یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۵
کد خبر: 355415

محمدتقی رخشانی، فعال حوزه رسانه در سیستان می گوید: «سیستان بدون کشاورزی قابل تصور است اما بدون تالاب و دریاچه نه! زمانی که دریاچه خشک باشد به‌واسطه بادهای 120روزه چنان طوفان و ریزگردهایی در آسمان منطقه داریم که اساسا امکان زندگی و تنفس را از بین می‌برد. با این بادها، هوایی نیست که مردم زندگی کنند، حال چه معیشت‌شان کشاورزی باشد،‌ چه دامداری و چه درگیر فعالیت خدماتی باشند.»

سیستان در آستـانه مهاجرت بزرگ

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه هم میهن در گزارشی نوشت: «امروز روز خوب سیستان است»، این شاه‌بیت هشدار و سخنرانی حجت میان‌آبادی، پژوهشگر حوزه آب با عنوان «ابعاد سیاسی، امنیتی و هویتی هیدروپلیتیک حوضه آبریز فرامرزی هیرمند» بود که در 12 اردیبهشت‌ماه 1402 در اولین کنفـرانس ملی پژوهش‌های مهندسی آب در دانشگاه زابل ایراد شد. او در این همایش گفت: «سال 96 یک هشدار جدی دادم، در این سال در همین دانشگاه عرض کردم که دوستان عزیز سیستانی می‌دانم شرایط شما خیلی شرایط بدی است اما الان روزهای خوش سیستان است. آن زمان ازسوی برخی دوستان نقد جدی شدم که آقای دکتر میان‌آبادی شما اصلا می‌دانید ما اینجا چه می‌کشیم که می‌گویید روزهای خوش‌تان است. گفتم بله. شاید همه را درک نکنم ولی اتفاقاتی در سیستان در حال افتادن است که سال‌های 1400 و 1401 و سال‌های بعد آن می‌گویید آیا می‌شود به شرایط سال 96 یا 98 برگردیم! حدود شش سال فرصت را در حوزه‌های مختلف هیدروپلیتیکی از دست داده‌ایم. امروز آمده‌ام تلخ‌تر صحبت کنم. دوستان از اثرات کمال‌خان و اتفاقاتی که می‌افتد آگاهم‌، اما با کمال‌تاسف بگذارید یک جمله تلخ بگویم: امروز روز خوب سیستان است. یا از الان فکری به حال فرصت‌های شش‌ساله‌ای که از دست داده‌ایم می‌کنیم و یک واکاوی انجام می‌دهیم یا خدای‌ناکرده سال 1405 می‌گوییم کاش شرایط‌مان مثل اردیبهشت‌ماه 1402 باشد. فرصت‌ها بسیار محدود، تهدیدات بسیار جدی‌ و چالش‌ها و سوءبرنامه‌ها در نوع خود بسیار مخرب‌اند.»

دو هفته پس از برگزاری این کنفرانس ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهوری در حاشیه افتتاح پروژه‌های صنعت آب و برق سیستان و بلوچستان به حاکمان اخطار داد تا حق‌آبه مردم سیستان و بلوچستان را بدهند. او با اشاره به اینکه اجازه نمی‌دهد حق مردم تضییع شود، گفت: «حرف من را جدی بگیرید تا بعداً گلایه نکنید.» طالبان به‌سرعت بیانیه‌ای در پاسخ به این هشدار صادر کردند که خلاصه آن چنین بود: «به معاهده ۱۳۵۱ هیرمند پایبندیم، اما در کمال‌خان آبی نیست.» محتوا و لحن این بیانیه واکنش‌های زیادی را هم بین متخصصان و رسانه‌ها در پی داشت که خلف گفته مقامات امارت اسلامی را ثابت می‌کرد. بااین‌حال اگر مسئله سیستان را در ابعادی کلان‌تر در نظر بگیریم که حق‌آبه بخشی از آن باشد، چه کارهایی باید در این استان انجام می‌شد که مغفول مانده یا مورد بی‌توجهی قرار گرفته است؟ آیا دهه‌ها خشکسالی در سیستان که مهاجرت‌های بزرگ به استان‌های مختلف به‌ویژه گلستان را در پی داشته و باعث شده 25درصد جمعیت این استان را سیستان و بلوچستانی‌ها تشکیل دهند، باعث شده سبد معیشتی مردم به‌واسطه برخی برنامه‌ریزی‌ها متنوع‌تر شود؟

برنامه‌های بلندمدت


کامران داوری، استاد دانشگاه فردوسی مشهد معتقد است گرچه ما در بخش‌های دیگر کشور با چالش حق‌آبه مشابه سیستان مواجه نیستیم اما در اغلب مناطق توسعه‌های فراتر از حدود مجاز را داشته‌ایم: «کشاورزی گسترده در دهه‌های 60 و 70 در کشور شکل گرفت و پس از آن با رشد شهرنشینی و صنعت مواجه بودیم، همین مقوله‌ها ضرورت برداشت متناسب از منابع آبی برای پایایی شرایط را در کشورمان ضروری کرده است.»

به‌گفته این استاد دانشگاه فردوسی در مناطقی که برداشت‌ها از آب سطحی انجام می‌شود و نمونه آن سیستان است، ما اجازه داریم فقط 40درصد از آب تجدیدپذیر را برای تاب‌آوری برداشت کنیم تا بتوانیم به شرایط پایدار برسیم: «برای اینکه اقتصاد این مناطق صدمه نبیند، باید آرام‌آرام به سمت فعالیت‌هایی گرایش پیدا کنیم که کم‌آب‌بر هستند. های‌تک، ترانزیت کالا و معدن که مصرف آب کمتر و ارزش‌افزوده بیشتری دارند ازجمله این موارد به‌شمار می‌آیند.»

«فعالیت به سمت فعالیت‌های کم‌آب‌بر، نافی پیگیری حقوق مردم ایران و سیستان نیست.» داوری دراین‌باره می‌گوید: «ما معاهدات و قراردادهایی داریم که مکانیزم مشخصی دارند و دو کشور باید به آن متعهد باشند. در عین حال باید بپذیریم که پیگیری حقوق ایران، دریچه‌های کوتاه‌مدتی را برای ما باز کرده و باعث کاهش فشار بر مردم می‌شود ولی در کنار آن باید برنامه‌های بلندمدت از همین الان استارت بخورد تا در یکی، دو دهه آینده آثار خوب آن مشخص شود.»

او درباره پروژه راه‌آهن چابهار به میلک که تاکنون اجرایی نشده است و به گفته کارشناسان می‌توانست برگ برنده ایران در مذاکرات با طرف‌های افغان باشد هم می‌گوید: «ما دو شکل از رابطه را داریم که یکی رقابتی و دیگر دشمنی است. پیروزشدن در یک رابطه رقابتی به آن معناست که به‌اندازه کافی امتیاز داشته باشیم که آن را در اختیار طرف مقابل قرار دهیم‌، اما بتوانیم آن را هم به‌راحتی سلب کنیم و باعث صدمه‌خوردن طرف مقابل شویم. ما امیدوار بودیم احداث این راه‌آهن و مجموعه‌ای از اقدامات دیگر در کشور انجام می‌شد. به‌عنوان مثال می‌توانستیم صنایع داخلی افغانستان را به خود وابسته کرده و برق آنها را تامین کنیم،‌ هرچند امیدواریم دوستان ما از همین امروز به‌دنبال چنین برنامه‌هایی باشند.»

سیستان بدون کشاورزی آری،‌ بدون هامون نه


از نگاه محمدتقی رخشانی، مدیر روزنامه زاهدان، سیستان یک برکه آب یا یک کپه خاک نیست؛ سیستان بخشی از هویت ملی و خاستگاه اساطیر ایران است که برای کشورمان جایگاه ویژه‌ای دارد. او به «هم‌میهن» می‌گوید: «پیوند سیستان و ایران، وثیق و تعیین‌کننده است. درنتیجه وقتی درباره سیستان صحبت می‌کنیم، مقوله‌ای فراتر از اقتصاد و معیشت را باید مدنظر قرار دهیم.»

آیا ما نباید بپذیریم که سیستان دیگر انبار غله ایران نخواهد بود و بارگذاری کشاورزی و به‌تبع آن وابستگی به آب را در این منطقه کاهش دهیم؟ رخشانی پاسخ می‌دهد: «سیستان بدون کشاورزی قابل تصور است اما بدون تالاب و دریاچه نه! زمانی که دریاچه خشک باشد به‌واسطه بادهای 120روزه چنان طوفان و ریزگردهایی در آسمان منطقه داریم که اساسا امکان زندگی و تنفس را از بین می‌برد. با این بادها، هوایی نیست که مردم زندگی کنند، حال چه معیشت‌شان کشاورزی باشد،‌ چه دامداری و چه درگیر فعالیت خدماتی باشند.»

شرایطی که سیستان دارد،‌ حق‌آبه هامون را ضروری،‌ حیاتی و اساسی کرده است. هرچند به گفته مدیر روزنامه زاهدان ضرورتی برای تاکید بر کشاورزی‌، دامپروری و صیادی وجود ندارد: «سیستان را می‌شود با صنعت، تجارت و گردشگری به‌شکل کاملا مدرن اداره کرد. 18 تا 20میلیون افغان در سیستان بزرگ در افغانستان زندگی می‌کنند. آنها تا قندهار، رخج و... به همه‌چیز تولیدات ایران نیاز دارند. همین موضوع سبب می‌شود هرچه ما تولید کنیم،‌ آنها خریداری کنند. اگر منطقه آزاد را براساس تجارت صادراتی تعریف کنیم برای هر کارخانه‌ای می‌صرفد در سیستان شعبه داشته باشد زیرا مشمول معافیت گمرکی و مالیاتی صادرات و واردات می‌شود. حال می‌تواند این کارخانه محصول غذایی باشد یا هر چیز دیگری از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد. ازاین‌رو همچنان که کارشناسان بارها مطرح کرده‌اند، باید مبنای اقتصاد در سیستان، تجارت و صنعت باشد.»

«سیستان، بهشت باستان‌شناسان است». رخشانی می‌گوید که سیستان می‌تواند دارای جایگاهی ویژه برای گردشگری داخلی و خارجی باشد: «توسعه این صنعت سبز در این منطقه می‌تواند بخش عمده‌ای از اقتصاد سیستان را متحول و فعال کند. با این پتانسیل‌ها می‌توان به سیستان بدون کشاورزی و صیادی فکر کرد.»

این فعال حوزه رسانه در سیستان معتقد است، باید به‌دنبال برنامه‌های مشترک با افغانستان بود. ترانزیت یکی از این ابزارها به‌گفته رخشانی است که می‌توان از آن به‌عنوان راهکاری برای حفاظت از حق‌آبه بهره گرفت: «چند سال پیش اشرف غنی عنوان کرد اگر آب اضافه می‌خواهید، در مقابل باید نفت بدهید. ما می‌توانیم 200میلیون مترمکعب آب ازطریق سد کجکی بخریم اما آن را منوط به تامین حق‌آبه هیرمند کنیم. بنابراین در عین اینکه این 200میلیون مترمکعب را برای شرب زابل و زاهدان و روستاهای زابل استفاده می‌کنیم،‌ قادر خواهیم بود حق‌آبه هامون را نیز تامین کنیم. علاوه‌برآن، کل برقی که سد کجکی می‌تواند تولید کند 50مگاوات است که الان 30مگاوات می‌دهد که معادل یک مزرعه تولید برق بادی یا خورشیدی است. اگر ما این برق را در سیستان تامین کرده و آن را به قندهار، زرنج و غزنین بدهیم آنگاه کلید برق دست ماست و در صورت ایجاد مشکل بر سر حق‌آبه و آب می‌توانیم از این ابزار بهره بگیریم.»

او اشتراک فرهنگی و زبانی را فرصتی می‌داند که تاکنون کمتر به آن توجه شده است: «تا قندهار، مردم ساکن در این کشور سیستانی هستند و با آنها که حرف بزنید گویی در زابل هستید. ما می‌توانیم پروژه‌های مشترک تعریف کنیم به‌این‌معنا که کشاورزی در آن‌سوی مرز با آب‌وخاک و نیروی انسانی ساکنان افغانستان داشته باشیم و در مقابل کود، ماشین‌آلات،‌ خرید تضمینی و فرآوری را ما در ایران به‌عهده بگیریم و کارخانه‌هایی را در سیستان تاسیس کنیم. این امر برای ساکنان هر دوسوی مرز سود دارد. راه‌های اقتصادی برد- برد زیادی وجود دارد که ما و افغانستان به تخاصم نرسیم اما اگر به یک موقعیت ناگزیر رسیدیم، برای حفظ سرزمین خود باید از امکانات دیگر هم
استفاده کنیم.»

تجارت به‌جای کشاورزی


حلیمه پیری، هیئت‌علمی گروه آب دانشگاه زابل هم معتقد است که در موضوع حق‌آبه باید همه جوانب را در نظر داشت. او در گفت‌وگو با «هم‌میهن» می‌گوید: «ما باید برآوردی از میزان بارندگی‌های افغانستان داشته باشیم، به فکر منابع آبی خود باشیم و درعین‌حال حق‌آبه خود را پیگیری کنیم.»

او با اشاره به بحث‌هایی که درباره انتقال آب از عمان به سیستان وجود دارد،‌ می‌گوید: «گرچه این انتقال از لحاظ محیط‌زیستی صحیح نیست اما درعین‌حال یکی از گزینه‌های روز مسئولان است. علاوه بر آن باید در نظر گرفت حتی اگر ما امروز بتوانیم با زور و فشار حق‌آبه را بگیریم، این مقوله را باید به‌شکل کلان مدنظر قرار دهیم.»

به گفته این استاد دانشگاه، معیشت مردم سیستان به کشاورزی و دامداری گره خورده و به‌شکل سنتی انجام می‌شود: «با انجام فعالیت‌های فرهنگی باید کشاورزی را از حالت سنتی خارج کرده و در کنار آن معیشت‌های مکمل و جایگزین کشاورزی و دامپروری را مدنظر قرار دهیم. طرح رزاق (طرح ساماندهی سوخت یا طرح رزاق اینگونه است که به‌ازای هر ۷ خانوار، کارتی در نظر گرفته شده است تا در نقاط مشخص، سوخت‌های جمع‌آوری شده به پایانه میلک منتقل شود و درآمد حاصل‌شده بین خانوارها تقسیم شود) به‌شکل کلان نمی‌تواند کاربردی باشد. در سیستان ما باید کارخانه‌هایی برای اشتغال مردم داشته باشیم تا براساس پتانسیلی که داریم با تولید محصولات، آنها را صادر کرده و به‌این‌ترتیب درآمدزایی برای منطقه داشته باشیم.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha