به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه پیام ما، با مرور عملکرد دستگاه متولی جنگل و منابع طبیعی در دهههای اخیر دست کم میتوان 7 مشکل عمده را شناسایی کرده و در جستجوی حل آن بود.
به هنگام نبودن
دستگاه متولی جنگل هم باید با دانش روز همراه و هم آمار و اطلاعات دقیقی از وضعیت عرصههای جنگلی داشته باشد. مورد اول نیازمند همکاری نزدیک و تعریف شده با مراکز دانشگاهی و پژوهشی است اما مورد دوم به دستگاه اجرایی ارتباط دارد.
در مورد آمار به سه نکته درباره جنگلهای شمال کشور اشاره میشود. نکته اول درباره مساحت این جنگلهاست. دستگاه متولی جنگل، در آخرین اعلام آماری، مساحت آن را حدود دو میلیون هکتار اعلام کرده اما سازمان حفاظت محیط زیست آن را قابل قبول ندانسته و با واگذاری بررسی مساحت آن به موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع، رقم این موسسه را قبول دارد که چهار صد هزار هکتار از آمار دستگاه متولی کمتر است!
نکته دوم درباره تعداد دام موجود در جنگلهای شمال کشور است که هنوز به آمار سال 1364 استناد میشود؛ که با هر توجیهی این آمار، اینک به کلی غیر قابل استناد است.
و نکته سوم اینکه همان آماربرداری سراسری دهساله از وضعیت کمی – کیفی جنگلهای شمال کشور هم با همه کاستیهایش هفت سال است که به تاخیر افتاده است.
فقدان راهبرد
تلاش دستگاه متولی جنگل بیشتر معطوف به مسائل روزمره و یا فنی و تخصصی است و در زمینه راهبردها و سیاستهای کلی و توجه به مسائل اجتماعی – اقتصادی کمتر کار شده است. این مشکل در بخش تحقیقاتی جنگل کشور هم وجود دارد و موسسه قدیمی تحقیقات جنگلها و مراتع کشور متاسفانه فاقد گروه سیاست جنگل است.
برای تدوین راهبردهای مدیریت جنگل علاوه بر استفاده از ذخیره تجربیات موجود در کشور باید از دانش آموختگان رشته نوین سیاست جنگل استفاده کرده به علاوه از متخصصان علوم انسانی و اجتماعی نیز کمک گرفته شود.
نبود پیوست
با مرور عملکرد دستگاه متولی جنگل و منابع طبیعی در دهههای اخیر دست کم میتوان 7 مشکل عمده را شناسایی کرده و در جستجوی حل آن بود.
به هنگام نبودن
دستگاه متولی جنگل هم باید با دانش روز همراه و هم آمار و اطلاعات دقیقی از وضعیت عرصههای جنگلی داشته باشد. مورد اول نیازمند همکاری نزدیک و تعریف شده با مراکز دانشگاهی و پژوهشی است اما مورد دوم به دستگاه اجرایی ارتباط دارد.
در مورد آمار به سه نکته درباره جنگلهای شمال کشور اشاره میشود. نکته اول درباره مساحت این جنگلهاست. دستگاه متولی جنگل، در آخرین اعلام آماری، مساحت آن را حدود دو میلیون هکتار اعلام کرده اما سازمان حفاظت محیط زیست آن را قابل قبول ندانسته و با واگذاری بررسی مساحت آن به موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع، رقم این موسسه را قبول دارد که چهار صد هزار هکتار از آمار دستگاه متولی کمتر است!
نکته دوم درباره تعداد دام موجود در جنگلهای شمال کشور است که هنوز به آمار سال 1364 استناد میشود؛ که با هر توجیهی این آمار، اینک به کلی غیر قابل استناد است.
و نکته سوم اینکه همان آماربرداری سراسری دهساله از وضعیت کمی – کیفی جنگلهای شمال کشور هم با همه کاستیهایش هفت سال است که به تاخیر افتاده است.
فقدان راهبرد
تلاش دستگاه متولی جنگل بیشتر معطوف به مسائل روزمره و یا فنی و تخصصی است و در زمینه راهبردها و سیاستهای کلی و توجه به مسائل اجتماعی – اقتصادی کمتر کار شده است. این مشکل در بخش تحقیقاتی جنگل کشور هم وجود دارد و موسسه قدیمی تحقیقات جنگلها و مراتع کشور متاسفانه فاقد گروه سیاست جنگل است.
برای تدوین راهبردهای مدیریت جنگل علاوه بر استفاده از ذخیره تجربیات موجود در کشور باید از دانش آموختگان رشته نوین سیاست جنگل استفاده کرده به علاوه از متخصصان علوم انسانی و اجتماعی نیز کمک گرفته شود.
نبود پیوست کارشناسی
هر سیاستگذاری یا طراحی الزاما باید با یک سند پشتیبان یا به قولی پیوست مطالعاتی و کارشناسی همراه باشد تا در آن همه جنبههای مورد نیاز بررسی شده و اثرات و عوارض احتمالی آن سیاست یا اجرای طرح هم پیش بینی شده و برای آن چاره جویی شود. مثالها در این مورد بسیار است. نمونه قدیمی آن تعاونیهای جنگلنشین است و نمونه تازهتر آن سیاست توقف بهرهبرداری در قانون برنامه ششم توسعه است که هر دو مورد بدون انجام مطالعات کافی و بدون پیوست کارشناسی در قالب طرح یا سیاست به اجرا گذاشته شده و به همین دلیل آثار و عوارض آن از ابتدا لحاظ نشده و برای آن چارهجویی نشده است.
قائم به شخص بودن
فقدان راهبرد معین و مصوب در رده بالاتر مدیریتی دست مدیران عالی و میانی را برای اعمال سلیقه شخصی در تغییر سیاستها و توقف طرحها باز میگذارد. به عنوان نمونه معاونت جنگل در ابتدای دهه هشتاد با جلب همکاری متخصصان آلمانی و آموزش کارشناسان ایرانی در صدد تهیه پایلوت طرح ذخیرهگاه زیستکره در 4 حوزه جنگلی بوده است. با تعویض معاون امور جنگل این همکاری متوقف شده و صرف آن همه هزینه به خصوص در رفت و برگشتهای طرفین به ایران و آلمان و زمان صرف شده و… به هدر رفته است و متاسفانه از این دست موارد بسیار است!
فقدان ارتباط موثر علم و عمل
اگرچه نشستها و جلساتی بین بخشهای دانشگاهی، تحقیقاتی و اجرایی بخش جنگل برگزار میشود اما این هماندیشیها و دعوت از مدعوین بیشتر بر اساس روابط صورت میگیرد تا داشتن ساختاری منظم.
حتی اعضای جلسات ادواری با موضوع مشخص هم بعضا متغیر بوده و خروجی قابل ملاحظهای نداشته است. در مواردی هم هدف از این نشستها با انگیزه و هدف تایید سیاستهای میزبان صورت گرفته و موجبات گلایه مدعوین را فراهم میکند. جا دارد ساختار مشخصی برای این همکاری تعریف و تبیین شود.
تغییرات زودهنگام مسئولان
در 43 سال گذشته سازمان متولی منابع طبیعی کشور بیش از 18 رئیس و سرپرست به خود دیده است که میانگین آن حدود دو سال است. تغییر رئیس سازمان معمولا با تغییراتی در معاونان و مدیران میانی همراه است و به این ترتیب دستگاه اجرایی از هنگام زمزمه تغییرات تا ماهها بعد از تغییر دچار انفعال و بلاتکلیفی میشود. چنانچه ناآشنایی مدیران انتصاب شده با حوزه فعالیت دستگاه هم در نظر گرفته شود؛ ابعاد مشکل مضاعف میشود.
تعویض مدیران عالی پس از تغییر کابینه و وزیر مربوطه شاید امری ناگزیر باشد اما تغییرات بدون دلیل مدیران میانی و پایینتر در واقع بسیار خسارتزا است.
فقدان سیستم پایش و ارزشیابی موثر
اگرچه یک نوع خود ارزیابی در سازمانهای مرتبط با جنگل وجود دارد اما ضرورت دارد پایش و ارزشیابی عملکرد آنها توسط مجموعه توانمندی خارج از دستگاههای متولی صورت گرفته و این دستگاهها ملزم به تصحیح سیاستها و روشهای خود شوند.
فراهم کردن امکان قانونی و عملیاتی نظارت انجمنهای علمی و سازمانهای مردم نهاد نیز امکانی موثر بوده و با عملکرد بیطرفانه و درست خود زمینه جلب و رضایت افکار عمومی را هم فراهم خواهد کرد.
نظر شما