چهارشنبه ۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۰

این نخستین‌بار نیست که رشته مطالعات زنان در بستری از حوادث و حواشی متعدد قرار می‌گیرد. در عمر نزدیک به دو دهه‌ای این رشته، همواره نیروهای زیادی علیه آن تاخته بودند

حذف یکی از رشته‌های مرتبط با زنان

به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق، درحالی‌که فارغ‌التحصیلان کارشناسی مطالعات خانواده و ارشد مطالعات زنان بعد از چند دهه از تأسیس این رشته‌ها، هنوز در تقلای تثبیت جایگاه شغلی-اجتماعی خود هستند، زمزمه‌هایی پیرامون انحلال گروه مطالعات زنان در دانشگاه الزهرا بنا بر دستورات بالادستی شنیده می‌شود.

در همین راستا گفته می‌شود که دو رشته مطالعات خانواده در مقطع کارشناسی و مطالعات زنان با دو گرایش در مقطع ارشد در دپارتمانی جدید در کنار سایر رشته‌ها قرار داده شده‌اند.

این در حالی است که رشته مطالعات زنان از سال 1402 که دانشکده خانواده در سه دانشگاه مهم کشور یعنی دانشگاه تهران، علامه و الزهرا راه‌اندازی شد، در تجربه‌ای تکراری در معرض حواشی متعدد و جرح و تعدیل‌های عجیب قرار گرفته بود؛ تجربه‌ای شبیه به آنچه در دولت نخست محمود احمدی‌نژاد هم طعمش را چشیده بود.برای پیگیری این موضوع سراغ تعدادی از استادان مطالعات زنان دانشگاه الزهرا و حتی مدیر گروه هم رفت، اما پاسخ روشنی از آنها دریافت نکرد. در حالی که استادان سابق و دانشجویان فعلی این زمزمه‌ها را تأیید می‌کنند.

مطالعات زنان زیر سایه دانشکده خانواده

برای بررسی حال فعلی رشته مطالعات زنان در دانشگاه‌های کشور، بررسی سابقه راه‌اندازی دانشکده خانواده ضروری است. موضوع راه‌اندازی این دانشکده ابتدا 30 خرداد 1401 در هیئت رئیسه دانشگاه تهران مطرح شد، یعنی زمانی که تفاهم‌نامه همکاری بین دانشگاه تهران و معاونت امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری منعقد شده بود. سپس یک سال بعد در خرداد 1402 در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تصویب شد که دانشکده خانواده در سه دانشگاه کشور یعنی دانشگاه تهران، دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه الزهرا تأسیس شود.

همین هم شد و در تاریخ 12 اردیبهشت 1403، با حضور انسیه خزعلی معاون رئیس‌جمهور در امور زنان و خانواده در زمان ریاست‌جمهوری ابراهیم رئیسی، مراسم افتتاح این دانشکده هم برگزار شد. خزعلی در آیین افتتاح ساختمان دانشکده علوم خانواده که با حضور رئیس دانشگاه تهران و معاون آموزشی وزیر علوم برگزار شده بود، در همان ابتدای سخنرانی‌اش به اهمیت مسئله خانواده اشاره کرده و گفته بود: «بسیاری از تهاجم‌های دشمن در راستای حذف و انحراف خانواده و فردگرایی و فاصله‌گرفتن از یک زندگی جمعی و مشارکتی و طبیعی در خانواده است؛ بنابراین رئیس‌جمهور کشورمان عنوان «جنبش تعهد به خانواده» را در سازمان ملل مطرح کردند. حرکت غرب در سه حیطه «با نفی جنسیت در سند ۲۰۳۰»، «رواج خانواده‌های تک‌واحدی» و با «به رسمیت شناختن خانواده‌های انحرافی و هم‌جنس» به خانواده ضربه می‌زند و ما وظیفه داریم مبانی و زیرساخت‌های شناساندن خانواده‌های فطری و طبیعی که اساس تربیت انسان‌ها در آن شکل می‌گیرد را مورد توجه قرار دهیم، بر این مبنا ایستادگی کنیم و پایداری نشان دهیم و در حیطه علمی قوی پیش برویم و تأکید بر خانواده گسترده در فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی را معرفی کنیم».

او همچنین با اعلام امیدواری نسبت به اینکه دانشکده علوم خانواده دانشگاه تهران به عنوان مرکزیت و محوریت شناساندن خانواده، پشتیبانی از خانواده و انتشار و گسترش فکر در حوزه خانواده عمل کند، از رونمایی سند خانواده در آن روزها نیز خبر داده بود. حال، نکته مهم اینکه در طراحی و اجرای این دانشکده، اعضای هیئت‌علمی و متخصصان مطالعات زنان باسابقه که پیش‌تر در این رشته تدریس کرده بودند، جایی نداشتند و به همین دلیل هم روشن نیست که طراحی گروه‌ها و رشته‌های ذیل آنها در این دانشکده، بر مبنای کدام علم و تخصصی صورت گرفته است.

برای روشن‌شدن این گزاره، نگاهی به گروه‌ها و رشته‌ها می‌اندازیم: مقرر شده است که در گسترش این دانشکده، سه گروه آموزشی در قالب 11 رشته تحصیلی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری فعالیت داشته باشند. این گروه‌ها شامل: 1- سلامت و خانواده 2- علوم خانواده و 3- آینده‌پژوهی و توان‌افزایی است. در گروه سلامت خانواده، رشته‌های روان‌شناسی سلامت، روان‌شناسی ورزشی، روان‌شناسی بالینی گرایش خانواده و سلامت زنان تدارک دیده شده‌اند. در گروه علوم خانواده رشته‌های مطالعات خانواده (که اصلا کارشناسی است و مطابق طرح تأسیس دانشکده نمی‌تواند دانشجو بگیرد)، مطالعات زنان گرایش حقوق زن در اسلام، گرایش زن و خانواده، اقتصاد خانواده و مطالعات جنسیت پیش‌بینی شده‌اند. گروه آینده‌پژوهی و توان‌افزایی نیز قرار است شامل رشته‌های «حکمرانی جمعیت و خانواده» و «کارآفرینی و نوآوری» باشد.

اما اکنون‌ که این دانشکده در فاز تأسیس قرار گرفته، هیچ‌کدام از این گروه‌ها و رشته‌ها واقعیت بیرونی ندارند، جز دو رشته‌ای که اکنون در گروه تقریبا 30ساله مطالعات خانواده و زنان دانشجو می‌پذیرد. نکته قابل توجه اینکه در این دانشکده تازه‌تأسیس گروه مطالعات زنان چندان به رسمیت شناخته نمی‌شود و تمایلاتی هم مبنی بر حذف رشته مطالعات زنان وجود دارد. حتی برخی شنیده‌ها حاکی از آن است که علی‌رغم اینکه اعضای گروه مطالعات زنان با منتقل‌شدن به دانشکده خانواده مخالفت کرده‌اند، تلاش‌هایی برای تخلیه اتاق‌های گروه و اساتید آن هم رخ داده است. «زهرا میرحسینی» از استادان این رشته در دانشگاه الزهرا در پاسخ به چرایی این رخداد  را نپذیرفت و ترجیح داد که مدیر گروه پاسخ‌گوی این پرسش باشد.

مهرانگیز شعاع‌کاظمی هم که مدیریت این گروه را بر عهده دارد، با وجود تماس‌های مکرر  پاسخی به تلفن شخصی و تلفن دفتر کارش نداد. اما یکی از استادان سابق رشته مطالعات زنان که تمایل نداشت نامش منتشر شود،  می‌گوید: «همه رشته‌های پیش‌بینی‌شده در این طرح، خاصیت میان‌رشته‌ای یا چندرشته‌ای داشته و بسیاری از آنها سرفصل مصوبی در وزارت علوم ندارند. بر فرض اگر هم بخواهند با همین دستپاچگی، سرفصل‌هایی برای این میان‌رشته‌ها مصوب کنند و بر اساس آن، دانشجو بگیرند، آن دانشجویان گرفتار مصائب بسیاری خواهند بود چون میان‌رشته‌های خام و جدید معمولا چارچوب نظری درست‌وحسابی ندارند و نه‌تنها به گیجی دانشجویان و متخصص‌نشدن فارغ‌التحصیلان منجر می‌شوند، بلکه دارندگان آن مدرک دانشگاهی، زمینه‌های شغلی و استخدامی مشخصی هم پیدا نمی‌کنند و سرگردان می‌مانند چون واقعیت اجتماعی، مدرک تحصیلی آنها را به رسمیت نمی‌شناسد».

