؛ بهطوری که اگر یاریگری در امر محیطزیست افزایش یابد، بحران و چالشهای پیشروی جمعیت هلالاحمر کاهش پیدا میکند.
او در توضیح این مسأله خاطرنشان کرد: «در هر کشوری، اگر سازمانهای مقابله با بحران و امدادرسان فعالیت عملیاتی کمتری را دنبال کنند، در آن کشور به اصطلاح حکمرانی مطلوبتری فعال بوده است. یکی از مولفههای مهم در این حکمرانی مطلوب هم حفظ محیطزیست است.»این کنشگر اجتماعی ضمن تقدیر از فعالیت محیطزیستی جمعیت هلالاحمر و توجه این سازمان مردم نهاد به مسأله یاریگری افزود: «یک شاخص در دنیا وجود دارد با عنوان سرزمین شاد.
این شاخص از سال ٢٠٠٦ برای رتبهبندی کشورها رسما وارد ادبیات بینالمللی شد. در این کشورها به این نتیجه رسیدهاند که سنجش و ارزیابی با تمرکز بر شاخص ثروت و درآمد مولفه مطلوبی برای ارزیابی از وضع کنونی جهان نیست. بر این اساس، ملتهایی که تولید ناخالص بیشتری دارند، دلیلی بر آن نیست که در آن جامعه نرخ افسردگی، نرخ خودکشی و نرخ رضایت از زندگی هم بیشتر باشد.
به همین منظور شاخصها و مولفههای دیگر همچون میزان شکاف طبقاتی و عدالت نیز مهم شمرده شد. به نگاه این کنشگر اجتماعی حفظ محیطزیست یکی از مهمترین مصادیق در عدالت است. برابری میان تمام موجودات در یک سرزمین اعم از اینکه گیاه، انسان یا حیوان باشد. در واقع این موضوع با عنوان زیستسالاری در دنیا مطرح شد. محمد درویش در تبیین و توضیح عنوان زیستسالاری نیز عنوان کرد: «گذشت آن دوره که ما مطرح میکردیم اگر برای همه آحاد جامعه فارغ از رنگ پوست و شغل و مذهبشان برابری ایجاد کنیم، این جامعه توسعه یافته است؛ امروز جامعهای را باید توسعهیافته نامید که علاوه بر این نگاه، برای همه زیستمندان حرمت حیات قایل شود.»
نقش فرهنگ در حفظ محیطزیست
به نگاه این کنشگر محیطزیست مفهوم مدنظر زیستسالار، نگاهی است که در تاریخ و پیشینه فرهنگی ایران روشن و عمیق میتوان یافت. او در ادامه به آسیبشناسی و واکاوی این مسأله میپردازد که چرا این فرهنگ غنی امروز در برخی ابعاد روشن و آشکار نیست: «به قول استاد مرتضی فرهادی ما از غرب عقبتر نیستیم، ما از خود و فرهنگمان عقب ماندهایم.» این پژوهشگر در ادامه به بازخوانی ابیاتی از شاعران فارسیزبان در اهمیت دیگر خواهی میپردازد: «ادبیات ما پیشینه غنی فرهنگی است.
در مورد حفظ دیگری، فردوسی میفرماید: «سیاه اندرون باشد و سنگدل که خواهد که موری شود تنگدل/ یعنی از نگاه فردوسی تو زمانی هموطن هستی که امتداد زندگی تو منجر به آزار یک مورچه هم نشود، این یعنی همان اندیشه زیستسالاری.»در ادامه این کنشگر اجتماعی به پیشینه دینی ایران اسلامی نیز در حفظ محیطزیست اشاره میکند: «بتهوون میگوید در نزد من جان یک درخت به اندازه یک انسان ارزش دارد؛ این جمله در غرب بسیار ستایش و تکرار میشود، اما در فرهنگ غنی دینی ما جملات و روایات بهمراتب غنیتر از این جمله عنوان شده است.
پیغمبر اسلام(ص) میفرماید: نزد من شکستن شاخهای از درخت همچون شکستن بال فرشتگان است.»ما درخت افکن نهایم آنها گروهی دیگرند/ با وجود سد تبر، یک شاخ بیبر نشکنیم/ به که وحشی را در این سودا نیازاریم دل/ بیش از اینش در جراحت نوک نشتر نشکنیم. درویش با اشاره به این ابیات از وحشی بافقی از توجهنکردن به این پیشینههای غنی فرهنگی انتقاد کرد و افزود:
«در شهر بافق که محیطزیستترین شاعر ایران است، یک المان و نماد محیطزیستی از اشعار این شاعر را در این شهر نمیبینیم! انتظار این است که دیوارهای شهر بافق با این مفاهیم غنی ترسیم شود، آرایههای محیطزیستی را در شهر ببینیم. اما حالا کسی نمیداند خانه وحشی بافقی کجاست؟ زمانی که ما به این شکل با سرمایههای فرهنگی خود مقابله میکنیم، دیگر صحبت از دشمن بیمعناست!»این پژوهشگر اجتماعی، فرهنگ ایران را غنیترین فرهنگ در یاریگری دانست و افزود:
«شما در کدام اساسنامه و کتابچه، آییننامه، تعریف زیباتری ازجمله شیخ ابوالحسن خرقانی مییابید- هرکه در این سرا درآید نانش دهید/ نانش دهید و از ایمانش مپرسید/ چه آنکس که بدرگاه باری تعالی به جانی ارزد/ البته بر خوان بوالحسن به نانی ارزد. این یعنی همان حقوق بشردوستانه و آن اصول که غرب امروز دم از آن میزند و سعی دارد با این اصول خود را مطرح سازد.»این کنشگر اجتماعی در تکمیل این بخش از صحبتهای خود افزود: «شما اگر منشور پارسوماش را مطالعه کنید، میبینید که چه نگاه کرامتمحورانه در این منشور حاکم است.
به فهم آبرسیدن و گندم را گرامیداشتن، این آیین من است. پس هرکه روندهای را بیازارد، جهان را آزرده است. او که درختی را بیافکند، بیاجاق خواهد مُرد. او که آب را بیالاید، روان خویش را آلوده است.
امروز بعید میدانم همه دانشمندان محیطزیست آب، زمینشناسی و کشاورزی بتوانند چنین دستورالعمل غنی را در مورد حقوق حیوانات و اهمیت محیطزیست منتشر کنند.» به نگاه این کنشگر اجتماعی، توجه به این مفاهیم غنی میتواند زمینهساز ایجاد انگیزه و مشارکت اجتماعی در امر حفظ محیطزیست شود.او در ادامه به آسیبشناسی توجهنکردن به این فرهنگ غنی اشاره و خاطرنشان کرد: «برآوردها میگوید ما در حدود ٣٠میلیون بلوط را طی دودهه اخیر در زاگرس و ٦میلیون شمشاد را طی پنجسال اخیر در هیرکانی از دست دادهایم.
این شمشادها در هیچ کجای عالَم خاکی یافت نمیشوند. یک کتاب خطی یگانه است.» به نگاه این محقق بیاعتمادی، فروپاشی سرمایه اجتماعی و کاهش یاریگری ازجمله نتایج این توجهنکردن به مسأله حفظ محیطزیست بوده است. ما شجاعت جراحی وضع عمومی جامعه را نداشتیم و این موضوع سبب شده است از روحیه دیگرخواهی در جامعه کاهش و کاسته شود. جامعهای که از آتشسوزی در جنگل بیتفاوت عبور میکند، در کنار لاشه یک حیوان میایستد و به دوربیین لبخند میزند و عکس میگیرد.»
او در ادامه بر ضرورت شناخت این فرهنگ تأکید کرد و افزود: «اگر کودک ما ایران شناخت، عاشق آن میشود؛ چقدر ما از زمان آموزش در مدارس به این میپردازیم که کودکانمان را با طبیعت این سرزمین آشنا کنیم. آیا به قدری که اصرار بر آموزش زبانهای مختلف داشتهایم، به مسأله یادگیری زبان طبیعت هم اصرار ورزیدهایم؟»این کنشگر اجتماعی در ادامه با بیان اینکه داوطلبانه باید مدافعهگر در عرصه محیطزیست باشیم، به اهمیت آموزش مودت و یاریگری در مدارس کشور اشاره کرد و افزود:«نظام آموزشی که دایما دانشآموزان را در میدان رقابت قرار میدهند، چگونه میتواند مودت و یاریگری تبلیغ و تبیین کند؟ در این نظام رقابتی که کودک با نگاه طبقاتی رشد مییابد، اگر روزی موفق هم شود، کشور را به مانند هتل میبیند که اگر خدماتدهی مناسبی نداشت، رها کند. برای افزایش ستاره این هتل نمیجنگد، حتی اگر خود فرد بیستاره ماند. باید نسلی را پرورش دهیم كه نیاز نباشد درخصوص بدیهیات به آنها توضیح دهیم و برای همین محیطزیست تلاش میكند كه با كمك جوانان علاقهمند به كشور مدارس طبیعت با شتاب بیشتری رشد پیدا كند.»
او در پایان این پرسش را مطرح کرد که چگونه جمعیت هلالاحمر میتواند به جایگاه حقیقی خود در این زمینه دست یابد. او در توضیح این پرسش عنوان کرد: «اگر هلالاحمر توانست بیملاحظه و صریح نقد کند و با مردم صحبت و گفتوگو داشته باشد و با صریحترین شکل ممکن مردم در این مجموعه فعالیت کنند، آن زمان به نقطه تعالی و بالندگی خود رسیده است. ما در هر موفقیت محیطزیستی که درکشور داشتهایم، این نکته را دریافتهایم که اعتماد مردم زمینهساز آن بوده است.»
نظر شما