سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۳
کد خبر: 348494

«یوزپلنگ، گونه منحصربه‌فرد و در معرض انقراض که اگر غفلت کنیم به سرنوشت شیر ایرانی و ببر مازندران دچار می شود.» این خلاصه گزارش ما درباره یوزهای ایرانی است.

خطر انقراض درکمین یوز ایرانی

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه رسالت، گونه ای ارزشمند که جمعیت آن در ایران کمتر از ۳۰ قلاده است و اگرچه پیدا شدن دو توله‌یوز تازه متولد شده، توسط یک چوپان محلی از منطقه حفاظت‌شده توران، نشان از جمعیت یوز زادآور در توران دارد، اما واقعیت آن است که آن‌ها برای همیشه از طبیعت جدا شده اند. کارشناسان حیات وحش تأکید می کنند که «یوزها به هیچ عنوان نباید از زیستگاه خود جدا شده و بوی انسان بگیرند.»


مرضیه موسوی، کارشناس این حوزه، از«توران» به عنوان تنها منطقه باقی‌مانده و دارای اهمیت به لحاظ زادآوری یوزپلنگ نام می برد و به اشتباه چوپان در جداکردن توله یوزها از طبیعت اشاره می کند. این کارشناس معتقد است که چوپان باید در صورت مشاهده آن‌ها بدون مادر به محیط زیست گزارش می‌کرد، نه این‌که به برداشتن آن‌ها اقدام کند. احتمال آن وجود داشت که مادر توله‌ها به دنبال غذا رفته باشد، اکنون این توله‌ها از طبیعت جدا شده‌اند. چراکه دست انسان به آن‌ها خورده و مادرشان دیگر آن‌ها را قبول نخواهد کرد و نمی‌توان در طبیعت رهایشان کرد.

این سخنان، دلواپسی‌ها درباره خطر انقراض یوزپلنگ ایرانی را تشدید کرده است و باتوجه به آنکه دشت‌ها و کوهپایه‌ها نیز به کشاورزی و سایر فعالیت‌های انسانی اختصاص یافته و یا در اثر شکار برای تأمین غذا و تفریح، جمعیت طعمه‌های اصلی یوزپلنگ به شدت کاهش یافته، نگرانی ها شکل جدی‌تری به خود گرفته است، اما به هر شکل، این گونه جانوری سمبل حیات وحش کشور شده و چشم امید دوستداران طبیعت برای حفاظت از این‌گونه در خطر انقراض، به کشور ما دوخته شده است.


معمولا مهم‌ترین عوامل در خطر انقراض حیات وحش، تخریب و نابودی زیستگاه و شکار بی‌رویه است و کمتر از یک دهه پیش، فرهاد دبیری، فعال محیط زیست با اشاره به این عوامل گفته بود: «آنچه باعث کاهش جمعیت حیات وحش و نابودی و انقراض نسل‌های جانوری در کشور می‌شود، تخریب زیستگاه‌ها و نابودی اکوسیستم گیاهی و جانوری است و اگر امروز دیگر شیر ایرانی و ببر مازندران نداریم و تنها ۲۰۰ قلاده در هندوستان نگهداری می‌شود ناشی از بی تدبیری خود ما است.۵۰ سال قبل، ببر مازندران نابود شد و ۸۵ سال قبل شیر ایرانی از بین رفت و اگر غفلت کرده بودیم و اقدامات احیایی نبود شاید دیگر امروز یوزپلنگ هم نداشتیم.»


اصلی ترین علت تلفات یوزپلنگ ایرانی


برخی کارشناسان برای برشمردن دلایل بر هم خوردن چرخه حیات وحش و در خطر انقراض بودن یوزپلنگ از تأثیرات سگ‌های ولگرد می‌گویند که عامل اصلی تلفات یوزپلنگ ایرانی در منطقه توران همین مسئله بوده، این درحالی است که برخی شهروندان از سرناآگاهی و علاقمندی، به سگ‌های ولگرد غذا می دهند. اقدامی که باعث افزایش جمعیت و قوی‌تر شدن گله سگ‌ها در طبیعت شده و به این طریق، «با حمله به یوزپلنگ‌های ایرانی در زیستگاه پارک ملی توران، مرگ آن‌ها را رقم می‌زنند.»

سال ۹۸، امیر عبدوس- مدیرکل وقت حفاظت محیط زیست استان سمنان، در این باره اعلام کرده بود: «در بسیاری موارد این اتفاقات، کمتر اطلاع‌رسانی و ثبت می‌شود. افزایش تعداد سگ‌ها و همراهی سگ‌های ولگرد با گله، خطر جدی و مهم برای یوزپلنگ ایرانی محسوب می‌شود و دامداران باید به کاهش تعداد سگ‌های گله ترغیب شوند.»بر اساس اظهارات عبدوس، توله یوزپلنگ‌ها از سگ گله بیشترین آسیب را می‌بینند، ولی آمار کاملی از تعداد تلفات یوزپلنگ براثر وقوع این اتفاق در دست نیست.


طبق آمارهایی که در رسانه ها درج شده، ۳۸ عامل برای تلفات یوزپلنگ آسیایی به ثبت رسیده که از این تعداد ۱۹ فرد یوز به علت تصادفات جاده‌ای تلف شده اند. یافته‌های یک مطالعه برای بازه زمانی ۹ ساله در فاصله سال‌های ۱۳۸۶ تا نیمه نخست ۱۳۹۴ که در خبرگزاری مهر منتشر شده، نشان می‌دهد در این بازه زمانی، تصادفات جاده‌ای، اولین عامل تأثیرگذار بر مرگ‌ومیر گوشتخواران کشور بوده‌اند و ۵۲ درصد از مرگ‌ومیر کل پستانداران، به‌طور مستقیم در ارتباط با تصادفات جاده‌ای رخ داده و در این میان، گوشتخواران با حدود ۶۴ درصد، بالاترین آمار مرگ‌ومیر جاده‌ای را داشته‌اند.طبق این نتایج که در قالب مقاله‌ای علمی پژوهشی در فصل‌نامه «انسان و محیط‌زیست» وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی منتشر شده‌ است، «در بین گوشتخواران، سگ‌سانان با نزدیک به ۶۳ درصد بیشترین درصد آمار مرگ‌ومیر جاده‌ای را داشته‌اند و گربه‌سانان با ۲۰ درصد در مکان بعدی قرارگرفته‌اند.

به‌علاوه، یافته‌ها نشان می‌دهند که بیش‌از نیمی از مرگ‌ومیر یوزپلنگ آسیایی به‌طور مستقیم به عامل تصادفات جاده‌ای ارتباط داشته است. در این خصوص، جاده پارک ملی گلستان به‌تنهایی ۳۹ درصد از تلفات جاده‌ای حیات‌وحش کشور و ۷۸ درصد از تلفات جاده‌ای پلنگ‌ها را سبب شده است.» مرضیه موسوی- پژوهشگر حیات وحش، «احداث روگذر و زیرگذرهای جاده‌ای، ایمن‌سازی جاده‌ها و نصب تابلو علائم راهنمایی و رانندگی برای هشدار عبور حیوانات را از مواردی ذکر می کند که در کشورهای پیشرفته، به‌خوبی از آن‌ها استفاده شده است.


اما در کشور ما در این خصوص ضعف زیادی مشاهده می‌شود.» به طوری که مرداد ماه امسال در حادثه‌ای تلخ یک توله یوز ماده در جاده عباس‌آباد-میامی به زیر اتومبیل رفت و جانش را از دست داد. این جاده یکی از محورهای مهم کشور محسوب می‌شود که طی سنوات گذشته، نه‌تنها یوز بلکه بسیاری از گونه‌های مختلف جانوری را از پای درآورده است، از این رو گفته می شود برای حفاظت ازاین‌گونه ارزشمند باید اقداماتی فراتر از نصب تابلو و چراغ چشمک‌زن دردستور کار باشد. بحث فرهنگ‌سازی، تأمین علوفه و ساخت آبشخور و فنس کشی نیز حائز اهمیت است.


مرتضی پورمیرزایی- مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی حصارکشی و نورپردازی جاده‌ها را از عواملی ذکر می کند که هم رانندگان می توانند یوزها را در جاده‌ها ببینند و هم یوزها در تاریکی شب به چراغ‌های ماشین‌ها خیره نشوند تا چنین اتفاق‌هایی دوباره رخ ندهد. او وزارت راه و شهرسازی را متولی ایمن‌سازی جاده‌ها می داند و به اظهاراتش این نکته را هم اضافه می کند که«سازمان حفاظت محیط‌ زیست به‌تنهایی نمی‌تواند از یوزها محافظت کند.» به گفته پورمیرزایی، جاده عباس‌آباد یکی از مسیرهای اصلی عبور یوز است و وزارت راه و شهرسازی باید اهمیت آن را درک کند و اقدام‌های موردنیاز را انجام دهد. بنابراین فنس‌کشی، نورپردازی و پل زدن مناسب موجب می‌شود مسیر رفت‌وآمد یوزها ایمن شود و سوانح کمتری در آن رخ دهد.»


پلیس راهور هم باید در زمینه کاهش سرعت اعمال قانون کند. اگرچه در حال حاضر سرعت مجاز به ۸۰ کیلومتر رسیده اما دوربین‌های کنترل سرعت عددی بالاتر ۸۰ کیلومتر را ثبت می‌کنند و تنها تابلوها تعویض شده‌اند. براین اساس پورمیرزایی تأکید می کند که وجود دوربین‌ الزاما به کاهش سرعت خودروها در طول مسیر منجر نمی‌شوند چرا که تنها در محدوده دوربین، سرعت خود را کم می‌کنند و پس از گذر از دوربین، با سرعت بالای قبلی به مسیر خود ادامه می‌دهند.


تلف شدن پیروز در صورت انتقال به زیستگاه توران


گفته می شود، ۷۶ گونه جانوری کشور بر پایه طبقه‌بندی ملی در خطر انقراض قرار دارند و نیازمند مراقبت بیشتر هستند. حسن اکبری، معاون محیط‌زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط‌زیست با اعلام این موضوع، یوزپلنگ آسیایی را به طور مشخص به عنوان گونه ای در وضعیت بحرانی توصیف کرده است. به‌گفته اکبری، راهبرد و اولویت این سازمان در حفاظت از گونه‌های در خطر انقراض و معرض تهدید، حفظ زیستگاه آن‌هاست، اما در برخی مواقع و در نگاه کلان دنبال کردن تکثیر گونه در اسارت و یا جابه‌جایی گونه ضرورت دارد.


همه ما «پیروز» و ماجراهایش را به خاطر داریم. تنها توله بازمانده ایران و «فیروز» که اردیبهشت ماه امسال در شرایط اسارت متولد شد و حالا هفت ماهه است. به دنیا آمدن او و دو برادرش یکی از اتفاقات جنجالی بهار امسال بود. ایران به دلیل تماس دست انسان، به توله‌هایش شیر نداد و آن‌ها را نپذیرفت و به این ترتیب زمینه تلف شدن دو توله یوز فراهم شد.

حالا گفته می شود توله یوز سوم یعنی پیروز همچون گربه‌ای دست‌آموز تربیت شده و با یوزپلنگ رها در دل طبیعت تفاوت‌های آشکاری دارد. آن‌طور که معاون سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌گوید، آخرین بازمانده برنامه احیای یوزپلنگ ایرانی، خوی وحشی‌گری ندارد و امکان وحشی‌سازی‌اش تقریبا غیرممکن است.


پیام محبی، رئیس جامعه دامپزشکان ایران، مرداد ماه امسال در قامت مهم‌ترین منتقد این مسئله ظاهر شد. او تلاش کرد با ریختن آب پاکی روی دست دوستداران حیات وحش بگوید که «پیروز دیگر هیچ‌وقت نمی‌تواند به طبیعت بازگردد، چون او را مثل بچه‌گربه بار آورده‌اند، جنگیدن برای غذا را یاد نگرفته است و نمی‌تواند برای خودش غذا پیدا کند.»پیروز در زیستگاه طبیعی و شرایط اصولی تحت اسارت رشد نکرده و کارشناسان حیات وحش ناامیدانه تأکید می کنند که، او برای ادامه حیات به انسان وابسته است.


درچنین شرایطی حسن اکبری، معاون سازمان حفاظت محیط‌زیست، از انتقال این توله ‌یوز به زیستگاه ملی توران تا فروردین ‌ماه خبر داده و بی پرده و آشکار عنوان کرده است: «در طبیعت یوزهایی داریم که بسیار برای ما ارزشمندتر هستند و ترجیح این است که عمده اعتبار، هزینه، انرژی و وقت خود را بر یوزهای موجود صرف کنیم.»


در پارک ملی توران، یوزهای دیگری ازجمله «ایران» و «فیروز»- پدر و مادر «پیروز» نگهداری می‌شوند و اکبری بیان می کند که پیروز نیز می‌تواند در آن سایت که به شرایط زیستگاه طبیعی‌اش بسیار نزدیک است، زندگی کند. این اظهارات در شرایطی از زبان حسن اکبری مطرح می شود که خود او به صراحت بیان کرده است: «از همان ابتدا تیمارگر از پیروز نگهداری کرده و به همین دلیل او را مادر خود فرض می‌کند و جدا شدن از تیمارگر برایش سخت است.»


همچنین باتوجه به دیگر اظهارات اکبری، سیستم بدنی پیروز همچنان ضعیف است و هنوز با شرایط ویژه به او غذا داده می‌شود و مانند توله ‌یوز معمولی نیست که بتواند به‌راحتی هر غذایی را مصرف کند. گاهی نیز تیمارگر او مجبور می‌شود با ترفندهای تحریک‌آمیز پیروز را به غذا خوردن ترغیب کند.بنابراین محرز و آشکار است که انتقال پیروز به زیستگاه توران، می‌تواند به تلف شدنش منجر شود. اگرچه سازمان حفاظت محیط‌زیست تأکید می کند، برای بقا و تکثیر یوزپلنگ آسیایی در شرایط اسارت منتهای توان و تلاش خود را به خدمت گرفته، اما نگهداری یوزها در شرایط نامناسب اسارت، حیات این گونه جانوری را با مخاطرات بیشتری مواجه کرده است.


در این خصوص مرتضی پورمیرزایی- مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی گفته است: «شرایط و مشکلاتی که در کشور وجود دارد باعث شده تا تلاش‌های انجام شده در مسیر حفظ یوز ناچیز باشد و ما در تغییر سرنوشت یوزپلنگ و بازگرداندن آن از لبه پرتگاه انقراض ناموفق بوده‌ایم.» در این میان پیروز هم، تنها نمادی از حیات‌وحش ماست و توان زندگی در طبیعت توران را ندارد. این مسئله برای دوستداران حیات وحش که نجات این گونه جانوری از انقراض را لحظه شماری می کنند، اتفاقی به غایت نامبارک است.


مرثیه ای برای آذر و توران


حتی کشف ۲ توله‌ یوزپلنگ ماده که نامشان توران و آذر گذاشته شده، به علت حذف از طبیعت، علاقمندان حیات وحش را بیش از پیش نسبت به آینده این گونه ارزشمند نگران کرده است. ۱۲ آذرماه رسانه‌ها نوشتند که «دوتوله یوزپلنگ توسط یک چوپان از طبیعت جدا شده اند. محیط‌بانان تلاش کردند توله‌ها را به مادرشان بازگردانند، ولی اثری از مادرشان در منطقه زنده‌گیری یوزها نبود.

به همین دلیل و نیز با تاریک و سرد شدن هوا، محیط‌بانان، توله‌ها را دوباره به پاسگاه محیط‌بانی برگرداندند.»سازمان محیط زیست در ابتدا تلاش کرد از این ماجرا با عنوان خبری خوش یاد کند؛ باتوجه به آنکه پیروز توان زیستن در طبیعت توران را ندارد، پیدا شدن دو توله یوز ماده با سه هفته سن، امیدواری برای تکثیر این گونه در معرض انقراض را افزایش داد، اما به دلیل پیدا نشدن یوز مادر و جدایی توله ها از زیستگاه، کام دوستداران حیات وحش تلخ شد.

احتمال دارد یوز مادر در جست‌وجوی غذا توله های خود را ترک کرده یا براثر حمله سگ‌های گله و تصادف جاده ای تلف شده باشد. اما سوای درست یا غلط بودن این احتمالات، حتی در صورت پیدا شدن یوز مادر، به خاطر آنکه توله‌ها بوی انسان به خود گرفته اند، مادر آن‌ها را قبول نمی کند. ضمن این‌که امکان برگشت به طبیعت از آن‌ها سلب شده و همچنان سایه سنگین انقراض یوزپلنگ بر سر حیات وحش سنگینی می کند و تنهاامیدواری باقی مانده آن است که روند حفاظت از آن‌ها به درستی طی شود.


خداحافظی با طبیعت


در همان بدو پیدا شدن توله‌ یوزها، «فقدان آموزش و آگاه سازی جوامع محلی» به عنوان یک عبارت کلیدی از سوی صاحب نظران مطرح شد. مرضیه موسوی- کارشناس پستانداران گوشتخوار دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست، تحویل یوزها توسط چوپان را دلیلی بر کمبود آموزش دانسته و تأکید کرده است: «در توران اقدامات بسیاری در جهت آموزش جوامع محلی انجام شده است.

این اتفاق نشان می‌دهد که ما هنوز برای آموزش و آگاه‌سازی جوامع محلی عقب هستیم و به حد کافی این کار درست انجام نشده است. تلاش بیشتری باید در جهت آموزش جوامع محلی مانند دامداران وچوپانان -که جامعه هدف ما هستند- صورت بگیرد. چراکه تنها منطقه باقی‌مانده و دارای اهمیت به لحاظ زادآوری یوزپلنگ «توران» است. چوپان کار اشتباهی در جدا کردن توله یوزها در طبیعت انجام داده است. در صورت مشاهده آن‌ها بدون مادر باید به محیط زیست گزارش می‌کرد، نه این‌که به برداشتن آن‌ها اقدام کند. احتمال آن وجود داشت که مادر توله‌ها به دنبال غذا رفته باشد، بدین جهت محیط‌بانان از دور به رصد توله‌ها می‌پرداختند و در صورت نیامدن مادر چاره‌ای می‌اندیشیدند.»


این کارشناس، جدا شدن توله‌ها از مادر و زیستگاه طبیعی را اتفاقی غیرقابل جبران می داند و به گفته او: «وقتی یوزی از طبیعت جدا شود و دست انسان به آن‌ها خورده و بوی انسان بگیرند، مادرشان دیگر آن‌ها را قبول نخواهد کرد و نمی‌توان در طبیعت رهایشان کرد.» اما این‌که چرا توله یوزها در پاییز متولد شده اند، از دیگر ابهاماتی است که موسوی، در پاسخ به آن، این‌گونه توضیح داده است: «به دنیا آمدن آن‌ها در این فصل و از طرف دیگر جدا شدن آن‌ها از طبیعت باعث شده تا اتفاق خوبی برای این دو توله یک ماهه رخ ندهد.

به نظر می‌رسد شاید علت تأخیر در زادآوری با توجه به فاصله طولانی بین فصل بهار تا پاییز تغییر اقلیم باشد. تغییر اقلیم و خشکسالی در پدیده‌های زیست‌شناختی گونه‌ها مانند تولید مثل حیات وحش یا گل‌دهی گیاهان بی‌تأثیر نیست اما باید بررسی کرد که آیا می‌توان این تأخیر در زادآوری را تنها به پای تغییر اقلیم گذاشت یا خیر؟»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha