به گفتۀ کارشناسان، حکومت مستقر در افغانستان به‌دلیل قرارداشتن در «بالادست» برای رسیدن به اهداف سیاسی، از نیاز آبی کشورهای همسایه در «پایین‌دست» گروکشی می‌کند.

سیاست‌های آبی طالبان چگونه منجر به تشدید بحران آب در منطقه می‌شود؟

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه پیام ما ،به‌نظر می‌رسد طالبان، حکومتی که بیشتر آن را با مؤلفه‌های نظامی می‌شناسیم و کمتر سهمی از خِرَد سیاسی برایش قائلیم، تحت‌تأثیر همکاران غربی، همان‌ها که طی تفاهم‌نامۀ «دوحه»، موسوم به «قرارداد صلح» افغانستان را تقدیم پاکستان کردند، در حال چیدمان بازی چندوجهی بر «آب»، حیاتی‌ترین سرمایه و مهمترین چالش منطقه هستند.

بنابر گزارش‌های منتشرشده از سوی وزارت داخلۀ افغانستان، طی ماه‌های گذشته حاکمان افغانستان ۴۰۰ برنامۀ آبی و پیرو آن برنامه‌های جمعیتی و توسعۀ کشاورزی را دنبال می‌کنند که در همۀ مناطق مرزی این کشور تحولات قابل‌توجهی ایجاد می‌کند. به گفتۀ کارشناسان تنها نقطۀ قابل اتکا برای کشورهای پایین‌دست متأثر از برنامه‌های طالبان، فقر ملزومات اجرایی و فنی است که می‌تواند در کنار سرمایه‌های ژئوپولیتیک هر کشور به‌ویژه ایران، موجب گرفتن امتیازاتی شود.

در حال حاضر، در میان این کشورها، ایران وخیم‌ترین وضعیت آبی ۵۰ سال اخیر خود در رودخانۀ مرزی هیرمند را تجربه می‌کند. اخبار منتشرشده از حضور فنی یا سیاسی کشورهایی مانند ازبکستان و پاکستان، در میان طرح‌ها و برنامه‌های افغانستان، چنین نشان می‌دهد که ایران تنها کشوری است که نتوانسته در مذاکره با طالبان، هیچ سهم یا نتیجه‌ای به‌دست آورد و طالبان همچنان در گروکشی از «آب» امتیازاتی، از جمله کلید سفارتخانه و پایین‌ماندن صدای دیپلمات‌های ایرانی را به‌دست آورده است.

از زمان استقرار «طالبان» به‌عنوان حاکمان جدید در افغانستان، برنامه‌های بلندپروازانۀ آبی در این کشور، بیش‌ازپیش دنبال می‌شود. موضوعی که نه فقط ایران، بلکه سایر کشورهای همسایه را هم با خطر تشدیدِ چالش‌های آبی مواجه می‌کند. گرچه به‌نظر می‌رسد وخامت شرایط محیط زیست و معیشت در منطقۀ سیستان ایران، موضوع اجرایی‌شدن برنامه‌های آبی افغانستان را دارای اهمیتی دوچندان کرده است، اما تحرکات کشورهایی مانند پاکستان و ازبکستان نیز نشان می‌دهد که این کشورها در صدد رسیدن به تفاهمی‌ به‌منظور جلوگیری از فشار آبی ناشی از این طرح‌ها هستند. تحرکاتی که گاه در گفت‌وگوهای دیپلمات‌ها خودش را نشان می‌دهد و گاه در برنامه‌های مشترک عمرانی: مانند همکاری ازبکستان در تکمیل کانال آبی «قوش‌تپه».


این میان اما، ایران هنوز به هیچ موفقیتی در مذاکره با طالبان در مورد دریافت حقابه از «هیرمند» نرسیده و آب مطلقاً بر هامون بسته شده است. آب شرب در بسیاری از شهرها و روستاهای سیستان‌وبلوچستان با تانکر توزیع می‌شود و با شروع بادهای ۱۲۰ روزۀ بدون انقطاع، سیستان در گردوغبار فرورفته است. با واکنش تند دولت ایران، طالبان «دبۀ زرد انتحاری» به‌دست می‌گیرد و در مرز، درگیری ایجاد می‌کند.

آن‌سوی مرز اما برنامه‌ها و ایده‌های زیادی دنبال می‌شود. در فروردینی که گذشت، طالبان ۴۰۰ برنامۀ بزرگ و کوچک آبی را رونمایی کرد، از جمله اصلاح سد کمال‌خان در ولایت نیمروز و سدهای کوچکتر متعدد برای بهبود آبیاری و محدودکردن سیلاب و تکمیل کانال قوش‌تپه؛ کانالی ۲۸۵ کیلومتری که بیش از پنج هزار نفر و سه هزار دستگاه تجهیزات ساختمانی در آن مشغول به کار هستند و طبق طراحی اولیه، در صورت تکمیل ۵۵۰ هزار هکتار زمین را آبیاری خواهد کرد.یک کارشناس مسائل آسیا: چالش آب در غرب آسیا و مناطق دیگر دنیا موضوعی است که جامعۀ بین‌المللی با آن مواجه است، به‌ویژه برای ایران که در همسایگی افغانستان و پاکستان قرار دارد

گرچه جامعۀ بین‌الملل به موفقیت طالبان در اجرای این طرح‌ها شک می‌کنند، اما کشورهای همسایه نمی‌توانند نسبت به آن بی‌تفاوت باشند. تکمیل این پروژه‌ها علاوه بر مشکلات ایران، مشکلات آبی ترکمنستان و ازبکستان را نیز تشدید می‌کند؛ چراکه رودخانه «آمودریا» نمی‌تواند ۱۰ میلیارد مترمکعب آبی را که کانال قوش‌تپه از این کشورها دریغ می‌کند، جبران کند. علاوه‌براین، کشورهای آسیای مرکزی، خلاف ایران، فاقد چارچوب معاهده‌ در آب‌های مشترک و مرزی با افغانستان هستند؛ هرچند که نه طالبان و نه حاکمان پیشین افغانستان به معاهده پایبند نبوده و نیستند.


توافق پاکستان؛ راه دشوارتر ایران

این مشکل در مورد پاکستان و رودخانۀ «کابل» که از افغانستان به رود «سند» می‌ریزد، نیز وجود دارد. علاوه‌براین، دو همسایه در سراسر خط «دیورند» هشت رودخانۀ مشترک دارند و در مورد کشورهای منطقه، افغانستان در منطقۀ بالادست قرار دارد و سرچشمه به حساب می‌آید. البته در موضوع ارتباط با دولت پاکستان، حاکمان امارت اسلامی افغانستان و ادارۀ استخبارات نظامی‌ پاکستان (ISI) توافقاتی باهم داشته‌اند که برای مهاجران پاکستانی، در شمال افغانستان زمین در نظر بگیرند و در عوض، پاکستان هزینۀ اسکان و زراعت را برای آنها فراهم کند. در این‌صورت فارغ از مناقشات آبی این کشور با سایر همسایگان،‌ وضعیت برای ایران سخت‌تر خواهد شد. هرچند «محمدرضا عسگری مورودی»، کارشناس ارشد آسیا، در گفت‌وگو با «پیام ما» معتقد است که در زمان حاضر این امکان برای دولت اسلامی مستقر در افغانستان وجود ندارد.


استدلال عسگری مورودی به شرایط نامناسب دولت اسلامی‌ برمی‌گردد: «یکی از گمانه‌هایی که پس از به قدرت رسیدن طالبان افغانستان مطرح شد، این بود که آنها در تلاش هستند از طریق اسکان میلیون‌ها نفر پشتون پاکستانی در شمال افغانستان، ترکیب جمعیتی را به‌نفع پشتون‌ها تغییر دهند. گرچه این مسئله از سوی برخی محافل سیاسی و رسانه‌ای در افغانستان و پاکستان مطرح شده است، اما باید در نظر داشت شرایط و بسترهای مورد نیاز برای چنین هدفی در افغانستان وجود ندارد.»


زمانی‌که از شرایط صحبت می‌کنیم، منظور عسگری مورودی بیشتر به اوضاع اقتصادی مربوط می‌شود: «دولت طالبان باتوجه‌به شرایط داخلی، تحریم‌های اروپا و آمریکا و مسدود شدن ۱۰ میلیارد دلار از دارایی‌های بانک مرکزی این کشور در آمریکا امکان تأمین نیازهای اولیۀ غذایی جمعیت ۳۰ میلیون نفری ساکن در افغانستان را ندارد.

اگر قرار باشد بخشی از جمعیت پشتون پاکستان هم به افغانستان مهاجرت کنند و در شمال این کشور اسکان داده شوند، تأمین مواد غذایی و امکانات اولیۀ زندگی برایشان دشوارتر می‌شود.»یک کارشناس مسائل شبه قاره: «سد سلما»، «سد کنر» و سد «شاه‌توت» فقط بر روی رودخانۀ «کابل» و توسط هند احداث شد. اگر این سدها بسته شود، شمال پاکستان را به سرنوشت خشکسالی در سیستان ایران دچار می‌کند.

افغانستان غذا می‌خواهد

او به سابقۀ دهه‌ها جنگ داخلی و اشغال خارجی در این کشور اشاره می‌کند: «مناقشات و جنگ‌ها باعث شده است زیرساخت‌های این کشور در بخش‌های مختلف به‌ویژه کشاورزی از بین برود و افغانستان را تبدیل به کشوری توسعه‌نیافته کند. ازاین‌رو، شرایط برای اینکه بخشی از جمعیت پاکستان به این کشور مهاجرت کنند، مهیا نیست. زیرا برای تأمین نیازهای اولیه نظیر غذا،‌ دارو و … همین جمعیت ساکن، دولت طالبان و حاکمیت فعلی با مشکل مواجه‌ هستند. گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی، مانند برنامۀ جهانی غذا، نشان می‌دهد میلیون‌ها نفر در این کشور به غذای کافی دسترسی ندارند؛ به‌طوری‌که زمستان گذشته موضوع قحطی و بحران انسانی مطرح شد.»


اگر فرض بگیریم که پاکستان در این زمینه به کمک طالبان بیاید و بخشی از زیرساخت‌ها را برای این جمعیت فراهم کند چه؟ مورودی پاسخ می‌دهد: «چنانچه در یک سناریوی فرضی، جمعیت پشتون به شمال افغانستان گسیل داده شوند، موضوع تأمین آب مورد نیاز آنها مطرح می‌شود. چالش آب در غرب آسیا و مناطق دیگر دنیا موضوعی است که جامعۀ بین‌المللی با آن مواجه است، به‌ویژه برای ایران که در همسایگی افغانستان و پاکستان قرار دارد. افغانستان نه‌تنها در دو سال اخیر، بلکه در سال‌های قبل هم به معاهده‌ای که سال ۱۳۵۱ امضا شده، پایبند نبوده است و همین مسئله سبب شده تا مسیرها و منابع آبی مورد نیاز مردم استان سیستان‌وبلوچستان که بخشی از آن توسط افغانستان تأمین می‌شده، با چالش جدی مواجه شده‌اند.»


بر اساس گزارش‌های منتشرشده، هم در افغانستان و هم در پاکستان و ایران ‌با بارش اندک مواجهیم و نهادهای بین‌المللی نیز بارها اذعان کرده‌اند که جهان به‌سمت گرم‌ترشدن حرکت می‌کند. این کارشناس ارشد آسیا می‌گوید: «بارش باران و برف در سراسر جهان و در غرب آسیا کاهش یافته است و همین امر مناقشۀ آبی میان این دو کشور ایران و افغانستان را بیشتر می‌کند. هر چقدر افغانستان به تعهدات خود بی‌اعتنا باشد، در پایین‌دست چالش‌های محیط‌ زیستی بیشتری را شاهد خواهیم بود که خشک‌شدن‌ هامون یکی از آنهاست. البته باید توجه داشت چنانچه این بحران شکل بگیرد و دریاچۀ هامون به‌شکل کلی خشک شود، اثرات محیط زیستی آن به مناطقی مثل زرنج افغانستان هم تسری می‌یابد و افغانستان از این بحران متضرر می‌شود. بنابراین، حاکمان باید به رویه‌های بین‌المللی و کنوانسیون‌ها توجه بیشتری داشته باشند.»


طالبان به ایران آب نمی‌دهد

«پیرمحمد ملازهی»، تحلیلگر مسائل شبه‌قاره است. او به «پیام ما» می‌گوید که نه فقط به‌واسطۀ سیستم فعلی، بازی منطقه‌ای قوی و ضعف دیپلماسی ایران، بلکه در غیاب آنها هم طالبان آبی به ایران نمی‌دهد: «این موضوع مختص ایران نیست، بلکه اشرف‌غنی در زمان افتتاح سد کمال‌خان اعلام کرد که در ازای نفت به ایران آب می‌دهد. مواردی که در معاهدۀ هیرمند وجود ندارد.

اما اشرف‌غنی هم به ایران آب ندارد. طالب هم نمی‌دهد. افغانستان انرژی نیاز دارد. غذا نیاز دارد، برای پول به توسعۀ کشت خشخاش نیاز دارد و طالبان نیازهای افغانستان را به‌خوبی می‌شناسد.»به گفتۀ او دیپلماسی غیرفعال ایران نه‌تنها راه به جایی نمی‌برد، بلکه در بازی سایر ذینفعان می‌افتد: «پاکستان نمی‌تواند در موضوعات خودش با افغانستان به تفاهم برسد. پاکستانی که تغذیه‌کنندۀ طالبان به حساب می‌آید، اما در روابط ایران و افغانستان نقش بازی می‌کند. در حقیقت برای تضمین منافع خودش، اجازۀ شکل‌گیری توافقی میان ایران و طالبان را نخواهد داد. من معتقدم واکنش طالبان با دبۀ انتحاری در واکنش به صحبت‌های تند رئیس‌جمهوری هم تحت چراغ‌سبزها و توصیه‌های پاکستان بوده است. یعنی دقیقاً کاری که باید از آن دوری کنیم.»


به اعتقاد ملازهی، صحبت‌های ۲۸ اردیبهشت «سید ابراهیم رئیسی» یکی از بدترین مواضع ایران طی چند سال گذشته در مورد حاکمان افغانستان به‌ویژه حاکمان فعلی بوده است. رئیسی در سفر یک‌روزه به سیستان‌وبلوچستان رو به حاکمان فعلی افغانستان گفته بود: «حرف من را جدی بگیرید تا بعداً گلایه نکنید. دولت مصمم است حق مردم کشور را هرجا باشد بگیرد.»

اما این صحبت‌ها با تهدید طنزگونۀ نظامی طالبان مواجه شد. ملازهی می‌گوید: «نباید تاریخ را در این منطقه فراموش کنیم. وقتی اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان آمد و حزب دمکراتیک خلق افغانستان را حمایت کرد، قرار بود روس‌ها برای ازبین‌بردن کشت خشخاش، پروژۀ کشت پنبه را توسعه دهند. طبیعتاً همراه این ایده، سدها و طرح‌های انتقال آب هم بود. این طرح‌ها بعد از جنبش جهاد متوقف شدند، اما آن ایده‌ها همچنان پابرجا ماند.

پیش از طالبان هم مهمترین کاری که هند، ترکیه و آمریکا برای افغانستان کردند، سدسازی بود که نتیجۀ آن را می‌بینید. «سد سلما»، «سد کنر» و سد «شاه‌توت» فقط بر روی رودخانۀ «کابل» و توسط هند احداث شد. اگر این سدها بسته شود، شمال پاکستان را به سرنوشت خشکسالی در سیستان ایران دچار می‌کند.»


ترکیه وارد بازی می‌شود

به اعتقاد ملازهی «به‌دلیل نقش حمایتی‌ای که پاکستان از طالبان دارد، می‌توان احتمال داد که افغانستان با سرعت آهسته‌تر یا کمتر، برنامه‌های آبی رودخانۀ کابل را دنبال کند. ولی واقعیت این است که پاکستان چندان نمی‌تواند از لحاظ امتیاز و امکانات طالبان را اغنا کند. بنابراین، باید منتظر همکاری گستردۀ ترکیه و هند با طالبان در مدیریت آب باشیم، یعنی دقیقاً همان کاری که ترکیه با سدهای متعدد روی دجله و فرات انجام داد، هندوستان نیز در منطقۀ کشمیر مشترک با پاکستان اجرا کرده است.»


این کارشناس روابط بین‌الملل معتقد است که ایران پیشتر فرصت طلایی داشت که آن را از دست داده است: «قرارداد بین ایران، هند و افغانستان در توسعۀ چابهار فرصت طلایی ایران بود. حالا هم می‌تواند بسیاری مناسبات حیاتی خود با طالبان را منوط به حقابۀ هیرمند کند. مناسباتی که نسبت به سایر کشورهای همسایه افغانستان، در آن دست بالا را دارد، مانند: ورود کالا از مرز ایران، تأمین سوخت زمستانی یا حتی تغییر مشی در حمایت از شیعیان درۀ پنجشیر. اینها مواردی است که می‌توان در مذاکره با طالبان بر مثمربودن آن‌ها امیدوار بود.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha