کرونا در ایران یک سال و 6 ماهه شد. در این مدت بیش از 117 هزار نفر جانشان را در اثر ابتلا به کرونا از دست دادند و میلیون‌ها نفر دیگر هم مبتلا شدند. اکنون روند ابتلا به بیماری نزولی است، واکسیناسیون هم سرعت بیشتری به خود گرفته تا زنجیره شیوع زودتر قطع شود.

جای خالی اتاق فکر برای سلامت روان

سلامت نیوز:کرونا در ایران یک سال و 6 ماهه شد. در این مدت بیش از 117 هزار نفر جانشان را در اثر ابتلا به کرونا از دست دادند و میلیون‌ها نفر دیگر هم مبتلا شدند. اکنون روند ابتلا به بیماری نزولی است، واکسیناسیون هم سرعت بیشتری به خود گرفته تا زنجیره شیوع زودتر قطع شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری ،با کاهش شیوع کرونا اما جامعه گرفتار بحران دیگری می‌شود؛ بحرانی که همین حالا گریبان خیلی‌ها را گرفته و رها نمی‌کند. پیش از شیوع کرونا هم ماجرای سلامت روان جامعه، جزو پربحث‌ترین موضوعات بود، با پاندمی کرونا و افزایش ابتلا و مرگ‌های پی‌درپی‌، بیکاری و تحت تاثیر قرار گرفتن زندگی‌ها و روابط عاطفی و خانوادگی، وضعیت روان مردم آشفته‌تر از پیش شد.

 با اینکه آمار دقیق و مشخصی از شیوع و یا افزایش مشکلات روان در دوران کرونا در ایران در دست نیست، اما گفته‌های روانپزشکان و جامعه‌شناسان حکایت از تشدید بسیاری از اختلالات روان و ایجاد مشکلات جدید دارد. هشدارها از همان ماه‌های ابتدای شیوع کرونا آغاز شده بود.متخصصان حوزه روان می‌گویند باید زودتر اقدامی شود، سازمان‌ها، وزارتخانه‌ها، نهادهای مردمی و گروه‌های کوچک‌تر به میدان بیایند تا شرایط بهبود پیدا کند.

اضطراب، احساس تنهایی، ناامیدی، ترس و هراس از مرگ و ابتلا و ...تنها بخشی از اختلالاتی است که مردم گرفتار آن شده‌اند و به اذعان کارشناسان حوزه روان، پیامدهای آن شاید سال‌ها بعد مشخص شود. حالا کارشناسان این حوزه در تحلیل اقداماتی که در این مدت در حوزه سلامت روان انجام شده به همشهری می‌گویند نظام سلامت در پرداختن به موضوع سلامت روان در دوران کرونا نمره قبولی نمی‌گیرد. آنها تاکید می‌کنند که باید برای خروج از این وضعیت، اتاق فکری تشکیل شود، تیمی متشکل از متخصصان راه‌اندازی شود و یک نقشه راه جامع در نظر گرفته شود.


مقوله سلامت روان جدی گرفته نمی‌شود

ناصر قاسم‌زاد، مدیرعامل انجمن حمایت از سلامت و بهداشت روان جامعه، درباره وضعیتی که هم‌اکنون افراد در آن قرار دارند، توضیح‌هایی می‌دهد. به‌گفته او، در کشور ما، مقوله سلامت روان بسیار مظلوم واقع شده و حتی قبل از کرونا هم سیاست‌های متناسبی با جمعیت جوان کشور (40میلیون نفر جمعیت زیر 30سال) و حتی نیازهای سایر گروه‌های سنی یعنی کودکان و نوجوانان و سالمندان، در کشور وجود نداشته است. او می‌گوید: «در بخش کودک و نوجوان، وزارت آموزش و پرورش باید پاسخگو باشد.

این وزارتخانه‌ در هیچ دوره‌ای به‌اندازه کافی و متناسب با جمعیت دانش‌آموزان، مشاور و متخصص در حوزه سلامت روان نداشته است. نوجوانان و جوانان در دانشگاه‌ها هم هیچ‌گاه حضور روانشناسان فعال در مراکز مشاوره دانشگاهی را تجربه نکرده‌اند. البته مشاوره‌هایی به‌صورت نمادین در دانشگاه‌ها داده می‌شود، اما روانشناسان زبده‌ای که بتوانند اقدامات پیشگیرانه را آموزش دهند، در این مکان‌ها دیده نمی‌شوند.» به اعتقاد قاسم‌زاد، حتی در سرفصل‌های درسی در دانشگاه‌ها هم چیزی به‌عنوان حفظ سلامت روان وجود ندارد. در سنین دیگر هم در ادارات و سازما‌ن‌ها، تعداد متخصصان در حوزه سلامت روان متناسب با جمعیت نیست. البته بعضی نهادها به‌صورت جسته و گریخته کارهایی انجام داده‌اند، اما هیچ فعالیت نظام‌مندی درخصوص آن انجام نشده است.


وزارت بهداشت برنامه منظمی نداردقاسم‌زاد، معتقد است که در بخش بهداشت روان در دوره قبل و بعد کرونا، بیشتر به‌صورت جزیره‌ای عمل شده است؛ یعنی چشم‌انداز و نقشه راه هدفمندی در این زمینه وجود نداشته است؛ به همین دلیل تأثیرگذاری آن هم به‌صورت مقطعی و غیرمؤثر بوده است؛ مثلا در بحث کرونا، صدا و سیما و بخشی از دستگاه‌های دولتی، گام‌های مؤثری برداشته‌اند، اما کافی و مستمر نبوده است.

بنابراین با توجه به اینکه سواد سلامت عمومی و بهداشت روانی شهروندان پایین است باید با هدفگذاری و سیاست اجرایی دولت، میان 3قوه، کار تیمی انجام و برای ارتقای این سطح از سواد هم باید برنامه‌های بنیادینی درنظر گرفته شود. او تأکید می‌کند که وزارت بهداشت باید برنامه منظم و مدونی برای توجه بیشتر به سلامت روان داشته باشد؛ اقدامی که تاکنون برنامه مشخص و منظمی برای آن نداشته است: «نقش قوه مجریه در آسیب‌شناسی شرایط قبل و بعد از کرونا بسیار مهم و اساسی است. چون بودجه‌های لازم و همچنین چگونگی اجرایی‌شدن پروژه‌ها در اختیار دولت است؛ بنابراین باید رویکرد خود را نسبت به موضوع سلامت روان تغییر دهد و شرایطی را ایجاد کند تا با برنامه‌ریزی‌های جدید، سلامت روان آنها تامین شود.»


نه بودجه دارند و نه برنامه

 

مدیرعامل انجمن حمایت از سلامت و بهداشت روان جامعه به ماجرای هزینه‌های پرداختن به سلامت روان در جامعه اشاره می‌کند. به‌گفته او، سرانه هزینه بهداشت روانی کشور برای هر فرد، هزار تومان است؛ این در حالی است که با این میزان سرانه، نه وزارت علوم در دانشگاه‌ها توجهی به این موضوع دارد، نه در سرفصل‌های درس‌های دانشگاه به آن پرداخته شده و نه آموزش و پرورش توجه می‌کند و جز در موارد بسیار اندک (شاید 10درصد) هیچ برنامه‌ای برای مشاوره دانش‌آموزان ندارد. در کنار همه اینها، به سازمان نظام روانشناسی و مشاوره هم با قدمت 18ساله برای حمایت و خدمات‌دهی نظام‌مند و تعامل روانشناسان با سازمان‌های مختلف، بودجه‌ای تعلق نمی‌گیرد.

این سازمان حتی برای سازماندهی تشکیلات اداری خود نیز فراز و نشیب‌های زیادی داشته است؛ درحالی‌که روانشناسان باید اتحادیه صنفی داشته باشند که بتوانند از خدمات رفاهی مانند بیمه، بازنشستگی، از کارافتادگی یا سختی کار استفاده کنند.   به‌گفته او، وزارت ورزش و جوانان باید به افراد به‌ویژه جوانان خدمات سلامت روان ارائه دهد؛ درحالی‌که این سازمان گویا تنها به موضوع ورزش اختصاص پیدا کرده و خدماتی در حوزه سلامت روان به جوانان ارائه نمی‌دهد.

موضوع هم تنها به کم‌کاری این سازمان‌ها محدود نمی‌شود. در مجلس کمیسیون‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانند در زمینه سلامت روان تصمیم‌گیری کنند، اما باز هم آنجا شاهد نادیده گرفتن این موضوع هستیم. قاسم‌زاد تأکید می‌کند که مجموعه این عوامل سبب شده تا خیلی‌ها از گرفتن خدمات علمی و کارشناسانه در حوزه سلامت روان محروم بمانند. به‌گفته او، توجه به سلامت روان در اولویت برنامه‌های سازمان‌ها نیست؛ چون با توجه به مشکلات موجود و تورم 63درصدی، جایی برای توجه به آن وجود ندارد و عملا نادیده گرفته می‌شود.

مشکل اصلی در حوزه سلامت حتی قبل از کرونا هم با توجه به مشکلات موجود در جامعه، شیوع استرس و اضطراب در جامعه بود که هم‌اکنون و در دوران کرونا تشدید شده است. قاسم‌زاد می‌گوید: «وضعیت سلامت روان در جامعه شرایط مطلوبی ندارد و ما در شرایط بحرانی قرار داریم. اگر وضع به همین منوال ادامه داشته باشد، در آینده وخیم‌تر هم می‌شود.» به‌گفته این متخصص حوزه روان، کرونا بر عملکرد مغز هم تأثیر می‌گذارد. با این حال هنوز برای بهبود سلامت روان جامعه به‌ویژه بیماران، اقدامی نمی‌شود.


توجه به سلامت روان به تغییرات بنیادی نیاز دارد

قاسم‌زاد می‌گوید باید برای ارائه و دریافت خدمات سلامت روان، مشوق‌هایی درنظر گرفته شود. هم‌اکنون برخی سازمان‌ها برای کارکنان خود خدمات سلامت روان درنظر گرفته‌اند، اما میزان آن بسیار کم است و شاید تنها 10درصد کارمندان را شامل شود؛ چرا که مردم آنقدر که به سلامت جسم توجه می‌کنند، به سلامت روان اهمیتی نمی‌دهند؛ درحالی‌که وقتی سلامت روان دچار مشکل شود، جسم هم نمی‌تواند فعالیتش را به‌خوبی انجام دهد. این متخصص حوزه روان تأکید می‌کند زمانی‌که در سال‌های گذشته، نمره خوبی در پرداختن به سلامت روان نداشته‌ایم، بنابراین چطور می‌توانیم انتظار داشته باشیم در 2سال اخیر و با شیوع کرونا، عملکرد مناسبی داشته باشیم؟ «پس از شیوع کرونا هم با وجود مشکلات فراوان در جامعه، باز هم توجهی به بهداشت و سلامت روان مردم نشده است.

در شرایطی که خیلی‌ها در این دوران، دچار وسواس، ترس و اضطراب شده‌اند، اما باز هم هیچ اقدام مؤثر و مداومی برای چگونگی مقابله و رویارویی با چنین مشکلاتی برای مردم درنظر گرفته نشده است. هم‌اکنون می‌توان از راه و روش‌های مختلف مانند «هنر درمانی» که با ابزاری مانند موسیقی یا ورزش، ذهن مراجعان را آرام می‌کند، به سلامت روان آنها کمک کرد، اما باز هم این موضوع دریغ می‌شود.» به اعتقاد قاسم‌زاد، راهکار اصلی برای بالا بردن سطح سلامت روان در جامعه، توجه به مسائل بنیادی است.

موضوع سلامت روان باید به‌صورت بنیادی در جامعه بررسی و اصلاح شود. یعنی سران 3قوه مجریه، مقننه و قضاییه، با بررسی جدی موضوع و بهره‌گیری از متخصصان این حوزه، حساسیت مسائل روان‌شناختی را به همه مسئولان گوشزد کنند. در این صورت است که می‌توان آن را به سایر سازمان‌ها هم تسری داد. البته همه این موارد با برخورداری از نقشه راه و برنامه‌ریزی مدون و کارشناسانه و حرفه‌ای مقدور خواهد بود. در این نقشه راه باید با توجه به مشکلات گذشته و حال جامعه، چشم به‌سوی آینده داشت.


ضرورت تشکیل اتاق فکر

مدیر انجمن حمایت از سلامت بهداشت و روان جامعه، برای خروج از این وضعیت پیشنهاد می‌دهد اتاق فکری تشکیل شود و در همان جا، مسائل مربوط به سلامت روان مورد بررسی قرار گیرد: «با توجه به وضعیت فعلی و پیامدهای روانی شیوع کرونا در کشور، ما نیازمند اتاق فکری برای اندیشه‌ورزی هستیم که نمایندگانی از وزارت بهداشت، آموزش و پرورش، وزارت ارشاد و ورزش و جوانان و... در آن حضور داشته باشند و مشاورانی از تمام ارگان‌ها، از مدارس و دانشگاه‌ها گرفته تا شهرداری‌ها و سازمان‌ها و ادارات در آن فعال باشند و نقشه راه و برنامه مدونی ارائه دهند. با داشتن برنامه پیشگیرانه و درمانی برای تمام گروه‌های سنی، می‌توان شروع به بازسازی سلامت روان کرد.»

این متخصص حوزه روان تأکید می‌کند که ارائه آموزش در تمام زمینه‌ها می‌تواند منجر به پیشگیری از ابتلا به بحران‌های روان شود؛ حتی آموزش مقابله و پیشگیری از ابتلا به کرونا، می‌تواند افراد را برای مواجهه با بیماری آماده و از روانشان محافظت کند: «پس از شیوع کرونا در ماه‌های ابتدایی، به‌طور پراکنده، آموزش‌هایی از سوی سامانه4030 وزارت بهداشت به مردم داده می‌شد. مشاوران حتی گاهی از خانواده‌های داغدار دلجویی می‌کردند، اما این اقدامات مداوم نبود.»


از ظرفیت سازمان‌های مردمی استفاده نمی‌شود

مدیرعامل انجمن حمایت از سلامت و بهداشت روان جامعه به نقش سازمان‌های مردم‌نهاد در ارتقای سلامت روان جامعه اشاره می‌کند و می‌گوید: «در دهه اخیر، به‌دلیل بی‌توجهی به نقش سازمان‌های مردم‌نهاد، سمن‌های گمنام زیادی در کشور به‌وجود آمده‌اند، ازجمله در خوزستان، بوشهر و بندرعباس و... که با توجه به بضاعت اندک خود، کارکرد بسیار خوبی در زمینه سلامت روان داشته‌اند.

در زمان کرونا هم جسته و گریخته کارهایی انجام داده‌اند، اما به‌علت امکانات محدود، نتوانسته‌اند کار گسترده‌ای انجام دهند. البته از این سازمان‌ها تنها می‌‌توان در حد و انداره خودشان انتظار داشت؛ یعنی فقط در بازه زمانی مشخص و با مختصات جغرافیای خاص می‌توانند در حد توان و پتانسیل خود اثرگذار باشند.» به‌گفته قاسم‌زاد، سازمان‌های مردم‌نهاد در کشورهای پیشرو به مثابه بال‌های توانمند دولت‌ها عمل می‌کنند.

این سازمان‌ها در بسیاری از کشورها هم به حل مشکلات و حوادث در سطح جامعه کمک می‌کنند، اما در کشور ما به‌دلیل نبود حمایت، سازماندهی خاصی ندارند و نمی‌توانند به‌خوبی عمل کنند. او می‌گوید: «در کنار وزارت کشور به‌عنوان متولی سازمان‌های مردم‌نهاد، دستگاه‌های مختلفی در کشور می‌توانند در توانمند شدن سازمان‌های مردم‌نهاد نقش داشته باشند که یکی از آنها شهرداری‌ها هستند که باید در این زمینه فعال‌تر شوند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha