حرف از دوربین که باشد، کسی لام تا کام حرف نمی‌زند. تصمیم گرفتند ساکت باشند تا آبرویشان نرود. بیشترین واهمه را زنان از شوهرانشان دارند. حرف‌زدن از بی‌آبی، فقر یا این در و آن در زدن و رو انداختن به همسایه‌ها برای استحمام، برایشان حکم آبروریزی دارد.

شرکت آب و فاضلاب مناطق حاشیه شهر را از خدمات آب شهری حذف کرده است

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه پیام ما، نمی‌خواهند کسی از اهل فامیل بفهمد با چه شرایطی زندگی می‌کنند. تابستان برای ساکنان «شهرک همت ۱۷»، «شیشه‌گر»، «چهارده‌معصوم»، «سیدی» و سایر نقاط حاشیۀ شهر کرمان نحس‌ترین فصل سال است. کرمانی که خودش آب ندارد، دید مدیریت شهری‌اش به این اهالی -که برخی قانونی و برخی غیرقانونی ساخت‌وساز کرده‌اند- مثل سربار است.

عین کلاف کاموا، سیم‌های به‌هم گره‌خوردۀ برق در میانه کوچه‌های خاکی آویزانند. هرچه را دولت به آنها نداده، خودشان گرفته‌اند. چه برق که مستقیم با کابل‌هایی که شب‌ها از محله‌های داخل شهر کسر می‌شود، از شبکه گرفته‌اند، چه گاز که با لوله‌های سفید آب از داخل منازل بلوکی، آجری مخروبه، سفالی و یا حتی خانه‌های لوکس با بهترین مصالح سنگی و سرامیکی رد کرده‌اند. وضعیت داخل تک مسجد محل هم همین است. کافی است کنار قالی را بالا بگیری تا لوله‌های پلاستیکی‌ای‌ را که از داخلشان گاز رد شده، ببینی.


حرف از امنیت یا ایمنی در منطقه‌ای که درست روبه‌روی پایانۀ مسافربری است، خنده‌دار است. ساعت نزدیک ظهر است و کسی جز معتادانی که در سایۀ خانه‌های نیمه‌ساخت نشئه کردند، در کوچه‌ها نیست. گونه‌های فرورفته، تن‌های نحیف و لاغر، قامت خوابیده و لثه‌هایی که دیگر اثری از دندان روی آنها نیست، جزء تصاویر پرتکرار شیشه‌گرد و چهارده‌معصوم است. هر خانه‌ای که درش باز است، پاتوق همین افراد است.پارسال ۱۱ درصد کسری آب (برای شبکۀ مجاز) داشتیم و امسال ۱۹ درصد. شرایط بحرانی و در وضعیتی است که شبکۀ آب شرب، جواب مشترکان مجاز آب‌وفاضلاب را نمی‌دهد.

شوهرشان که در خانه نباشد، در را برای کسی باز نمی‌کنند


هیچ زنی در کوچه نیست، مگر زمانی که تانکر آب بیاید. انگار هیچ‌کس میهمان این خانه‌ها نمی‌شود که آیفون و زنگ کنار ورودی هیچ خانه‌ای نصب نشده. شوهرشان که در خانه نباشد، در را برای کسی باز نمی‌کنند. غالباً طوری رفتار می‌کنند که انگار صدای در را هم نمی‌شوند.
حنانه دختر برادرش را روی دوشش گرفته. پوستش گندمی است، اما چشمانش رنگ دریا؛ درست مثل حنانه. با این تفاوت که چروک‌های روی پیشانی این دختر بیست‌وچندساله و لک‌هایی که روی گونه و کنار لبش نقش بسته، مجال این زیبایی را گرفته است. همان‌طور که عطار گفته فقر عین «وادی فراموشی» است؛ پیش از همه هم نوبت آرزوهاست.


هر سال تابستان، بی‌آبی


نگاهشان را از روی دوربین می‌دزدند و کف زمین خاکی می‌دوزند. دختران کوچک به‌دور مادرهایشان جمع‌اند. آمده‌اند تا ظرف‌های ۲۰ لیتری آب را با آب تانکری که تازه‌رسیده پر کنند.هر سال این فصل، اینجا آب نیست و بعد از چند سال، آبرسانی فرایند منظم‌تری گرفته است. دو تانکر پشت‌ هم رسیده‌اند و جلوی در یک زمین‌ خالی که با آجرهای کهنه حصارشده، ایستاده‌اند. از لای در منبع‌های سفیدرنگ بزرگ آب پیداست. کسی داخل زمین خالی نمی‌شود. یک شیر از داخل حفرۀ حصار دور زمین رد شده که شلنگ سبزرنگ یک‌متری به آن متصل است. مردم به این طریق دبه‌های ۲۰ لیتری آبشان را پر می‌کنند.

این‌گونه نیست که با رسیدن هر تانکر آب، مردم پشت‌هم صف بکشند، اما این‌طور هم نیست که هر وقت که به خانه‌هایی که بین اهالی به «خانه‌های آب» مشهورند بیایی، آب باشد.برای مردم گرفتن گزارش قابل‌قبول نیست، یکی از زنان که دست چپش داخل گچ است، قسمم می‌دهد که اگر کاری نمی‌توانید انجام دهید، حتی یک جمله هم ننویسید و نگیرید و آبرویمان را نبرید

مردان مشکلی برای مصاحبه ندارند، اما زنان واهمه دارند. حنجرۀ زهرا (اسم واقعی نیست) آسیب‌دیده، اما تنها زنی است که حاضر به مصاحبه است. لهجۀ خاصی ندارد، اما پوست گندمی و چشمان روشنش به‌ صورت غالب مردم شهر کرمان نمی‌خورد. چروک‌های روی چادر مشکی‌اش را پخش می‌کند و لبۀ چادر را تا جای ممکن به دهانش نزدیک می‌کند. از کل صورتش چشمان روشنش پیداست و بینی‌ای که نیمی از آن به زیر چادر رفته. زیاد راحت نیست، با هر کلمه حواسش هست که چادرش عقب نرود تا صورتش قابل‌ شناسایی نباشد: «الان دو ماه است که آب نداریم. در روز هیچ آب نیست، حتی یک قطره. فقط شب‌ها به‌اندازۀ آب‌خوردن می‌توان از لوله آب برداشت.

پارسال حداقل ساعت ۲ شب تا ۶ صبح آب داشتیم، امسال همین را هم نداریم.» حنجرۀ آسیب‌دیده‌اش قدرت گفتن باقی کلمات را ندارد، اما می‌توان از صدای خفه‌ای که از حنجره‌اش برون می‌آید، به اشاره‌اش به استحمام کودکان اطرافش پی برد. چند متر آن‌طرف‌تر زنی دیگر از لای دری از جنس حلب یا آلومینیوم که به لولای در یک‌ خانۀ آجری جوش خورده، سرک می‌کشد. ساکنان به اسم یکدیگر را می‌شناسند و افراد را از حرف‌زدن برحذر می‌دارند. شیوۀ برخوردشان مشابه معترضان شهرک سیدی (دیگر نقطۀ حاشیۀ شهر که آب ندارد) است.

این افراد یک‌ماه قبل در اعتراض به نداشتن آب، یک سمت خیابان منتهی به استانداری کرمان را مسدود کرده بودند. آنجا هم اگر کسی در حال مصاحبه بود، مانعش می‌شدند. همان‌جا یکی از زنان، دستم را کشیده بود و گفته بود «شما همه دنبال سوژه‌اید، اگر دلت به حالمان می‌سوزد، دو روز بیایید و در خانه‌هایمان زندگی کنید، همه‌تان می‌دانید که در شهر چه خبر است، نیاز به مصاحبه نیست.»


۱۲۰ هزار نفر حاشیه‌نشین در شهر ۷۰۰هزار نفری کرمان


«روزانه ۲۰ هزار لیتر» این عدد مربوط به کسری آب شرب شبکۀ شهری در سال گذشته است. همۀ بار تأمین آب شهر کرمان روی چاه است. ۱۰۴ حلقه چاه که آن‌طور که مدیرعامل شرکت آب‌وفاضلاب استان کرمان به «پیام ما» می‌گوید، هر چاه سالانه بین پنج تا ۲۰ لیتر کاهش دبی دارد؛ میانگین ۱۲۰ لیتر کاهش دبی سالانه.


امسال هشت حلقه چاه جدید حفر شد، همه خیال می‌کردند مشکل آب شرب مرتفع می‌شود؛ اما نشد. چاه‌های آب به کف خوردند و طبق اطلاعات شرکت آب‌وفاضلاب، این هشت حلقه فقط ۱۶۰ لیتر آب به مجموعه اضافه کردند که با کسر ۱۲۰ لیتر کاهش دبی، عملاً ۴۰ لیتر اضافه شده است. وضعیت جدید از زبان «علیرضا عبدیان»، مدیرعامل شرکت آب‌وفاضلاب این‌گونه است: «تابستان گذشته، به‌طور روزانه ۱۶۵ هزار لیتر آب در شبکۀ آب شرب کرمان در گردش بوده و نیاز آبی ۱۸۴ هزار مترمکعب بوده است، اما امسال روزانه ۱۷۵ هزار مترمکعب وارد شبکه می‌شود و نیاز آبی شهر با توجه‌ به گرمای شدید هوا، حدود ۲۱۵ هزار مترمکعب است.»

پارسال ۱۱ درصد کسری آب (برای شبکۀ مجاز) داشتیم و امسال ۱۹ درصد. شرایط بحرانی و در وضعیتی است که شبکۀ آب شرب، جواب مشترکان مجاز آب‌وفاضلاب را نمی‌دهد، این شرکت تمامی نقاط حاشیه را به‌طور کامل از شبکه آب‌وفاضلاب خط‌زده. پایش دقیقی دربارۀ جمعیت حاشیۀ شهر کرمان صورت نگرفته، اعداد از ۳۳ هزار نفر تا ۱۲۰ هزار نفر متغیر است.

سایت شرکت بازآفرینی شهری ایران ۸۱۵ هکتار (۶ درصد از مساحت شهر کرمان) را در شمار سکونتگاه‌های غیررسمی آورده است. جمعیت ٰبرآوردی این سکونتگاه‌ها هم ۳۳ هزار و ۴۴۴ نفر است. بررسی‌های بیشتر روی جزئیات این محله‌ها اما نشان می‌دهد که تنها سه نقطه شهید همت (یا همان شهرک صنعتی سابق)، قمر بنی‌هاشم و صیاد شیرازی به‌عنوان نقاط حاشیۀ شهر کرمان ثبت شده‌اند. تکلیف چهارده‌معصوم و شیشه‌گرد، سیدی و حدود هشت تا ۱۰ نقطۀ دیگر که هنوز آمار دقیقی از آنها موجود نیست، نامشخص است.


«هادی ارشادی»، معاونت مسکن و ساختمان اداره‌کل راه‌وشهرسازی استان کرمان به «پیام ما» می‌گوید: «نه سیدی جزو مصوبات ماست و نه الله‌آباد و چهارده‌معصوم و شیشه‌گر و غیره، این مناطق جزو محدودۀ شهری نیستند و به همین دلیل جزو حاشیه‌ها به‌حساب نیامدند.»اینکه آب برای چه جمعیتی قطع شده، سؤالی است که پاسخ دقیقی برایش نیست. برآورد شرکت آب‌وفاضلاب استان ۸۰ هزار تا ۱۲۰ هزار نفر است که شامل جمعیت افغانستانی‌ها، انشعابات غیرمجاز و حاشیۀ شهر است. جمعیتی که نیاز آبی کرمان را طبق گفتۀ عبدیان تا دو هزار و ۹۵۰ لیتر بر ثانیه بالا می‌برد. اما او معتقد است درصورت تأمین، باز هم آب به این نقاط نمی‌رسد: «حاشیه‌های شهر شبکۀ آبشان غیراستاندارد است و هر چه فشار شبکه را به آن سمت هم ببریم، باز آب به این نقاط نمی‌رسد و به‌دلیل غیرمجاز بودن هم آنها را از جمعیت شهری جدا کردیم.»


حرف‌ها ۱۸۰ درجه چرخیده، انگارنه‌انگار که عبدیان در نشست خبری‌اش در ۲۸ خردادماه گفته بود که اجازۀ قطع آب برای نقاط حاشیۀ شهر کرمان را نداریم. تکلیف ۸۰ تا ۱۲۰ هزار نفر آدم هنوز مشخص نشده است. استاندار کرمان نیز که ۸ فروردین امسال از چهارده‌معصوم بازدید و قول حل‌ مشکلات زیرساخت‌ نقاط حاشیۀ شهر را داده بود، اکنون سکوت اختیار کرده است. انگارنه‌انگار که کمتر از چهار ماه قبل جملۀ «مشکل زیرساخت‌های نقاط حاشیۀ شهر» حل می‌شوند به‌نقل از استاندار، تیتر یک خبرگزاری‌های ایرنا و تسنیم بود.


استحمام با دو ظرف آب


بازدیدهای مدیران از ریاست کل دادگستری و استاندار از این نقاط حاشیه و وعده‌هایی که داده شده، حالا این مردم را بیشتر از هر زمان دیگری متوقع و پر از خشم کرده است.فاصلۀ «خانه‌های آب» نزدیک است. بیشتر اهالی پیاده ظرف‌ها را می‌برند و می‌آورند. درب یکی از خانه‌ها باز می‌شود و کودکی که از دیدن دوربین هیجان‌زده شده، بیرون می‌آید. انیس، همراه مادرش نیست و اصرار دارد که جلوی دوربین بازی کند. دوربین روی ضبط نیست و او ظرف خالی را در دست می‌گیرد و یادم می‌دهد که چه‌طور باید از آب استفاده کرد که دو ظرف پنج لیتری جوابگوی حمام یک نفر باشد. اول باید سرت بشوری و از کفابی که از شستن سرت در داخل تشت آب ریخته برای شستن بدن استفاده کنی و در آخر هم یک ظرف دیگر را روی بدنت بریزی. لبخند روی لبش نقش بسته است و بلند فریاد می‌زند که جلوی دوربین بازی کرده است.


دو زن از داخل خانه‌ای که با چیدن بلوک روی‌ هم سوار شده و سیمانی دور تا دورش کشیده شده، بیرون می‌آیند. خانه‌ای که به‌جای در، یک پردۀ کلفت طوسی به آن آویزان است. اخم روی پیشانیشان را که می‌بینم توضیح می‌دهم که تصویری نگرفتم. برایشان گرفتن گزارش قابل‌قبول نیست، یکی از زنان که دست چپش داخل گچ است، قسمم می‌دهد که اگر کاری نمی‌توانید انجام دهید، حتی یک جمله هم ننویسید و نگیرید و آبرویمان را نبرید. زن کنارش که صورتش را کامل با چادر رنگی که بر سر دارد، پوشانده.

به زمین خاکی کنار ساختمان نیمه‌تمام اشاره می‌کند و می‌گوید: «سالی چهار تا پنج بار مسئولین می‌آیند و قولمان می‌دهند. چند ماه قبل استاندار آمد اینجا و قول آبمان داد. داخل یکی از همین خانه‌ها هم آمد. آخر هیچ کاری برایمان نکردند. امسال شما را هم دیدیم. چهار نفر بودید که می‌گفتید از صداوسیما آمدیم. بچه‌هایمان را بردید در همین زمین روبه‌رو که در خاک بدوید که فیلمتان را بگیریم و آب و برقتان را پیگیری می‌کنیم.» دست کودک را می‌گیرد و کوچه دوباره سوت‌وکور می‌شود؛ عین تک‌تک کوچه‌های بی‌نشان و تودرتوی دیگر منطقۀ چهارده‌معصوم. یکی از مناطق حاشیۀ کرمان که براساس سرشماری گروه جهادی امام حسن (ع) ۱۰ هزار نفر در آن، تابستان را بدون آب زندگی می‌کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha