یکی از روزهای شهریور سال گذشته افرادی که از منطقه کن و سولقان عبور می کردند با جسد سوخته مردی مواجه شدند و پلیس را خبر کردند. طولی نکشید که تیم جنایی در صحنه جرم حضور یافت و تحقیقات خود را آغاز کرد. بررسی های اولیه حکایت از این داشت که متوفی حدودا ۳۵ ساله بوده و عامل یا عاملان جنایت در جای دیگری او را به قتل رسانده و سپس جسدش را به آن منطقه انتقال داده و او را به آتش کشیده اند.

شروع تحقیقات

در گام نخست تحقیقات برای شناسایی هویت مقتول آغاز شد تا اینکه یک ماه بعد مردی به اداره پلیس رفت و گزارش ناپدید شدن پسرش را به پلیس اعلام کرد. وی به ماموران گفت: محسن پسر ۳۵ ساله ام به طرز عجیبی غیبش زد. من که نگران او شده بودم چندین بار با وی تماس گرفتم اما تلفن همراهش خاموش بود. سراغش را از عروسم گرفتم که گفت برای کار به ترکیه رفته است. من به حرف عروسم اعتماد کردم اما هرچه منتظر شدم تا پسرم از ترکیه با من تماس بگیرد خبری از او نشد. نگرانی ام بیشتر شد

تا اینکه مرد جوانی اوایل پاییز با من تماس گرفت و گفت از طرف محسن تماس می‌گیرد. او می گفت با پسرم در مرز ترکیه هستند و او حالش خوب است. او می گفت به سفارش محسن به من زنگ زده تا نگران حال او نباشم. هرچه اصرار کردم تا گوشی را به پسرم بدهد، فایده ای نداشت. من اما مشکوک شدم به ماجرا و احتمال می دهم بلایی سر پسرم آمده است. شکی ندارم که عروسم در این ماجرا دخیل است و با صحنه سازی قصد دارد فریبم بدهد.

پس از اظهارات مرد میانسال، این احتمال مطرح شد که جسد سوخته متعلق به پسر وی باشد. به همین دلیل آزمایش دی ان ای صورت گرفت و مشخص شد که او کسی جز محسن نیست. همان مردی که همسرش ادعا می کرد به ترکیه رفته است. همین کافی بود تا دستور بازداشت همسر مقتول صادر شود.

اقرار

هرچند زن جوان دستگیر شد و در بازجویی ها ادعا می کرد که از شوهرش بی خبر است اما وقتی مشخص شد که او با مرد آشنایی که از دوستان شوهرش بوده ارتباط پنهانی دارد، چاره ای جز بیان حقیقت ندید. او گفت که با همدستی دوست شوهرش، نقشه قتل کشیده اند. با اعتراف وی، ‌مرد آشنا دستگیر شد و هر دو اعتراف کردند که پس از قتل محسن، جسدش را به حوالی کن انتقال داده و او را به آتش کشیده اند.

مرد جوان که از دوستان صمیمی مقتول بود، دربازجویی ها گفت: من با محسن دوست بودم و به خانه اش رفت و آمد داشتم اما نمک خوردم و نمکدان شکستم. در جریان رفت و آمد به خانه محسن، همسرش سفره دلش را برایم باز کرد و متوجه شدم که آنها به شدت با هم اختلاف دارند.

وی ادامه داد: به تدریج به مینا همسر دوستم علاقه مند شدم اما محسن را سد راه خود می دیدیم. همین باعث شد تا نقشه قتل او را بکشیم.

متهم گفت: نقشه های زیادی برای قتل داشتیم اما در نهایت قرار شد، محسن را در خانه اش به قتل برسانم. شب حادثه به عنوان مهمان به خانه اش رفتم و او هم مثل همیشه از من پذیرایی کرد اما خبر نداشت من و همسرش قصد قتل او را داریم. آن شب سر صحبت را با محسن باز کردم. به او گفتم چرا همسرت را اذیت می کنی و رفتارهایت اصلا درست نیست. محسن هم عصبانی شد و از من خواست که در مسائل شخصی و زندگی آنها دخالت نکنم. بر سر همین مسأله باهم درگیر شدیم ومن با میله آهنی که از قبل تهیه کرده بودیم به سرش زدم. بعد از قتل جسد را پتوپیچ کرده و داخل خودرو قرار داده و در منطقه کن و سولقان به آتش کشیدیم

متهمان پس از اقرار به قتل، به دستور بازپرس دادسرای جنایی تهران برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند.