به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران ،این در حالی است که افکارعمومی، رسانهها و کارشناسان ایرانی این روزها نگران پیامدهای ابرپروژه «داپ» هستند که مستقیم امنیت غذایی و آبی ایران در شمالغرب و شمالشرق ایران را نشانه گرفته است. ریزگردهایی که ترکیه از آنها حرف میزند ناشی از ساخت سد روی دجله و فرات در ابر پروژه «گاپ» است.
ترکیه در پروژه داپ بهدنبال ساخت و تکمیل 90 سد روی ارس، دجله و فرات است. کارشناسان آشنا با منطقه هشدار میدهند این پروژه ارس را به سرنوشت دجله و فرات دچار میکند. وزارت امورخارجه این کشور تمام تلاش خود را بهکار گرفته تا جزئیات این پروژه به بیرون درز نکند. ابرپروژه گاپ که به کاهش آورده آب و خشک شدن دجله و فرات منجر شد، واکنش بینالمللی زیادی به سلطهگری ترکیه در حوزه آب منطقه داشت. ترکیه این بار با پنهانکاری میخواهد جلوی هجمه جهانی فعالان محیطزیست به پیامدهای ضد محیطزیستی در داپ را بگیرد.
آیا ایران دوباره فرصت را از دست میدهد؟
ایران در معادلات آبی منطقه نقش کمی دارد. مثال بارز آن ساخت سد کمال خان روی رودخانه هیرمند است که ایران نتوانست جامعه جهانی را متوجه پیامدهای ساخت این سد پیش از افتتاح آن کند. دیپلماسی آب ایران در سالهای گذشته محدود به جلسات و رایزنیهای سیاسی شده است که بسیاری از کارشناسان آن را یک تلاش بینتیجه میدانند.
آنها بارها خواستار توجه به اشتراک دیدنی، زبانی و فرهنگی مردم ایران و افغانستان برای تنش آبی شدند اما از این اشتراکات هرگز بهرهبرداری نشد. حالا منطقه سیستان در دو سوی مرز دچار طوفانهای ریزگرد شده و نفس کشیدن برای ساکنان مرزی دو کشور را سخت کرده است.
آیا سدسازی ترکیه نفس شهروندان ایرانی را گرفت؟
عوامل زیادی در ایجاد ریزگردهای منطقهای نقش دارند. همین ریزگردهای منطقهای وقتی با کانونهای داخلی- که نتیجه سیاست غلط آبی در چند دهه گذشته است- همراه میشوند شرایط زیستی را سختتر میکنند. اما آیا دستگاه و سازمانهای متولی مثل سازمان حفاظت محیطزیست و منابع طبیعی و آبخیزداری میدانند که سدسازیهای ترکیه چقدر در ایجاد این ریزگردها نقش دارند؟ «داریوش گل علیزاده» رئیس مرکز ملی هوا وتغییر اقلیم در گفتوگو بااعتقاد دارد پاسخ این سؤال را باید ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار کشور بدهد.
«علی محمد طهماسبی بیرگانی» دبیر ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار کشور نیز علاوهبر سدسازی ترکیه روی دجله و فرات، رهاسازی زمینهای کشاورزی در عراق و ترکیه را هم از جمله عوامل ریزگردهایی میداند که آسمان ایران را خاکستری و نارنجی کرده است! اما درصد دقیق تأثیرگذاری سدسازی ترکیه روی دجله و فرات را در این موضوع نمیداند. موضوعی که به نظر میرسد باعث برد رسانهای ترکیه شده است.
به گفته طهماسبی وزارت نیرو مطالعهای را با همکاری دانشگاه تربیت مدرس شروع کرده و میزان این تأثیر در دست بررسی است. او در نهایت میگوید: «نمیتوان مشخص کرد که هر عامل چند درصد در ایجاد این ریزگردها تأثیر دارد.» بیش از دو دهه است که ایران با ریزگردهای خارجی که در ابتدای ورود از آن به «ریزگردهای عربی» یاد میشد درگیر است.
از سوی دیگر ایران نزدیکترین روابط در میان کشورهای منطقه را با عراق و سوریه دارد. این سؤال پیش میآید که چرا باوجود این نزدیکی هنوز هیچ مطالعهای که نشان بدهد هر عاملی چقدر در ایجاد این ریزگردها نقش دارد انجام نگرفته است. در همه این سالها هم ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار کشور و هم سازمان حفاظت محیطزیست و منابع طبیعی و آبخیزی از گفتوگو با عراق درباره ایجاد راهکارهایی برای حل این معضل سخن گفتهاند.
طهماسبی پیش از این از تدوین دو«برنامه عمل» برای حل 150 میلیون تن ریزگردهایی که از سمت جنوب، غرب، شمال و شرق وارد کشور میشود، خبر داده است. آیا این دو برنامه عمل بدون مطالعه منشأ و مشخص کردن سهم هر عامل نوشته شده است؟ آیا الان ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار کشور نباید بداند که سدسازی ترکیه روی دجله و فرات چند درصد در ایجاد این ریزگردها نقش داشته تا این اطلاعات در اختیار وزارت امورخارجه قرار بگیرد. آیا نباید وزارت خارجه با در دست داشتن این اطلاعات، دیپلماسی رسانهای را انتخاب کند و پاسخ وزارت امورخارجه ترکیه را مستند و مستدل بدهد؟
این سؤالها در زمانی پرسیده میشود که دلنگرانی ایرانیها با اطلاعرسانی درباره جزئیات اندکی از ابرپروژه دیگر ترکیه، از موضوع ریزگردها به امنیت آبی و غذایی شمال کشور تغییر پیدا کرده است. آیا دوباره شاهد انفعال در دیپلماسی آب مثل آنچه در هیرمند دیدیم، در ارس هستیم و ما باز هم دیرهنگام واکنش نشان میدهیم؟ طهماسبی سؤالهای مطرح شده در این گزارش را غیر علمی میخواند ومی گوید: «مسئول سدسازی و آب وزارت نیرو است و این سؤالات باید از وزارت نیرو پرسیده شود.»
وزارت نیرو یکی از اعضای ستاد ملی مقابله با ریزگرد است. طهماسبی دبیر این ستاد است. به طور طبیعی باید از فعالیتهای انجام گرفته توسط اعضای این ستاد خبر داشته باشد و آنها را مورد سؤال قرار بدهد؟ آیا ستاد احیا میخواهد صبر کند تا ترکیه همان بلایی را که سر دجله و فرات آورد سر ارس بیاورد، بعد برنامه عمل دیگری را برای حل پیامدهای سدسازی ترکیه روی ارس بنویسد؟ مگر قرار نیست که اصل بر «پیشگیری» باشد نه نوشداروی بعد از خشک شدن ارس!
دیپلماسی رسانه
پیش از این «حجت میان آبادی» پژوهشگر حوزه دیپلماسی آب در گفتوگو با «ایران» رسانهای شدن جزئیات طرح را نخستین گام مقابله با سلطه آبی ترکیه در منطقه دانسته بود. او و همکارانش نقش ویژهای در این اطلاعرسانی داشتند. واکنش وزارت امورخارجه ترکیه هم نشان میدهد که آنها شناخت درستی از برنامههای آبی ترکیه دارند.
وزارت خارجه ترکیه در این بیانیه واکنشی مدعی شده است که ترکیه به نیازهای کشورهای پاییندستی رودخانهها توجه دارد، سیاست آبی ترکیه همراه با احترام به قوانین بینالمللی است و این سیاست همواره ادامه خواهد داشت و آنکارا آماده هرگونه همکاری منطقی و علمی با ایران در این زمینه است. بنابراین دیپلماسی رسانهای ایران باید فعالتر از قبل سیاستهای آبی ترکیه را رصد کند تا بتواند نگاه افکارعمومی در منطقه و جهان را به این سمت جلب کند. البته دیپلماسی رسانهای نیاز به اطلاعات دقیق دارد که تنها با مطالعه روی طرح توسط سازمانها و وزارتخانههای متولی به دست میآید!
نظر شما