مرد، تورهای ماهیگیری را از اتاقکی سیمانی درمی‌آورد و می‌گوید: «ده سال است دست به تور نبرده‌ام. آب نیست.» تالاب هامون مدت‌هاست رنگ آب به خود ندیده است و تورهای ماهیگیری در پستو پوسیده‌اند. این سرنوشت هورالعظیم هم بود و امروز قایق‌های ماهیگیری‌ به گِل نشسته است و غبار سهم شهرهای اطراف است.

کمک های بین المللی به احیای تالاب های ایران چقدر موثر بود؟

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه پیام ما، هورالعظیم، چشم در چشم نفت و بی‌آبی است و وضعیت دریاچه ارومیه و تالاب انزلی هم در سال‌های گذشته روند رو به بهبودی نداشته است. «پروژۀ سیستان» که اتحادیۀ اروپا با کمک‌هایش در تلاش برای ایجاد معیشت جایگزین برای ساکنان نزدیک به هامون بود، از سال گذشته به‌دلایل سیاسی تعلیق شده است و اغلب پروژه‌های بین‌المللی حمایت از تالاب‌ها در سال‌های اخیر هم بعد از اتمام دوره‌شان، تمدید نشده‌اند.

هفتۀ گذشته اما نمایندۀ سازمان ملل به بازدید تالاب «صالحیه» رفت تا شرایطش را از نزدیک ببیند؛ تالابی که غم خشکیدنش فقط پرندگان و گیاهان را اسیر خود نکرده و دود این خشکی، غباری است در چشم ساکنان استان‌های تهران، البرز و قزوین. اکنون اعلام آمادگی سازمان ملل برای کمک مالی به این تالاب سؤال از پروژه‌های بین‌المللی گذشته را پررنگ کرده است؛ پروژه‌هایی که از سال ۲۰۰۵ میلادی شروع شدند، اما انتقادات از میزان اثرگذاری آنها بسیار بوده است. چنانکه به گفتۀ بعضی کارشناسان رویکرد دولت برای استفاده از کمک‌های بین‌المللی بیشتر جنبۀ تبلیغاتی داشته است.

دریاچه ارومیه اولین مقصد کمک‌های بین‌المللی در بخش تالاب‌ها بود. سال 2005 (برابر با 1384-1383) وقتی دریاچه رو به افول رفت؛ صندوق تسهیلات جهانی محیط زیست (GEF) و برنامۀ عمران ملل متحد (UNDP) تسهیلاتی به ایران ارائه دادند و سازمان حفاظت محیط زیست با کمک این سازمان‌ها، مجری طرح «حفاظت از تالاب‌های ایران» شد.

فاز اول پروژه تا سال 2012 (1390) ادامه یافت و طرح علاوه‌بر دریاچه ارومیه، بر تالاب پریشان و تالاب شادگان هم متمرکز شد. در این هفت سال اما وضع دریاچه ارومیه همچنان به ثبات نرسیده بود. باران‌های فصلی به کمکش می‌آمدند، اما روند خشکی شروع شده و پایان راه نامشخص بود. با پایان فاز اول، بار دیگر تفاهم‌نامه‌ای میان سازمان محیط زیست و برنامۀ ملل متحد UNDP امضا شد که به‌واسطۀ آن طرح حفاظت از تالاب‌ها، حدفاصل ۲۰۱۲ تا 2014 (1392 – 1390) برای تثبیت دستاوردهای فاز اول پروژۀ احیای دریاچه ارومیه و دو تالاب دیگر به فعالیت‌هایش ادامه دهد.


این شروع ماجرا بود. اما حضور سازمان‌های بین‌المللی برای بهبود وضع تالاب‌ها از بیش از ۱۸ سال پیش تاکنون پرسش‌های بسیاری را پیش رو گذاشته است و نقدهای فراوانی را موجب شده است. چنانکه حالا «علی ارواحی»، کارشناس مدیریت زیست‌بوم‌های تالابی -که پیش از این مدیر ملی طرح حفاظت از تالاب‌های ایران بود- می‌گوید این طرح‌ها قرار نبود جای فعالیت بخش‌های دولتی را بگیرد و باعث بی‌عملی آنها شود: «هدف و رسالت این پروژه‌ها این است که رویکردها و شیوه‌های نوینی را که در سطح بین‌المللی مطرح است، شناسایی و پیاده کنند و درنهایت به الگویی برسند که دولت‌ها آن را در سطح گسترده تداوم دهند.

برای نمونه در طرح حفاظت از تالاب‌های ایران در فاز اول، با استفاده از رویکرد زیست‌بومی، برنامه‌های مدیریتی تدوین و این برنامه‌های مدیریتی به الگوی مدیریتی و طرح حفاظت از تالاب‌های ایران بدل شد. سند راهبردی حفاظت از تالاب‌های کشور تدوین و به هیأت دولت فرستاده شد و قرار شد برای بیش از ۴۰ تالاب الگو تهیه شود.»

یک کارشناس تالاب: برای مثال دولت از اعتبار خارجی برای کارشناسان تجهیزاتی مانند کامپیوتر می‌گرفت. هرچند برخی از اینها در خود طرح استفاده می‌شدند، اما محل هزینه‌کرد طرح جای دیگر بود. می‌شد با آن پول بسته‌های آموزشی برای دانش‌آموزان تهیه کرد و سطح آموزش‌ها را گسترده داد

همزمان با پایان‌یافتن فاز دوم در سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۳-۱۳۹۲) کمک‌های برنامۀ عمران ملل متحد و صندوق تسهیلات جهانی محیط زیست، کمک‌های مالی ژاپن برای احیای دریاچه ارومیه شروع شد و تا سال ۲۰۲۰ (۱۳۹۹-۱۳۹۸) ادامه یافت. بعد از آن هم سند سه‌ساله‌ای به امضای سفارت ژاپن، برنامۀ عمران ملل متحد و سازمان محیط زیست به نمایندگی از ایران رسید که هدفش حفظ و تثبیت دستاوردهای دریاچه ارومیه و تعمیم‌دادن نتایج آن به دو تالاب بختگان و شادگان بود.


ارواحی می‌گوید دولت ژاپن کمک بین‌المللی دیگری هم برای احیای دریاچه ارومیه داشت و آن کمک را از طریق دفتر فائو (سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد) در ایران به این منطقه رسید: «ژاپن از دو طریق کمک‌های بین‌المللی به دریاچه ارومیه رساند؛ یکی صندوق توسعۀ ملل متحد و دیگری فائو. این کمک‌ها یک یا دو سال قبل به پایان رسید و مشخص نیست آیا سفارت ژاپن و فائو برنامۀ جدیدی در دست دارند یا خیر؟»


علاوه بر این پروژه‌ها، جایکا (آژانس همکاری بین‌المللی ژاپن) از سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۲-۱۳۸۱) برای احیا و بهبود وضعیت تالاب انزلی وارد کار شده بود که براساس آن طرحی از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ (۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰) برای این تالاب ریخته شد. سال گذشته هم سفیر این کشور در دیداری با استاندار گیلان از کمک‌هایی گفت که می‌توانند به تالاب داشته باشند.

وضعیت تالاب انزلی و دریاچه ارومیه در تمام سال‌های گذشته اما هر روز بیش از گذشته رو به وخامت گذاشت. در این میان برای احیای اکوسیستم تالاب هامون و حمایت از معیشت‌ جایگزین جوامع محلی در سال ۲۰۲۰ (۱۳۹۹-۱۳۹۸) برنامه‌ای مشترک میان برنامۀ توسعۀ ملل متحد، سازمان حفاظت محیط زیست، با حمایت مالی اتحادیۀ اروپا ریخته شد. برنامه‌ای که سال گذشته اتحادیۀ اروپا به‌دلایل سیاسی دست از حمایت از آن کشید و تاکنون هم این پروژه نتوانسته کمکی از اتحادیه دریافت کند.

مدیر سابق طرح حفاظت از تالاب‌های ایران: اگر نتیجۀ طرح‌ها در پایلوت‌ مطلوب بود و اگر آب به دریاچه ارومیه می‌رسید و طرح به روستاهای مختلف تعمیم داده می‌شد، الان ما شاهد کاهش مصرف آب کشاورزی در حوضۀ دریاچه ارومیه حداقل به میزان ۲۵ درصد بودیم. در نتیجه، باید گفت اگر نتیجه نداده به این دلیل است که شیوۀ کار بخش دولتی ایران تغییر نکرده است.

وضعیت حضور سازمان‌های بین‌المللی برای حفاظت از تالاب‌ها با وجود با بوروکراسی داخلی و کم‌کاری‌های دولتی پیچیده شده است. در همین‌حال، مدیر پیشین طرح حفاظت از تالاب‌های ایران می‌گوید ایران به نسبت کشورهای همسایه از کمک‌های بسیار کمتری بهره می‌برد: «اعتبارات محیط زیستی در حوزۀ تالاب‌ها در کشورهای همسایه چون عراق، پاکستان و افغانستان بسیار بیشتر از اعتباراتی است که ما می‌گیریم.

به‌عنوان مثال آخرین اعتباری که از صندوق بین‌المللی جف (GEF) دریافت کردیم مربوط به دورۀ پنجم اعتبارات این سازمان بوده است و الان پیش‌نویس برنامۀ جف برای دورۀ هشتم در حال تدوین است. علاوه‌بر آن پروژۀ سیستان (ارتقای مدیریت جامع منابع طبیعی برای احیای اکوسیستم تالاب و حمایت از معیشت‌های جایگزین جوامع محلی) که کمک اتحادیۀ اروپا را داشت در تعلیق است. درنتیجه در قیاس با همسایگان وضعیت سخت‌تری داریم. این میان شاید یکی از عوامل تأثیرگذار در این شرایط تحریم‌ها باشد.»


شیوۀ کار بخش دولتی ایران تغییر نکرده است


هفتۀ قبل، «کانی ویگناراجا»، دستیار دبیر کل سازمان ملل متحد و رئیس دفتر توسعۀ ملل متحد در آسیا و اقیانوسیه به‌همراه هیأتی به استان البرز رفت تا وضعیت تالاب صالحیه را از نزدیک ببیند و احتمال کمک‌های ممکن را ارزیابی کند. این تالاب هم چندین سال است که به‌دلیل دخالت‌های انسانی رو به خشکی گذاشته است و غباری را به کرج و تهران رسانده که تا پیش از این سابقه نداشت.


ارواحی می‌گوید سفر تیم‌های بین‌المللی برای ارزیابی مشکلات موجود و امکان‌سنجی شرایطی است که تالاب‌ها در آن قرار دارند و پتانسیل این سفرها در این است که نهادهای بین‌المللی ارزیابی کنند که آیا می‌شود کمکی جذب کرد یا خیر. و اگر شدنی است، سازوکار آن با بخش دولتی ایران مانند سازمان حفاظت محیط زیست چگونه خواهد بود.


در این میان اما پرسش‌های مهمی مطرح می‌شوند. مانند آنکه پایلوتی که این پروژه‌های بین‌المللی بر روی آن متمرکز می‌شوند، مانند کشاورزی پایدار در دریاچه ارومیه یا موارد دیگر، چقدر منجر به نتیجه شده؟ ارواحی در پاسخ می‌گوید: «ما در حوضۀ دریاچه ارومیه و در سه استان آذربایجان غربی، شرقی و کردستان بالغ بر پنج هزار روستا داریم و پایلوت‌ها شاید در حدود ۲۵۰ مرکز مستقر بودند که رسیدگی به کل منطقه را سخت می‌کرد.»

در ادامه پرسش‌های دیگری دربارۀ آب حفظ‌شدۀ ناشی از این طرح‌ها هم به میان می‌آید و این سؤال مطرح می‌شود که آیا آب حفظ‌شده به دریاچه برگشته یا خیر؟ و آیا سازمان جهاد کشاورزی این اتفاق را الگویی برای سایر مناطق قرار داده است؟ ارواحی پاسخ سؤالات مطرح‌شده‌ را اینطور می‌دهد: «اگر نتیجه این طرح‌ها در پایلوت‌ مطلوب بود و اگر آب به دریاچه ارومیه می‌رسید و طرح به روستاهای مختلف تعمیم داده می‌شد، الان ما شاهد کاهش مصرف آب کشاورزی در حوضۀ دریاچه ارومیه حداقل به میزان ۲۵ درصد بوده‌ایم. در نتیجه باید گفت اگر نتیجه نداده به این دلیل است که شیوۀ کار بخش دولتی ایران تغییر نکرده است.»


او از سوی دیگر می‌گوید: «طرح‌های بین‌المللی مهم بوده و هستند و اثراتی داشته‌اند، اما شیب این اثرگذاری کُند بوده است. انتظار ما برای حفظ سرزمین اتفاق نیفتاده است و نقش و ارادۀ بخش دولتی برای حفاظت، جنبۀ تبلیغاتی داشته تا عملیاتی. ما شاهد گردشگری در تالاب شادگان، توسعۀ نفت در هورالعظیم و پتروشیمی در میانکاله هستیم و همۀ این‌ها یعنی نگاه بالادستی‌ها به وضعیت کشور اشتباه است. هر تالاب خشکیده، کانون ریزگرد است.

ما باید بررسی کنیم چرا بعد از دو دهه حضور نیروهای بین‌المللی برای احیای تالاب‌ها نتیجه‌ای حاصل نشده است؟ باید موانع و محدودیت‌ها را شناسایی کنند که آیا در محتوا مشکل دارند یا در اجرا. ارزیابی اثرات محیط زیستی پروژه‌های اطراف تالاب‌ها را جدی بگیریم و در برنامه‌های توسعه، وقتی از توسعۀ کشاورزی و امنیت غذایی صحبت می‌شود، به نقش و اهمیت زیست اطراف تالاب‌ها توجه شود؛ اتفاقی که در حال حاضر چندان شاهدش نیستیم.»


بوروکراسی‌های داخلی، زمان را کشت


ایجاد معیشت جایگزین برای اهالی انزلی سخت بود، اما طرح اکولوژیک مدیریت تالاب انزلی با تمرکز بر مردم و زندگی آنها پیش رفت و این تجربه در دریاچه ارومیه و کمی هم در شادگان تکرار شد. «مسعود باقرزاده کریمی»، کارشناس تالاب‌ها که پیش از این مدیرکل حفاظت و احیای تالاب‌های سازمان حفاظت محیط زیست بود، می‌گوید هر کجا که پای مردم به کار باز شد، تاأیرگذاری بالاتر رفت: «باید اعتراف کنیم که عملکردمان در بهره‌برداری از کمک‌های خارجی مناسب نبوده است و شکی در این مورد نیست. ما می‌توانستیم از کمک‌های مالی و فنی به‌مراتب بیشتر استفاده کنیم، هرچند این دلیلی بر زائد و بی‌خاصیت بودن کمک‌ها نیست، اما هر کجا به مردم نزدیک شدیم و روی آنها سرمایه‌گذاری کردیم، نتیجه گرفتیم.»


او به تجربیاتش از دریاچه ارومیه و تالاب انزلی اشاره می‌کند و به طرح‌هایی که در همین حد هم توانست تا حدی معیشت جایگزین به‌وجود بیاورد، اما درنهایت وجود بوروکراسی و مشکلات در عملکرد سازمان‌های داخلی، کار را رو به کندی و سختی برد: «بوروکراسی، زمان را کشت. در طرح‌های جهانی، برنامه‌ریزی دقیق و با جزئیات است. حال آنکه وقتی طرح‌ها به داخل آمد، دچار فرسایش شد. رفت‌وآمدهای بیهوده، مکاتباتی که نیازی به آنها نبود و اصرار بر هزینۀ پول در بدنۀ دولت کار را به اشکال انداخت.»


باقرزاده کریمی در خاطرش مانده است پول‌های آمده برای احیای دریاچه ارومیه تا حد زیادی صرف توانمندسازی جامعه محلی شد، اما در برخی موارد اعتبارات اشتباه هزینه شدند. «برای مثال دولت از اعتبار خارجی تجهیزاتی مانند کامپیوتر برای کارشناسان می‌خرید. هرچند برخی از اینها در خود طرح استفاده می‌شدند، اما محل هزینه‌کرد طرح جای دیگر بود. می‌شد با آن پول بسته‌های آموزشی برای دانش‌آموزان تهیه کرد و سطح آموزش‌ها را گسترش داد.»


او از جمله کسانی است که اکوسیستم تالاب صالحیه را به‌خوبی می‌شناسد و حالا می‌گوید در این سال‌ها اراده‌ای برای احیا نبود و اگر بود، دیگر نیازی به کمک‌های بین‌المللی نبود. «کمک‌های جهانی قرار است تسهیل‌کننده باشند و ما را با استانداردهای جهانی آشنا کنند، اما نقش داخلی همچنان بسیار پررنگ و مهم است. ما حتی پیشنهاد دادیم بخش خصوصی را در این حوزه فعال کنیم، ولی پیچیدگی زیاد و سازوکار حقوقی سخت، مدیران دولتی را از حضور نیروی کارشناس بخش خصوصی عقب راند.»


«آرزو اشرفی‌زاده»، که در حال حاضر مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالاب‌های سازمان حفاظت محیط زیست است، نیز به انتقادات کلی دربارۀ نحوۀ استفاده داخل از کمک‌های بین‌المللی برای احیای تالاب‌ها اشاره می‌کند و به «پیام‌ما» می‌گوید که طرح‌های بین‌المللی حمایت از تالاب‌های ایران در دو قالب ساماندهی شدند، یکی از آنها «طرح حفاظت از تالاب‌ها» و دیگری «پروژۀ سیستان» بود: «این حضور باعث شد تا از تجربیات بین‌المللی تا حدودی استفاده کنیم. هرچند ضعف‌هایی هم وجود داشت.»


او می‌گوید آنچه مهم است فقط بعد مالی و اعتبارات صرف‌شده نیست، بلکه استفاده از تجربیات جهانی است: «در گذشته اعتبارات اختصاص‌داده‌شده پایدارتر بود. اما در حال حاضر اینطور نیست و نمونه‌اش پروژۀ سیستان است. متأسفانه سایۀ نگاه سیاسی، بر همۀ امور سنگینی می‌کند. این درحالی‌است که محیط زیست مرز سیاسی نمی‌شناسد و باید همۀ کشورها متوجه این ماجرا شوند. ما بعد از قطع کمک‌های اتحادیۀ اروپا، سعی کردیم از اعتبارات ملی، این پروژه را پوشش دهیم که این هم کار سختی است.»


بودجه اختصاص داده شده برای احیای دریاچه ارومیه طی سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ بنا به گفته سرپرست برنامه توسعه و عمران ملل متحد ۱۳۵ میلیون دلار بود. دولت ژاپن هم آنطور که در آمارها آمده، از سال ۱۳۹۳ تا سال ۱۳۹۸، نزدیک به یک میلیون دلار کمک ارزی به صورت سالانه برای احیای دریاچه ارومیه پرداخت کرد. اردیبهشت ۱۴۰۰ اما طرح تحقیق و تفحص از دریاچه ارومیه تصویب شد و یکی از بندهای مهم آن ‌تعیین تکلیف اعتبارات بین‌المللی بود.

همان سال گزارشی از هزینه‌کردها از سوی ستاد احیای دریاچه ارومیه منتشر شد اما در آنها خبری از اعتبارات اختصاص داده شده ژاپن نبود. در این میان باتوجه به شرایط بحرانی دریاچه ارومیه و بر اساس مذاکرات به عمل آمده بین نخست وزیر ژاپن ABE و حسن روحانی، رئیس جمهور وقت، دولت ژاپن مبلغ ۴۳۶ میلیون ین ژاپن معادل ۳.۸ میلیون دلار برای پروژه فائو تحت عنوان «برنامه جامع برای مدیریت پایدار منابع آب در حوضه دریاچه ارومیه» اختصاص داد.

آمار دقیقی از مبالغ اختصاص داده به احیای تالاب انزلی در دست نیست اما در سند منتشر شده از قرارداد پروژه سیستان، زمان شروع کار فوریه ۲۰۲۰ و پایان کار ژانویه ۲۰۲۵ عنوان شده و رقمی که به عنوان منابع مالی مورد نیاز در این قرارداد ذکر شده، ۱۱ میلیون و ۲۰۶ هزار دلار آمریکاست که از این میزان سهم پرداختی توسط اتحادیه اروپا بیش از ۱۱ هزار دلار است و باقی این میزان را هم برعهده برنامه توسعه ملل متحد گذاشته شده و با تعلیق این برنامه توسط اتحادیه اروپا، عملاً کار پروژه سیستان معلق مانده است.


نقدهای آنها که داخل سازمان‌های دولتی هستند، با افرادی که حالا ضعف‌ها را از بیرون می‌بینند، فرق دارد. آنچه برای همه عیان است، اما بی‌آبی و خشکسالی افسارگسیخته و بی‌جانی اکوسیستم‌های تالابی است. آنچه هیچکس نمی‌تواند از آن فرار کند، همین است و حالا دو دهه بعد از شروع کمک‌های بین‌المللی به برخی از تالاب‌های کشور، در هنوز بر همان پاشنه می‌چرخد و شمار تالاب‌های آسیب‌دیده روزبه‌روز بیشتر شده است. مثل تالاب صالحیه که در چند سال اخیر به خیل تالاب‌های بی‌آب ایران اضافه شده است و هنوز برنامۀ روشنی برای احیای آن وجود ندارد، حتی اگر عده‌ای از سوی سازمان ملل برای بررسی وضعیت موجود به آن منطقه رفته باشند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha