به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق، سیاست ایران برای اخراج مهاجران و سختگیریهایی که بهتازگی درباره آنها اعمال شده، زندگی هزاران افغانستانی را تحت تأثیر قرار داده است، اما از میان آنها، گروههای آسیبپذیر از جمله زنان، کودکان و بیماران بیشتر از همه از این سیاست متأثر شدهاند؛ تا جایی که برخی بیماران افغانستانی در ایران از ترس اخراج حاضر به مراجعه به بیمارستانها نیستند و برخی از بیماران مهاجری که دچار فقر هستند، نمیتوانند از کمک خیریهها استفاده کنند.
«آسیه» دختر پنجسالهای است که از ۹ ماه پیش برای درمان سرطان سارکوم که یک نوع سرطان مربوط به استخوان است، به ایران آمده است. او حالا موها و ابروهای خود را به دلیل شیمیدرمانی از دست داده و بیشتر مواقع پشت پدرش قایم میشود تا کمتر دیده شود. پدر از طریق ویزای درمانی آسیه را به ایران آورده، اما این مسیر هم برای شهروندان افغانستان مسیر راحتی نیست و آنها به دلیل مشکل ویزا نتوانستند مادر آسیه را در این سفر با کودک همراه کنند. آنها در مدت درمان آسیه در منزل عمه آسیه که از مهاجران قانونی ساکن در ایران است، زندگی میکنند و پدر هم به عنوان کارگر ساختمانی در ایران مشغول شده و در بهترین حالت روزانه حدود ۸۰۰ هزار تومان درآمد دارد.
آنطور که پدر آسیه میگوید، آنها در ماههای ابتدایی درمان از کمک یکی از خیریهها در ایران استفاده میکردند، اما بهتازگی این خیریه به بیماران اعلام کرده که کمکهای خود را به مهاجرانی که مشمول بیمه نمیشوند، قطع کرده است. البته پدر برای استفاده از بیمه هم اقدام کرده، اما به او گفته شده که فعلا شرایط بیمهشدن افغانستانیها وجود ندارد، بنابراین به دلیل مشکلات مالی درمان آسیه هم قطع شده. این در حالی است که او به سه دوره درمانی دیگر نیاز دارد که هزینه بالایی دارد. او باید هر ۱۲ روز یک بار در بیمارستان بستری شود و سه روز یک بار باید یک آمپول سه میلیونتومانی تزریق کند. هزینه درمان عدد ثابتی نیست اما هزینه هر دوره درمان ممکن است بین ۴۰ تا ۹۰ میلیون تومان تمام شود.
بهزیستی از ارائه گواهی سر باز میزند
پیگیری این موضوع از برخی مددکاران اجتماعی نشان میدهد که با شدتگرفتن روند اخراج مهاجران از کشور، برخی از خیریهها کمک به مهاجران را قطع کردهاند. یکی از مددکاران اجتماعی که نخواست نامش در گزارش آورده شود، در این زمینه میگوید که آسیه تنها کودک افغانستانی نیست که درمانش به دلیل مشکلات مالی و با توقف کمک خیریهها متوقف شده است. او کودکی مبتلا به فلج مغزی را میشناسد که قبلا از کمک یکی از خیریهها استفاده میکرده، اما حالا این کمک قطع شده است: «در اصل سال گذشته این خیریه نامهای به این خانواده داده بود تا به اداره اتباع مراجعه کنند و از این طریق مدرکی دریافت کنند تا برای یک دوره درمانی بتوانند در ایران بمانند. مادر سال گذشته با همین نامه برای درمان دخترش اقدام کرده بوده و حتی رسیدگی خوبی به همراه توانیابی برای او انجام شده بود، اما امسال که مجددا اقدام کرده، به او گفته شده بههیچعنوان به اتباع خدمات نمیدهند».
به گفته او درحالحاضر خانوادههای افغان زیادی برای درمان به ایران آمدهاند، اما بهتنهایی از پس مخارج درمان برنمیآیند و برخی از بیمارستانها هم هزینه بیشتری از هزینه آزاد، از افغانها دریافت میکنند. بخشی از بیمارستانها هم به طور کلی از پذیرش مهاجران سر باز میزنند. برای مثال همین چند روز پیش یکی از خانوادهها شش میلیون تومان فقط برای پانسمان چشم فرزندشان به بیمارستان پرداخت کردند. این در حالی است که چشم او بخیه نخورده و پانسمان هم از طرف خود خانواده به صورت جداگانه خریداری شده است. یکی دیگر از خانوادههای افغان در ایران برای زایمان به بیمارستان مراجعه کرده، اما برخی از بیمارستانها او را نپذیرفتند و در نهایت یک بیمارستان با دریافت ۵۰ میلیون تومان و بعد از کلی درخواست و صحبت با پزشک، او را پذیرش کردهاند. البته این مورد در سال گذشته اتفاق افتاده و مربوط به سختگیریهای اخیر نیست. در سالهای قبل هم برخی خیریهها خدماتی به مهاجران ارائه نمیدادند، اما سختگیریها بعد از جنگ خیلی بیشتر شده است. این مددکار اجتماعی بهتازگی برای دریافت نامهای مبنی بر معلولیت یک کودک افغان در ایران به بهزیستی مراجعه کرده، اما مسئول بهزیستی به او گفته این سازمان بخشنامهای دریافت کرده که کار اتباع را بههیچوجه انجام ندهد: «من فقط به یک نامه نیاز داشتم که ثابت کند این کودک مشکل مغزی دارد و معلول است، اما قبول نکردند و گفتند اعلام شده کوچکترین کاری برای اتباع انجام نشود، حتی کار مجاز. براساس قانون اگر فرد معلولی عضو خانواده باشد، میتوان از بهزیستی گواهینامه دریافت کرد، اما الان بهزیستی این کار را برای اتباع انجام نمیدهد».
منع خیریهها برای ارائه خدمات به مهاجران
اما آسیه تنها کودک بیماری نیست که در پی سختگیریهای اعمالشده علیه مهاجران افغان، وضعیت خوبی ندارد. «محمد» هم نوجوان افغان 15سالهای است که در ایران زندگی میکند و به سرطان خون مبتلاست. او از سال 1398 با شیوع کرونا، در یک کارگاه خیاطی مشغول به کار شده و دیگر به مدرسه نرفته است. دو خواهر و برادر بالای 18 سال و دو خواهر و برادر زیر 18 سال دارد. درحالحاضر دو خواهر و برادر کوچکترش هم در همان کارگاه خیاطی کار میکنند، بنابراین پرداخت هزینههای درمان برای این خانواده بسیار دشوار است. از طرف دیگر با وجود اینکه پدر خانواده کارت آمایش دارد، چون محمد درحالحاضر فقط برگه سرشماری دارد و نتوانسته برای کمکهزینه درمان از کمک برخی خیریهها استفاده کند؛ چراکه با شدتگرفتن موج اخراج مهاجران، آنها ملزم شدند فقط به مهاجران دارای بیمه خدمات ارائه دهند، بنابراین بهتازگی برای کمکهزینه یک دوره درمانی از کمکهای مردمی و برخی خیریههای کمتر شناختهشده استفاده کرده است.
محمد باید هر ماه یک قرص ۱۲ میلیونتومانی مصرف و پنج آمپول که قیمت هرکدام یک میلیون تومان است، تزریق کند. هزینه تزریق هر آمپول هم سه میلیون تومان است و علاوه بر این موارد هزینه سرم، ویزیت پزشک و آزمایشگاه هم هست که مجموعا حدود یک میلیونو ۵۰۰ هزار تومان هزینه دارد. البته این هزینهها مربوط به شرایطی است که نیازی به بستری نباشد؛ در صورت بستریشدن در بیمارستان حدود ۵۰ میلیون تومان به این هزینهها اضافه میشود. درمان محمد از سه ماه پیش شروع شده، اما پزشکان تخمین زدهاند که طول درمان دو تا سه سال خواهد بود. سروناز احمدی، مددکار اجتماعی، در گفتوگو با «شرق» درباره وضعیت خدماتدهی خیریهها به مهاجران افغان میگوید: «درحالحاضر فقط مهاجران دارای کارت آمایش میتوانند در ایران بمانند و مؤسسات مختلف هم برای ارائه خدمات به مهاجران تحت فشار قرار گرفتهاند. در همین راستا حتی کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان خدمات خود را به کسانی که مدارک نداشتند، قطع کرده است، بنابراین این فشار در حد سازمان ملل بود و خیلی از خیریهها نیز مجبور شدند خدمات خود را فقط در اختیار کسانی قرار دهند که بیمه دارند. اما فقط آن دسته از مهاجرانی که کارت آمایش داشته باشند میتوانند خدمات بیمه دریافت کنند. در اصل تا جایی که من میدانم، درحالحاضر فقط کسانی که کارت آمایش داشتند، توانستند در ایران بمانند و همان افراد هم باید برای هر بچه آزمایش دیانای میدادند که هزینه آن حدود 9 میلیون تومان است. با این شرایط میتوان تصور کرد خانواده افغانستانی که درگیر فقر است، با چه وضعیتی مواجه شده است».
به گفته او، مشکل محمد هم این است که پدرش کارت آمایش دارد اما خودش برگه سرشماری دارد و به همین دلیل باید به اداره اتباع مراجعه میکرد تا مدارک اصلاح شود. اما در این مدت سایتها بسته شد و این مشکل ایجاد شده، بنابراین نمیتوان تقصیری را متوجه خیریههایی دانست که مجبور به توقف ارائه خدمات به افراد بدون بیمه شدند.
ازدسترفتن شنوایی، برای همیشه
البته این مشکلات هم فقط مربوط به بیماران سرطانی نیست. این مددکار اجتماعی به وضعیت یک کودک مهاجر دیگر اشاره میکند که پرده گوشش پاره شده و چون بیمه ندارد، هزینه درمانش حدود ۳۰ میلیون تومان است: «اما این خانواده باید تا سیزدهم ایران را ترک کند و وقتی هم به افغانستان برسد، درآمدی برای درمان ندارند. کودک دیگری هم بود که مشکل شنوایی داشت، اما تاریخ خروج آنها زودتر بود و مجبور شدند ایران را ترک کنند. این در حالی است که پزشک گفته بود این کودک باید هرچه زودتر عمل شود و در غیراینصورت ممکن است شنوایی خود را به طور کامل از دست بدهد. بعد از خروج این خانواده از کشور، ارتباط من با این کودک قطع شد و نمیدانم الان در چه شرایطی هستند».
به گفته این مددکار اجتماعی، علاوه بر بیماران افغانستانی که حالا ممکن است از دریافت خدمات خیریهای محروم شده باشند، خانوادههایی هستند که درگیر بیماریاند، اما به دلیل نداشتن کارت آمایش و از ترس رد مرز شدن، اصلا به بیمارستان مراجعه نمیکنند. در مجموع به نظر میرسد دولت به دنبال این بوده که با سیاست اخیر اخراج افغانستانیها، بار خدمات رفاهی از جمله بیمه و خدمات درمانی را که به آنها ارائه میشده، سبک کند؛ هرچند بیمه مهاجران موارد کمی را پوشش میدهد.
به نظر میرسد اخراج ناگهانی مهاجران افغان، بیش از همه، گروههای آسیبپذیر را تحت تأثیر قرار داده است؛ از دخترانی که با بازگشت به افغانستان از حق تحصیل محروم شدهاند و آیندهای تاریک مقابلشان است، تا بیمارانی که تحت تأثیر اخراج ناگهانی از ایران ممکن است برای همیشه سلامتیشان را از دست بدهند.
نظر شما