به گزارش سلامت نیوز عباس محمدی کنشگر محیط زیست نوشت : در "هفتهی منابع طبیعی" به روال سالهای گذشته، تبلیغات مربوط به این مناسبت از سوی دستگاههای دولتی و شهرداریها به گوش فلک هم رسیده است. امسال دولت حتی فراتر رفته و سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری (سازمان جنگلها و مراتع سابق) اعلام کرده که به دستور رییسجمهور قصد دارد در چهار سال آینده یک میلیارد درخت بکارد.
توجیه موضوع هم این است که ایران در مقام هفتمین کشور تولیدکننده دیاکسید کربن، گازی که نقش اصلی را در گرم شدن زمین دارد، باید درختکاری زیادی داشته باشد تا بتواند به جذب این گاز از هوا کمک کند. مسئولان طرح هم از ترکیه و افغانستان و پاکستان و چین مثال میآورند که هر کدام میلیاردها درخت کاشتهاند. پیش از هر چیز و در حاشیه، این را بگویم که معلوم نیست چرا آقایان مدیران کشور همیشه در طرحهای هزینهبر و کمیتی، خارجیها را الگو فرض میگیرند؛ اما در بسیاری از دیگر موضوعها که با کیفیت زندگی مرتبط است، خارجیان میشوند "بیگانه" !
من مخالف کلی درختکاری نیستم و حتی معتقدم که بهجای یک میلیارد، بهتدریج باید سه چهار میلیارد درخت در کشور کاشت تا جبران تغییر کاربری باغها و کشتزارها و جنگلهای مصنوعی بشود و بتوان بخشهایی از "اراضی جنگلی" مخروبه را هم غنی کرد؛ اما این خیلی مهم است که در شرایط رهاشدگی جنگلها و مراتع، و حاکم بودنِ وضعیت بیقانونی بر سرزمین که اجازه تبدیل باغ و کشتزار را به ساختمان میدهد و جنگل و مرتع فقط "بانک زمین" و سازمان منابع طبیعی هم بنگاه معاملات این املاک فرض شده، کاشت درخت توسط دولت ولو آن که با نمایشی از "مشارکت مردمی" همراه باشد خطا و فقط نوعی بودجهپاشی است.
این مدل درختکاری، از جهاتی شبیه برنامههای سدسازی است؛ عدهای سد میسازند و آبِ جایی را میگیرند تا مثلاً تأمینِ آب جای دیگری را بکنند؛ اما عده بیشمارِ دیگری آبِ هر چه سد و رودخانه و چاه است، در روند مصرفهای نادرست ریختوپاش میکنند.
گویا در سازمان منابع طبیعی هم عدهای فقط متصدی کاشت نهال هستند، اما عده دیگری وظیفهی حفاظت از پوشش گیاهی کشور و جلوگیری از تغییر کاربریها را دارند و البته این دومیها نمیتوانند کار خود را انجام دهند! همانگونه که سدسازی نمیتواند مشکل کمآبی را رفع کند، نهالکاری هم نمیتواند در شرایط وجود عاملهای تخریب پوشش سبز کشور، کارساز باشد.
در کارآمد نبودن سیاستهای نهالکاری سازمان جنگلها و مراتع همین کافی که اگرچه در چند دهه گذشته، هر سال چند میلیون نهال کاشته شده و با وجود آن که در سند چشمانداز بیست ساله جمهوری اسلامی «حفاظت محیط زیست و احیای منابع طبیعی» جزو هدفها آمده، اما در سال 1384 در چهارده استان کشور بیابانزایی داشتیم و امروزه که شانزده سال از تدوین آن سند میگذرد، در 21 استان کشور بیابانزایی داریم (سلامت نیوز 13/12/1401 به نقل از عباسعلی نوبخت، رییس سازمان منابع طبیعی).
مشاهدههای عینی هم حاکی از تبدیل نشدن بسیاری از زمینهای نهالکاری شده به جنگل دستکاشت به معنای واقعی است.
شماری از کنشگران مستقل و مردمی، چندی پیش در نامهای به یکی دو نهاد و سازمان دولتی به پارهای ابهامها در طرح کاشت یک میلیارد درخت اشاره کرده و گفتهاند که تا این مسایل روشن نشود، چنین طرحی نباید اجرا شود. در آن نامه به نکتههای زیر اشاره شده است:
- ضروری است که هدفهای طرح و جزییات برنامهی اجرایی آن در اختیار کارشناسان مستقل، فعالان محیط زیست و منابع طبیعی، و افکار عمومی قرار گیرد و سازوکاری برای نقد و بررسی آن پیشبینی شود.
- باید یک گزارش خلاصه و دقیق و قابل سنجش از طرحهای جنگلکاری و درختکاری قبلی تهیه شود و انتشار عمومی یابد تا بتوان برپایه مقایسهی هدفهای طرح یک میلیارد درخت با هدفهای به دست آمده از اقدامهای قبلی، سود و زیان این طرحِ جدید را محاسبه کرد.
- معضل بزرگ منابع طبیعی ایران، عوامل تخریب جنگلها و مراتع شامل چرای بیرویه، قاچاق چوب، کَتزنی، بوتهکنی، آتشسوزی، تغییر کاربری، سدسازی و دیگر طرحهای عمرانیِ بیملاحظه است. در چنین شرایط، کاشت نهال ممکن است تأثیر ملموسی در افزایش شمار درختان یا بهبود وضع جنگل و مرتع نداشته باشد. در "طرح کاشت یک میلیارد درخت" باید مشخص شود که چه تدبیر مؤثری برای حفظ درختان موجود و نگاهداشت نهالهایی که کاشته میشود، اندیشیده شده است.
- باید در نظر داشت که امکان به وجود آوردن جنگلی که وضعیت طبیعی یابد یا حتی نزدیک به وضع طبیعی شود، بسیار اندک است. از اینرو هزینهکرد برای حفظ جنگلها و مراتع موجود و "کمک" به طبیعت ( با کاستن از مداخلههای مخرب انسانی ) برای بازیابی وضعیت کلیماکس در اولویت محض است.
- زمینهای طبیعی بزرگ ترین اندوختگاه کربن هستند؛ هرگونه زیرو رو کردن خاک، سبب آزاد شدن کربن میشود. از اینرو ضرورت دارد که محاسبه شود با درختکاری به شیوههایی که متداول است ( تراسبندیِ شیبهای کوهستانی، کندن گودال، درست کردن بانکت، ساخت جادههای دسترسی، ایجاد آتشبُر، و دیگر کارهای رایج که همگی سبب زیرورو شدن خاک میشوند ) چقدر کربن آزاد میشود و نهال کاشته شده در عمر مفید خود چقدر کربن را میتواند ترسیب کند.
- در طرح موسوم به "مولدسازی" قرار است که چندین نهالستان متعلق به سازمان منابع طبیعی به "بخش خصوصی" فروخته شود. باید مشخص شود که آیا این کار درست است یا نه؟ و نیز گزارش روشنی ارایه شود که آیا امکان تولید نهال به تعداد مورد نظر هست یا خیر؟
- تجربه و مشاهدههای عینی نشان میدهد که بسیاری از نهالهایی که هر ساله به عناوین گوناگون توسط "سازمان جنگلها و مراتع" (سازمان منابع طبیعی) کاشته شده، به علتهای مختلف بقا نداشته یا رشد بسیار ناچیز داشته، و موجب تغییر زیست بوم و کاهش تنوع زیستی مناطق شده است. لازم است روشن شود که چه چارهای برای حفظ نهالها مثلاً در برابر دامهایی که به تعداد بیشمار، و اخیراً در همهی فصلها در عرصههای طبیعی کشور میچرند اندیشیده شده است.
- در جهانِ امروز، بحث «جنگلداری نزدیک به طبیعت» و حفاظت از محیطهای طبیعی بسیار مطرح است؛ ضروری است روشن شود که خطوط اصلی طرح یک میلیارد درخت تا چه حد با این بحثها همخوانی دارد.
گفته شده که قرار است طرح یادشده با مشارکت بخش خصوصی و "مردم" اجرا شود؛ جای نگرانیِ جدی است که در آینده به بهانه هزینهبر شدن نگاهداشت "جنگل"های کاشتهشده یا بهخاطر "منافع مکتسبه" اشخاص، عرصههای نهالکاری شده را در طرحهایی شبیه به آنچه که اکنون "مولدسازی" خوانده می شود، به افراد خاص واگذار کنند.
به طور خلاصه، ما معتقدیم که هیچ عجلهای برای شروع به کاشت یک میلیارد درخت صورت نگیرد و دستکم تا چند سال، عزم جدی مسئولان بر حفظ منابع طبیعی موجود و جلوگیری از تخریب سرزمین قرار گیرد تا طبیعت خود را بازیابی کند. سپس میتوان به شرط در نظر داشتن آنچه که در بالا گفته شد اقدام به درختکاری یا کاشت بوته و بذر و پیاز گونههای درختچهای و علفیِ بومی کرد. در غیر این صورت، بودجههای گزافی به هدر خواهد رفت؛ افراد یا پیمانکاران خاصی سودهای کلان و ناحق خواهند برد و سرمایهای ملی صرف تخریب سرزمین خواهد شد.
نظر شما