تلاش همیشگی برای جابه‌جایی رشته مطالعات زنان

این نخستین‌بار نیست که رشته مطالعات زنان در بستری از حوادث و حواشی متعدد قرار می‌گیرد. در عمر نزدیک به دو دهه‌ای این رشته، همواره نیروهای زیادی علیه آن تاخته بودند. «شیرین احمدنیا» جامعه‌شناس و از فعالان حوزه زنان که در نخستین دوره راه‌اندازی این رشته در دانشگاه علامه حضور داشت، می‌گوید: «اتفاق مبارکی بود که این رشته به طور هم‌زمان در دانشگاه الزهرا و علامه راه‌اندازی شد. چهره‌های آکادمیک درخشانی همچون شهلا اعزازی، پروین اردلان، شهلا شرکت و... در دوره‌های اول و دوم این رشته حضور داشتند اما کم‌کم فضا تغییر کرد. در دانشگاه علامه هم بارها خواستند این رشته را میان دانشکده‌های مختلف جابه‌جا کنند و در نهایت هم به دانشکده جامعه‌شناسی رفت».

از تلفیق آموزش و پژوهش تا ممنوعیت پایان‌نامه با موضوع ایدز

«ژاله شادی‌طلب» جامعه‌شناس، استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگری که مدرک جامعه‌شناسی خود را از دانشگاه آیوای آمریکا گرفته است، در تشریح سیر ایجاد رشته مطالعات زنان در دانشگاه‌های ایران می‌گوید: «ایجاد رشته مطالعات زنان نتیجه سال‌ها تلاش بزرگواران زنده‌یادی چون خانم دکتر زهرا شجاعی، خانم دکتر گرجی و آقای دکتر آیینه‌وند بوده است. در دوران ریاست‌جمهوری محمد خاتمی و وقتی که دکتر معین و توفیقی در وزارت علوم حضور داشتند و نگاه‌ها برای پذیرش گفتمان‌های نوین‌تر گشوده بود و آمادگی بیشتری برای تکثر عقاید وجود داشت، در آن دوران تلاش بر این بود که به دنیا نشان داده شود که موضوع زنان تحت یک حاکمیت دینی هم جریان دارد، حضور زنان در عرصه‌های علمی و اقتصادی و اجتماعی به جهان نشان داده شود و ضمن اینکه تلاش کنند تا با راه‌حل‌هایی این حضور پررنگ‌تر شود. از همان ابتدا که این رشته ایجاد شد، چند گرایش مشخص هم برای آن وجود داشت از جمله «زن در خانواده»، «زن در اسلام» و «زن در تاریخ» که البته این سومی چندان فرصت پیدا نکرد تا پا بگیرد. اما دو گرایش دیگر در دانشگاه‌های الزهرا و علامه کارشان را آغاز کردند».

عنوان «مطالعات زنان»؛ تنها روی کاغذ

اما تا این مرحله رشته مطالعات زنان تنها روی کاغذ این نام را داشت و در عمل، همان زن در خانواده بود: «این رشته تنها روی کاغذ مطالعات زنان نام داشت و در عمل، زن در خانواده بود که در فضای آکادمیک ما جریان داشت. در آن زمان من در مرکز مطالعات و پژوهش دانشگاه تهران حضور داشتم و پیشنهاد دادم که این رشته وارد مرکز شود. خانم شجاعی هم حمایت کردند و توانستیم این رشته را بدون گرایش‌های مرتبط با خانواده و دقیقا منطبق با واحدهای درسی‌ای که در دانشگاه‌های برجسته دنیا همچون «برکلی» و «یورک» تدریس می‌کردند، به ایران بیاوریم و در مرکز مطالعات راه‌اندازی کنیم. اگرچه در ابتدا دانشگاه تهران به شدت ممانعت می‌کرد اما  در نهایت توانستیم به هدفمان برسیم».

مدیر گروه اسبق رشته مطالعات زنان دانشگاه تهران معتقد است با ورود رشته مطالعات زنان بدون گرایش‌های دیگر و کاملا مستقل، حوزه میدانی و فعالیت‌های عملی هم به این رشته اضافه شد: «بالاخره مجوز برگزاری دو دوره از رشته مطالعات زنان در مرکز پژوهش را گرفتیم. اما این‌طور هم نبود که دانشجویان ما تنها درس بخوانند. آموزش و پژوهش را تلفیق کره بودیم. دانشجویان پس از گذراندن دوره‌های تئوری کارآموزی‌های ارزشمندی نیز در مراکز مختلف می‌دیدند. مثلا در حوزه حقوقی به قوه قضائیه فرستاده می‌شدند و در حوزه سلامت در وزارت بهداشت. همین هم شد که محصول دانشجویان همان دوره به چهره‌های مهمی در حوزه زنان کشور بدل شدند. همچون نوشین خراسانی که تألیفات متعددی هم در این زمینه دارد».

ولی این مسیر به مرور در سراشیبی سقوط قرار گرفت: «از همان روز نخست دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران هم قصد داشت این رشته را داشته باشد. بعد از گذشت یک دوره و با سرکارآمدن دولت محمود احمدی‌نژاد و رفتن خود من از مرکز پژوهش و همچنین ورود چهره‌های دانشگاهی جدید، بلایی که نباید سر مطالعات زنان آمد. این رشته از مرکز پژوهش به جامعه‌شناسی رفت و با استادانی که در آنجا حضور داشتند، تمام ماهیت کار عوض شد. دانشجویان را تفتیش می‌کردند که اصلا چرا چنین رشته‌ای را انتخاب کرده‌اند. بر سر موضوعات پایان‌نامه‌هایشان به شدت کارشکنی می‌شد و به طور مثال موضوعی مثل ایدز به طور کامل جزء موضوعات ممنوعه قرار گرفت».

از نگاه این استاد دانشگاه، 47 سال پس از برقراری نظام اسلامی در ایران، همچنان تجلی زن در نهایت در نهاد خانواده معنا می‌یابد و همین طرز نگاه هم باعث ایجاد کارشکنی‌های مختلف می‌شود: «مشکل اینجاست که نیروهای بالادستی سیاست‌گذاری در کشور بعد از گذشت چندین دهه همچنان برجسته‌ترین تجلی زن را در نهاد خانواده می‌بینند. به همین دلیل هم در کنار هر نامی از زن، یک پسوند خانواده و مادر هم الصاق می‌کنند. در حالی که خانواده یک نهاد اجتماعی است که از پیوند زن و مرد ایجاد شده و وظایف در آن هم مساوی و برابر است. پدر به همان اندازه در قبال فرزندان و خانواده مسئولیت دارد که مادر. به‌خصوص حالا که دیگر مادران هم پابه‌پای مردان کار می‌کنند و در اقتصاد خانواده نقش‌آفرینی دارند».

نرخ اشتغال زنان، نماد نگاه نیروهای بالادستی به زن است

این استاد بازنشسته دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، نشان چنین نگاه‌هایی را به طور بسیار عیان در نرخ اشتغال زنان می‌بیند: «اگر هم کسی بگوید که این‌طور نیست، من به سادگی و تنها با مرور نرخ اشتغال زنان در این کشور به او نشان خواهم داد که دقیقا همین‌طور است. نرخ اشتغال زنان پیش از انقلاب حدود 13 درصد بوده است. 47 سال گذشته و زنان در فضاهای دانشگاهی مدت‌هاست که گوی سبقت را از مردان ربوده‌اند. فارغ‌التحصیلان زنی که در رشته‌های مختلف درخشیده‌اند و از بهترین دانشگاه‌ها خارج شده‌اند. اما نرخ اشتغال ما کماکان حدود 14 درصد است. چرا؟ چون هنوز در سطح کلان باور نداریم که زن هم می‌تواند مولد اقتصادی باشد و در عرصه اقتصاد کشور نقش‌آفرینی جدی کند. هروقت هم جایی حرف از اشتغال زنان زدیم سریعا به اشتغال خانگی محدودش کردیم».

به گفته شادی‌طلب تا زمانی که سیاست‌گذاران نگاهشان را به زن به مثابه فردی دارای حقوق مستقل از یک مادر و همسر تغییر ندهند، این اعمال سلیقه‌ها ادامه دارد: «زن موجودیتی دارد، دارای عاملیت. فارغ از زایش، فارغ از مادری و فارغ از همسری در جامعه حاضر می‌شود و بازیگری مهمی هم در مناسبات مختلف ایفا می‌کند. نکته مهم اینکه این فضا بستر رفتارهای سلیقه‌ای نیست. همان زمان که دانشکده خانواده با همکاری چهره‌هایی چون انسیه خزعلی و هم‌فکرانش ایجاد شد، ما متوجه بودیم که چه نگاهی به رشته‌های مطالعات زنان از دیدگاه آنها وجود دارد. اما چرا باید حضور آنها با منحل‌شدن مرکز مطالعات یکی شود؟ چرا سایت مرکز به طور کلی حذف شد؟ مرکزی که پروژه بانک جهانی بود. مرکزی که بستر تبادل دانشجو و استاد ایرانی و خارجی را مهیا می‌کرد. مرکزی که به معنای واقعی کلمه انسان‌سازی می‌کرد برای آینده این سرزمین چرا باید زیر نظرات شخصی یک‌سری افراد نابود می‌شد؟ ساحت عمومی مدت‌های زیادی است که به نقش زن به عنوان یک چهره تأثیرگذار در جامعه خو گرفته و فکر می‌کنم بهتر است هرچه زودتر مدیران هم به آن عادت کنند».

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha