دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۴
کد خبر: 387862

چند روز قبل خانواده دختری نوجوان به دادسرای جنایی تهران رفتند و خبر از ناپدید شدن او دادند. آنها می‌گفتند که دخترشان به نام تینا برای دیدن یکی از دوستانش از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته است.

فضای مجازی دختر نوجوان را تقدیم گروگانگیر کرد

به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری، جوان افغانستانی در فضای مجازی خودش را روانشناس جا زد و با فریب ‌دختر نوجوان قصد اخاذی 5هزار دلاری داشت که ناکام ماند.

چند روز قبل خانواده دختری نوجوان به دادسرای جنایی تهران رفتند و خبر از ناپدید شدن او دادند. آنها می‌گفتند که دخترشان به نام تینا برای دیدن یکی از دوستانش از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته است.

از همان زمان تحقیقات برای یافتن تینا شروع شد تا اینکه 24ساعت بعد، فردی با پدر او تماس گرفت و گفت که تینا را گروگان گرفته و درخواست 5هزار دلار برای آزادی‌اش دارد. او تصاویری برای پدر دختر ارسال کرد که نشان می‌داد تینا در اتاقی زندانی است.

کارآگاهان وارد عمل شدند و زمانی که پدر دختر به بهانه تحویل پول با گروگان قرار گذاشته بود، او را دستگیر کردند. متهم، جوانی افغان با نام مصطفی بود که می‌گفت دختر نوجوان در خانه‌باغی در اطراف تهران است.

وقتی مأموران به سراغ تینا رفتند، او از ماجرای اخاذی 5هزار دلاری بی‌خبر بود و گفت: با مصطفی در اینستاگرام آشنا شدم. او می‌گفت روانشناس است و فریبم داد. او مرا مجبور کرد طلا و جواهرات مادرم را سرقت کنم و نزد او بروم، اما وقتی طلا و جواهرات را از من گرفت، مرا در این خانه‌باغ رها کرد و ناپدید شد. من هم روی بازگشت به خانه را نداشتم و همین‌جا ماندم که او برگردد. با اظهارات دختر 13ساله، تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.

گفت و گو
می خواستم با تینا به ترکیه فرار کنم 


جوان افغان 30ساله است و مدعی است قصد داشت‌ بعد از اخاذی به همراه تینا به ترکیه فرار کند.

اگر می‌خواستی با تینا به ترکیه بروی، چرا او را قال گذاشتی؟
می‌خواستم بعد از اخاذی از پدرش، با پولی که گیرم می‌آید او را به ترکیه ببرم.
چطور توانستی دختر نوجوان را فریب بدهی؟
راستش من در افغانستان، چند کلاس بیشتر درس نخواندم اما خوب بلدم حرف بزنم. از طرفی وقتی تینا را دیدم عاشقش شدم. با این حال چون یک کارگر ساده بودم، می‌دانستم که نمی‌توانم به او برسم.
تینا چه زمانی پی به دروغ‌هایت برد؟
وقتی با من به آن خانه‌باغ که در آنجا کار می‌کردم آمد.
اعتراضی نکرد؟
ناراحت شد اما به او گفتم عاشقشم و با چرب‌زبانی، او را راضی کردم؛ همانطور که راضی‌اش کردم طلاهای مادرش را بردارد و از خانه فرار کند. بعد هم داخل خانه باغ از او طوری عکس گرفتم که انگار زندانی است و برای پدرش فرستادم که از او اخاذی کنم.
می خواستی پس از اخاذی با تینا چه کار کنی؟
می خواستم زندگی تشکیل بدهم. می‌خواستم با هم به ترکیه برویم و ازدواج کنیم.
با فریب یک دختر 13ساله و اخاذی از خانواده‌اش می‌خواستی تشکیل خانواده بدهی؟
درست است که من 17سال از او بزرگ‌ترم اما باور کنید عاشق یکدیگر بودیم.
اما طلاهای او را سرقت کردی؟ 
بدهی داشتم. راستش از یک نفر در افغانستان دزدی کرده بودم و او دنبالم بود و می‌خواستم پول را پس بدهم.
پس نیت تو از همان ابتدا، همین بود که با فریب دختر نوجوان و اخاذی از خانواده‌اش به پول برسی؟
متهم سکوت می‌کند.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha