چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۰

:بیش از یک دهه است که زنگ خطر درگیر شدن زنان و دختران جوان به سوء مصرف مواد مخدر به صدا درآمده است.

زنگ خطر اعتیاد دختران جوان

سلامت نیوز-*لیلا ارشد: بیش از یک دهه است که زنگ خطر درگیر شدن زنان و دختران جوان به سوء مصرف مواد مخدر به صدا درآمده است.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران،جلسات متعدد طی ساعت‌های طولانی راجع به این موضوع برگزار شده و کارشناسان و متخصصان زیادی در این‌باره سخن گفته‌اند، اما متأسفانه تاکنون اقدامات پیشگیرانه و حتی کاهنده سرعت افزایش تعداد زنان معتاد آن‌طور که باید صورت نگرفته است. از اوایل دهه 80 سیاستگذاران و برنامه‌ریزان اعلام کردند که آمار اعتیاد زنان روبه افزایش است و از سوی دیگر سن ابتلا به آن کاهش یافته است. حتی در یک برهه از زمان واژه زنانه شدن اعتیاد هم مطرح شد که مورد موافقت صاحبنظران قرار نگرفت چون اعتیاد زنانه نشده اما زنان بیش از گذشته درگیر اعتیاد شده‌اند.

متأسفانه طی این سال‌ها برنامه‌ای که بتواند مانع گسترش این موضوع باشد طراحی نشد.. از این‌رو در شرایطی که حتی پیشگیری سطح یک، که آموزش مهارت‌های اجتماعی و مهارت‌های زندگی است در جامعه وجود ندارد طبیعی است که هر روز با آمار افزایشی اعتیاد زنان مواجه باشیم. این مهارت‌ها به منزله ابزاری است که در شرایط پیچیده قرن بیست و یکم جامعه درحال توسعه‌ای مانند ایران به هنگام مواجهه با این معضل بسیار راهگشا خواهد بود.

معتقدم هریک از ما انسان‌ها، کوله پشتی‌هایی داریم که وزن آنها براساس تجارب، موقعیت‌ها و شرایط زندگی هریک از ما متفاوت است. به این معنا که نوجوانان و جوانان بسیاری داریم که کوله‌پشتی‌های آنها از ترس، خشم، اضطراب و احساس ناخوشایند زندگی‌شان سنگین شده است. این افراد همواره به دنبال راهکاری هستند که بتوانند شرایط را تحمل کنند. ما برای چنین افرادی چه کرده‌ایم. در شرایطی که دنیا معتقد است باید برای این افراد پیشگیری سطح یک صورت بگیرد، در کشور ما این امر اتفاق افتاده است؟متأسفانه در کشور ما پیشگیری سطح یک و دو وجود ندارد یا بسیار کمرنگ است و اقدامات پیشگیرانه از سطح سه آغاز می‌شود. تشکل‌های مردمی، نهادها و حتی سازمان‌های حمایتی نظیر بهزیستی پیشگیری سطح سه را ارائه می‌دهد. یعنی فرد، درگیر اعتیاد شده، خشونت و سایر تلخی‌ها را تجربه کرده حتی ممکن است از خانه رفته باشد، حالا ما اقدامات سطح سه یعنی مداخلات پرهزینه را انجام می‌دهیم که نه تنها هزینه بالایی دارد بلکه تأثیر مطلوبی هم نخواهد داشت. این درحالی است که کشور ما به پیشگیری سطح یک نیاز دارد. آن هم برای همه اعضای جامعه، در همه سنین و بایستی با واژه‌ها و مفاهیم مختلف بارها و بارها عنوان شود.

در حقیقت ما نیازمند عزمی ملی هستیم که همه نهادها و سازمان‌ها کنار یکدیگر دست به دست هم و یک‌سو برای برقراری پیشگیری سطح یک اقدام کنند. متأسفانه ما در کشور پیشگیری سطح دو را هم نداریم. پیشگیری سطح دو به این معنا است که اگر یک فرد در موقعیتی خطرناک قرار گرفت قبل از اینکه آسیب ببیند تحت حمایت قرار گیرد.

ما چطور از یک دختر جوان که در سطح متوسط و خوب خانوادگی و فرهنگی قرار دارد اما به دلایلی نظیر ناآگاهی، بیدار ماندن برای درس خواندن بیشتر و حتی نداشتن مهارت نه گفتن در جمع همسالان به مواد مخدر آلوده شده حمایت می‌کنیم؟ ما برای او چه می‌کنیم؟ این درحالی است که اگر بموقع مداخلات لازم در هنگام تحصیل در مدرسه و دانشگاه، صورت می‌گرفت امروز به دنبال اقدامات سطح سه نبودیم.

دختران دانشجوی جوانی از خانواده‌های متوسط با فرهنگ بالا به من مراجعه می‌کنند. آنها برای تقویت حافظه و دستیابی به نتیجه دلخواه در آزمون‌های دانشگاهی چندبار از ماده محرک و صنعتی شیشه و چند قرص صنعتی استفاده کرده بودند. حالا برای ترک اعتیاد علاوه بر ترک مواد باید 30جلسه مشاوره بگیرند. چون بیماری اعتیاد یک بیماری فیزیکی، روانی و اجتماعی شناخته شده است و سه بعد دارد. از این‌رو برای ترک اعتیاد، ترک مواد به تنهایی کافی نیست. درواقع اعتیاد یک بیماری رفتاری است که قطع فیزیکی مواد به تنهایی برای رهایی از آن کافی نیست. چون هنوز خشم، ترس و اضطراب باقی مانده و اگر افراد مبتلا روی روان خود کار نکنند بعد از مدتی به سوی مصرف مواد باز می‌گردند. در این وضعیت آنها چگونه باید از پس مخارج مشاوره‌ای که هزینه بالایی دارد، برآیند. البته این هزینه برای مشاور یا مددکار اجتماعی که روزانه با افراد زیادی که از ناراحتی و مصایب خود می‌گویند خیلی هم زیاد نیست. اما مسأله این است که خانواده‌ها از عهده این هزینه‌ها برنمی‌آیند. بنابراین فراهم کردن امکانات مشاوره‌های رایگان یا ارزان قیمت با کیفیت که تحت پوشش بیمه هم باشد می‌تواند در این زمینه بسیار راهگشا باشد.

زمانی نسل ما معتقد بود زندگی باید مجال هرگونه تجربه‌ای را به انسان بدهد. ما تجربه می‌کردیم، اما تجربه‌های ما چنین بود که با یک خرما برویم توچال و برگردیم. اتفاق بدی برای ما نمی‌افتاد چون کارهای دشواری که با قدرت بدنی خود می‌توانستیم انجام دهیم ما را دچار آسیب‌های اجتماعی نمی‌کرد. اما در عصر حاضر تجربه جوانان متفاوت شده، تجربیات آنها می‌تواند هرگز به یک‌بار ختم نشود، به گونه‌ای که بخش پیشانی مغز آنها لذت ببرد.دخترانی که در سنین مختلف معتاد شده‌اند در گفت‌و‌گو با من می‌گویند « بعد از مصرف مواد مخدر و محرک به اندازه انگشتان دستمان هم لذت نبردیم. به این معنا که بعد از چند بار اول که مواد مصرف کردیم و لذت بی‌نهایت زیاد و دلچسب را تجربه کردیم، برای دستیابی به آن لذت اولیه و حل این مسأله برای خود، سال‌هاست که درگیر اعتیاد مانده‌ایم.» این دختران می‌گویند «یک‌بار مصرف بسیار زیاد و هزار بار کم است.» یعنی هزار بار مصرف می‌کنند تا به لذت روز اول برسند و نمی‌رسند. در چنین مواقعی حتی مواد مخدر مصرفی را هم عوض می‌کنند.

اگر با تریاک شروع کرده بودند، به سراغ هرویین می‌روند. پس از آن شیره و شیشه و... را امتحان می‌کنند ولی بازهم به آن خواسته خود نمی‌رسند. بنابراین نمی‌توانیم بگوییم در عصر حاضر ما مجال همه‌گونه تجربه را داریم. چون این تجربیات انسان را به پرتگاهی می‌کشاند که از آن خلاصی وجود ندارد. در مورد پیشگیری سطح سوم که ما تشکل‌های مدنی و مراکز حمایتی هستیم باید بگویم حالا با فردی مواجه هستیم که به اعتیاد مبتلا شده، دچار آسیب شده و شاید حتی خانه را رها کرده و در خیابان و پارک‌ها تجربیات دردناکی را تحمل کرده است. کمک به چنین فردی بسیار دشوار خواهد بود. پس بهتر است برای پیشگیری از این معضلات فرزندان خود را با آموزش مهارت‌های زندگی واکسینه کنیم. محیط امنی برای آنها فراهم نماییم.

ساعات فراغت دلپذیر و خوشایندی رابرای آنها ایجاد کرده، شادی را در زندگی آنها نهادینه کنیم تا مانع از آسیب آنها شویم. به یاد داشته باشیم شادی و هیجان مقطعی کارگشا نیست و باید در زندگی نوجوانان و جوانان نهادینه شود. همه انسان‌ها به دنبال حال خوش هستند و فقط روش آن فرق می‌کند. یکی با پیاده‌روی حال خوب پیدا می‌کند، دیگری با همنشینی با دوستانش و برخی هم که در شرایط پیچیده‌تر و نابسامان هستند با سوء مصرف مواد مخدر حال خوب را تجربه می‌کنند. پس باید برای دختران جوان شرایطی فراهم شود که بتوانند لذت واقعی از زندگی را تجربه کنند و حالشان خوب باشد.

برخی از خانواده‌ها هم گمان می‌کنند پرداخت پول بی‌حساب کتاب و زندگی مرفه می‌تواند مانع آسیب فرزندانشان شود. داشتن پول برای زندگی فاکتور خوبی است اما همیشه داشتن پول به عنوان یک امکان حمایتی حافظ سلامت نیست آنچه در خانواده می‌گذرد مهم است در حال حاضر جوانان زیادی در کلینیک‌های ترک اعتیاد حضور دارند که از خانواده‌های مرفه هستند. چون این دختران از نظر روانی در خانواده حمایت نشده‌اند و به احساسات آنها توجهی نشده است. علاوه بر نشاط و شادی باید به اشتغال دختران جوان نیز توجه کرد.

اشتغال، امید و احساس رضایتمندی را در فرد ایجاد می‌کند. زنان در اشتغال حقوق کمتری را نسبت به آقایان تجربه می‌کنند و با محدودیت‌های بیشتری مواجه هستند. در این شرایط فرد نمی‌تواند به شرایط مطلوب خود دست پیدا کند. سرخورده می‌شود و امید خود را از دست می‌دهد. ناامیدی انسان را به سمت خطا و کسب تجربه‌های ناهنجار و ناخوشایند هدایت می‌کند. واقعیت این است که شرایط جامعه روز به روز سخت‌تر و دشوارتر می‌شود و ما برای پیشگیری از آسیب‌های ناشی از این دشواری‌ها باید ابزار حل مسأله را داشته باشیم.

*مددکار اجتماعی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha