سه‌شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۹
کد خبر: 389549

موسیقی می‌تواند احساسات ما را تحریک کند و بر آنچه به یاد می‌آوریم تأثیر بگذارد، اما آیا همه خاطرات به یک شکل در ذهن ثبت می‌شوند؟ پژوهشی جدید نشان می‌دهد که میزان برانگیختگی احساسی ناشی از موسیقی پس از یادگیری تعیین‌کننده این است که ما بیشتر کلیات یک تجربه را به یاد می‌آوریم یا جزئیات دقیق آن را.

موسیقی چگونه خاطرات را تحت تأثیر قرار می‌دهد؟

به گزارش سلامت نیوز به نقل از psypost، موسیقی می‌تواند احساسات ما را برانگیزد، خاطرات را زنده کند و مردم را به هم پیوند دهد اما آیا موسیقی بر آنچه به یاد می‌آوریم هم تأثیر می‌گذارد؟ مطالعه‌ای جدید که در نشریه The Journal of Neuroscience منتشر شده، نشان می‌دهد که برانگیختگی احساسی ناشی از موسیقی پس از یادگیری، می‌تواند تعیین کند که ما بیشتر «کلیات» یک تجربه را به یاد می‌آوریم یا «جزئیات» دقیق آن را. این پژوهش حاکی از آن است که افزایش یا کاهش برانگیختگی احساسی پس از گوش دادن به موسیقی، تعادل بین حافظه کلی و جزئی را به شیوه‌های متفاوتی تحت تأثیر قرار می‌دهد. این یافته‌ها می‌تواند در درمان‌های مرتبط با اختلالات خلقی و حافظه کاربرد داشته باشد.

موسیقی، حافظه و احساسات

در زندگی روزمره، موسیقی معمولاً با حافظه و احساسات پیوند خورده است. یک ملودی خاص می‌تواند سال‌ها بعد خاطرات زنده و احساسات قوی را بیدار کند. این رابطه باعث شده محققان به دنبال استفاده از موسیقی به عنوان ابزاری برای بهبود حافظه و خلق‌وخو، به‌ویژه در افراد مبتلا به بیماری‌های عصبی یا روانی مانند آلزایمر یا افسردگی باشند.

مطالعات قبلی نشان داده‌اند که تأثیر موسیقی بر حافظه ممکن است به دلیل برانگیختگی احساسی باشد، زیرا برانگیختگی احساسی فرآیند شکل‌گیری و ذخیره خاطرات را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این حالت موجب آزاد شدن هورمون‌های استرس مانند نوراپی‌نفرین و کورتیزول می‌شود که در نواحی مغزی مهمی مثل هیپوکامپ و آمیگدالا روی حافظه تأثیر می‌گذارند. با این حال، رابطه بین برانگیختگی و حافظه پیچیده است: برانگیختگی بالا همیشه حافظه را تقویت نمی‌کند و ممکن است باعث شود که فرد فقط کلیات یک تجربه را به یاد آورد و جزئیات دقیق آن را فراموش کند یا بالعکس.

در این مطالعه، تأثیر برانگیختگی احساسی ناشی از موسیقی پس از یادگیری بر حافظه بررسی شد. محققان به دنبال آن بودند که ببینند چگونه سطوح مختلف برانگیختگی (افزایش یا کاهش) بر حافظه کلی در مقابل حافظه جزئی تأثیر می‌گذارد و آیا ویژگی‌هایی مثل آشنایی با موسیقی یا حالت احساسی آن این فرآیند را تحت تأثیر قرار می‌دهد یا خیر.

روش انجام آزمایش

۱۳۰ دانشجوی دانشگاه (۱۸ تا ۳۵ ساله) در آزمایش شرکت کردند و به شش گروه مختلف تقسیم شدند:

  • چهار گروه موسیقی کلاسیک با حالت‌های احساسی مثبت یا منفی و با درجه آشنایی بالا یا پایین شنیدند.

  • یک گروه صداهای خنثی مثل نویز سفید یا صدای آتش شنیدند.

  • یک گروه در سکوت نشستند.

شرکت‌کنندگان در ابتدا تصاویری از اشیاء خانگی را دیدند و باید تشخیص می‌دادند که هر کدام داخل خانه است یا خارج از آن. سپس ۱۰ دقیقه به موسیقی، صدا یا سکوت گوش دادند. قبل و بعد از این مرحله، میزان برانگیختگی احساسی خود را روی یک جدول احساسی ثبت کردند.

بعد از ۳۰ دقیقه، فاز دوم آزمایش انجام شد؛ شرکت‌کنندگان تصاویری را دیدند و باید تشخیص می‌دادند که تصویر جدید است، قبلاً دیده شده یا مشابه اما متفاوت است. این کار دو نوع حافظه را جداگانه اندازه‌گیری کرد:

  • شناخت هدف (Target recognition): به یادآوردن کلی یک مورد تکراری

  • تمایز قلاب (Lure discrimination): توانایی تمایز دادن بین موارد مشابه، که نشان‌دهنده حافظه جزئی دقیق‌تر است.

نتایج

گوش دادن به موسیقی باعث افزایش برانگیختگی احساسی نسبت به صداهای خنثی یا سکوت شد. این اثر در موسیقی منفی (چه آشنا و چه ناآشنا) و موسیقی مثبت ناآشنا قوی‌تر بود. اما واکنش افراد متفاوت بود؛ برخی افزایش برانگیختگی و برخی کاهش آن را گزارش کردند.

با این حال، بین گروه‌های مختلف موسیقی و کنترل تفاوت چشمگیری در عملکرد حافظه مشاهده نشد. بنابراین محققان شرکت‌کنندگان را بر اساس میزان تغییر برانگیختگی احساسی‌شان گروه‌بندی کردند و به نتایج جالبی رسیدند:

  • افرادی که افزایش شدید یا کاهش متوسط در برانگیختگی داشتند، حافظه کلی (شناخت هدف) بهتری داشتند اما در حافظه جزئی (تمایز قلاب) ضعیف‌تر بودند.

  • افرادی که افزایش متوسط در برانگیختگی داشتند، برعکس، در حافظه جزئی بهتر و در حافظه کلی ضعیف‌تر عمل کردند.

این یافته‌ها نشان می‌دهد که برانگیختگی احساسی متوسط ممکن است توانایی مغز در ذخیره جزئیات دقیق‌تر را تقویت کند، شاید به واسطه فعال‌سازی مکانیزم‌های هیپوکامپ که به تفکیک الگوها مربوط است. در حالی که برانگیختگی خیلی زیاد یا خیلی کم، ممکن است باعث حفظ بیشتر کلیات یک تجربه شود.

اهمیت و محدودیت‌ها

مطالعه نشان داد که موسیقی تأثیر خاصی بر نوع حافظه دارد و نه فقط بر میزان کلی آن. همچنین پاسخ‌های احساسی به موسیقی در افراد بسیار متفاوت است، بنابراین مداخلات موسیقایی باید شخصی‌سازی شوند.

محدودیت اصلی این مطالعه این بود که فقط از موسیقی کلاسیک استفاده شد که ممکن است برای همه جذاب یا معنادار نباشد. همچنین ارزیابی برانگیختگی احساسی فقط بر اساس گزارش خود شرکت‌کنندگان بود و معیارهای فیزیولوژیکی مانند ضربان قلب یا فعالیت مغزی لحاظ نشدند.

محققان قصد دارند در مطالعات بعدی از موسیقی‌های انتخاب‌شده توسط خود شرکت‌کنندگان استفاده کنند تا نقش موسیقی شخصی‌تر را در برانگیختگی احساسی و حافظه بررسی کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha