شايعترين علت نابينايي در دنيا بعد از نابينايي مادرزادي ديابت است، شايعترين علت قطع پا در دنيا، ديابت است كه در ايران به علت آمار بسيار بالاي تصادفات، بعد از تصادفات، شايعترين علت قطع پا ديابت است، علت بستري شدن 40 تا 45 درصد از كساني كه در CCU بستري ميشوند، ديابت است، 60 تا 65 درصد از افرادي كه دياليز ميشوند به ديابت مبتلا هستند. اين آمارها به تنهايي عمق فاجعه و ميزان خطر را نشان ميدهد اما دكتر محمدرضا داودآباديفراهاني، رئيس هياتمديره كلينيك ديابت مشهد مقدس و كارشناس اقتصاد درمان در گفتوگو با «تهران امروز» آمارهايي ارائه ميدهد كه بيشتر به عمق فاجعه پي ميبريم و به اين جمله او كه «زلزلهاي با قدرت و تخريب بيشتر از زلزله بم در كل كشور خيلي آرام در حال صدمه زدن و خسارت زدن است ولي توجهي جدي به آن نميشود» ايمان ميآوريم و ما را مصمم ميكند كه در گزارشي دنبالهدار به وضعيت ديابت در ايران و افق پيش روي آن بپردازيم.
ديابت، يك بيماري سياسي!
دكتر داودآبادي با اين توضيح كه «بيماري ديابت دو تيپ دارد، تيپ اول مربوط به اطفال و تيپ دوم مربوط به بالغين كه در دهه چهارم زندگي ديده ميشود كه اين ميانگين مرتبا پايين ميآيد بهطوري كه امروزه در دهه سوم هم ديده ميشود» به بيان اهميت بررسي و آشنايي با ديابت ميپردازد.
وي ميگويد: «بعضي از بيماريها در حوزه بهداشت و درمان كشورهاست و در حوزه سلامت محصور شدهاند، چرا كه مسوولان و كارشناسان معتقدند كه حوزه سلامت از پس اين بيماري برميآيد، يعني ميدانند راههاي درمان و كنترل اين بيماري چيست اما برخي از بيماريها از حوزه سلامت خارج شدهاند چرا كه مشكلي بزرگتر از حوزه سلامت است و از سقف اين حوزه خارج شده است مثل ايدز يا بيماريهاي واگير كه نظام اجتماعي يك كشور را ميتواند دچار مشكل بكند.»
وي ميافزايد: «بيماريهاي واگير، زماني معضل اصلي كشورها بود اما در حال حاضر بيماريهاي غيرواگير اين نقش را بازي ميكنند كه بيماري ديابت هم جزو همين دسته است و از سقف قدرت، اختيارات، نفوذ و توانمنديهاي حوزه سلامت خارج شده است و حوزه سياست و اقتصاد كشورها را به شدت تحتتاثير قرار داده يا ميدهد.»
اين كارشناس بيماري ديابت در ادامه به آمريكا بهعنوان يك كشور موفق و پيشرو در كنترل بيماري ديابت اشاره ميكند و به بيان برنامههاي اين كشور و مقايسه اين برنامه با برنامههاي در حال اجرا در كشورمان ميپردازد.
دكتر داودآبادي با اشاره به بودجه تخصيص يافته به بيماري ديابت در آمريكا ميگويد: «آمريكا در سال 1990، 76 ميليارد دلار در سال 2002، 132 ميليارد دلار و در سال 2004، 150 ميليارد دلار براي ديابت هزينه كرده است، 150 ميليارد دلار تقريبا معادل 5/1 درصد توليد ناخالص ملي آمريكاست، با توجه به اينكه در كشورهاي توسعه يافته بين 5 تا10درصد توليد ناخالص ملي به حوزه سلامت اختصاص مييابد و اگر حداقل 5درصد را درنظربگيريم، نزديك به يك سوم بودجه سلامت اين كشور براي ديابت در نظر گرفته شده است.»
وي ادامه ميدهد: «با توجه به اين آمار اگر سه سال نفت كشورمان را بفروشيم و حتي يك سنت از آن را هم مصرف نكنيم ميشود معادل يك سال بودجه آمريكا براي ديابت!»
دكتر داودآبادي با اشاره به اينكه «از جمعيت 300ميليوني آمريكا، 12ميليون نفر به ديابت مبتلا هستند»، ميگويد: «بر اساس همين نسبت حدود 2 ميليون و 500 هزار نفر بايد در ايران مبتلا به اين بيماري باشند اما در حال حاضر حداقل 4ميليون بيمار ديابتي در ايران زندگي ميكنند.»
وي ادامه ميدهد: «سازمان جهاني بهداشت اعلام كرده است كه تا سال 2025 جمعيت ديابتي كشورهاي در حال توسعه مثل ايران سه برابر ميشود در حالي كه جمعيت ديابتيهاي آمريكا تا سال 2025بر اساس اعلام انجمن ديابت آمريكا تنها 40درصد افزايش پيدا ميكند، يعني هر 100نفر آنها ميشود 140نفر اما در ايران و كشورهاي مشابه ميشود 300 نفر!»
اين كارشناس ديابت در ادامه به اهميت سلامت در برنامههاي سياسي و انتخاباتي ميپردازد و با اشاره به آرنولد شوارتزينگر، ستاره هاليوود و فرماندار كنوني ايالت كاليفرنياي آمريكا كه مبارزه ايالتي با ديابت را يكي از 7 برنامه انتخاباتي خودش اعلام كرده بود، تاكيد ميكند: «عوارض اين بيماري ميتواند اقتصاد ما را ورشكست كند و سالهاست كه اين بيماري به حوزه اقتصاد و سياست وارد شده است اما در ايران نسبت به آن بيتوجه هستند.»
وي با اشاره به اينكه «ديابت علت 60 تا 65 درصد از دياليزهاست»، ميگويد: «جمعيت ديابتيهاي ايران تا سال 2025 سه برابر ميشود و به 12ميليون نفر ميرسد، 10درصد از كساني كه ديابت دارند مشكل كليوي پيدا ميكنند، تا سال 2025 حدود يك ميليون و 200هزار نفر بيمار دياليزي مبتلا به ديابت خواهيم داشت در حالي كه تعداد تختهاي دياليز ايران بر اساس اعلام انجمن حمايت از بيماران كليوي در حال حاضر تنها 2800 تخت است كه 300 تخت از اين تعداد هم خراب است و براي يك ميليون و 200 هزار دياليزي به 60 تا 70هزار تخت دياليز نياز است و با توجه به اينكه براي هر تخت دياليزي 40 تا 50 ميليون بايد هزينه شود آيا نظام سلامت اين توان را دارد كه 70 هزار تخت دياليز با هزينهاي بالغ بر 35 هزار ميليارد ريال اضافه كند؟»
اين كارشناس اقتصاد درمان در ادامه تاكيد ميكند: «شيوع بالا اگر عوارض ايجاد بكند نظام سلامت كه هيچ، حتي بودجه دولتي قادر نيست هزينه كنترل و عوارض اين بيماري را بپردازد و به همين دليل است كه در آمريكا به اقتصاد درمان ديابت توجه شده است چيزي كه در بسياري از كشورهاي دنيا از جمله ايران حتي چيزي در موردش نشنيدهايم.»
وي ميافزايد: «جدا از عوارض و ضررهاي اقتصادي ديابت، از عوارض انساني اين بيماري نميتوانيم بگذريم، اگر جمعيت ايران در سال 2025 به 90 ميليون برسد در حدود يك هفتم جمعيت ايران، يعني از هر7 نفر يك نفر در معرض نابينا شدن، قطع پا يا دياليزيشدن قرار دارند ولي ما اينها را جدي نگرفتهايم.
يك زلزله بم اينقدر موج ايجاد ميكند و همه برايش متاسف ميشوند اما زلزلهاي با قدرت و تخريب بيشتر در كل كشور خيلي آرام در حال صدمهزدن و خسارتزدن است ولي توجهي جدي به آن نميشود.»
ديابت چيست؟
اين توضيحات دكتر داودآبادي، اهميت موضوع را بر هر كسي روشن ميسازد اما بيماري ديابت يا مرض قند كه هر روز نام آن را ميشنويم و بسياري از دوستان، اقوام، خويشاوندان و حتي خود ما به آن مبتلا هستيم چيست؟ از كجا متوجه شويم كه به اين بيماري مبتلا شدهايم؟ آيا راه درماني دارد؟ راه پيشگيري آن چيست؟ اين سوالات و دهها سوال ديگر حتما به ذهن ما خطور كرده يا ميكند و به دنبال يافتن پاسخ آن بودهايم.
بعد از هضم غذا، گلوكز به جريان خون وارد ميشود، جايي كه توسط سلولها براي رشد و انرژي استفاده ميگردد، براي آنكه گلوكز وارد سلولها بشود بايد انسولين وجود داشته باشد، انسولين هورموني است كه توسط لوزالمعده توليد ميشود.
زماني كه غذا ميخوريم، لوزالمعده به طور خودكار ميزان مناسب انسولين را توليد ميكند كه قند را از خون به سلولها حركت ميدهد اما در افراد ديابتي، يا لوزالمعده انسولين كافي نميسازد يا اصلاً انسولين توليد نميكند، يا سلولها به شكل مناسبي به انسولين توليد شده پاسخ نميدهند و در نتيجه مقدار زيادي گلوكز در جريان خون وارد شده كه توسط كليهها به ادرار ريخته شده و از بدن خارج ميشود، بنابراين بدن منبع اصلي سوخت خود را كه حاوي مقادير زيادي گلوكز است، از دست ميدهد.