سلامت نیوز: زمزمه های ادامه ساخت سد شفارود گیلان در حالی دوباره بر سر زبان ها افتاده که ادامه این عملیات باعث پاکتراشی 90 هکتار از بهترین گونه های هیرکانی که تامین کننده آب نیمی از جمعیت کشور است می شود. خالی شدن سفره‌های آب شیرین زیرزمینی و کاهش دبی آب چشمه‌های بالادست و نیز وجود گسل‌های فعال در منطقه شفارود و قرار گرفتن محور این سد، در محدوده بین دو گسل آستارا و شالم و همچنین خطر لغزش زمین به داخل دریاچه سد از دیگر پیامدهای آن است؛ آنهم در شرایطی که به گفته مسوولان وزارت نیرو، نیمی از مخازن سدهای ایران خالی است. مخالفان ساخت این سد معتقدند عملیات این سد، با هدف برداشت مصالح غنی منطقه جنگلی شفارود انجام خواهد شد. به نظر می رسد ورود دستگاه های نظارتی به قانون شکنی های وزارت نیرو در طرح های مختلف، به ویژه در عملیات سد شفارود می تواند این ابهام ها را شفاف کند.

ابعاد پنهان سد بی مجوز شفارود / پاکتراشی 90 هکتار جنگل هیرکانی برای آبی که نیست

به گزارش سلامت نیوز اخیرا اسدالله عباسی استاندار گیلان با اشاره به برگزاری جلسه فوق العاده با وزیر نیرو در تهران گفته است که « سد مخزنی شفارود دارای ۵۰ درصد پیشرفت فیزیکی است و با ۱۰۱ متر ارتفاع در تامین و مدیریت ۶۶ میلیون مترمکعب آب در حوزه های آب شرب، آب کشاورزی و نیز صنعت گیلان نقش به سزایی دارد».

به نظر می رسد استاندار گیلان و مسوولانی که به دنبال ادامه ساخت این سد هستند چند نکته را فراموش کرده اند. نخست اینکه سد شفارود همان سدی است که ارزیابی اثرات محیط زیستی ندارد و انجام آن طبق قوانین رسمی کشور ممنوع است. هر چند 26 تیرماه 1396 محمدباقر نوبخت اعلام کرده بود که مشکل محیط زیستی سد شفارود رفع شده و خبر از سرگیری عملیات اجرایی آن را نیز داده بود. نوبخت اما توضیحی درباره اینکه چگونه و با کدام ارزیابی، مشکل محیط زیستی طرحی که نزدیک به ۱۰۰ هکتار جنگل هیرکانی باستانی را می‌بلعد برطرف شده است، نداد.

شفارود همان سدی است که عیسی کلانتری، به محض ورود خود به پردیسان، با آن موافقت و از آن حمایت کرد و در فاز نخست آن برای ساخت جاده جایگزین برای سد شفارود، 3 هزار اصله درخت هیرکانی قطع شد؛ درحالی که کارشناسان محیط زیست گفته‌اند اساسا نیازی به این واگذاری اضافه و قطع درخت نبوده و با احداث تونل‌های بیشتر، تغییر طراحی و استفاده از جاده‌های موجود، می‌شد قطع درخت و تخریب را به حداقل رساند. پیش از آن، معصومه ابتکار در زمان ریاست خود بر سازمان حفاظت محیط زیست، با آن مخالفت کرده بود و پس از فشارهای بعدی، در بررسی ها و مطالعات انجام شده در سازمان حفاظت محیط زیست، با هدف کاهش خسارت ها، ابعاد آن را قدری کوچک تر کردند.

برداشت مصالح غنی منطقه جنگلی

سد شفارود اما ابعاد پنهان دیگری نیز دارد. برخی آگاهان می گویند عملیات این سد، با هدف برداشت مصالح غنی منطقه جنگلی شفارود انجام شده‌است؛ چراکه طبق قانون”صیانت از جنگل‌های شمال”‌مجوز برداشت از معادن در مناطق جنگلی داده نمی‌شود و هرگونه فعالیت در این حوزه ممنوع است و با قطع درختان و حذف آنها برای سدسازی، این مانع کاملا برداشته خواهد شد.

گسل های منطقه و خطر ریزش و رانش

تخریب جنگل‌های هیرکانی‌ تنها دستاورد ادامه ساخت شفارود نیست؛ خالی شدن سفره‌های آب شیرین زیرزمینی و کاهش دبی آب چشمه‌های بالادست و نیز وجود گسل‌های فعال در منطقه شفارود و قرار گرفتن محور این سد، در محدوده بین دو گسل “آستارا” و “شالم” و خطر لغزش زمین به داخل دریاچه سد از دیگر پیامدهای آن است؛ همچنین علاوه بر تمام تخریب ها، این پاک‌تراشی و برداشت مصالح، در آینده ترانشه‌ای با بیش از ۱۵۰ متر ارتفاع را در آن مکان باقی خواهد گذارد که ممکن است دچار رانش شده و مساحت آن روز به روز گسترده شده و به بیش از ۵ هکتار برسد که تاکنون توجهی به آنها نشده و پرسش‌های آن نیز تا امروز بی پاسخ مانده است.

منتقدان قطع درختان جنگل شفارود اما هنوز پاسخ بسیاری از دیگر پرسش‌های خود را نیز نگرفته‌اند. پرسش‌هایی که اگر با شفافیت به آنها پرداخته شود می‌تواند تکه‌های گمشده پازل تخریب جنگل‌های هیرکانی ایران را پیدا کند. اینکه چوب‌های درختان قطع شده واقع در گستره پروژه شفارود و درآمد آنها چقدر است و به چه افراد یا سازمان‌هایی تعلق می‌گیرد و همچنین ارزش ریالی شن و ماسه رودخانه شفارود چه میزان است و قرار است به جیب کدام اشخاص یا شرکت‌ها برود؟

آگاهان بر این باورند که با روند فعلی تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی به باغ‌های کیوی و ویلا و نیز رخداد زمین خواری‌های بی‌شمار در منطقه فوق، آیا اساسا تا چند سال دیگر، سطح زیر کشت به اندازه‌ای خواهد بود که برای آبیاری آنها نیازی به ساخت سد باشد؟»

براساس داده‌های رسمی تنها ۸ درصد از سطح ایران را جنگل پوشانده است؛ به همین دلیل برای حفظ آن باید برنامه‌ای جامع و مشخص داشت. افزون بر این به گفته کارشناسان، سرانه جهانی جنگل حدود ۶ دهم هکتار است؛ اما در کشورمان این آمار برای هر شخص کمتر از ۲ دهم هکتار برآورد می‌شود.

از سوی دیگر به گفته مسئولان وزارت نیرو میزان آب ورودی به سدهای کشور در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته ۱۵ درصد کاهش داشته و این کاهش در بازه‌های زمانی مشخص دائما در حال تکرار است. به‌ گونه‌ای ‌که از مجموع ۱۷۱ سد کشور فقط ۱۳ درصد آنها بین ۹۰ تا ۱۰۰ درصد پر است و ۶۶ درصد آنها تا ۴۰ درصد و ۲۱ درصد نیز کمتر از ۴۰ درصد آب دارند. در این حال اصرار وزارت نیرو و کارشناسان رسمی بخش آب این سازمان برای ادامه سدسازی ها نه علمی است و نه منطقی.

ایران در ٢٥ سال گذشته مقام سوم سدسازی در جهان را داشته است. کارشناسان می گویند این حجم از سدسازی یک و نیم برابر حجم رودخانه های کشور است و همین موضوع باعث شده که اغلب تالاب ها و رودخانه های کشور خشک یا کم آب شده است. با آغاز دوباره سد شفارود، جنگل های هیرکانی ایران که به عنوان میراث جهانی بشری ثبت شده اند و بازماندگان دوران سوم زمین شناسی هستند و تامین کننده آب و اکسیژن بیش از نیمی از ساکنان ایران هستند، در معرض تهدید قرار خواهند گرفت؛ آنهم در شرایطی که تمام استان های ایران و حتی استان های شمالی، درگیر خشکسالی و بی آبی شده اند و بیابان در ایران به شدت در حال پیشروی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha