به گزارش سلامت نیوز به نقل از هم میهن، صلاة ظهر تیرماه، در 32 کیلومتری تهران، میان بیابانهای زرد و قهوهای تفتیده، جاده حسنآباد مستقیم میرسد به زندان تهران بزرگ. همانطور که جادهای باریک، محصور میان خاک و کوه به زندان تمامزنانهای میرسد که ناماش در اصطلاح، زندان قرچک ورامین است. هردو زندان، حالا مهمانهای جدیدی دارند؛ از دوم تیرماه، وقتی باز هم در صلاة ظهری تابستانی، موشکهای اسرائیل بر جان زندان اوین در شمال تهران نشست، غیر از 79 نفری که از کادر اداری زندان، سربازان وظیفه، محکومین زندانی، خانواده محکومان و همسایههای مجاور زندان، جانشان را از دست دادند، آدمهایی هم ماندند که نامشان زندانی بود و برای ادامه حبسشان، اوین دیگر جایشان نبود؛ زندانیان بندهای 4، 6 و 8 به تهران بزرگ و زندانیان بند زنان به تنها زندان زنانه ایران، قرچک ورامین. همانطور که غلامعلی محمدی، رئیس سازمان زندانها اعلام کرد، در کمتر از ۱۲ ساعت. حالا درخواست خانوادهها، هم تامین امکانات اولیه حضور در بند قرنطینه است و هم آزادی زندانیان سیاسی.
برای رسیدن به هر دو زندان، در روزهای چهارشنبه که روز ملاقات است، باید از تهران رفت بیرون. خانوادههای زندانیها هم حالا دیگر بهجای آنکه روزهای یکشنبه تا سهشنبه، بسته به نوع محکومیت، مثل همیشه برای دیدن عزیزانشان، راهی به شمال تهران باز کنند، باید هرطورشده، چهارشنبهها به سمت جنوب تهران و البته خارج از آن بروند. امروز هم چهارشنبه است؛ نوبت ملاقاتی که به زندانیان مرد دادهاند. خانوادهها در محوطه بیرونی زندان، دستها را سایبان چشمها کردهاند و منتظرند نوبتشان برسد. آفتاب، سوزان است و گرمایش، دانهدانه قطرههای آبی میشود سرازیر از سر و صورت زنان، مردان و بچههایی که برای دیدن زندانیشان، به آمدن راه طولانی و دور، عادت ندارند.
زندانیان مرد زندان اوین، «سیاسیها» و «مالیها» را از شب دوم تیرماه به تیپ دو زندان تهران بزرگ بردند. چند روز نگذشته بود که فیلمهایی از اتاقهایی که این زندانیان در آن نگهداری میشوند، منتشر شد که احساسات زیادی برانگیخت؛ در کنار اعتراض تعدادی از اعضای خانواده زندانیان که میگفتند این انتقال و نوع نگهداری در شأن آنها نیست و دیدن تصاویر «کفخوابی» عزیزانشان، آنها را پس از روز و شب سختی که از روز حمله گذراندهاند، بیشتر آشفتهشان کرده. حالا و در میان همهمه خانوادههایی که برای ملاقات آمدهاند، همان نگرانیها همچنان بهجاست. «ب»، مادر یکی از زندانیان میگوید که وضعیت زندانیانِ منتقلشده از زندان اوین به زندان تهران بزرگ همچنان تغییری نکرده است.
تعداد زیاد زندانی در اتاقها، کفخوابی، وضعیت بهداشتی، درمانی و...، نگرانی اصلی «ب» و دیگر خانوادههاست. او میگوید پسرش از وضعیت زندان ناراضی است، هنوز توی گوشاش صدای بمب میآید، نتوانسته روانشناسی را از نزدیک ببیند و هوای داخل اتاقها برایش نامطبوع است. اینها حرفهای «ر»، دختر یکی دیگر از زندانیان است، درحالیکه هنوز رد ترس از آن انفجارها روی صورتش هست.
او میگوید، میزان ناراحتیاش از این وضعیت آنقدر زیاد است که حتی این روزها درست نمیتواند پشت تلفن با پدرش حرف بزند؛ او میگوید پدرش جای خواب راحت ندارد و شبها تا صبح بیدار است. او و خانوادهاش بارها به دادستانی مراجعه کرده و درخواست مرخصی دادهاند، اما هنوز پاسخ روشنی نشنیدهاند.
پسر یکی از زندانیان بند مالی اوین هم که به زندان تهران بزرگ منتقل شده، میگوید که پدرش کمتر از یک روز بعد از انتقال به زندان تهران بزرگ، خبر سلامتیاش را به خانوادهاش داد اما بعد از انتقال به این زندان، تماسهای تلفنی به سختی برقرار میشود: «تماس تلفنی اولین مشکل ماست؛ چون مدام قطع و وصل میشود. حالا بسیار کمتر از زمانی که پدرم در اوین بود، میتوانیم با هم صحبت کنیم.
فکر میکنم دلیل آن هم تعداد بالای جمعیت باشد. پدرم روزی سهبار تماس میگیرد اما شاید یک یا دو بار تماس بدون مشکل و قطع و وصل داشته باشیم. او این را هم میگوید که بعد از مراجعه به مراجع قضایی، قولهایی درباره امکان دادن مرخصی به آنها داده شده است: «در حال پیگیری این موضوع هستیم که ببینیم چه مدارکی لازم است و باید چه کنیم؛ چون گفتهاند این امکان وجود دارد که آسانتر از قبل مرخصی بدهند و حالا وکیل یا یکی از اعضای خانواده باید مراجعه کنند تا شرایط به آنها اطلاع داده شود. ظاهراً مبلغ وثیقه برای مرخصی پایین آمده و بیشتر از رقم بدهی نیست.»
حرفهای غلامحسین محسنیاژهای، رئیس قوهقضائیه به گوش خانوادهها هم رسیده؛ پس از درخواستهای فراوان آنها که برای دادن مرخصی یا آزادی فوری زندانیانشان داشتهاند، حالا او دستور ویژه داده که زندانیان به زندان اوین برگردند. او گفته است: «بخشهایی از زندان اوین که در پی حمله رژیم صهیونیستی تخریب شده و امکان بازسازی سریعتر آن وجود دارد، اقدامات لازم انجام شود و زندانیهایی که منتقل شدهاند، به زندان برگردند.» امید خانوادهها حالا به بازگشت زندانیانشان به زندان اوین است؛ اگر قرار است درخواستهای مرخصی و آزادی به جایی نرسد.
مصطفی نیلی، وکیل دادگستری که وکیل تعدادی از زندانیان سیاسی است، درباره شرایط زندان تهران بزرگ و وضعیت نگهداری از زندانیان منتقلشده میگوید که زندانیان اوین به تیپ دو در زندان تهران بزرگ منتقل شدهاند. زندانیان قبلی که در این تیپ حاضر بودند، مصرفکننده متادون بودند و شرایطی خاص داشتند و به همین دلیل شرایط سالنها ازنظر بهداشت و تامین آب سالم، خوب نیست.
«البته شرایط این تیپ، سالن به سالن متفاوت است اما بهنظر میرسد در بعضی از سالنها که زندانیان سیاسی اوین به آنجا منتقل شدهاند، زندانیانی را که از قبل آنجا بودهاند خارج کردهاند. مسئله فقط حل مشکلات زندانیان منتقلشده نیست، بلکه بهطور کلی شرایط زیستی زندانیان سابق تهران بزرگ هم مناسب نیست. سوال این است که چرا در این سالها کسی برای حل مشکل آنها اقدام نکرده است؟»
او میگوید از دوم تیرماه که زندانیان اوین به تهران بزرگ منتقل شدهاند، مسئولان زندان تلاش کردهاند که شرایط آن را بهبود بخشند، اما مشکل اصلی زندان تهران بزرگ و قرچک، مکانیابی آنهاست: «زمانی که این دو زندان ساخته شدند، اصلاً به این نکته توجه نشده که قرار است زندانیان بهعنوان «انسان» در آن زندگی کنند. درست است زندانی جرمی مرتکب شده، اما مجازاتش همان دریغشدن آزادی است و نباید مجازاتها و شرایط سخت دیگری به آنها تحمیل شود. این زندانها آب مناسبی ندارند و در این شرایط زندگی انسانی ممکن نیست. حالا دارند تلاش میکنند آب شیرینکن نصب کنند، اما وضعیت تهران بزرگ و قرچک به این سادگی قابل حلشدن نیست و هزینههایی گزاف دارد و خروجی مناسبی نخواهد داشت.»
نیلی در سال 1401 مدتی در تیپ شش زندان تهران بزرگ حضور داشته و از شرایط آن مطلع است. او میگوید که در همان سال با هماهنگی خود زندانیان از آب معدنی برای تهیه چای استفاده میکردند که قابل نوشیدن باشد؛ چون آب آنجا اصلاً قابل خوردن نیست. «همان زمان سعی کردیم شرایط اولیه زندگی را در این محیط فراهم کنیم اما باتوجه به مکانیابی نادرست آن، مشکلاتش پابرجا خواهد بود.»
این وکیل دادگستری درباره امکان مرخصی به زندانیان مالی هم میگوید: «روزهای قبل از حمله به زندان اوین، به دایره نظارت برای پیگیری مرخصی زندانیان مراجعه کردم و دادیار ناظر زندان اوین اطلاع داد که برای زندانیان مالی واجد شرایط، دستورالعملی ابلاغ شده که به آنها مرخصی داده شود، اما هنوز درباره زندانیان سیاسی و عقیدتی هیچ پاسخی داده نشده است. بعد از حمله به زندان هم شرایط تغییر کرد و روز گذشته، اتاقی در زندان تهران بزرگ به دادیار ناظر زندانیان سیاسی و عقیدتی اوین تحویل داده شد.
او هم به وکلا و خانوادههای زندانیان اعلام کرده است که هنوز به پروندهها دسترسی ندارد، بهتازگی مستقر شده و به هیچ سوالی نمیتواند پاسخ دهد.» او درباره وضعیت بهداری زندان تهران بزرگ هم توضیح میدهد که طبق تجربه خودش توانمند نیست و نمیتواند پاسخگوی مشکلات زندانیان باشد: «این بهداری مشکلات زیادی دارد و نمیتواند پاسخگوی نیازهای بهداشتی و درمانی این تعداد زندانی باشد؛ بهویژه اینکه بسیاری از زندانیان منتقلشده، سن بالایی دارند و به بیماریهای مختلفی مبتلا هستند. در این مدت برای تامین داروهایشان دچار مشکل شده بودند که حالا کمی وضعیت آن بهتر شده است. این افراد در زندان اوین که امکانات بهتری دارد، بارها به بیمارستان اعزام شدند، حالا با وجود شرایط زندان تهران بزرگ، نمیدانیم چه اتفاقی برایشان رخ میدهد؟»
نیلی میگوید، باتوجه به اینکه دادسرای امنیت به ساختمانی در خیابان نجاتاللهی منتقل شده، هنوز پاسخگویی کاملی ندارند و به خانوادههای بازداشتیها فقط درباره شعبه پرونده آنها اطلاعاتی میدهند؛ چون هنوز نتوانستهاند از نظر لجستیک امکانات خود را فراهم کنند و به اطلاعات و پروندهها دسترسی ندارند: «در این مدت بعضی از وسایل زندانیان مانند یخچال به تهران بزرگ منتقل شده اما پاسخگوی نیاز زندانیان نیست؛ چون باتوجه به اینکه شرایط مالی زندانیان تهران بزرگ در طول این سالها مناسب نبوده، از قبل امکاناتی در آنجا وجود ندارد و همهچیز باید از صفر و حتی زیر صفر ساخته شود.»
59 زن، محبوس در قرنطینه
«ن» و 58 زندانی بند زنان زندان اوین را بامداد سوم تیرماه درحالیکه دستهایشان با دستنبد به هم بسته شده بود، با اتوبوس به زندان زنان قرچک بردند؛ اول به سالن ورزشی این زندان و بعد از اعتراض زنها، به بند قرنطینه. زنان زندانی در قرچک، بهدلیل گرما و کیفیت غذا، اعتراض زیادی داشتند و از همان روز اول، سه نفر از آنها اعتصاب غذا کردند.
از آن روز، بند هشت این زندان که بند مادران و بچههایشان است، با زندانیان قبلی قرنطینه زندگی میکنند؛ چون زندانیان اوین را به قرنطینه بردهاند و باید زندانیانی را که از قبل آنجا بودهاند به بند هشت منتقل میکردند، همین هم فضا را برای آنها کم کرده است. یک منبع آگاه به «هم میهن» میگوید، وضعیت طوری است که زن زندانی باردار مجبور است روی طبقه سوم تخت بخوابد. حالا 59 زن بند زنان زندان اوین در قرنطینه زندان قرچک، روزگار میگذرانند و درخواستهای زیادی برای گرفتن مرخصی تحویل مسئولان و پاسیارهایی دادهاند که با آنها از اوین به اینجا منتقل شدهاند.
«ن» میگوید ساعت یکربع به 12 ظهر دوم تیرماه، دو تا سه بار در زندان اوین صدای انفجار آمد و لایه درونی سقفهای بند زنان شروع به ریزش کرد. همه زنها به تختهایشان رفتند تا صدای انفجار قطع شود و بعد زندانیهای مسن را به طبقه پایین بند منتقل کردند و سعی کردند تا جایی که میشود زیر میزها بنشینند. «فقط خودمان بودیم که باید به هم کمک میکردیم.» آن روز حیاط هواخوری بند هم پر از ترکش شده بود. رئیس حفاظت از بوفه بند به زندانیان خوراکی داد و نزدیک عصر، به آنها گفتند باید جابهجا شوند درحالیکه صدای مردان را هم از بندهای دیگر میشنیدند که داد میزدند و میگفتند، دارند ما را منتقل میکنند.
«به ما گفتند یک ساک کوچک از وسایلتان بردارید و ما هم همین کار را کردیم. بعد اعلام کردند که امشب منتقل نمیشوید و ساعت شش صبح بود که گفتند آماده باشید برای انتقال. آب و برق هم قطع شده بود و تلفن هم نداشتیم. به ما اعلام کردند که اتوبوسها دم در هستند و اگر نیایید، یگان میآید و میبردتان. وسایل را به اتوبوسها منتقل کردند، با دستبند ما را به همدیگر وصل کردند و به قرچک آوردند. وقتی وارد زندان قرچک شدیم، به باشگاه زندان منتقلمان کردند و گفتند، باید بازرسی شوید. همه تختها بههم چسبیده بود و فضای خوبی نبود، بعد از اعتراض به قرنطینه زندان منتقل شدیم.»
زنان زندانی مثل «ن» معتقدند که زندان قرچک با زندان اوین تفاوت بسیاری دارد؛ قرنطینه تحمل این همه جمعیت را ندارد و حتی فاضلاب دستشویی یکبار بالا زد و نشت کرد به اتاق بچهها. شش اتاق خیلی کوچک در قرنطینه هست و هواخوری خیلی کوچکی دارد. سقف تختها هم بسیار کوتاه است و نمیشود روی آنها بنشینی. «به ما از طرف مسئولان گفته شد، امکاناتی به ما خواهند داد که البته هنوز اوضاع هیچ تغییری نکرده است.
حتی کولرها خوب کار نمیکند و گرما خیلی اذیت میکند. غذای زندان هم کیفیت خوبی ندارد. هنوز چیزی در این باره به ما نگفتهاند که به زندان برمیگردیم یا نه. اما داروها را به خوبی در دسترسمان قرار دادهاند.» به نظر «ن»، «اینجا» مرگ تدریجی است. «حاضر بودیم در اوین چادر میزدیم اما به اینجا منتقل نمیشدیم.»
ظهر چهارشنبه، 11تیرماه، اولین روز ملاقات خانوادهها با زنان زندانی منتقلشده از اوین به قرچک، اولین ملاقات کابینی بعد از یکهفته بیخبری، اضطراب مداوم و تماسهای کوتاه بعد از حمله به زندان. آفتاب تیرماه انگار روی قرچک تندتر میتابد. سالن ملاقات زندان زنان قرچک خلوت است و تا قبل از ظهر، خانواده زنان بند نسوان اوین خودشان را برای ملاقات رساندهاند. راه رسیدن به میدان نماز قرچک و بعد پیچیدن به سمت تابلوی ندامتگاه زنان، طولانی است و تعداد خانوادهها کمتر از سالنهای ملاقات اوین است. 59 زن زندانی و چند بازداشتی بعد از حمله به زندان، به بند قرنطینه قرچک منتقل شدند؛ هفت اتاق کوچک بدون امکانات برای کسانی که در میانشان زنانی بالای 60 تا 70 سال هم حضور دارند.
حیاط روبهروی سالن ملاقات و آلاچیق کنار آن خلوت است و نرسیده به ظهر، دیگر خبری از خانواده زندانیان اوین نیست و فقط خانواده چندنفر از زنان بندهای مختلف قرچک، منتظر آزادی و مرخصی زندانیان خودشاناند؛ مثل همسر و فرزندان یکی از زندانیان بند مالی که بعد از یکهفته با مرخصی او موافقت شده و قرار است تا ساعت یک او را ببینند. تماسهای مداوم مادر از داخل زندان تمام نمیشود و فقط منتظرند انتظار شش ساعته برای مرخصشدن او تمام شود.
بعد از انتقال بند زنان اوین به قرچک، او از وضعیت زندان به فرزندانش خبر داده و گفته است: «کمی شلوغ شده و به اوینیها بند جداگانه دادهاند و راهی برای ارتباط زندانیان قرچک و آنها وجود ندارد.» حالا آنها میگویند، مسئولان زندان در این روزها با درخواستهای مرخصی راحتتر موافقت میکنند. زن جوان دیگری زندانی سالن 4 بند سرقتیهای قرچک است، به خیال اینکه مرخصیاش تمام شده، آمده است به زندان برگردد اما جواب شنیده است که «31تیرماه برگرد». بیرون در زندان منتظر ایستاده تا خانوادهاش از راه برسند و راه طولانی قرچک تا خانه را دوباره طی کند.
نگران است دوباره برایش غیبت بزنند، میگوید: «قبلاً خیلی سخت مرخصی میدادند، اینبار تا برگهام را نوشتم، شورا نشده، تایید کردند.» برگهاش را 27 خردادماه تحویل داد و 29 خردادماه صدایش کرده بودند، همان روزهای اول جنگ. «الان بهخاطر اوینیها کمی شلوغ شده و برای همین مرخصیها را تمدید میکنند. 14 روز خودشان مرخصی داده بودند و الان هم تا 31 تیرماه تمدید کردهاند. گفتم غیبت نزنید؟ گفت نه، خودشان دستور دادهاند.» جمعه 13 تیرماه، غلامعلی محمدی، رئیس سازمان زندانها از زندان تهران بزرگ بازدید کرده و گفته بود: «در ایام اخیر، زمینه استفاده از مرخصی، تمدید آن، بهرهمندی از کمکهای ستاد دیه و سایر تسهیلات قانونی برای آزادی زندانیان واجد شرایط فراهم شده است.»
مرد دیگری در سالن ملاقات منتظر آزاد شدن یک زندانی است و از وضعیت زندان تهران بزرگ هم خبر دارد. یکی از دوستانش در همان زندان است و برایش تعریف کرده است که بعد از انتقال زندانیان اوین به تهران بزرگ، تعداد بالای جمعیت باعث شده که شبها هم در کریدور بخوابند و صف خواب تا نزدیک سرویس بهداشتی هم ادامه داشته باشد. او میگوید زندانیها در اتاقها هم کفخواب شدهاند و در سالن هم کتابی میخوابند.
زنان زندان قرچک از شرایط اتاقهای بند قرنطینه و «اوینیها» خبری ندارند و فکر میکنند شرایط چندان هم برایشان سخت نیست. یکی از زنان بند موادمخدر در حال مرخصی است و همسرش بیرون در زندان منتظر ایستاده است. زن نامش توی گوشی همسرش «نادر» نوشته شده، حالا آن «نادر» بند موادمخدر زنان قرچک هم میگوید که اوضاعشان «خوب» است و در قرنطینهاند تا یک بند را برایشان خالی کنند، اما روایت خانوادهها از شرایط بند قرنطینه و آنسوی میلهها چیز دیگری است.
بعد از گذشت حدود دو هفته از زمان حمله به زندان اوین و انتقال بند نسوان به قرچک، کمی از فشارهای روز اول کاسته شده اما خانواده زندانیان منتقلشده میگویند، هنوز تغییر زیادی در شرایط بند قرنطینه ایجاد و امکانی برای آزادی آنها فراهم نشده است. در میان این خبرها، خانوادهها شنیدهاند که ممکن است آنها را به کانون اصلاح و تربیت در شهر زیبا منتقل کنند.
کیوان مهتدی، همسر آنیشا اسداللهی، یکی از زنان زندانی منتقلشده به زندان قرچک است و میگوید با وجود تغییراتی اندک، هنوز بهبود شرایط آنها و دسترسی به امکانات اولیه به مداخلهای فوری نیاز دارد.
او میگوید که نمونه این شرایط، وضعیت خورد و خوراک است که در بند قرنطینه بهشدت مشکل دارد، بهویژه برای کسانی که گیاهخوارند و رژیم غذایی متفاوتی دارند: «دو، سه روز اول فشارهای زیادی را تحمل کردیم اما بعد بهواسطه خبرهایی که منتشر شد و اقداماتی که خود خانوادهها و زنان داخل بند انجام دادند، تقریباً در یکهفته گذشته کمی از فشارهای مضاعف برطرف شد اما هنوز هیچ بهبودی در شرایط نگهداری ایجاد یا اقدامی برای آزادی دوستان انجام نشده است.
درخواست ما این است اگر میخواهند آنها را در همین فضا نگه دارند، آنجا را به بند تبدیل کنند و همان امکانات بند را برایشان فراهم کنند یا به کانون اصلاح و تربیت شهر زیبا منتقل شوند. اگر میخواهند آنها را در همین فضا نگه دارند، بهتر است آنجا را به بند تبدیل کنند.» در روز حمله اسرائیل به اوین، شیشههای بند زنان میشکند اما اتفاقی جدی رخ نمیدهد و آنها به هفت اتاق بند قرنطینه با حدود 60 نفر جمعیت و چند بازداشتی منتقل شدهاند. مهتدی میگوید، تهویه اتاقها هم مشکل دارد و ماشینهای لباسشویی از اوین منتقل نشده است؛ یکی از وسایلی که با هزینه خود زندانیان تهیه شده است: «برای آنها مواد غذایی سادهای مثل تن ماهی هم در دسترس نیست؛ چون میگویند اینجا قرنطینه است و استفاده از آن خطرناک است. حتی تخممرغ هم برای فروش وجود ندارد؛ درحالیکه آنها جنگزدهاند و شرایط سختی را پشتسر گذاشتهاند.
کیوان مهتدی میگوید در زندان برای اینکه زنان بند نسوان اوین با بندهای دیگر ارتباط نداشته باشند، از حضورشان در فضاهای عمومی مانند باشگاه و حتی راهرویی که امکان پیادهروی دارند هم جلوگیری میشود. او از برقرار بودن روالهای عادی زندان، مثل ملاقاتهای کابینی میگوید و توضیح میدهد که این شرایط پیش از هرچیز نیازمند کسی است که بتواند تصمیمهای سریع و مثبتی درباره مشکلات عمده زندانیان بگیرد؛ الان وقت روالهای عادی نیست و نباید منتظر ماند تا یک شورا درباره این مسائل تصمیمگیری کند؛ چون فرصت از دست میرود: «ما به فردی در زندان و قوهقضائیه نیاز داریم که بتواند کارهای آزادی را سریعتر انجام دهد.
در این مدت، خیران زیادی تماس گرفتند و تمایل داشتند که بند قرنطینه قرچک را بسازند؛ چه زندانیان بهجای دیگری انتقال داده شوند و چه نشوند، اما این اجازه به ما داده نمیشود. میخواستیم برای همه اتاقها کولر تهیه کنیم، اما خود مسئولان زندان گفتند که فقط یک اتاق کولر ندارد. درواقع موقعیت فعلی نیاز به کسی دارد که ارادهاش را داشته باشد و تصمیماتی سریع بگیرد.»
بند قرنطینه زندان قرچک که حالا 59 زن زندانی به آن منتقل شدهاند، هنوز آشپزخانه ندارد؛ بخشی حیاتی برای تابآوردن در شرایط بند، اما پیگیری خانوادهها و زندانیان به این پاسخ رسید: «اینجا بند قرنطینه است و نیازی به آن نیست» اما بعد از همه فشارها، قرار شده مسئولان زندان، یک گاز پیکنیکی در یکی از اتاقها برای پختوپز قرار دهند. مهتدی میگوید، حتی این تصمیم هم خطرناک است و نمیدانیم آن را با همین شرایط اجرا میکنند یا نه؟ چون این اتاقها هیچ تهویهای ندارد: «چند روز در آن فضای بسته و متراکم یک سماور بهاندازه قد یک انسان قرار داشت که با ملاقه باید از آن آب جوشیده برمیداشتند.
هرکدام از این موقعیتها میتواند بحرانزا شود و فاجعهای ایجاد کند. در میان این زندانیان، زنانی بالای 60 و 70 سال هم حضور دارند، کسانی که سلامتی آنها در معرض خطر قرار میگیرد.» او میگوید در شرایط فعلی فراهم کردن امکانات سادهای مثل درست کردن آشپزخانه، سرویس بهداشتی و آوردن ماشین لباسشویی از اوین کار دشواری نیست و نیاز به یک دستور صریح دارد. در طول دو هفته بعد از حمله به اوین، زندانیان توانستهاند به دادیار ناظر بر زندانها دسترسی داشته باشند و مدیرکل زندانهای استان تهران هم دیداری با زندانیان تهران بزرگ داشته است.
نظر شما