سال 1354 برای اولین بار كتابی منتشر شد كه نویسنده بیان كرده بود با مطالعه اقدامات انجام شده در ارتباط با سلامت در آفریقا، آسیا و آمریكای جنوبی نشان داده شد بسیاری از «علل» مشكلات معمولی در ارتباط با سلامت، از خود جوامع نشات میگیرد و مداخله بخش بهداشت به تنهایی اغلب بیاثر است و اقدامات خارج از بخش سلامت شاید آثار بیشتری داشته باشد تا مداخلات منحصرا بهداشتی. امروزه پذیرفته شده كه مهمترین عامل موثر بر سلامت در جوامع، عوامل اجتماعی است. در واقع ۵۰ درصد عوامل موثر بر سلامت را عوامل اجتماعی تشكیل میدهد. ژن و عوامل بیولوژیك ۱۵ درصد، عوامل پزشكی ۲۵ درصد و عوامل رفتار فردی و اجتماعی ۱۰ درصد در این خصوص نقش دارند.
نابرابری در جهان
امروزه در حالی در برخی كشورهای جهان شاهد بهبود امید به زندگی و ارتقای سلامت هستیم كه زنگهای خطر به خاطر بهبود نیافتن حوزههای فوق در بخشهای دیگر جهان به صدا درآمده است. فردی كه امروز در برخی از كشورها به دنیا میآید، میتواند انتظار داشته باشد كه بیشتر از 80 سال عمر كند، اما اگر در نقاط دیگر به دنیا آمده باشد، انتظار زندگی كمتر از 45 سال را میتواند داشته باشد. در درون كشورها نیز تفاوتهای شگفتآوری در سلامتی وجود دارد كه به طور نزدیكی با درجات محرومیت اجتماعی ارتباط پیدا میكند، این در حالی است كه تفاوتهایی با این وسعت، درون و میان كشورها نباید وجود داشته باشد.
در كشور استرالیا اختلاف امید به زندگی بین بومیهای آن كشور و سفیدپوستان مهاجر حدود 20 سال است. در ایران محاسبات مركز آمار ایران اختلاف بین استان تهران و سیستان و بلوچستان را حدود 10 سال تخمین میزند. احتمالا اختلاف بین پایینترین طبقات اجتماعی استان سیستان و بلوچستان با جامعه متمكنتر تهرانی بیش از رقم مزبور است.
تحرك و سلامت
یكی از معضلات مردم در جهان امروز زندگی كمتحرك است كه در ایجاد بیماریها، ناتوانیها و مرگ و میر تاثیر بسزایی دارد وحتی در گروههای فعال جامعه به سرعت در حال افزایش است. در كشورهای مختلف بین 60 تا 85 درصد از بزرگسالان تحرك كافی برای بهبود سلامتی ندارند و كمبود فعالیت جسمانی مناسب باعث ایجاد و تداوم بسیاری از بیماریها میشود. در بیشتر كشورهای جهان، اكثریت افراد در سن كار و تولید هستند و به علت اینكه گمان میكنند سالماند، برای انجام فعالیت جسمانی منظم خود توجه لازم را ندارند. مطالعات دقیق و علمی كه نشان دهد چه میزان از گروههای فعال جامعه ایران در دهههای گذشته فعالیت جسمانی كافی داشتهاند در دسترس نیست، اما در 20 سال اخیر چند پژوهش با ارزش، خطر رو به تزاید كمتحركی را در گروههای مختلف اجتماعی گوشزد میكند. با توجه به اهمیت فعالیت جسمانی در سلامتی انسانها، نتایج مطالعه نشان میدهد كه لازم است تا برنامهریزی و آموزشهای علمی درخصوص تغییر سبك زندگی صورت گیرد.
فقر و سلامت
در مطالعهای كه از سوی سازمان جهانی بهداشت در سال 2002 به چاپ رسیده، آمده كه كشورهای فقیر به نظر میرسد از نظر سلامت آینده بدتری دارند. از سوی دیگر، بیماری روی درآمد خانوار اثر منفی واضحی دارد، چراكه با هزینههایی برای ارائه خدمات سلامت همراه خواهد بود.
سلامت به صورت پیچیدهای با وضع اقتصادی مرتبط است. افراد سالم قدرت فراگیری بیشتری دارند، كسب درآمد برای آنان آسانتر است، به جامعه بیشتر منفعت میرسانند و بهتر میتوانند از افراد سالمند و كودكان مراقبت كرده و نیز سالمتر زندگی كنند. افرادی كه از درآمد بالاتری برخوردارند، طبیعتا دسترسی بیشتری به اطلاعات بهداشتی، مراقبتهای بهداشتی ـ درمانی، غذاهای مغذی، آب آشامیدنی سالم و دفع بهداشتی فضولات داشته و در محیطهای سالمتر زندگی میكنند. آنان به محض بیمار شدن به مراقبتهای لازم پزشكی و تكنولوژیهای تشخیصی و درمانی دسترسی دارند. افراد فقیر به پارهای یا تمام امكانات فوق، فقط دسترسی محدودی پیدا میكنند. هنگامی كه بیمار شوند، دسترسی آنان به سیستم بهداشتی ـ درمانی با تاخیر صورت گرفته و اغلب بسیار اولیه است و اقدامات تشخیصی و درمانی، درصد خیلی بیشتری از درآمد خانواده را به خود اختصاص میدهد. تشخیص كسالت در مراحل پیشرفتهتر بیماری صورت میگیرد و در نتیجه آمار مرگ و میر افراد فقیر خیلی بالاتر است. مطالعات نشان میدهند كه افراد فقیر یك جامعه ثروتمند، حتی از میانگین متوسط جوامع فقیر، از كیفیت زندگی و سطح سلامت پایینتری برخوردارند و گروههای محرومتر عمر كوتاهتر و كیفیت زندگی پایینتری دارند و مولفههای اجتماعی تعیینكننده سلامت، در پیدایش این تغییرات نقش عمده و قابل توجهی دارند. مطالعات نابرابریهای بهداشتی همگی نشانگر تأثیر عوامل اقتصادی ـ اجتماعی بر سلامتی هستند. گروههای محروم از نظر اقتصادی ـ اجتماعی به صورت واضح سلامت روانی كمتری را تجربه میكنند و مرگ و میر بیشتری دارند و بار كلی بیماریها با درآمد ارتباط دارد.
نكته: مطالعات نشان میدهد كه دغدغه مشكلات اقتصادی، بیكاری و نبود تامین اجتماعی مهمترین موانع توجه مردان به سلامت خود بویژه در كشورهای در حال توسعه است
رابطه بین درآمد و امید به زندگی و نیز امید به زندگی همسانسازی شده با سطح سلامت و سالهای از دست رفته عمر مشخص شده است. وضعیت اقتصادی اجتماعی شاید بیشترین تاثیر را روی سلامتی داشته باشد. مرگ و میر افراد با درآمد زیر خط فقر 2 برابر افراد با درآمد بالای خط فقر است.آنچه مشخص است نابرابری در سلامت به میزان بالا منعكسكننده نابرابری در متغیرهای تعیینكننده سلامت در سطح فردی و در سطح خانواده است.
مردان و سلامت
مطالعات نشان داده است مهمترین دغدغه فكری مردان مشكلات اقتصادی و پیامدهای ناشی از بیكاری است. مشكلات فرهنگی ـ اجتماعی، مشكلات خانوادگی، فقدان تامین اجتماعی موثر، ضعف مدیریت كلان اجتماعی همراه با مشكلات زیستمحیطی ازجمله مهمترین دغدغه فكری مردان محسوب میشود، به گونهای كه همچون یك بازدارنده فكری مانع از پرداختن آنان به امر سلامت میشود. یافتهها نشان میدهد آن عده بسیار كمی هم كه به اهمیت سلامت میاندیشند، نیز به سلامت برای مفید بودن و سربار نبودن اهمیت میدهند تا اهمیت سلامت برای سالم بودن.
تغذیه سالم
بسیاری از بیماریهای بزرگسالان از دوران كودكی قابل پیشگیری است. آخرین تحقیقات پزشكی نشان میدهد كه بسیاری از بیماریهای قلبی ـ عروقی ریشه در دوران كودكی دارد. روند گرفتگی عروق در كودكان از زیر 2 سال شروع میشود و تا 25 سالگی ادامه دارد. البته بسته به سابقه فامیلی، چاقی، دیابت، فشار خون بالا، كمتحركی و كلسترول بالا، این روند میتواند تشدید یا ثابت بماند.
یكی از عوامل مهم خطرساز چاقی است. در چند دهه اخیر چاقی كودكان در مقایسه با 20سال گذشته 3 برابر شده است. تغییرات سریع شیوه زندگی باعث دگرگون شدن الگوی غذایی و فعالیتهای جسمی كودكان شده و آنها را در معرض چاقی و عوارض ناشی از آن قرار داده است.
پزشكان معتقدند برای پیشگیری از بیماری قلبی در بزرگسالی و در راستای ارتقای سلامت قلب از دوران كودكی، اصلاح شیوه زندگی ضروری است. طی 10 سال گذشته از یك سو فراوانی چاقی در كودكان و نوجوانان جامعه ما رو به افزایش گذاشته و از سوی دیگر گرایش به نشستن به پای جعبه جادویی تلویزیون و انجام بازیهای رایانهای بیش از بازیهای گروهی شده كه این خود از فعالیت آنها كاسته است. تشویق به افزایش فعالیت بدنی و توسعه ورزش صبحگاهی مدارس، انجام بازیهای گروهی به جای تماشای تلویزیون و بازیهای رایانهای و آموزش والدین و كودكان برای تغذیه صحیح و اجتناب از مصرف تنقلات بیارزش از برنامههای پیشگیری است. این آموزش باید با ایجاد نگرش مثبت به تغییر رفتار بینجامد.
توزیع مناسب درآمد
از ابتدای قرن بیستم تا اواسط آن، توجه بیشتر اقتصاددانان كشورهای جهان به افزایش نرخ رشد اقتصادی معطوف شده بود، ولی از نیمه دوم به بعد، بویژه از دهه ۱۹۷۰ با ملاحظه افزایش شكاف درآمدی میان فقرا و ثروتمندان و همچنین تحول در آگاهی عمومی به افزایش كیفیت زندگی تاكید شده است.
این موضوع ابتدا در كشورهای ثروتمند با تغییر قوانین كار به نفع كارگران و ارائه خدمات رفاهی قابل توجه به نیروی كار، افزایش مالیات از صاحبان سرمایه و اقشار ثروتمند و ارائه انواع بیمههای تامین اجتماعی برای افراد كمدرآمد همراه شد.
تحقیقات نشان میدهد كه در دهههای 1980 و 1990، بسیاری از كشورهای در حال توسعه افزایش در نابرابری درآمد را تجربه كردهاند. توزیع درآمد مناسب یكی از اهداف اقتصادی دولتهاست و آنها موظفند كه در نیل به عدالت اجتماعی و فراهم كردن اسباب توزیع درآمد، برای كسب حداكثر رفاه اجتماعی تلاش كنند. در كشورهای در حال توسعه، فقرا بندرت مالیات بر درآمد میپردازند و مخارج آموزشی و بهداشتی سهم بزرگی از بودجه را شامل میشود.
در راه پیشرفت
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پیشرفتهای چشمگیری در شاخصهای سلامت مادران و كودكان رخ داد كه مرهون تلاش جمعی دستاندركاران حوزه سلامت و سیاستگذاران بخشهای اجتماعی و اقتصادی در توسعه شبكههای بهداشتی و درمانی روستاها و شهرها بوده است. فقرزدایی، رفع تبعیضها میان مناطق شهری و روستایی، اجباری كردن تحصیلات، سوادآموزی همگانی بخصوص برای دختران و زنان، آموزش فراگیر مسائل مربوط به سلامت در طول دوران تحصیلات، گسترش و همگانی كردن خدمات بهداشتی و درمانی با تاكید خاص بر استفاده برابر و بدون تبعیض افراد فقیر و غنی از كلیه خدمات و امكانات بهداشتی، تشخیصی و درمانی، مشاركت جامعه در تصمیمگیری مسائل مربوط به سلامت، جهت دادن بهزیستی به طرف توسعه، از علل موفقیت كشور بوده است.
همه برای سلامت
سلامت یك فعالیت چند محوری و در عین حال بسیار مهم است، از یك سو عوامل بسیاری در ایجاد و تداوم آن نقش دارند و حاصل مشاركت تمام دستگاههای اجرایی یك جامعه است و از سوی دیگر، مقوله سلامت تأثیر قابل توجهی بر سایر بخشهای جامعه دارد.
افرادی كه از حمایتهای اجتماعی برخوردار نیستند، معمولا كمترین دسترسی را نیز به خدمات بهداشتی ـ درمانی دارند. برای ارتقای سلامت باید توجه ویژهای به زنان و كودكان شود و از پزشك محوری به بهداشت محوری حركت كرد، اما از آن مهمتر این است كه داشتن جامعهای سالم نهتنها باید به یك خواست و مطالبه عمومی تبدیل شود، بلكه باید به یك اراده و همت ملی منتهی شده و مردم بیش و پیش از آن كه دیگران را مسوول سلامت جامعه بدانند، خود را مكلف به حفظ و ارتقای سلامت جامعه ببینند.
منبع:جام جم
نظر شما