یکی از روش های مورد استفاده دولت در سالهای گذشته جهت تادیه بدهی های خود به صندوق ها ، واگذاری اوراق مشارکت بوده است صندوق ها جهت نقد نمودن اوراق به اجبار آنها را بیست تا بیست و پنج درصد زیر قیمت بفروش رسانده تا مطالبات بیمه شدگان و یا شرکای اجتماعی خودرا پرداخت نمایند. (آیا ارتباطی بین ناترازی صندوق ها و این شیوه بازپرداخت بدهی مشاهده می شود؟)

چرا صندوق های بازنشستگی به این روز افتاده‌اند؟

به گزارش سلامت نیوز کانال تلگرامی موج سوم یادداشتی در راستای نقد اصلاح صندوق های بازنشستگی در برنامه هفتم توسعه منتشر کرد: مروری اجمالی بر حکم 29 و بندهای پیشنهادی دولت درفصل پنجم این لایحه پیامی برای نیروی مولد کار دارد و آن پیام عبارتست از:

  • پرداخت بیشتر در دوره حق بیمه پردازی
  • کارطولانی تربیمه شده دردوره اشتغال(افزایش سن بازنشستگی و سابقه)
  • دریافتی کمتر بیمه شده در زمان بازنشستگی


اما و علت ناترازی منابع و مصارف آنها چیست؟ سهم بیمه شده دراین ناترازی چیست؟مهمترین دلایل ناترازی صندوق های بازنشستگی عبارت است از:

  • -فقدان نهادتنظیم گر
  • -انتصاب مدیران غیر حرفه‌ای در مدیریت صندوق‌ها در دوره های گذشته
  • -کم رنگ نمودن سه جانبه گرایی و کاهش تأثیر گذاری نمایندگان بیمه شده و کارفرما در اداره و نظارت برصندوق‌هاو هم زمان افزایش نقش نمایندگان دولت در اداره صندوق ها
  • -حکمرانی نامناسب


در ادامه مثال هایی از نقش ارکان حکمرانی ملی دروضعیت نامناسب ناترازی صندوق ها آورده می شود:

صندوق های بازنشستگی مثل تامین اجتماعی دو سوم یا بخش بیشتر ازحق بیمه دریافتی از بیمه شدگان خودرا که مربوط به تعهدات بلندمدت است به بخش سرمایه‌گذاری با هدف حفظ ارزش سرمایه منتقل می نمایند تا زمان بازپرداخت به بیمه شدگان در زمان بازنشستگی یا ازکارافتادگی یا ... قدرت خرید آنها حفظ شود.

اما هدایت سرمایه‌گذاری به بخش های غیر مولد و بازده سرمایه گذاری بعضی سالها منفی آن هم در شرایطی که حداقل بازده سرمایه می توانست معادل سود سپرده بانکی باشد توسط مدیران غیر حرفه‌ای، آیا یکی از علل اصلی ناترازی صندوق ها نمی تواند تلقی شود؟

در بند ه ماده هفت قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی دولت مکلف شده است مطالبات صندوق‌ها را برمبنای ارزش واقعی روز و براساس نرخ اوراق مشارکت پرداخت نماید (آیا دولت به این وظیفه قانونی از سال 1383که سال تصویب قانون مذکور بوده است عمل نموده است؟)

یکی از روش های مورد استفاده دولت در سالهای گذشته جهت تادیه بدهی های خود به صندوق ها ، واگذاری اوراق مشارکت بوده است صندوق ها جهت نقد نمودن اوراق به اجبار آنها را بیست تا بیست و پنج درصد زیر قیمت بفروش رسانده تا مطالبات بیمه شدگان و یا شرکای اجتماعی خودرا پرداخت نمایند. (آیا ارتباطی بین ناترازی صندوق ها و این شیوه بازپرداخت بدهی مشاهده می شود؟)

روش دیگر جهت تادیه بدهی دولت به صندوق ها بعضاً واگذاری شرکت های زیان ده بوده است که صندوق ها جهت اصلاح ساختار و تامین مواد اولیه مجبور به تامین منابع مالی برای آنها شده اند (آیا ارتباطی بین ناترازی صندوق ها و این شیوه بازپرداخت بدهی مشاهده می شود؟)

اجرای طرح هایی مثل طرح تحول سلامت به صندوق ها تکلیف می‌شود بار مالی اجرای این طرح ها بر صندوق ها تحمیل می شود (آیا اجرای این طرح‌ها در ناترازی صندوق‌ها تاثیر گذار است؟)

مجلس محترم بازنشستگی زودهنگام را تصویب و به صندوق های بازنشستگی تحمیل می نماید (آیا ارتباطی بین ناترازی صندوق ها و این قانون مشاهده می شود؟)

نتیجه گیری:

علت اصلی وضعیت نامناسب صندوق های بازنشستگی ، حکمرانی نامناسب صندوق ها است که بیمه شدگان درآن نقش و تاثیری نداشته اند.حال باید از دولت محترم سوال نمود که چرا تمام هزینه‌های اصلاح صندوق ها را بردوش بیمه شدگان خسته ای - که بعد از سالها پرداخت حق بیمه به امیدتامین حداقل معاش برای روزی که بازنشسته می‌شوند هستند - تحمیل نموده است؟

این فصل از لایحه برنامه هفتم انسان را یاد این ضرب المثل می اندازد: گنه کرد دربلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری

اگر مدافعان این فصل از لایحه اعتقاد دارند که اصلاحات پارامتریک صندوق های بازنشستگی در کشورهای پیشرفته صنعتی نیز امری رایج می باشد درپاسخ به این مدعیان بایدگفت این قیاس ،قیاس مع الفارقی است، زیرا درآن کشورها اقدامات و مداخلات مغایر با اصول صنعت بیمه توسط بخش حکمرانی کشور بر صندوق ها آنگونه که در بالا به آن اشاره رفت تحمیل نمی شودو ناگزیر به سمت اصلاحات پارامتریک می روند با این توضیح که مزایای تعریف شده نظام های بازنشستگی آنها نیز با نظام های بازنشستگی کشور ما قابل مقایسه نیست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha