پس از بارندگی‌های هفته گذشته، دلخوش به جبران کمبود آب بودیم، اما به‌واقع شرایط  وخیم است، آنچنان وخیم‌ که جبران کننده کم بارشی های گذشته نیست و اگر تغییری در سیاست ها و نحوه مدیریت منابع آب حاصل نشود، بحرانی بزرگ و بزرگ تر رقم می خورد. 

نسخه نجات کشور از بحران کم‌آبی

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه رسالت، امسال سومین سالی است که ایران در چنگال خشکسالی گرفتار شده، اما نباید فراموش کرد که بخش عمده سرزمین ما در اقلیم خشک قرار گرفته و حد متوسط بارش‌ آن نیز یک چهارم متوسط بارش‌های جهانی برآورد شده و در اثر دگرگونی های اقلیمی رژیم بارشی هم در اغلب مناطق جهان دستخوش تغییراتی شد است.

از این رو، برخی پژوهشگران، قصور را تمام و کمال به گردن خشکسالی و تغییرات اقلیمی می‌اندازند و گروهی مدیریت ناکارآمد و ناسازگار با شرایط آبی کشور را، عامل وقوع بحرانی جبران ناپذیر می دانند. اما همه متفق‌القول بر این باورند که باید شیوه مدیریت منابع آب ناظر بر این مسائل تغییر کند، اتفاقی که از دید برنامه‌ریزان مغفول مانده و نسخه‌ای برای نجات آب و دغدغه‌ای برای آن ندارند.


«عباس محمدی»- فعال محیط زیست و کارشناس حوزه آب، از تحول و دگرگونی اساسی بر سیاست های مدیریت آب به عنوان اقدامی لازم و راهبردی یاد می کند. او با بیان این عبارت که «میانگین بارش های ما، در ۱۰ سال اخیر تغییر معناداری با میانگین درازمدت نداشته، به «رسالت» می گوید: «اگر ۱۰ سال گذشته را با ۱۰ سال قبل تر از آن و حتی دهه ۵۰ یا ۶۰ مقایسه کنیم، درمی یابیم که میانگین بارندگی ما چندان تغییری نکرده، اما آنچه بسیار تغییر کرده، مسئله گرمایش زمین است که نتیجه آن، افزایش تبخیر بوده است.

به این مفهوم که بخش بزرگی از بارش ها، پیش از نفوذ در خاک تبخیر خواهد شد و حتی برفی که در کوهستان باریده، پیش از ذوب شدن و تقویت سفره های آب زیرزمینی، به سرعت تصعید می شود، زیرا گرمای جو، اجازه نمی دهد به تدریج ذوب و در زمین فرو رود. ۴۰ سال قبل، در آبان یا آذر برف ها برای مدتی طولانی روی کوه باقی می ماند، اما در حال حاضر یا نمی بارد و یا در صورت وقوع بارش با فاصله زمانی کمی تبخیر می شود. بنابراین با گرمایش زمین مواجهیم و این مسئله اقتضاء می کند که تغییر اساسی در سیاست های مدیریت آب صورت بگیرد.»


خوش بینی کاذب مدیران


معمولا پس از وقوع بارش، خیال جبران کمبود آب در میان مدیران و مردم تقویت می شود و آنگونه که «محمدی» می گوید، این مسئله نوعی خوش بینی کاذب و غلط است. همانند سال ۹۸ که بارش ها منجر به وقوع سیلاب شد و مدیران وقت تصور می کردند، وارد دوره ترسالی ۳۰ ساله شده ایم و خشکسالی به پایان رسیده است؛ درحالی که این تحلیل از پایه و اساس غلط بود!


تحلیلی که تا حد زیادی عامدانه بوده است، زیرا برپایه اظهارات «عباس محمدی»، «پیوسته مدیران و کارشناسان ما با تکیه بر واژه ترسالی، به دنبال ادامه سیاست های آبی گذشته اند و مردم هم فاقد آن آگاهی لازمند و نمی دانند که بارش های مقطعی- هرقدر خوب، به معنای جبران کم آبی ها و یا ورود به دوره ترسالی نیست و آگاه نیستند که آب با چه فرآیند پیچیده ای در شهرها تصفیه و وارد خطوط آبرسانی می شود.

از طرف دیگر، کشاورزان ما هم متوجه نیستند که ۲ تا ۳ سانتی متر بارندگی، هیچ گاه به عمق ۲۵۰ متری زمین که در حال حاضر میانگین چاه های ماست، نمی رسد. بارش های هفته گذشته خوب بود، اما فقط روی خاک خیس شد و نتوانست به عمق ۲۰ سانتی متری زمین نفوذ کند، چه رسد به ۲۰۰ متر! در بیشتر نقاط ایران به ویژه در کرمان، چاه هایی حفر شده که عمق آن تا ۴۰۰ متر هم می رسد و این مسئله به مفهوم مصرف آب جمع شده در میلیون ها سال پیش است، اما کدام بارندگی می تواند به چنین عمقی نفوذ کند؟ بنابراین یک تغییر سیاست اساسی لازم است.»


الگوی مدیریتی ما، ذخیره سازی سطحی آب است


حال اینکه تفکر مدیریتی و خط مشی سیاست گذاران حوزه آب، همچنان بر محوریت سدسازی و انتقال آب می چرخد، اقداماتی که مطابق دیدگاه «محمدی» پاسخگوی نیاز امروز نیست. این فعال محیط زیست و کارشناس حوزه آب، به سد چشم شیر اشاره دارد که براساس مطالعات ۳۰ سال پیش، میانگین بارندگی محاسبه و در منطقه ای به نام گچساران این سد، با توجیه توسعه کشاورزی در پایین دست و تولید برق احداث شد. اما ۳۰ سال پیش در زمان هایی مثل سال ۷۲، آب دریاچه ارومیه به بالاترین سطح خودش در تاریخی که ما به یاد داریم، رسیده بود.

بنابراین میانگین بارندگی و وضعیت جوی در آن زمان چیز دیگری بود و حالا مدیران ما براساس آن مطالعات، چم شیر را احداث و به دنبال آبگیری این سد هستند، درحالی که مطابق گزارش مرکز پژوهش های مجلس «در مطالعات انجام‌شده از آمار هیدرولوژیکی دهه اخیر که عمدتاً شامل سال‌های خشک و بعضاً ترسالی شدید بوده، استفاده نشده است.»

نمونه های دیگری هم وجود دارد، از جمله سدی که در کرخه احداث شده و یا سد گتوند که مطالعات آن در دهه ۴۰ انجام شده بود، اما این سد را ۶ سال قبل آبگیری کردند. بنابراین اقداماتی که در حوزه مدیریت منابع آب انجام می شود، سازگار با تغییرات اقلیمی نیست و هیچ نشانه ای از اصلاح سیاست ها در وزارت نیرو مشاهده نمی شود.»


ایران ما در منطقه خشک و نیمه خشک واقع شده و این میزان سدسازی، حتی در شرایط نرمال هم غلطی فاحش است. «محمدی» با اشتباه خواندن ذخیره آب در سطح زمین تاکید می کند: «در شرایط کنونی که میانگین دما ۱.۵ تا ۲ درجه افزایش یافته و تبخیر شدیدتر شده، همچنان بر سدسازی متمرکزیم. آبی که از دریاچه سدها تبخیر می شود، خیلی بیشتر از گذشته است، ولی سیاست ما مبتنی بر همان سیاست گذشته است.»


«حمید سینی ساز»- پژوهشگر حوزه آب، همانند «محمدی» از الگوی مدیریتی آب ما که تاکنون برپایه ذخیره سازی سطحی آب در مخازن سدها بوده، انتقاد می کند. او در گفت و گو با «رسالت» این آمار را ارائه می دهد که در ابتدای انقلاب، ۱۳ سد بزرگ در کشور وجود داشت، ولی این میزان، در حال حاضر به ۳۶۰ سد بزرگ رسیده که به گفته او، نشان می دهد، الگوی مدیریتی ما بر ذخیره سازی سطحی آب معطوف بوده است. سینی ساز عنوان می کند: «هنگامی که دریاچه سد در معرض تابش خورشید و وزش باد قرار بگیرد، تبخیر آن بسیار بیشتر از حالتی است که منبع آب در مبداء بارش، به سفره های آب زیرزمینی هدایت شود.

سدهایی که با صرف هزینه های نجومی از بودجه کشور ساخته شده، نمی تواند رواناب ها را آنطور که باید و شاید مهار و ذخیره کند. اگر تلفات تبخیر هم نداشتیم، این سازه ها حتی قدرت مهار رواناب ها و ذخیره سازی هم نداشتند. نشان به آن نشان که در جریان سیلاب ۹۷- ۹۸، فقط نزدیک به ۴۰ میلیارد متر مکعب آب در تعطیلات نوروز سال ۹۸ به دریا سرازیر شد و سدها توان ذخیره سازی نداشتند.

در جریان بارندگی های نیمه دوم تابستان امسال نیز، طبق آماری که سخنگوی صنعت آب وزارت نیرو ارائه کرده، سدها از کل بارندگی هایی که ۱۷ میلیارد متر مکعب در کشور، آورد آبی داشته، تنها توانستند ۳۵۰ میلیون متر مکعب را ذخیره کنند، یعنی رقمی بسیار ناچیز که عمده این منابع آبی اصلا وارد دریاچه سدها نشده است؛ بخشی به سرعت تبخیر و بخشی دیگری به صورت سیلاب های سطحی و ناگهانی خسارت وارد کرده است.

لذا رویکرد ما نیز همگام با دگرگونی های اقلیمی تغییر نکرده، حال اینکه در گذشته، ارتفاعات کوهستان ها از بارش برف سپیدپوش می شد و همزمان با گرمای هوا در تابستان، به تدریج آب می شد و برای مسیر رواناب ها، مخزنی به اسم سد درست می کردیم و تا بارش برف سال بعد مشکلی وجود نداشت، ولی در حال حاضر بارش هایی که به صورت ناگهانی در وسط زمستان می بارد، دیگر در ارتفاعات باقی نمی ماند، تا آرام آرام در اختیار ما قرار گیرد. حتی نزدیک به ۵ درصد این بارش ها را هم نمی توان ذخیره کرد و ۹۵ درصد جاری و از دسترس خارج می شود. فارغ از خسارت هایی که بر اثر وقوع سیل رخ می دهد، دیگر آن آب از دست رفته است.»


بارش های ما چه کم باشد و چه زیاد، در مجموع به طور متوسط نزدیک به ۸۰ درصد، از کل بارندگی های سالانه در قالب تبخیر یا وقوع سیلاب از دسترس خارج می شود و «سینی ساز» می گوید: «در سال های کم بارش، سهم تبخیر بیشتر و در سال های پربارش، سهم سیل بیشتر می شود. بنابراین نباید تصور کرد که با یک بارندگی خوب و بسیار زیاد، برای مدت های مدیدی با مشکل آب مواجه نخواهیم بود. طبیعتا تغییرات اقلیمی هم به ما شرایط جدیدی را تحمیل می کند. در این شرایط، دمای متوسط کره زمین در طول سال بیشتر شده و باعث می شود که الگوی بارش ها از برف به باران تغییر و در داخل ابرها، هسته های برف شکل نگیرد.

نکته بعدی هم این است که تلفات تبخیر به مرور بیشتر شده و شاید این موضوع به غلط اینگونه تعبیر شود که کم بارشی های ما به خاطر تغییر اقلیم است، اما اینطور نیست، وقتی که تبخیر زیادتر شود، به تبع آن، رطوبت جو و اتمسفر کره زمین هم بیشتر می شود و احتمال بارندگی هم ممکن است بیشتر شود. پس گرمایش جهانی و گرم شدن کره زمین لزوما به معنای کم بارشی و خشکسالی نیست ولی می توان اینطور تعبیر کرد که معادل با تبخیر بیشتر بوده، به این معنا که احتمال دارد بارندگی بیشتری رخ دهد، ولی بازهم تبخیر بیشتر باعث می شود که در مجموع، موجودی آب کمتری از قبل داشته باشیم.»


این پژوهشگر حوزه آب، معتقد است که حتی در صورت وقوع ترسالی هم در اصل ماجرا تفاوتی حاصل نخواهد شد. او در تشریح این مسئله می گوید: «حتی اگر به فرض مثال، سال آینده با ترسالی مواجه باشیم، ضمن افزایش خسارت ها و تلفات سیل، آب وارد دریا شده و برای مصرف مردم چیزی نمی ماند.


بنابراین خیلی نباید امیدوارانه به این قضیه نگاه کرد. اگر رویکرد مدیریتی و ذخیره سازی و استحصال آب را تغییر ندهیم، با یک یا چند سال ترسالی، تفاوتی در کلیت ماجرا ایجاد نخواهد شد. ما با انجام عملیات هایی که این آب را در مبداء خود، در سفره های آب زیرزمینی نفوذ دهد، می توانیم همزمان سیل و خشکسالی را علاج کنیم.»


آب، تامین کردنی نیست


مسئله کلیدی، تغییر سیاست های منسوخ و ناکارآمد است و از نظر «عباس محمدی»- کارشناس آب، مدیریت تقاضا، مهمترین سیاستی است که باید اتخاذ شود، اما در حال حاضر «وزارت نیرو به طور مرتب بر تامین آب تاکید می کند، درحالی که آب تامین کردنی نیست. ما حتی یک قطره آب هم نمی توانیم تولید کنیم و همان میزان آبی که موجود است از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل و آبی که در رودخانه جاری بوده را در پشت سد ذخیره می کنیم، نام این اقدامات، تامین آب نیست. بنابراین آب محدودی موجود است که باید مبتنی بر آن، تقاضا را مدیریت کرد، نه اینکه به عرضه بیشتر آب روی آورد! سیاست دیگری هم که باید در دستور کار باشد، اصلاح اقتصاد مبتنی بر مصرف آب است و باید با مصرف کمتر آب، ارزش افزوده بالایی ایجاد کرد.»


هدررفت ۳۰ درصدی آب به علت فرسودگی خطوط آبرسانی


این کارشناس حوزه آب، سیاست جیره بندی و قطع آب مشترکان پرمصرف را نیز موثر می داند، اما تاکید می کند: «اظهارات مسئولان از حرف فراتر نرفته که یک نمونه آن، همین قطع آب مشترکان بد مصرف است که هیچ گاه عملیاتی نشده و در نتیجه خیلی ها آب را به شکل بی رویه مصرف می کنند. یا در حوزه کشاورزی سال هاست که گفته شده آب را به صورت حجمی در اختیار کشاورز قرار می دهیم، اما در عمل چنین مسئله ای محقق نشده است. در نقاطی هم که آبیاری قطره ای انجام می شود، کشاورز مابقی آب خود را صرف گسترش سطح زیرکشت و یا احداث گلخانه کرده است، یعنی مصرف کل هیچ تغییری نکرده، بلکه بیشتر هم شده است. بنابراین تهدیدهای توخالی اثرمعکوس دارد.»


بخشی از هدررفت آب ناشی از فرسودگی خطوط آبرسانی است و براساس آماری که در خبرگزاری ایسنا منعکس شده، «در تهران از حدود ۹۰۰۰ کیلومتر خط لوله و آبرسانی حدود ۴۰ درصد آنها عمر بالای ۵۰ سال دارند و فرسوده محسوب می‌شوند و آب بسیاری را هدر می‌دهند و بر اساس مطالعات رسمی، سالانه حدود ۱.۴ دهم میلیارد متر مکعب از منابع آب شرب و شیرین درون‌شهری از دست می‌رود قبل از اینکه سر از شیر خانه مردم دربیاورد؛ به عبارت دیگر ما تقریباً ۶ برابر حجم آب کل سد امیرکبیر کرج را در ساختار فرسوده انتقال آب درون‌شهری از دست می‌دهیم.»


موضوعی که از سوی «عباس محمدی» نیز مورد تاکید قرار گرفته است. این کارشناس حوزه آب براساس آمار شرکت آب منطقه ای وابسته به وزارت نیرو عنوان می کند: «به طور میانگین ۳۰ درصد آب شرب تصفیه شده کشور از طریق فرسودگی خطوط آبرسانی به هدر می رود. در این صورت با اصلاح شبکه فرسوده، خود به خود مسئله آب شرب حل می شود و دیگر نیازی به جیره بندی هم نیست.

در شهری مثل تهران که سالانه ۳ میلیارد متر مکعب آب مصرف می شود؛ هدر رفت ۳۰ درصدی در حدود یک میلیارد متر مکعب است؛ یعنی به اندازه ۶ سد امیر کبیر از دسترس خارج می شود! از طرف دیگر می توان به جای صرف بودجه های عظیم برای سدسازی که اکوسیستم را به هم می ریزد، با نصب شیرآلاتی مطابق با تکنولوژی و فناوری جدید، مصرف آب را تا یک سوم کاهش داد.»


تلفات پیش از مصرف نزدیک به ۵ برابر کل مصرف


«حمید سینی ساز»- پژوهشگر حوزه آب، هم نظر با «عباس محمدی»، اعمال سیاست ها و اقداماتی از این دست را مهم و اصولی ذکر کرده و عنوان می کند: «دو موضوع، عامل اصلی اتلاف منابع آبی تا پیش از رسیدن به دست مصرف کننده است که اولین آن، تبخیر است و پس از آن، رواناب هایی که به صورت سیلابی به دریاها می ریزد و یا از مرزهای خشکی خارج می شود، بنابراین باید آب از معرض این دو عامل در امان بماند. راه در امان نگه داشتن آب از تبخیر، جاری و سیلابی شدن این است که سفره های آب زیرزمینی هرچه سریع تر و بیشتر تغذیه شده و آب در اینجا نگهداری شود.»


«سینی ساز» در خاتمه اظهاراتش به این نکته گریز می زند که میزان تلفات پیش از مصرف بسیار بزرگ تر از سوء مصرف است. او اگرچه مخالفتی ندارد که با مشترکان بد مصرف برخورد شود، اما تاکید می کند: تلفات پیش از مصرف نزدیک به ۵ برابر کل مصرف است و طبیعتا راحت ترین کار تحمیل فشار بر مردم است، چراکه از این محل، مالیات و جرائمی نصیب دولت می شود، بنابراین نباید آدرس غلط داد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha