به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری، معلمی از آن دست شغلهایی است که در پس ظاهر ساده آن، هزار پیچیدگی و دشواری هست که کمتر کسی آن را دیده و به آن پرداخته است؛ اینکه یک معلم بتواند 30سال از دوران کاریاش را با کودکان و نوجوانان از طیفهای مختلف جامعه بگذراند و آموزش و تربیت آنها را با توجه به شرایط فردی و خانوادگی آنها تطبیق دهد، خودش نیاز به دهها مهارت فردی و عمومی دارد. حالا فرض کنید که آن کودک یا نوجوان در کنار تمام پیچیدگیهای شخصیاش، یک اختلال یا بیماری هم داشته باشد، آن وقت کار معلم چندبرابر دشوار میشود.
کودکان نابینا، ناشنوا، سندرم داون و عقبمانده ذهنی و از همه خاصتر دارای اختلال ناشناخته اتیسم. به بهانه هفته معلم با سمیه خزلی، معلم و مدیر مدرسه دانشآموزان ابتدایی دختر دارای اختلال اتیسم به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
خانم خزلی، چرا بین این همه پایه تحصیلی و دروس مختلف، سراغ سختترین بخش، یعنی آموزش به کودکان اتیسمی رفتید؟
من یاددادن را خیلی دوست داشتم، بهنظرم لذتی که در آموزش هست، در هیچ کار دیگری نمیتوان احساس کرد. اینکه چرا معلم دانشآموزان با نیازهای ویژه طیف اتیسم شدم، داستان مفصلی دارد. زمانی که من در تربیت معلم انتخاب رشته و گرایش استثنایی را انتخاب کردم، در آن زمان وارد حیطه آموزش و پرورش استثنایی شدم. سال اول در مدرسه بشارت که برای دانشآموزان کمتوان ذهنی بود، فعالیتم را آغاز کردم اما در گذر زمان دانشآموزان با طیف اتیسم وارد مدرسه شدند و از همانجا شروع کارم با این دسته از کودکان آغاز شد؛ یعنی سال 1380و الان هم در خدمت دانشآموزان دختر در مدرسه اتیسم راد هستم؛ این مدرسه در منطقه14 تهران است.
چرا در همه این سالها در گروه آموزش به طیف اتیسم که جزو سختترین گروههای آموزش و پرورش استثنایی است، ماندهاید؟
بهنظر من عشق است که من را در این مسیر نگه داشت؛ یعنی اگر من به عقب برگردم باز هم این گروه از دانشآموزان با نیازهای ویژه را انتخاب میکنم. امکان ندارد که وارد گروههای دیگر بشوم؛ کارکردن در این گروه استثنایی مختصات خاص خود را دارد و بچهها برای یادگیری شرایط خیلی سختی دارند. آنها دانشآموزانی هستند که در ابتداییترین روابط اجتماعیشان نقص دارند.
معلمهای دانشآموزان اتیسمی برای آموزش بهتر چه نیازهایی دارند، شرایط کلاس و محتوای آموزش باید چگونه باشد؟ بهعبارت دیگر، با چه روشهایی میتوان کیفیت آموزش به این دسته از دانشآموزان را با کمک معلم ارتقا داد؟
ابتدا باید بگویم که مجموعه استثنایی کشور تمام تلاش خود را میکنند تا شرایط خوبی برای دانشآموزان با نیازهای ویژه ایجاد کنند. باید قبول کنیم که فقط آموزش و پرورش و معلم مدرسه نمیتوانند شرایط بینقصی را فراهم کنند. باید تمامی ارگانها دست بهدست آموزش و پرورش بدهند تا شرایطی خوب برای دانشآموز اتیسمی و خانوادهاش مهیا شود.
در مورد شرایط معلمان باید بگویم که کارکردن در مدارس استثنایی بهویژه مدارسی که با دانشآموزان اتیسم کار میکنند، خیلی سخت است. اگر قرار باشد که معلم در مدرسه ماندگار باشد و بتواند شرایط آموزشی مناسبی را برای این دست از دانشآموزان فراهم کند، بهطور قطع باید شرایط روحی و جسمی خوبی داشته باشد و این مسئله زمانی بهوجود میآید که زحمتهای معلم دیده شود.
معلمان این طیف طی چند سال تخصص پیدا میکنند و روشهای مخصوص دانشآموزان اتیسمی را یاد میگیرند اما وقتی به نقطه تخصص میرسند، بهدلیل فشارهایی که به آنها وارد میشود، ترجیح میدهند که از این مدارس بروند. متأسفانه شاهد هستیم که معلم در این حوزه ماندگار نیست و ممکن است وارد گروههای دیگر استثنایی شود. در این شرایط دانشآموز اتیسم است که لطمه میخورد؛ چرا که این دانشآموزان نیاز به معلم متخصص دارند و آموزش به این دانشآموزان با دانشآموزان آسیب ذهنی بسیار متفاوت است.
استاندارد تعداد دانشآموز در یک کلاس با دانشآموزان دارای اختلال اتیسم چقدر است؟
در حال حاضر 4نفر شده است اما تا چند دهه پیش کلاسها با ظرفیت 8دانشآموز همراه با اختلال اتیسم برگزار میشد. در حال حاضر با توجه به تعداد کمتر دانشآموزان، معلم میتواند بهتر به دانشآموزان رسیدگی کند.
یکی از معضلاتی که معلمان مدارس مختص به دانشآموزان دارای اختلال اتیسم دارند، کتابهای درسی آنهاست که تطابقی با شرایط آنها ندارد؛ در خصوص نوع کتابهای این دست از دانش آموزان توضیح میدهید؟
دانشآموز دارای این اختلال همان کتابی را میخواند که در مدرسههای عادی درس داده میشود اما اگر دانشآموز براساس سنجش انجام شده، دارای شرایط خاص باشد، باید به کتابهای دانشآموزان آسیبدیده ذهنی سوق داده شود که بهنظر من اصلا مناسب دانشآموز اتیسم نیست. البته امسال شرایط تغییر کرده و قرار شده دانشآموزانی که در مرحله آمادگی مقدماتی و تکمیلی(پیشدبستانی مدارس عادی) هستند، کتابهایشان تغییر کند؛ بهعبارت دیگر، آموزش براساس بازی شود. امیدوارم این به دانشآموزان ابتدایی و بالاتر هم تسری پیدا کند.
درباره شرایط کلاسهای درس دانشآموزان دارای اختلال اتیسم هم توضیح میدهید؛ اینکه باید کلاس چگونه و دارای چه امکاناتی باشد؟
فضای کلاسهای ما آنقدر کوچک است که اگر دانشآموزی حال مناسبی نداشته باشد، من فضایی ندارم که اتاق یا جایگاه امن برای آرامشدن این دانشآموز داشته باشم. به جز این مشکل باید به محدود بودن کادر توانبخشی اشاره کنم. مدرسه یک گفتاردرمان، کاردرمان، مشاور و سرپرست آموزشی دارد اما یک گفتار درمان چقدر زمان دارد که بتواند با تمام 50دانشآموز کار کند؟ هر دانشآموز باید حداقل 20دقیقه در هفته از خدمات گفتار درمانی استفاده کند؛ چون این شیوهها بسیار اثربخش هستند. بهعنوان مثال من دانشآموزی داشتم که امسال تازه وارد مدرسه شد و در روزهای اول فکر میکردیم که قدرت تکلم ندارد اما بعد که گفتاردرمان با او تمرین کرد، دیدیم که کودک کامل صحبت میکند.
سازمانهای مردمنهاد، فارغالتحصیلان دانشگاههای معتبر در حوزه گفتار درمانی و مشاوره و همچنین خیران مدرسهساز میتوانند فضای مدارس اتیسمی را ارتقا بدهند. بهنظر شما چقدر این امکان وجود دارد که از ظرفیت این بخشها هم در بهبود شرایط دانشآموزان دارای اختلال اتیسم استفاده کرد؟
ما از هر کمکی استقبال میکنیم؛ گفتار درمان، کاردرمان، بازیدرمان و... بسیار میتوانند کمککننده باشند. ما نیاز داریم که بازیدرمانی در مدرسه داشته باشیم اما فضایی برای بازیدرمانی و آب درمانی نداریم. آب درمانی کمک بسیار زیادی در آرامش این کودکان میکند.
در مورد خیران مدرسهساز هم باید بگویم که ما هنوز مدرسه متوسطه اتیسم برای دختران نداریم. تصور کنید که یک دانشآموز وقتی پایه ششم را در مدرسه اتیسم تمام میکند، بهدلیل نبود مدرسه اتیسم در پایه بالاتر باید وارد مدرسه بچههای آسیبدیده ذهنی بشود. واقعیت این است که معلم مدارس کودکان آسیبدیده ذهنی، آشنایی درستی از شرایط بچههای اتیسم ندارد و از طرفی دانشآموزان اتیسم که در کلاسهای کمجمعیت درس خواندهاند، مجبور میشوند که میان تعداد زیاد دانشآموز(9تا 13نفر) قرار بگیرند. معمولا این تغییر مدرسه باعث سرخوردگی دانشآموزان اتیسم میشود و خانوادهها هم بسیار مستأصل میشوند.
کمبود مدرسه متوسطه فقط برای دختران است؟
برای دختران نداریم اما مدارس متوسطه پسران هم خیلی کم است. این را هم بگویم که برای دختران فقط مدرسه اتیسم راد دوره ابتدایی در تهران فعالیت دارد. مدرسه ما هم یک فضای محدود با ظرفیت محدود پذیرش است؛ باید مدارس دخترانه اتیسم در مقطع ابتدایی افزایش پیدا کند. چند وقت پیش یک خانم دانشجو پیش ما آمدند و گفتند که یک زمین بسیار بزرگ را برای آموزش به بچههای اتیسم طراحی کردهاند و از ما هم در این زمینه کمک گرفتند؛ الان تمام کارها انجام شده و فقط یک خیر مدرسهساز میخواهیم تا بتواند این فضای آمادهشده را برای بچههای اتیسم بسازد.
بهنظر میرسد والدین این دانشآموزان بیشتر از سایر دانشآموزان با نیازهای ویژه با مدرسه در تعامل هستند و یک نگاه بسیار نگرانی نسبت به آینده فرزندانشان دارند. تعامل شما بهعنوان یک معلم با این والدین چگونه است؟ این خانوادهها چه نیازهایی دارند که ارگانهای مختلف مانند شهرداری، بهزیستی و... میتوانند به آنها کمک کنند؟
تعامل مدرسه با والدین خیلی خوب است، چون معلم مدرسه علاوه بر وظیفه تدریس، دوست و امین خانوادههاست. یکی از چالشها این است که مدرسه تنها فضای امن دانشآموزان اتیسم است و وقتی بچههای ما از مدرسه خارج میشوند، هیچ جایگاه دیگری ندارند. خانوادهها در حدی مستأصل میشوند که انگار تنها پناهگاهشان را از دست دادهاند. اگر علاوه بر مدرسه جایی وجود داشته باشد که در حوزه آموزش و بازی بتواند نیاز این دسته از دانشآموزان را رفع کند، خانوادهها آنقدر نگران نمیشوند. در شهرهای بزرگ حتی پارک، سینما و باشگاه مختص بچههای اتیسم با ایمنسازیهای خاص وجود ندارد و واقعا نیاز است که در فراهمکردن شرایط برای حضور آنها در فضای عمومی تلاش کرد.
دانشآموزان اتیسمی تا چه سطحی میتوانند درس بخوانند؟
اتیسمهای ما 3سطح دارند؛ سطح یک برای برقراری روابط اجتماعی نیاز به حمایت دارند، این دسته به راحتی در مدرسه میتوانند آموزش ببینند.
سطح دوم، دانشآموزانی هستند که در برقراری ارتباط و رفتارهای کلیشهای نقص دارند؛ این افراد نیاز به آموزش ویژهتری دارند.
سطح سوم هم مربوط به بچههایی میشود که اختلال طیف اتیسمشان شدید است و حتی اگر وارد مدرسه هم بشوند، بهدلیل شرایط خاصی که دارند شاید بعد از مدتی حکم خروج از مدرسه بگیرند و آموزش لازم را نبینند.
حرف آخر؟
امیدوارم با کمک خیران و دولت، بتوانیم شرایط آموزش و زندگی کودکان و نوجوانان دارای اختلال اتیسم را بهبود دهیم.
مکث
حرف زدن دانشآموز اتیسمی بهترین لحظه معلمیام بود
در سالهایی که من کار کردهام، 2مورد بود که خیلی در ذهنم مانده؛ یکی همین دانشآموزی بود که حرف زد و من آنقدر از این اتفاق خوشحال شدم که شاید برای حرفزدن فرزند خودم آنقدر خوشحال نشدم. یک دانشآموز هم در سالهای ابتدای کارم داشتم که پس از تشخیص اختلال اتیسم از مدرسه عادی به مدرسه ما ارجاع داده شد؛ این دانشآموز بسیار خوب بود اما بهدلیل اینکه در کلاس عادی با جمعیت بالا حضور داشت، وضعیت مناسبی نداشت. با روشهای مختلف این دانشآموز به شرایط مناسبی رسید که برای ادامه تحصیل توانست به مدرسه عادی برگردد. دانشآموز دیگری هم بود که به سختی میتوانست آموزش ببیند اما وقتی توانست اعداد را یادبگیرد، به قدری خوشحال شدم که هنوز شیرینیاش در پس ذهنم مانده است.
نظر شما